LOGIN
خبر
shirazi.ir
برگزاري مراسم سوگواري سالار شهيدان در سيزدهمين روز محرم
کد 1553
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 02 بهمن 1386 - 13 محرّم الحرام 1429

در سيزدهمين روز محرم الحرام بيت مرجعيت وفقاهت پذيراي مؤمنان سوگوار بود.

اين مراسم امروز سه شنبه 2بهمن ماه86 با حضور شماري از مؤمنان سوگوار، طلاب، فضلاي حوزه علميه وزائراني عرب زبان برگزار شد.

در ابتداي اين مجلس حجت الاسلام والمسلمين چاوشي با اشاره به سير تاريخي عزاداري سيدالشهدا در گذر تاريخ اظهار داشت: مراسم عزاداري امام حسين عليه السلام نخستين بار در روز يازدهم محرم سال 61ق در کنار اجساد مطهر شهيدان توسط اهل بيت برگزار شد.

وي در ادامه افزود: هنگام ورود کاروان به کوفه، امام سجاد وحضرت زينب وام کلثوم عليهم السلام خطبه هاي کوبنده وسوزناکي خواندند که صداي گريه وضجه مردم بلند شد واين خود نوعي عزاداري براي سيدالشهداست. آورده اند که پس از رسوا شدن يزيد در پي خطابه هاي امام سجاد وحضرت زينب، او به اهل بيت اجازه داد که عزاداري کنند وخاندان آل الله سه روز براي سيدالشهدا وشهداي کربلا اقامه عزا کردند. عزاداري بعدي در مدينه ومربوط به لحظه ورود اهل بيت به اين شهر است که مدينه را يکپارچه سوگ وماتم کرد. از جمله کساني که در مدينه عزاداري برپا کردند حضرت زينب کبري ونيز حضرت ام البنين عليهماالسلام هستند. در سال هاي بعد امامان هر کدام به اقامه عزا مي پرداختند وشيعيان را به اقامه عزا، گريه، تباکي، سرودن شعر در رثاي سيدالشهدا وجز آن تشويق مي کردند.

وي افزود: در محرم سال 252، معزالدوله ديلمي عاشورا را تعطيل وعزاي عمومي اعلام کرد ودستور داد مردم مغازه ها را بسته وبا حالت عزا وماتم در خيابان ها حرکت کنند. مسأله عزاداري در قرن هاي بعد شکل وسيره ديگري گرفت وهر چند در برخي دوره ها با ممنوعيت ها ومحدوديت ها وکارشکني هايي مواجه مي شد ولي تا به امروز ادامه يافته ويکي از ارکان هويت شيعه را تشکيل مي دهد.

پس از وي حجت الاسلام والمسلمين رضايي درباره نقش محوري محبت در کنار شناخت سخن گفت وبر ضرورت توأم بودن اين دو تأکيد نمود.

وي افزود: يکي از نمادهاي جمع ميان محبت ومعرفت، صحابي جليل القدر بلال حبشي است که مؤذن رسول گرامي اسلام بود. وي در ابتداي دعوت پيامبر، اسلام آورد وبه همين سبب اربابش او را سخت مورد شکنجه قرار مي داد تا از اسلام وپيامبر تبري جويد. ولي هر قدر او را مي زد و زير آفتاب سوزان مي خواباند وسنگ بر سينه اش مي گذاشت اثري نداشت. در روايت آمده است که امام باقر عليه السلام فرمودند: بلال اذان گوي پيغمبر بود وپس از رحلت رسول خدا در خانه نشست وبراي هيچ يک از خلفا اذان نگفت.(1) امام صادق نيز درباره او فرموده اند: «رحم الله بلالاً فإنه کان يحبنا أهل البيت؛(2) خدا بلال را رحمت کند، ما اهل بيت را دوست داشت».

اين سخنران در ادامه خاطرنشان کرد: پس از شهادت پيامبر بلال گفت: بعد از رسول خدا براي کسي اذان نخواهم گفت. روزي حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمودند: دوست دارم صداي اذان مؤذن پدرم را بشنوم. وقتي اين خبر به گوش بلال رسيد شروع به اذان گفتن نمود. زماني که گفت: «الله اکبر الله اکبر» حضرت زهرا به ياد پدر بزرگوارش وروزگاري که آن حضرت در قيد حيات ظاهري بودند افتاد ونتوانست از گريستن خودداري کند. وقتي بلال به اين جمله رسيد که: «أشهد أنَّ محمّداً رسولُ الله» حضرت زهرا آهي از جگر کشيد وبر زمين افتاد واز هوش رفت. در اين هنگام مردم که گمان مي کردند آن حضرت جان به جان آفرين تسليم کرده به بلال گفتند: بس است که دخت رسول الله از دست رفت! بلال اذان خود را ناتمام رها کرد. وقتي حضرت زهرا به هوش آمدند از بلال خواستند بقيه اذان را هم بگويد ولي بلال خودداري کرد وعرضه داشت: اي سرور بانوان از اين مي ترسم که اگر صداي اذان مرا بشنويد صدمه اي به وجود مبارکتان بزنيد. حضرت زهرا با شنيدن اين سخن، او را از اين کار معاف فرمودند.(3)

آخرين سخنران اين مجلس حجت الاسلام والمسلمين کَرمي بود. وي يکي از رموز ماندگاري حماسه حسيني را شجاعت واسقامت فوق العاده حضرت زينب کبري دانست که پيام اين نهضت را به گوش جهانيان رسانيد واز هر فرصتي براي رسوا کردن غاصبان حق خلافت استفاده نمود.

وي در پايان يادآور شد: هرچند شأن وجايگاه حضرت زينب بالاتر از اين بود که در مجلس آلوده يزيد که شايسته ايشان نبود سخن بگويد، اما ضرورت اقتضا مي کرد که در چنين اوضاع حساسي که سران کشوري ولشکري وميهمانان خارجي حضور دارند با به خطر انداختن جانش در راه خدا، غبار از چهره حق وحقيقت بردارد وبراي مردمي که بر اثر چهل سال تبليغات دروغين امويان، حق را از باطل نمي شناختند ماهيت پليد امويان وجايگاه والاي اهل بيت را به تصوير کشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج22، ص141 (باب37ـ ما جري بينه وبين...، حديث125).

2. همان.

3. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص297 (باب الأذان والإقامه...، حديث957).

  • نظری برای این خبر درج نشده است.