LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه اول)
کد 3487
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 10 تیر 1393 - 2 رمضان العظيم 1435
 
طبق رسم دیرینه بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
در این محفل علمی از محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی سؤال های متعددی شد از جمله:

از محضر معظم له سؤال شد که شخصی است که دندان خود را کشیده و خون آن قطع نمی شود و می خواهد نماز بخواند اما اگر بخواهد قرائت را انجام دهد خون بر بدن و لباسش جاری می شود، تکلیف او چیست؟

ایشان در جواب فرمودند: این مصداق تزاحم است بین رعایت پاکی بدن یا لباس و بین قرائت و لذا باید دید کدام اهم است تا مقدّم شود. در مرحله ی اول اگر می تواند قرائت کند به نحوی که خون بر بدن یا لباسش جاری نشود مثل اینکه پنبه ای را در جای دندانِ کشیده شده جا دهد، یا حوله ای به دستش مقابل دهانش بگیرد که مانع از جاری شدن خون بر بدن یا لباسش شود یا اگر بر بدن و لباسش برسد کمتر از یک بند انگشت بود و در نماز معفوّ است که اگر این کار ممکن است دیگر از موضوع تزاحم خارج می شود و همچنین است اگر امید و یا احتمال دهد که خون در آخر وقت قطع گردد که در این صورت تأخیر واجب است اما اگر این هم ممکن نیست، چه بسا در اینجا گفته شود ما دلیل داریم که: «لا صلوة الا بفاتحة الکتاب» و نیز دلیل داریم که در نماز باید بدن و لباس طاهر باشد، اما این چنین تعبیر: «لا صلوة» در مورد طهارت بدن و لباس وارد نشده است، لذا ممکن است گفته شود که از این جهت قرائت اهم و مقدّم است اما اگر این اهمیت استفاده نشود، مورد تخییر خواهد بود مانند سایر موارد تزاحم که اهمیت احد المتزاحمین استفاده نشود.

آنگاه برخی از آقایان حاضر عنوان داشته که چنین تعبیری در مورد طهارت هم وارد شده: لا صلوة الا بطهور.

معظم له در جواب فرمودند: متبادر و ظاهر از لفظ: «طهور» در اینجا وضو و غُسل بوده و آن طهارت از حدث است نه طهارت از خبث.

سپس بعضی از آقایان حاضر عنوان داشتند که آیا این شخص لازم نیست نمازش را به جماعت بخواند تا هم طهارت بدن و لباس را حفظ کند و هم تحصیل قرائت کرده باشد؟

معظم له فرمودند: نماز به صورت جماعت در طول نماز به شکل فرادی است نه در عرض آن، البته بعضی این را فرمودند اما در فرمایش آنها اشکال کردند، بالنتیجه دلیل می خواهد که این امر طولی در مسأله ی عرضی بیاید. بله اگر در جایی دلیل بود مثل اینکه اجماع بود یا یک ارتکاز مسلّم بود قائل می شویم.

اگر گفته شود: شارع به نحو مطلق تحصیل قرائت را در نماز واجب کرده است و این شخص هم با خواندن نماز جماعت می تواند قرائت را تحصیل کند. در جواب می گوییم: معلوم نیست وجوب قرائت به نحو مطلق باشد حتی در جایی که شخص نتواند تا گفته شود جماعت واجب است و اگر شک در اطلاق شد اصل عدم اطلاق است. البته شک در اطلاق دو گونه است: یک وقت ظهور لفظ در اطلاق محرز است اما شک در این داریم که آیا این ظاهر یعنی اطلاق مراد است یا نه در اینجا اصالة الظهور و اصالة الاطلاق محکّم است، اما یک وقت شک در اصل ظهور بوده و اینکه آیا این لفظ ظاهر در اطلاق است یا نه که این مسرحِ اصل عدم ظهور و عدم اطلاق است و ما نحن فیه از قبیل دوم است.

سؤال دیگری مطرح شد که آیا جایز است شخصی که می خواهد مدّاحی کند بخشی از غنا را بشنود تا آن را در مدّاحی خود پیاده کند؟

معظم له در جواب فرمودند: خیر جایز نیست. زیرا اگر گفتیم شنیدن غنا حرام است موارد آن فرق نمی کند و از طرفی هرگز حرام جایز نمی شود مگر به یک مزاحمِ اهم، فقط این خلاف هست که آیا خصوص استماع غنا حرام است یا سماع غنا هم مانند استماع حرام می باشد.

