LOGIN
بیانیه ها
shirazi.ir
باز خوانی پیام حضرت آیت الله العظمی شیرازی به مناسبت اربعین حسینی
کد 3337
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 02 دی 1392 - 18 صفر الأحزان 1435

 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
ستایش مختص ذات خداست و درود خدا بر برترین آفریدگان، حضرت محمد مصطفی صلّی الله علیه وآله و خاندان پاک او ولعنت خدا بر دشمنان این پاکان تا روز واپسین باد.

در حدیثی از امام حسن عسکری علیه السّلام درباره زیارت امام حسین علیه السّلام روز اربعین آمده است:

پنج چیز نشانه مؤمن است: « پنجاه و یک رکعت نماز روزانه (17 رکعت واجب و 34 رکعت نافله)، زیارت [امام حسین علیه السّلام] در اربعین، انگشتر در دست راست کردن، [به رسم بندگی] پیشانی بر خاک ساییدن و با آواز بلند بسم الله الرّحمن الرّحیم گفتن(1)».

در اربعین با عظمت حسینی انتظار می رود میلیون ها انسان مؤمن از سراسر عراق و دیگر کشورها در سرزمینی که خدایش مقدس گردانده و آن را آفریده تا برترین نقطه بهشت(2) باشد، گرد آمده، به فیض زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام نایل آیند؛ زیارتی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السّلام هماره به آن فرا خوانده اند. احادیث متواتری در این باب وجود دارد، از آن جمله روایتی است که کتاب های حدیث از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نقل کرده اند که حضرت رسول صلّی الله علیه وآله به یکی از همسران خود فرمودند: «... هر کس او (حسین) را زیارت کند، خدای – عزّ وجل – حجّی از حج های من برای او می نویسد.

پرسید: حجّی از حج های شما [ای رسول خدا]؟!

پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند: آری دو حج از حج های من.

پرسید: دو حج از حج های شما؟!

فرمودند: آری، چهار حج از حج های من.

همسر پیامبر صلّی الله علیه وآله همچنان پاداش زایر امام حسین علیه السّلام را زیاد می خواند و پیامبر صلّی الله علیه وآله بر شمار آن می افزودند تا این که پاداش زائر سید الشهدا علیه السّلام را با نود حج و نود عمره خویش برابر خواندند(3).

در این مناسبت مهم، هیئت های عزاداران سید الشهدا علیه السّلام سواره و پیاده از سراسر عراق و از کشورهای دیگر به کربلای معلّی می آیند تا مراسم سوگواری آن حضرت را – که از مصادیق شعائر الهی است – برگزار کرده، این مصیبت بزرگ را که در این سرزمین بر عترت پاک و یاران خجسته آنان رفته، به ساحت اقدس رسول خدا صلّی الله علیه وآله ، امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام، صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، دیگر امامان معصوم علیهم السّلام و به ویژه صاحب این عزا – در این زمان - حضرت بقیّة الله الأعظم امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف تسلیت گویند که همانا این شعایر تماماً مصداق احیای امر اهل بیت علیهم السّلام است که در روایت به آن اشاره شده است.

امام صادق علیه السّلام به زنده نگاه داشتن امر ( قضیه) اهل بیت علیهم السّلام فرمان دادند و برای احیا کنندگان این امر دعا فرمودند. در روایتی که در همین باب از آن حضرت رسیده، آمده است: «امر ( قضیه) ما را زنده نگاه دارید، خدای رحمت کند کسانی را که امر ما را زنده نگاه می دارند(4)».

در این مناسبت مهم، شایسته است همگان چند نکته را مورد توجه قرار دهند.

