LOGIN
خبر
shirazi.ir
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
کد 1206
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 بهمن 1385 - 1 محرّم الحرام 1428

محرم ـ ماه خون وحماسه وسوگ ـ با کارواني از اشک وآه فرا رسيد ودل هاي دوستداران اهل بيت عليهم السلام را در هاله اي از اندوه فرو برد. در اين ماه نواده رسول وجگرگوشه زهراي بتول، مظلومانه وغريبانه، با لب تشنه در ميان دو نهر آب به دست قوم جفاپيشه به شهادت رسيد.

در ماه محرم تمام نقاط کشور پهناور تشيّع در اين سوگ رخت عزا برتن مي کنند وبر اين مصيبت جانسوز زاري مي نمايند. شهر مقدس قم نيز به پيشواز محرم رفته، از چند روز پيش کوچه ها وخيابان هاي اين شهر سياهپوش شده ومهياي اقامه عزا بود. شب گذشته برخي از دسته جات عزاداري خيابان هاي منتهي به حرم مطهر را پيمودند واين سوگ را به ساحت کريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها تسليت گفتند. امروز يکشنبه اول بهمن ماه 1385 برابر با اول محرم 1428ق در جاي جاي شهر از جمله بيوت مراجع عظام تقليد مجلس عزا برپا بود.

بيت آيت الله العظمي شيرازي نيز در اين روز سوگوار بود ودر مجلسي که برپا شد سادات خاندان شيرازي، شمار فراواني از علما، فضلا، زوار ايراني وخارجي وعموم شيفتگان اهل بيت عصمت وطهارت حضور يافتند وبه بيانات سخنرانان محترم گوش فرا دادند.

سخنران اول اين مجلس حجت الاسلام والمسلمين روحاني با اشاره به اين مطلب که از دعاهاي همه انبيا اين بوده که عقيم وبي فرزند نباشند اظهار داشت: حضرت زکريا نيز به درگاه خدا زاري نمود وعرضه داشت: «... رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِيًّا* وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَکَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنکَ وَلِيًّا؛(1) پروردگارا استخوانم سست شده وپيري بر سرم غبار افشانده است واز دعاي به درگاه تو اي خداي من محروم نبوده ام. من پس از مرگ خويش از وارثانم بيمناکم وهمسرم نازاست. تو از لطف خود فرزندي به من عطا فرما» خداي متعال به او وحي فرمود که بدين منظور او را به نام پنج تن آل عبا بخواند. حضرت زکريا چنين کرد وهنگام ذکر نام حضرت سيدالشهدا عليه السلام حال ايشان منقلب شد. در اين حال جبرئيل احوال سيدالشهدا عليه السلام را براي وي بازگفت وروضه خواند. خداي متعال به حضرت زکريا، يحيي را عنايت فرمود وزکريا از خداي متعال خواست او را در مصيبت امام حسين عليه السلام شريک گرداند.

وي افزود: حضرت يحيي بر اثر جاه طلبي پادشاهي خيره سر وشهوت ران کشته شد وسر او کابين زني زناکار شد. هنگامي که سر وي را نزد شاه آوردند قطره اي خون بر زمين ريخت واز جوشش نايستاد تا اين که بخت النصر طومار پادشاهي وي را برچيد.

وي خاطرنشان کرد: ميان ماجراي حضرت يحيي وشهادت حضرت سيدالشهدا عليه السلام شباهت هايي وجود دارد. از جمله اين که هنگام شهادت امام حسين عليه السلام نيز از آسمان خون باريد وهر سنگي را که بر مي گرداندند، زير آن خون مشاهده مي شد. هر دو بزرگوار شش ماهه به دنيا آمدند وهردو ابتدا از مادر شير نخوردند وهردو مظلومانه به شهادت رسيدند.

