LOGIN
خبر
shirazi.ir
مرجع عاليقدر: راه نجات، در پيروي از غدير و غديريان است
کد 2460
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 آذر 1389 - 17 ذوالحجّة الحرام 1431

 
مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در درس خارج فقه روز هفدهم ذي الحجة الحرام 1431ق. و در آستانه ي عيد غدير درباره ي اهميت اين عيد بزرگ و ضرورت تبليغ فرهنگ غدير، بياناتي ايراد فرمودند. معظم له ضمن تفکيک ميان دو خط متضاد غدير و ضد غدير فرمودند:

امام هادي عليه السلام در زيارت غديريّه خطاب به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه داشتند که اين فرمايش شما است که: «بي ترديد کسي که راه چاره را مي شناسد و از دگرگوني امور آگاه است و مي داند که چگونه امور را وانمود کند، مي داند چه کند به شرط آنکه امر و نهي خداي متعال حاجز و مانع نشود. اما کسي که دلسوز دين نيست به امر و نهي الهي پايبند نمي باشد».

غدير افراد خاص را تربيت مي کند و خط مقابل غدير هم افراد خود را پرورش مي دهد که اين دو در تقابل و در تضاد يکديگرند. در مکتب غدير ملاک امر و نهي خداي سبحان است و تمام رفتارهايش بر اين اساس استوار است و هدفش اطاعتِ محض است، اما ملاکِ دشمن غدير حکومت کردن و سلطه يافتن بر ديگران به هر قيمت و از هر راه ممکن است، و کاري به امر و نهي الهي ندارد. غدير انسان مي سازد و خط مخالفِ غدير ظالم مي پروراند.

معظم له در ادامه و براي تبيين مطلب به نمونه هايي از تاريخ اشاره نمودند و فرمودند:

در تاريخ نمونه هاي دوطرف فراوان است، که ما به دو مثال اشاره مي کنيم.

ابوذر از جمله ي کساني است که تربيت غدير را با جان و دل پذيرفته است. او در قبل از اسلام در مسير تاريکي و ظلمت قدم مي نهاد. پس از اسلام و پس از آنکه تربيت غدير را با جان و دل پذيرفت، به جايي رسيد که به سبب دفاع از غدير و ولايت اميرمؤمنان عليه السلام از گرسنگي جان داد.

عثمان براي جذب ابوذر کيسه اي زر با غلامي فرستاد و به او گفت که اگر ابوذر اين کيسه را پذيرفت، تو آزاد مي شوي. غلام تلاش کرد ابوذر را متقاعد کند که پول را بپذيرد ولي ابوذر نپذيرفت. غلام گفت اگر بپذيري مرا آزاد کرده اي. ابوذر گفت: اگر بپذيرم اسير و برده خواهم شد. ابوذر از گرسنگي مُرد اما اسارت را نپذيرفت، که اين نتيجه تربيت اميرالمؤمنين عليه السلام است.

حضرت آيت الله العظمي شيرازي دام ظله درباره ي خط مقابل غدير و مخالفانِ ولايت فرمودند: تاريخ در اين زمينه نيز سخن هاي فراواني دارد. غاصبان خلافت و واليانِ آنها قانوني تصويب کردند که: هرکه از علي بن ابي طالب عليهما السلام برائت و بيزاري نجويد بايد زنده به گور شود. تصور کنيد که اين امر چقدر دلخراش و آزاردهنده است. چرا چنين کساني حاضرند زنده در گور شوند اما با گفتن يک کلمه جان خود را رها نکنند؟ تصور کنيد کسي که انساني را زنده زنده در گور مي کند چقدر سنگدل است!

معظم له در ادامه، داستان شهادت ميثم تمار را بيان نمودند و فرمودند:

ابن زياد، به ميثم تمار گفت: از علي [عليه السلام] برائت بجو و از او بدگويي کن تا آزادت کنم وگرنه زنده به گورت مي کنم و يا دست ها و پاهايت را قطع خواهم کرد. ميثم نپذيرفت و شهادت را بر حتي گفتن يک کلمه ي تقيه ترجيح داد. دست و پاي او را قطع و بر نخل آويزان کردند، اما با اين حال همواره فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را مي گفت.

ابن زياد، بني العباس و ساير واليان آنها بسياري از افراد را به اين عنوان که از اميرالمؤمنين علي عليه السلام برائت نمي جويند زنده به گور کردند.

ببينيد که پرورش يافتگان مکتب غدير حاضر نبودند به تقيه يک جمله را بر زبان برانند، با آنکه در تقيه قصد قلبي وجود ندارد و فقط بر زبان است. آنان با آنکه به خوبي از اهميت تقيّه آگاهند ولي زنده به گور شدن را برگزيدند.

معظم له در ادامه سخنانشان درباره محل جواز يا وجوب يا نفي تقيه در فقه فرمودند: در تقيه گاهي انسان مخيّر است که تقيه کند يا نکند، مثل داستان عمار ياسر و تقيه اش که نجات يافت اما والدينش تقيه نکردند و کشته شدند. روايات ما هر دو را تأييد کرده است. و اين معناي تخيير است، که در اعتقادات واصول دين بر آن تأکيد کرده اند.

گاهي هم تقيه حرام است، از اين رو حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند که «از من برائت نجوئيد». علتش آن است در آن صورت حق و باطل تشخيص شان دشوار مي شود و موجب پنهان ماندن حق مي گردد. ابوذر نيز به خوبي مي دانست که اگر تقيه کند حق پنهان و باطل موجّه خواهد شد لذا آن را نپذيرفت.

حضرت آيت الله العظمي شيرازي دام ظله در تبيين دوخط متضاد غدير و ضد غدير، و تطبيق آنها در روزگار کنوني فرمودند: امروزه هم به خوبي شاهد هستيم که دو تفکر غدير و ضد غدير نمايان مي شود. آنها که مراقد مطهر را نابود مي کنند و در عتبات عاليات مردم را با بمب به شهادت مي رسانند همان گروه ضد غدير هستند. آدمکشي ها و انفجارات در کشورهاي اسلامي ادامه ي همان خط ضد غدير است.

رسول خدا صلي الله عليه وآله در خطبه ي غدير خم فرموده اند که حاضران به غايبان اطلاع دهند، و اين براي ما يک تکليف است. يعني ما اهل علم وظيفه داريم غدير را تبليغ کنيم. چون هريک از ما يک دنيا قدرت و نيرو هستيم و بايد به وظيفه ي خود که ابلاغ غدير است عمل کنيم.

مرجع عاليقدر در پايان تأکيد فرمودند: غدير يک تاريخ و يک فرهنگ و مجموعه اي از بايدهاست، يعني امام معصوم خليفه ي بلافصل رسول الله صلي الله عليه وآله و رأس تمام امور است. بعد از آن بايدها و توابع و احکام غدير طرح مي شوند. تبليغ غدير يک واجب کفايي است و تا کفايت نباشد عيني است، و همه ي ما موظفيم آن را نشر دهيم و مکتب آن را به دنيا معرفي نموده و به قدر توانمان فرهنگ غدير را تبليغ نماييم.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.