1. دشمن کینه توز برای ملت مظلوم عراق دام گسترده و با به کارگیری انواع وسایل می کوشد تا اختلاف و فتنه مذهبی میان مردم به وجود آورد. پرواضح است که این اختلاف ها ناکامی و شکست همگان را به همراه دارد. همچنین دشمن بدین وسیله راه را برای سلطه بخشیدن به گمراهی، انحراف، ستم و فساد در جامعه عراق هموار می کند. قرآن کریم از این اختلاف ها بازداشته و آثار شوم آن را باز گفته، چنان که می فرماید: «... وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ...(5)؛ و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود!».

بنابراین، مرحله حساس و سخت فعلی می طلبد تا همگان صبوری و بردباری ورزند که خدای – عزّ وجل – در این باره می فرماید: «... وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (6)؛ و صبر کنید که خدا با شکیبایان است».

در حدیث شریف نیز با اشاره به جایگاه بردباری آمده است: «لا عزّ أرفع من الحلم(7)؛ هیچ عزّتی بلند مرتبه تر از بردباری نیست».

به گواهی تاریخ چنین فتنه هایی تمام اطراف نزاع را دچار سستی، ناکامی و شکست می کند، نیروها را به هدر می دهد، فرصت های طلایی را بر باد می دهد و در نهایت، دشمن مشترک آب را گل آلود کرده، از آن ماهی مراد خواهد گرفت.

2. در این برهه حساس، وحدت کلمه مهم ترین وظیفه مؤمنان است که تحقق آن مستلزم رعایت موارد زیر است:

کنار گذاردن نزاع های قبیله ای، منطقه ای، گروهی و ...، استحکام بخشیدن به صفوف، ایجاد اتّحاد میان ملّت بیدار و هوشیار عراق و میدان ندادن به دیدگاه های تفرقه انگیز و جلوگیری از نفوذ آن در جامعه که به تفرقه و پراکندن صفوف به هم فشرده می انجامد. باید توجه داشت که چنین وضعیتی روند حرکت مؤمنان را در تحقق اهداف والای اسلامی متوقف می کند. از آن جا که خدای – عزّ وجل – می فرماید: «... إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ...(8)؛ به یقین مؤمنان برادران [یکدیگر] هستند، پس میان برادرانتان اصلاح دهید» باید تمام ملّت مسلمان عراق دست برادری به یکدیگر دهند.

3. بر تمام طبقات امت است که استفاده از رسانه های گروهی، مانند: رادیو، تلویزیون، مطبوعات، همایش ها ودر دیدارهای فردی و اجتماعی خود بر ضرورت اسلامی بودن تمام مواد و اصول قانون – خواه قانون، موقت باشد یا دائمی – تأکید کنند، زیرا حاکمیت اسلام و گرایش به آن، سعادت دنیا و آخرت را تضمین و تأمین می کند که خدای – عزّ وجل –می فرماید: « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ...(9)؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم».

ونیز می فرماید: « وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا...(10)؛ و هر کس از یاد من دل برگرداند، در حقیقت، زندگیِ تنگ [و سختی] خواهد داشت».

عقلای قوم و فرزانگان جامعه مسئولیت دارند تا فتنه را پیش از فعال شدن و شعله کشیدن، در نطفه خفه کنند.

4. شکل گیری حکومت عراق اسلامی در تمام عرصه ها باید مبتنی بر اکثریت آرا باشد، زیرا اکثریت در سایه قانون اساسی اسلامی پیرو آموزه های قرآن کریم، سنت پیامبر صلّی الله علیه وآله و سیره امامان معصوم علیهم السّلام بوده و حتی به یک تن از اقلیّت ها ستم روا نمی دارد. به گواهی همین تاریخ، هیچ یک از اقلیت ها و حتّی دشمنان حکومت اسلامی و منافقان ، دشمنان بالاترین فرد حکومت مورد ستم حکومت اسلامی قرار نگرفتند. در این جا با ورق زدن تاریخ، چند نمونه از هزاران مورد دادگستری حکومت اسلامی را مرور می کنیم:

الف) کفاری که همچنان با اسلام و مسلمانان مکر می ورزیدند، با شخص پیامبر صلّی الله علیه وآله دشمنی کرده، او را دروغ پرداز می خواندند و نسبت های ناروا به حضرتش روا می داشتند، در سایه حکومت رسول خدا صلّی الله علیه وآله و امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام در امنیت و آرامش و با آزادی و رفاه کامل زندگی می کردند.

