LOGIN
دیدارها
shirazi.ir
مرجع عاليقدر: هرکاري که براي خدا و اهل بيت عليهم السلام باشد بالندگي مي گيرد
کد 2439
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 آبان 1389 - 3 ذوالحجّة الحرام 1431

 
در روز دوشنبه 24 ذي القعدة الحرام 1431ق. (11/8/1389) مبلّغ اسلامي دکتر محمد تيجاني سماوي به همراه يکي از مستبصران و هدايت يافتگان به وسيله ي نور اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام با مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در شهر مقدس قم ديدار نمودند و مورد استقبال معظم له قرار گرفتند، سپس مرجع عالي قدر با آقاي دکتر تيجاني درباره ي تلاش در راه نشر معارف اهل بيت عليهم السلام و تازه هاي عرصه ي تأليف سخن گفتند.

آقاي تيجاني از قصدش براي تأليف دو اثر به نام هاي «سامري الامه» و «ما خطبک يا سامري؟» سخن گفت.

آن گاه مرجع عاليقدر فرمودند: محمد بن مکّي العاملي قدس سره معروف به «شهيد اول» عالمي جليل القدر بود و آثار متعدد و گرانبهايي از او برجاي مانده است. او حدود هفتصد سال قبل مي زيست و يک دختر و دو پسر داشت به نام هاي: محمد، علي و فاطمه. دخترش فاطمه علوم آل محمد عليهم السلام را نزد او فرا مي گرفت.

پس از به شهادت رسيدن آن عالم بزرگ، خانه اي، زميني و مقداري پول از او بر جاي ماند. فاطمه به دو برادر خود پيشنهاد داد: تمام دارايي پدر براي شما باشد و کتاب ها را براي من بگذاريد. آن دو پذيرفتند. نتيجه ي اين سوداگري اين بود که فاطمه دختر شهيد اول، علامه ي روزگار خود شد، چندان که عالمان براي رفع اشکالات علمي خود به وي مراجعه مي کردند و آن زن ارجمند «سِت المشايخ؛ مهتر عالمان» نام گرفت.

سپس معظم له بر ضرورت تلاش همه جانبه و با تمام توان در راه نشر علوم و فرهنگ اهل بيت عليهم السلام تأکيد نمودند و فرمودند:

سيد حميري يکي از شاعران بلند آوازه ي شيعي بود، اشعاري نيکو مي سرود و در شمار شاگردان امام صادق عليه السلام قرار داشت. گفتني است که وي از نسل رسول خدا صلي الله عليه وآله نبود و اين که او را «سيد» مي خوانند به معناي بزرگ و ارجمند است.

درباره ي او گفته اند که: وقتي از جايي به جايي ديگر کوچ مي کرد و جابه جا مي شد، اشتراني پيشاپيش او در حرکت بودند که هريک انبوهي از کتاب بر پشت خود حمل مي کرد. او مي گفت: اي مردم، اگر کسي فضيلتي از اميرالمؤمنين عليه السلام بيان کند که درباره ي آن شعري نسروده باشم يک دينار طلا به او خواهم داد.

روزي مردي نزد وي رفته، به او گفت: [اي سيد حميري،] اميرالمؤمنين (عليه السلام) قصد بيرون شدن کردند و جامه هاي خود را بر تن نمودند و يک لنگه پاپوش خود را به پا کردند و دست پيش بردند تا لنگه ي ديگر را برگيرند که عقابي از آسمان سر رسيد و لنگه ي ديگر را شتابان برگرفت و آن را با خود برد، سپس به زير افکند که ناگاه عقربي سياه از آن بيرون افتاد.

حميري که درباره ي اين مطلب شعري نسروده بود، اندکي در انديشه فرو رفت و ابياتي به اين معنا سرود:

«اي مردم، شگفت ترين شگفتي [ماجراي] پاپوش اميرالمؤمنين (عليه السلام) است که دشمني پست از جماعت جن که از راه راست و درست کاري دور است، در پاپوش اميرالمؤمنين (عليه السلام) لغزيد تا انگشت پاي بهترين آفريدگان، يعني اميرالمؤمنين عليه السلام را بگزد...»(1).

مرجع عاليقدر در ادامه با تلاوت آيه ي «مَا عِندَکُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ؛(2) آنچه نزد شماست تمام مي شود و آنچه نزد خداست جاودانه است» تأکيد فرمودند: هرکاري که براي خدا و اهل بيت عليهم السلام باشد بالندگي گرفته، جاودانه مي شود، چنان که نام دختر شهيد اول و سيد حميري ماندگار شد، اما از دو پسر شهيد اول ذکري نيست. سيد حميري همانند همگان زيست و بيش از هزار سال قبل از دنيا رفت و همه چيزش تمام شد و فنا پذيرفت، مگر خدمات فرهنگي و انديشه ي او در راه اهل بيت عليهم السلام که جاودانگي يافته است.

آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي در پايان فرمودند: زيد بن ثابت طلاي فراواني از خود بر جاي نهاد، عثمان بن عفان پشته هايي از طلا و اموال به ارث گذاشت و طلحه و زبير نيز دارايي فراواني بر جاي نهادند، اما نام شان مرد و يادشان به دست فراموشي سپرده شد. در مقابل، ابوذر غفاري رضوان الله تعالي عليه حتي درهمي از خود بر جاي ننهاد، ولي براي خدا و اهل بيت عليهم السلام تلاش کرد و بدين ترتيب توشه اي براي آخرت خود اندوخت و تاريخ، نامش را جاودان کرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. علامه اميني، الغدير، ج2، ص241.

2. سوره نحل، آيه 96.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.