LOGIN
خبر
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
سلسله جلسات علمي مرجع عاليقدر درماه مبارک رمضان (جلسه بيست وسوم)
کد 2953
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 05 شهریور 1391 - 7 شوال المكرّم 1433
 
در جلسه بيست و سوم (جلسه پاياني) از جلسات علمي مرجع عاليقدر در شب هاي ماه مبارک رمضان که عده اي از اهل علم و فضلا به محضر مبارک بزرگ مرجع جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي نائل شده بودند مباحث مختلف فقهي در محضر مرجعيت مورد بحث و تبادل نظر انجاميد که به شرح ذيل مي باشد.

در ابتداي جلسه توسط يکي از آقايان علماي حاضر در مجلس به محضر آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي يک سؤال قرآني مطرح شد و آن اين بود که: در آيه کريمه: «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ». ماده اطاعت نسبت به رسول تکرار شده اما در آيه ي ديگر که مي فرمايد: من يُطِع الله و رسوله، براي رسول ماده ي اطاعت تکرار نشده است، وجه و نکته ي آن چيست؟

آيت الله العظمي شيرازي دام ظله در جواب فرمودند: شکّي نيست که قرآن کريم در قِمّه و قُلّه ي بلاغت است. مفسّرين گاهي نکات بلاغي را که در قرآن هست، متعرّض شدند امّا اين به مقدار برداشت و درک آنها از کلام معجزه گر خداي متعال است، حال اينکه چرا در اين آيه اينطور فرموده و در آيه ديگر به وجه ديگر با اينکه مطلب يکي است، بهتر است بگوييم: علم آن نزد خداي متعال، رسول و اهل بيت عليهم السلام است و آنچه که در اين زمينه ها از آنان به ما رسيده باشد، حديث شريف مي فرمايد: «انّما يعرف القرآنَ من خوطِبَ به» و إنّما أدات حصر است يعني: فقط آنها مي فهمند و مي شناسند. اما چيزي که هست و در بلاغت گفتند اين است که يکي از وجوه بلاغت، تغيير و تفنّن در تعبير است.

سپس ايشان در ادامه سخنان خود افزودند: يکي از چيزهايي که کمتر نسبت به آن کار شده است و خوب است آقايان بخصوص فضلاي جوان آن را دنبال کنند، مسأله مکرّرات قرآن است. در اين زمينه حدود 40 سال قبل، کتابهاي متعدد ديدم که درباره ي مکرّرات قرآن نوشته شده بود. و در کتاب «علي في القرآن» ـ ج2، ص485، ذيل آيه 6 سوره تحريم ـ اشاره به اين مطلب کردم. متأسفانه در تفسيري ديدم که گفته بود ـ والعياذ بالله ـ : تکرار الرحمن الرحيم در سوره ي حمد با فاصله ي يک آيه بعد از بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ خلاف بلاغت است. بعد به خودش اشکال کرده بود که در سوره ي الرحمن يک آيه متعدد تکرار شده «فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» بعد جواب داده بود که در آنجا بنابر تکرار بوده است لذا خلاف بلاغت نيست. به اين شخص بايد رساند: که اين سخنان نشانگر جهل مرکب است، جهل به بلاغت و فصاحت و جهل به اين جهل است، زيرا مطلبي که بُلَغاء وفصحاء عرب در طول 1400سال و در صدد اشکال گيري به قرآن بودند اشکال نکردند، اين شخص آمده و ـ العياذ بالله ـ اشکال بي جا و بي مورد کرده است.

آنگاه از ايشان سؤال شد: جمله «تِبْيَانًا لِّکُلِّ شَيْءٍ» که در قرآن آمده معنايش چيست با اينکه خيلي از مطالب در قرآن بيان نشده است؟

معظم له در جواب فرمودند: خود قرآن فرموده: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» و پيامبر هم فرموده: «کتاب الله وعترتي اهل بيتي». لذا اينها تبيين کردند.

سپس از محضر ايشان اين سؤال شد: در عقد و ايقاع، انشاء بايد حتماً لفظي باشد يا با فعل هم انشاء تحقُق پيدا مي کند؟

ايشان در جواب فرمودند: نزد عقلاء اشکالي نيست که مُبرِز و مُظهِر انشاء، قول باشد يا فعل. اما در شرع، فقط نسبت به أخرس اين قبول شده که با فعل انشاء عقد کند امّا نسبت به غير أخرس، موارد مختلف بوده و تابعِ دليل است که در مثل عقد ازدواج و ايقاع طلاق دليل شرعي لفظ را در آن شرط دانسته است.

آنگاه در همين زمينه اين سؤال شد: که آيا قصد بدون مُظهر (قول يا فعل) في نفسه انشاء حساب نمي شود؟

معظم له در جواب فرمودند: خيرـ قصد به تنهايي بدون هيچ مُظهري از لفظ و يا فعل، انشاء نيست و دَخلي در ايجاد عُلقه يا رفع علقه ندارد. عرف هم مجرّد قصد را انشاء نمي داند. لذا نه عرفاً و نه شرعاً قصد انشاء نيست.

سپس از ايشان سؤال شد: سهم سادات در جايي که مثلاً يک پول درشت بوده باشد آيا تقسيم آن به چند پول ريز جايز است يا بايد همان را بدهد؟

ايشان در جواب فرمودند: اين مسأله محل خلاف است بعضي تصريح کردند: اين تصرُّف در امانت است و بايد با اذن فقيه باشد. اما بعضي گفتند: اشکال ندارد زيرا صدقِ ايصال امانت مي کند و عرفاً تصرّف در امانت نيست.

آنگاه اين سؤال شد: که آيا عزل خمس يا زکات، معيّن است؟

معظم له در جواب فرمودند: در مواردي که خود عزل أدا حساب شود، بله عزل معيّن است و تبديل آن جايز نيست. اما در مواردي که عزل اداء حساب نمي شود تبديل آن مشکلي ندارد.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.