تاریخ درخشان و تابناکِ سیره پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله و امیر المؤمنین علیه السّلام در مدت حکومتشان، آکنده از نمونه هایی است که بر بهره گیری همگان از عدالت و نیکی آن بزرگواران دلالت دارد.

در هیچ منبع تاریخی نخواهیم یافت که حتّی یک تن از این جماعت مورد آزار رسول خدا صلّی الله علیه وآله و امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام قرار گرفته باشد، بلکه بنا به نقل تاریخ، پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله یکی از کافران را چند روزی نمی دیدند از یاران خود جویای حال وی شده و وقتی که دریافتند او بیمار و بستری است، به همراه چند تن از صحابه به عیادت او رفتند(11).

ب) مسائل اقتصادی و تأمین امور معیشتی اقلیت ها مورد اهمیت امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام بود. در زمان حکومت آن حضرت، حتی یک مستمند غیر مسلمان فقیر رها نمی شد و امام علیه السّلام نیازهای معیشتی او را برطرف می نمودند. به عنوان مثال، آن حضرت روزی فقیری مسیحی را دیدند که گدایی می کرد. این پدیده نامأنوس را نکوهش کرده، و فرمودند: «از بیت المال، زندگی او را تأمین کنید(12)».

ج) امیر المؤمنین علیه السّلام در همان آغاز حکومت خود، قضاوت اسلامی را بر حاکم و فرد اول مملکت و فردی عادی از اقلیت ها به یکسان اعمال نمودند. در تاریخ آمده است: «علی علیه السّلام زره [گم شده] خود را در دست مردی مسیحی دیدند. او را نزد قاضی شریح (که خود او را به این منصب گمارده بودند) آوردند و علیه او شکایت کرده، اظهار نمودند که: این زره، از آن من است. نه آن را فروخته ام و نه بخشیده ام.

قاضی رو به مرد مسیحی کرد و گفت: امیر المؤمنین چه می گوید؟

مرد گفت: این زره از آن من است.

قاضی رو به امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام کرد و گفت: ای امیر المؤمنین، آیا شاهد و گواهی اقامه می کنید؟

حضرت علی علیه السّلام فرمودند: نه. و بدین ترتیب قاضی، زره را به مرد مسیحی داد.

آن مرد چند گامی دور شد و سپس بازگشت و گفت: من گواهی می دهم که این [گونه حکم کردن] شیوه قضاوت پیامبران است که می بینم امیر المؤمنین مرا نزد قاضی خود آورده و علیه او حکم صادر می کند. (أشهد أن لا إله إلاّ الله وأنّ محمّداً عبده ورسوله) گواهی می دهم که خدا، یگانه است و شریکی ندارد و محمّد بنده و پیامبر اوست. ای امیر المؤمنین، این زره از آن توست.

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: حال که مسلمان شدی زره برای تو باشد(13)».

حکومت عدالت گستر اسلام همین است که اگر – ان شاء الله – در عراق پیاده شود، دنیا را برای همگان و حتی اقلیت هایی که اسلام را قبول ندارند، بهشت خواهد کرد.

د) امیر المؤمنین علیه السّلام در دوران حکومت خود اجازه ندادند سهم کسانی که در جنگ با حضرت شکست خوردند، از بیت المال قطع شود، بلکه در آن زمان از این که این افراد « منافق» خوانده شوند نهی فرمودند. این در حالی است که آنان بارزترین مصداق «منافق» بودند که روایات متواتری به این مطلب اشاره دارد، از جمله فرموده پیامبر صلّی الله علیه وآله به امیر المؤمنین علیه السّلام است که «لا یبغضک إلا منافق(14)؛ جز منافق کسی به تو کینه نمی ورزد».