دومين سخنران اين مجلس حجت الاسلام والمسلمين عالمي اظهار داشت: ريان بن شبيب در اول محرم خدمت امام رضا عليه السلام رسيد وحضرت به او فرمودند: امام حسين را در ماه محرم بدون هيچ گناهي به قتل رساندند. اي پسر شبيب اگر دوست داري خدا را بدون گناه ملاقات کني به زيارت سيدالشهدا برو. اگر مي خواهي با ثواب شهيدان کربلا شريک باشي هميشه بگو: «يا لَيْتَني کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفوزَ مَعَکُمْ»(2).

وي در ادامه به تاريخچه روضه خواني ومرثيه سراييِ حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام اشاره نمود وکُميت، جعفربن عفان طايي، ابو هارون مکفوف، سيد حميري ودعبل خزاعي را جزء شاعران مرثيه گويي نام برد که با سرودن اشعار عاشورايي وخواندن آن در محضر امامان بزرگوار، مشمول دعاهاي والاي امامان شدند. اين افراد در زمان تقيه وبه صورت پنهاني براي حضرت سيدالشهدا مرثيه گويي وروضه خواني مي کردند. هنگامي که دعبل قصيده معروف تائيه خود را در محضر حضرت ثامن الأئمه خواند، با استقبال فوق العاده ايشان مواجه شد وحضرت فراوان گريستند وپيراهن مبارک خود را به ايشان صله دادند. بعدها دعبل آستين اين پيراهن را بر ديدگان بي فروغ کنيزي کشيد وبه برکت آن، کنيز بينايي خود را بازيافت.

وي خاطرنشان کرد: مسأله عطش حضرت ابا عبدالله وشهيدان کربلا فصل مستقلي از مصيبت است وجاي سخن بسيار دارد. در اين باره گفته اند که از فرط عطش جگر آن بزرگواران مي سوخت وآسمان را تيره وتار وهمانند غبار مي ديدند.

حجت الاسلام والمسلمين جوانمرد سومين وآخرين سخنران اين مجلس ضمن بيان بخش هايي از تاريخ عاشورا واتفاقات پيش از آن اظهار داشت: تعداد نامه هايي را که کوفيان خطاب به سيدالشهدا عليه السلام نوشتند، تا دوازده هزار نامه ذکر کرده اند وبسياري از اين نامه ها حاوي سه يا چهار امضا بود. برخي از امضاکنندگان اين نامه ها همچون شبث بن ربعي جزء سرداران سپاه عمر سعد شدند ودر برابر سيدالشهدا صف آرايي کردند.

وي افزود: در تاريخ آورده اند 22هزار نفر با حضرت مسلم بن عقيل دست بيعت وقول ياري دادند ولي هنگامي که يزيد امارت کوفه را به ابن زياد سپرد اين افراد همگي سست شدند وحضرت مسلم را تنها گذاشتند. کار به جايي رسيد که حضرت مسلم بن عقيل را مظلومانه به شهادت رساندند وجسد او و هاني را در بازار مي کشيدند. هنگامي که خبر شهادت پسرعموي سيدالشهدا عليه السلام را به ايشان دادند بسيار آزرده خاطر شدند وفرمودند: إنّا لله وإنّا إليه راجعون «فَمِنْهُم مَّن قَضَي نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا؛(3) در ميان مؤمنان مردماني هستند که بر پيمان خدا صادقانه وفادار مانده اند. بعضي پيمان خود را به آخر رساندند وعده اي در انتظارند وهرگز تغيير وتبديلي در عهد وپيمان خود نداده اند».

پس از شهادت حضرت مسلم، حضرت سيدالشهدا عليه السلام درباره ادامه راه با فرزندان مسلم مشورت نمود ودست نوازش بر سر دختر مسلم کشيد واو را دلداري داد. دختران سيدالشهدا اين صحنه را مي ديدند وهنگام وداع امام با اهل حرم، دختر بزرگوارشان [سکينه] فرمودند: همانند دختر مسلم دست نوازش بر سر من نيز بکش.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مريم(19)، آيات 4و5.

2. الاقبال، ص335.

3. احزاب(33)، آيه 23.


  • نظری برای این خبر درج نشده است.