LOGIN
خبر
shirazi.ir
اين کشته فتاده به هامون حسين توست...
کد 1219
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 11 بهمن 1385 - 11 محرّم الحرام 1428
 

امروز يازدهم بهمن ماه 1385 مطابق با يازدهمين روز محرم الحرام، شهر مقدس قم همچنان شاهد مجالس سوگ وماتم سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام بود.

در مجلس سوگواري بيت آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي، علاوه بر معظم له، سادات، علما وفضلاي ايراني وغير ايراني، وعموم مؤمنان سوگوار حضور داشتند.

در ابتداي اين مراسم حجت الاسلام والمسلمين ذاکري ضمن اشاره به سابقه ديرين عزاداران سيدالشهدا، درباره دوره هاي اختناق اموي وعباسي خاطرنشان کرد: در برخي از دوره هاي حکومت امويان وعباسيان کربلا به عنوان يک خط قرمز مطرح بود ورفتن به زيارت يا آوردن نام کربلا، ذکر نام امام حسين عليه السلام وهرگونه روضه خواني وگفتن شعر وخطابه در اين خصوص ممنوع بود. بسياري از شيعيان تنها به دليل گفتن يک بيت شعر يا برگزاري يک مجلس عزاداري سخت شکنجه شده يا به شهادت رسيدند وچه بسيار کساني که به زندان هاي مخوف افکنده شدند که تاريخ کم تر به آنها اشاره نموده وآمار واقعي آنها را بايد در قيامت ملاحظه کرد.

پس از وي حجت الاسلام والمسلمين صادقي به سخنراني پرداخت وخاطرنشان کرد: در اسلام برخي از واجبات همانند جهاد از دوش بانوان برداشته شده است. البته زنان هميشه در جنگ ها حضور مي يافتند وبه وظايفي چون پرستاري از بيماران ومجروحان وآب دادن و... مي پرداختند. سابقه حضور زنان در جنگ ها وپشت جبهه ها به دوران پيش از اسلام باز مي گردد.

وي افزود: هرچند نبرد، بر زنان واجب نيست ولي گاه در ضرورت مجاز مي باشد مثلاً در نبرد احد وقتي به دليل نافرماني عده اي از مسلمانان که رسول خدا صلّي الله عليه وآله آنها را بر در تنگه اي به نگهباني گماشته بود، کار بر مسلمانان دشوار شد وجان مبارک پيامبر در خطر قرار گرفت که برخي از بانوان شمشير به دست گرفتند واز وجود مبارک آن حضرت دفاع کردند.

او با اشاره به حضور مثبت ومنفي بانوان در کربلا اظهار داشت: در کربلا در هر دو سپاه حق وباطل به دلايل مختلف بانواني وجود داشتند. زني از بکربن وائل که شوهرش در سپاه عمر سعد بود وقتي مشاهده کرد آن سپاه به صغير وکبير نوادگان پيامبر رحم نکردند وحتي به کودک شش ماهه ايشان قطره آبي ندادند بسيار ناخرسند شد. وقتي سپاه عمر سعد به حرم آل الله يورش بردند وزنان وکودکان را ترساندند، اين زن عمود خيمه اي را کند وبه جان سپاه عمر سعد افتاد وچندين نفر را به درک واصل کرد تا اين که شوهرش عبايي بر دوش او افکند واو را از اين کار باز داشت.

وي تأکيد کرد: نقش بانواني چون زينب کبري، ام کلثوم وديگر بانوان حرم حسيني در حادثه عاشورا چنان روشن ووالاست که شگفتي همه مردم را در همه روزگاران باعث مي شود. اين بانوان در برابر توحش ورذالت وپستي سپاه مقابل، ارزش هاي علوي، شجاعت، بزرگواري وحق طلبي را به نمايش گذاشتند.

در ادامه اين مراسم حجت الاسلام والمسلمين جابري به برخي از فضايل بي شمار حضرت اميرمؤمنان عليه السلام، وذريه او همچون سيدالشهدا عليه السلام اشاره کرد وگفت: مولاي متقيان علي عليه السلام در نماز، انگشتر به سائل عطا کردند ودر حال روزه، افطاري خود را مي بخشيدند در بستر شهادت درباره آب وغذاي قاتل خود به اطرافيان سفارش مي کردند واين فضايل والا موجب شگفتي همگان شده است.

وي افزود: در کربلا هرقدر اصحاب امام حسين نماينده فضايل والاي اخلاقي بودند، سپاه مقابل رذالت وحقارت وديگر رذايل را در خود يک جا جمع داشتند.

او خاطرنشان کرد: حجاج بن يوسف ثقفي در کربلا حضور نداشت وبعدها از اين بابت بسيار تأسف مي خورد ومي گفت: اي کاش در کربلا حضور داشتم. به او گفتند: سپاه امام حسين صغير وکبيرشان کشته شدند وجسدهايشان زير سم اسب ها رفت. خاندانشان به اسارت رفتند واز هيچ جنايتي در حق ايشان فروگذار نشد. اگر بودي چه کاري انجام مي دادي که صورت نگرفته است؟ حجاج در پاسخ گفت: جسدها را پس از آن که زير سم اسبان قرار گرفتند، مي سوزاندم وخاکسترشان را به باد مي دادم تا پيکري ديده نشود وقبر وبارگاه ومزاري باقي نماند که مردم به زيارت آن بيايند.