هـ) گذشت از شکست خوردگان در جنگ، جنگ افروزان و فتنه انگیزان تا آن جا که به زیان اسلام و حاکمیت نبود، از دیگر ویژگی های حکومت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السّلام بود. پس از به پایان رسیدن جنگ های: جمل، صفین و نهروان و پیروزی امیر المؤمنین بر جنگ افروزان، با این که می توانست تمام آنان را از دم تیغ بگذرانند، امّا این کار را نکردند بلکه از هر گونه کیفری، یا محرومیت از هر گونه حقی نسبت به آنان خودداری نمودند.

5. زن و جایگاه او در اسلام از موضوع های مورد توجه اسلام و حاکمیت اسلامی است. تمام قوانینی که در گذشته ها و امروز برای رعایت احترام و تعیین جایگاه زن وضع شده، هرگز با آنچه اسلام برای زن و حقوق او قرار داده، توان برابری ندارد. با بررسی اجمالی برخی احکام و موضع گیری های مثبتی که اسلام درباره زن دارد، به حقیقت توجه اسلام به زنان پی می بریم:

ـ تأمین معیشت زنان

اسلام، نیازهای مالی زن را در تمام مراحل زندگی اش تضمین کرده است. از این رو تا هنگامی که در خانه پدر است، پدر و مادر باید هزینه زندگی او را تأمین کنند، چون به خانه همسر برود تأمین زندگی او بر عهده همسر است و سپس به عنوان یک مادر، فرزندان [ پسر] عهده دار تأمین زندگی او هستند(15).

این تضمین اجتماعی و اقتصادیِ فراگیر، بیشترین آرامش و آسایش و نیز احساس خوشبختی و مورد تکریم بودن را در زن به وجود می آورد که در صورت کندوکاو در قوانین وضعیِ گذشته و حال، چنین حرمتی و جایگاه اجتماعی و اقتصادی بزرگی برای زن نخواهیم یافت.

در مورد ارث و دیه نیز اسلام رعایت حق زن را نموده و همچنان که با مردان انصاف ورزیده، در حق زنان نیز با در نظر گرفتن ساختار عاطفی و روانی زنان و آن سان که سزاوار است رعایت انصاف کرده است. در مواردی مانند « کلاله امّی» زن به اندازه مرد ارث می برد. همچنین در مواردی زن به اندازه مرد « دیه» می گیرد، مانند موردی که مقدار دیه به یک سوّم مجموع دیه مرد نرسد. گاهی نیز زن نصف مرد ارث می برد و این در حالی است که نصف دیگر – در حال احتیاج، بلکه کل مخارج او - از طریق تأمین هزینه روزمرّه و نیازهای مادّی در تمام دوران زندگی زن – آن سان که پیش تر گفته شد – تضمین می کند.

ـ جایگاه والای زن در خانواده

دختر: اسلام زن را ارج نهاده و برای او منـزلتی والا در نظر گرفته است. در حدیثی از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل شده که فرمودند: «من یمن المرأة أن یکون بکرها جاریة(16)؛ از خجستگی زن است که اولین فرزند او دختر باشد». در حالیکه چنین روایتی درباره فرزندان ذکور نیامده است.

همسر: زن به عنوان همسر یکی از موارد سفارش های فراوان و مؤکد اسلام است. قرآن کریم درباره خوش رفتاری با زنان می فرماید: «... وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...(17)؛ و با آنان به شایستگی رفتار کنید». این سفارش در حالی است که قرآن کریم زن را به خوش رفتاری با همسرش – هر چند که بر زن نیز واجب است – امر نکرده است.

در مورد حقوق اسلامی متقابل زن و مرد نیز می فرماید: «... وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...(18) و مانند همان [وظایفی] که بر عهده زنان است، به طور شایسته، به نفع آنان [بر عهده مردان] است».