سخنران پاياني اين مراسم حجت الاسلام والمسلمين رضايي با اشاره به برخي کلمات وخطب حضرت سيدالشهدا عليه السلام اظهار داشت: روايت شده که وقتي حضرت امام حسين عزم بر خروج از عراق گرفتند خطبه اي خواندند وپس از حمد وثناي الهي فرمودند: «خطّ الموتُ علي ولد آدم مَخَطّ القلادة علي جيد الفتاة وما أولهني إلي أسلافي اشتياق يعقوب إلي يوسف وُخيّر لي مصرع أنا لاقيه کأني بأوصالي يتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس وکربلاء فيملأنّ مني أکراشاً جوفا وأجربة سغبا لا محيص عن يوم خُطّ بالقلم... من کان فينا باذلا مهجته موطنا علي لقاءالله نفسه فليرحل معنا فإني راحل مُصبحاً إن شاءالله؛(1) مرگ همچون گردنبندي بر گردن دخترکان بر فرزندان آدمي حلقه زده است. چه مايه براي ديدار پيشينيان خود مشتاقم وتمايلم همانند يعقوب، در اشتياق ديدار يوسف مي باشد. براي من مرگي برگزيده شده که با آن البته ملاقات خواهم نمود. گويا اعضاي بدنم را مي بينم که گرگان بيابان ميان نواويس وکربلا مشغول دريدن آنند واندرون خالي وشکم هاي گرسنه خود را با آن پر مي کنند. از روزي که با قلم الهي رقم خورده است نمي توان گريخت... هرکس مي خواهد جان خود را فداي ما کند ولقاي الهي را بر نفس خود هموار نموده با ما راه سفر بپويد که من فردا صبح ان شاء الله راهي سفر مي باشم.

وي افزود: کلمات حضرت از جمله اين خطبه شريفه بسياري از اهداف حضرت سيدالشهدا وحقايق نهضت حسيني را آشکار مي کند ومتضمن پاسخ بسياري از شبهاتِ شبهه افکنان است. براي نمونه اين خطبه آشکارا نشان مي دهد که حضرت به حوادث آينده بهتر از هرکس آگاه بودند وبه خوبي مي دانستند پايان اين کار شهادت است.

او خاطرنشان کرد: برخي مي گويند حضرت قصد داشته اند تشکيل حکومت بدهند ولي به اين نکته توجه ندارند که وقتي کسي چنين قصدي دارد همه را گرد خود جمع مي کند. يک انسان معمولي که نامزد رياست بر شهر يا روستايي کوچک شده است همه جا تبليغ مي کند ومردم را به همراهي با خود فرا مي خواند. در حالي که حضرت سيدالشهدا همه را از اطراف خود مي پراکندند وپيشاپيش خبر از شهادت همه کساني مي دادند که با ايشان همراهند.

گفتني است سخنرانان اين مراسم همگي به مصائب کربلا از جمله عبور کاروان اسرا از کنار اجساد به خون خفته ومطهر شهيدان اشاره کردند. روز يازدهم محرم هنگامي که مي خواستند اسيران آل الله را از کربلا به کوفه ببرند، آنان را از ميان پيکرهاي پاک شهيدان کربلا عبور دادند. اسيران آل محمد صلّي الله عليه وآله با ديدن آن صحنه جانکاه خود را از روي مرکب ها به زير انداختند وپيکر پاک عزيزان خود را در آغوش گرفتند.

محتشم کاشاني عليه الرحمه در تصوير اين مصيبت جانگداز اين گونه سروده است:

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد

شور و نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند

هم گريه بر ملائک هفت آسمان فتاد

شد وحشتي که شور قيامت ز ياد رفت

چون چشم اهل بيت بر آن کشتگان فتاد

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد

بر زخم هاي کاري تيغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان

بر پيکر شريف امام زمان فتاد

بي اختيار نعره «هذا حسين» از او

سرزد چنان که آتش از او در جهان فتاد

پس با زبان پرگله آن بضعة الرسول

رو در مدينه کرد که يا ايها الرسول

اين کشته فتاده به هامون حسين توست

وين صيد دست وپا زده در خون حسين توست

اين نخل تر، کز آتش جانسوز تشنگي

دود از زمين رسانده به گردون حسين توست

اين ماهي فتاده به درياي خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست

اين شاه کم سپاه که با خيل اشک و آه

خرگاه، زين جهان زده بيرون حسين توست

چون روي در بقيع به زهرا خطاب کرد

اهل زمين ومرغ هوا را کباب کرد

کاي مونس شکسته دلان حال ما ببين

ما را غريب وبي کس وبي آشنا ببين

اولاد خويش را که شفيعان محشرند

در ورطه عقوبت اهل جفا ببين

تن هاي کشتگان همه در خاک وخون نگر

سرهاي سروران همه بر نيزه ها ببين

آن سر که بود بر سر دوش نبي مدام

يک نيزه اش زدوش مخالف،‌ جدا ببين

آن تن که بود پرورشش در کنار تو

غلطان به خاک معرکه کربلا ببين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج44، ص366.


  • نظری برای این خبر درج نشده است.