مادر: نگاهی همراه با تعمّق به این حدیث شریف، جایگاه بس بزرگ و والای مادر را بر همگان روشن می کند، پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله درباره مادر فرموده است: «الجنة تحت اقدام الأمهات(19)؛ بهشت زیر پای مادران است».

خویشانِ [زن]: بیشترین سفارش های اسلام در قالب حدیث درباره خویشاوندان [زن] است. در روایات و احادیثی که درباره آنان آمده و تأثیر حیات بخشی که برای پیوند با آنان برشمرده است منـزلت زن را می نمایاند. به عنوان مثال در یکی از ده ها روایتی که در این باره آمده است می خوانیم: «اجل مردی فرا رسیده بود. او به دیدار عمه اش رفت و پیوند خویشاوندی را به جای آورد، به پاس این کار بیست سال بر عمرش افزوده شد(20)».

ـ جایگاه اجتماعی زن

زن در فرهنگ اسلام و آموزه های شریعت از منـزلت والا و جایگاهی رفیع برخوردار است. امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام در توصیف زن فرموده است: «المرأة ریحانة؛ زن [چونان] گل است». این تعبیر امام علیه السّلام از زن بسیار دقیق و زیباست و با وجود احساسات عاطفی و روانی و توان بدنی زن کاملاً منطبق است.

از این رو جامعه اسلامی باید در تمام عرصه های زندگی با زن، به عنوان « گل» رفتار کند.

ـ زن در نگاه حاکم اسلامی

با کندوکاوی در سیره پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله و امیر المؤمنین حضرت علی علیه السّلام در دوران حکومتشان، به ارج نهادن آنان به زن و جایگاه والایی که زن در نظر حاکم اسلامی دارد، پی می بریم. در این جا به نمونه هایی از سفارش پیامبر صلّی الله علیه وآله درباره زنان اشاره می کنیم:

1. آخرین سفارش ها

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در واپسین لحظات زندگی سفارش هایی فرمودند که از آن جمله سفارش درباره زنان و مهربانی با آنان بود. امیر المؤمنین علیه السّلام نیز در واپسین دم های زندگی با قرین گرداندن «خدا را، خدا را» با زنان، به اهمیت رعایت حقوق و حرمت زنان اشاره فرمودند و به ناظر دانستن خدا در مورد زنان دعوت می نمودند. آن حضرت فرمودند: «الله الله فی النساء، وفیما ملکت أیمانکم، فإن آخر ماتکلم به نبیکم أن قال: أوصیکم بالضعفین: النساء وما ملکت أیمانکم(21)؛ خدا را، خدا را در مورد زنان و زیردستان [ناظر بدانید]. چه آن که آخرین سخن پیامبر شما این بود: شما را درباره دو ضعیف [، مهربانی ورزیدن] سفارش می کنم، زنان و زیردستان شما».

2. سفانه دختر حاتم طائی

ماجرای این زن از این قرار است. او همراه کفّار اسیر و به حضور رسول خدا صلّی الله علیه وآله آورده شد. سفانه به پیامبر صلّی الله علیه وآله عرضه داشت: «بر من منّت گذار [و آزادم کن]، خدای بر تو منّت نهد؛

پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند: آنچه خواستی همان است. صبر کن تا فرد مورد اعتمادی از قوم خود بیابی و او تو را به شهر و دیارت برساند و چون چنین کسی را یافتی مرا خبر کن.

سفانه می گوید: مدتی در آن جا ماندم تا این که کاروانی از «قضاعه» سررسید.

به پیامبر گفتم: جماعتی از قوم من که مورد اعتماد نیز هستند رسیده اند ... او تن پوشی به من داد و ره توشه ای برای من فراهم نمود و خرج راه عطایم کرد و من با کاروانیان راهی دیار خود شدم(22).

این ماجرا، رفتار محترمانه پیامبر صلّی الله علیه وآله را با زنی غیر مسلمان که همراه کافرانِ در حال جنگ با پیامبر صلّی الله علیه وآله به اسارت درآمده است به خوبی نشان می دهد.

3. شیماء دختر حارث

شیماء دختر حارث، خواهر رضاعی (شیری) پیامبر صلّی الله علیه وآله بود. در تاریخ آمده است: «در جنگ «هوازن» که بسیار سخت نیز بود، زنی نزد پیامبر صلّی الله علیه وآله رفت و گفت: ای رسول خدا، من خواهر رضاعی تو، شیماء دختر حارث هستم ...

پیامبر صلّی الله علیه وآله ردای خود را برای شیماء گستراند و به او فرمودند: هر چه بخواهی به تو داده می شود، شفاعت کن، شفاعتت پذیرفته می شود(23)».

این ماجرا همانند ماجرای سفانه طائی است. زنی کافر همراه سپاه کافران به جنگ رسول خدا صلّی الله علیه وآله آمده است. پس از پیروزی همراه با سختی مسلمانان و شکست سپاه کفّار، این زن نزد پیامبر صلّی الله علیه وآله می آید به این امید که از عنایت آن حضرت بهره مند شود. پیامبر صلّی الله علیه وآله با بزرگواری او را مورد تکریم و احترام قرار داده، ردای خود را برای نشستن آن زن می گستراند. این رفتار حاکم اسلامی در تاریخ مانندی نداشته و ندارد.

ـ نتیجه

جان کلام این که: اسلام زن را گرامی داشته، قدر و منـزلت او را عزیز شمرده، شأن او را والا و عالی گردانده و به او اجازه داده است به تمام کارهایی که در خور کرامت و منـزلت او و متناسب با ساختار او به عنوان زن است، بپردازد و تنها دو مورد را استثنا نموده است:

یکی این که از کارهایی که ذاتاً با وی تناسبی ندارد، زیرا او را « گل» و ظریف خوانده است، دیگر آن که به عنوان کالای کم بها در بازار بی بند وباری و کانون های فساد دست به دست گردد.

6. اهمیت دادن به جوانان. جوانان امروز، مردان و زنان فردا هستند. این قشر غالباً سفارش شده پیامبر صلّی الله علیه وآله و خاندان پاک او هستند.

امام صادق علیه السّلام به ابو جعفر، معروف به «مؤمن طاق» درباره نوجوان ها و جوانان سفارش نموده، فرمودند: «علیک بالأحداث(24)؛ بر تو باد [به پرداختن] به نوجوانان و جوانان.

جوانانی مؤمن و نمونه گرد پیامبر صلّی الله علیه وآله فراهم آمده، سر به فرمان حضرتش نهاده بودند، مانند: ابوذر، مقداد، عمار بن یاسر و جابر بن عبد الله انصاری و ... .

حضرتش پیش از هجرت به مدینه، سفیرانی به آن جا فرستادند و آنان، امنیّت را حاکم و زمینه حضور پیامبر را در مدینه مهیّا کردند که در جمع این سفیران، جوانانی مؤمن نیز دیده می شدند.

محضر امیر المؤمنین حضرت علی و دیگر امامان علیهم السّلام نیز از وجود جوانانی مؤمن، پرهیزگار، قوی و فعّال آکنده بود. آنان حقایق ایمان و احکام قرآن را به نسل های بعدی منتقل کردند.

واقعه عاشورا شاهدی دیگر بر این گفته است. گروهی از بهترین جوانان که برخی از آنان از خاندان رسالت بودند در کربلای معلی گرد وجود مبارک امام حسین علیه السّلام گرد آمده بودند که از آن جمله: حضرت علی اکبر و حضرت قاسم بودند.

یکی دیگر از حاضران در رکاب سید الشهدا علیه السّلام جوانی بود که پدرش به شهادت رسیده بود. او در حالی که این گونه رجز می خواند:

أمیری حسین ونعم الأمیر سرور فؤاد البشیر النذیر (25)

امیر من حسین است و نیکو امیری است؛ او مایه شادمانی دل [پیامبر] مژده دهنده و هشدار دهنده است.

وهب بن عبد الله بن حباب کلبی و دیگران، دیگر جوانانی بودند که در رکاب سعادت آفرین سید الشهدا علیه السّلام حضور یافتند.

ـ جوانان در روزگار غیبت

در دوران غیبت حضرت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بسیاری توفیق زیارت آن حضرت را یافتند که در میان آنان جوانان پاکدامنی وجود داشته اند ، مانند: علی پسر مهزیار، محمود فارسی و ...

بنابراین اگر امروز جوانان را با تربیت صالح، هدایت حکیمانه، و راهنمایی به سوی فضیلت و راه راست مورد توجه خاص قرار دهیم و آن گونه که شایسته آنان است به آنان بپردازیم، به یقین فردا و فرداها رهبرانی نیکوکردار، حاکمانی صالح و امانت دارانی مصلح از میان این قشر برخواهند خواست. البته برای رسیدن به نتیجه مطلوب تر و بهتر باید تمام طبقات امّت اسلامی همّت گماشته در این راه همکاری و همدلی کنند.

پدران و مادران، کسان و خویشاوندان، قبیله و عشیره و تمام افراد جامعه باید توجه ویژه ای به جوانان داشته باشند و نسلی صالح و شایسته پرورش دهند تا بتوانند تمدّن و فرهنگ آینده را مبتنی بر فضیلت، پرهیزگاری، رفاه، خیر و عدل بیافرینند.

در پایان از حضرت احدیّت مسئلت دارم که امّت مظلوم عراق را که چند دهه سیاه، سخت و بی رحم را پشت سر گذارده، یاری دهد، همه خوبی ها را به او ارزانی دارد و او را توفیق ساختن آینده ای روشن و مبتنی بر احکام اسلام بدهد تا همه اطراف با هر گرایش و دین و اندیشه و رأی در سایه آن زندگی آرام و توأم با سعادت استقرار داشته باشند.
 
والله المستعان
صادق الشیرازی
12/صفر/1425ق ـــ 15/ فروردین/1383

 
[1] . شیخ مفید، المزار، ص54.
[2] . در حدیثی امام باقر علیه السّلام فرموده است: خدای – تبارک و تعالی – 24هزار سال پیش از آفرینش کعبه، کربلا را آفرید و آن را مقدس و مبارک گرداند. قدسیت و با برکت بودن آن از زمان آفرینش همچنان پابرجاست تا این که خدا آن را بهترین زمین بهشت و برترین منـزل و مسکنی قرار دهد که اولیای خدا در بهشت در آن جای گیرند. ر.ک: کامل الزیارات، ص450، حدیث677.
[3] .همان، ص144.
[4]. وسائل الشیعة، ج12، ص20.
[5] . انفال (8)، آیه46.
[6] . انفال (8)، آیه46.
[7] . کافی، ج8، ص19.
[8] . حجرات (49)، آیه10.
[9] . اعراف (7)، آیه96.
[10] . طه (20)، آیه124.
[11] . بحار الأنوار، ج22، ص73.
[12] . وسائل الشیعة، باب19 از ابواب جهاد با دشمن، حدیث1.
[13] . الغارات، ج1، ص125.
[14] . سنن ترمذی، ج5، ص306.
[15] . تفاصیل این احکام در منابع فقهی و رساله های عملیه، کتاب نکاح، باب نفقه.
[16] . المستدرک، ج15، ص111.
[17] . نساء (4)، آیه19.
[18] . بقره (2)، آیه228.
[19] . المستدرک، ج15، ص180.
[20]. رجال کشّی، ج2، ص742، حدیث831.
[21] . کافی، ج7، ص52.
[22] . الدرجات الرفیعه، ص352.
[23] . البدایة والنهایة، ج4، ص418.
[24] . کافی، ج8، ص93.
[25] . بحار الأنوار، ج45، ص27.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.