در اینجا بعضی از آقایان حاضر عنوان کردند: بنابر اینکه سماع هم حرام باشد وجه حرمت چیست چون سماع یعنی به گوشش بخورد نه اینکه خودش گوش دهد و خوردن به گوش یک امر غیر اختیاری است؟

معظم له در جواب این اشکال فرمودند: اینجا از باب اینکه ما بالاختیار لاینافی الاختیار، گفتند این سماع حرام است، زیرا هر چند سماع غیر اختیاری است اما مقدمه ی آن اختیاری بوده است و این شخص عن اختیار خود را مسلوب الاختیار کرده است مثل اینکه شخص می داند اگر به فلان مجلس برود به اجبار در دهان او شراب می ریزند جایز نیست به آن مجلس برود نه اینکه حرمت از باب مقدمه ی حرام باشد، زیرا مقدمه ی حرام، حرام شرعی نیست.

سؤال دیگری مطرح شد که خوردن خاک که حرام است اگر در آب حل شود و مستهلک شود خوردن آن جایز است؟

ایشان فرمودند: بله جایز است زیرا در اثر استهلاک دیگر عرفاً صدق تراب نمی کند مانند خون داخلِ دهان که فقها فرمودند اگر در آب دهان مضمحل و مستهلک شود پاک است، لذا فرو بردن آن جایز است و اگر از دهان بیرون بیندازد پاک می باشد.

سؤال شد که آیا در مورد تربت قبر مطهر امام حسین علیه السلام هم شرط است که در آب ریخته شود تا مستهلک شود تا خوردن آن جایز شود؟

ایشان فرمودند: این را برخی فقها فرمودند اما روایات متعدد که قرائن بر صدق آنها هست داریم که تربت امام حسین علیه السلام را استثناء کرده است و خوردن آن را برای شفا جایز دانسته است البته بحثی هست که خصوص طین قبر مطهر خوردن آن جایز است یا خاک تمام زمین کربلا. روایات در این زمینه دو گونه است بعضی تعبیر طین القبر یا تراب القبر دارد و بعضی هم مطلق است و مقیّد به قبر نیست و جهت اینکه مثبِتَین هستند لذا روایت مقیّد، روایت مطلق را تقیید نمی کند و این روایات مطلق از سوی عده ای از فقهاء تلقّی به قبول شده است و همین مقدار از نظر عقلاء کافیست و لازم نیست اجماعی باشد. لذا به نظر می رسد که تبعاً یا وفاقاً لجمهرة تمام خاک کربلا همین حکم را داشته باشد و تمام آثاری که برای تربت امام حسین علیه السلام در روایات ذکر شده مانند: شفا بودن، امان بودن یا اینکه تخرق حُجُب السبع، برای خاک تمام کربلا ثابت است و این بحث در مسأله ی تخییر در قصر و اتمام هم هست که آیا خاص به حائر است یا اینکه تمام زمین کربلا را شامل می شود. اما اینکه این استثناء شدن تربة الحسین علیه السلام از خوردن خاک، خاص به خاک سیدالشهدا است یا بقیه معصومین هم خاک قبرشان همین حکم را دارد. روایت دارد که تربت همه ی معصومین همین است اما اکثر فقهاء به این روایت عمل نکردند و این روایت معارض هم دارد. مرحوم اخوی در برخی کتب علمی شان قائل شدند که خاک همه ی معصومین همین حکم را دارد.

ایشان افزودند: حال بد نیست به مناسبت اینکه مستحب است در عید فطر افطار به تربت گردد و مورد ابتلاء واقع شود این روایت را عرض کنم که شخصی به حضرت کاظم علیه السلام عرض کرد: «إنّی افطرت یوم الفطر علی طینٍ وتمر، حضرت فرمودند: جمعت برکةً وسنّةً». که مسلّماً مراد از طین، تربت امام حسین علیه السلام است و ظاهر این است که خود طین مراد است نه طین ممزوج با آب. و اینکه حضرت فرمودند: جمعت برکة وسنة. سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله افطار به تمر است و برکت هم افطار به تربت امام حسین علیه السلام است. در اینجا معرکه ای است بین فقهاء که این چگونه است؟ زیرا آنچه مسلّم است استثناء شدن خوردن طین القبر برای شفاست اما آیا برای افطار در عید فطر هم جایز است. به نظر می رسد در سه مورد خوردن تربت امام حسین علیه السلام جایز باشد و استثناء در هر سه مورد است و خاص به أکل للشفاء نیست.

1. برای شفا که در این شبهه و اشکالی نیست.

2. برای در امان بودن، زیرا در روایت دارد که تربت آن حضرت امنٌ وشفاء. البته بحثی است که آیا خوردن تربت موجب امان است یا حمل آن با خود؟ چه گیری دارد بگوییم خوردن تربت برای امن هم جایز است مانند خوردن آن برای شفاء به قرینه ی سیاق. و آن روایت هم که دارد حضرت همراه با محموله ای که برای شخصی می فرستادند مقداری تربت می گذاشتند برای در امان بودن آن محموله و این روایت عقد السلب ندارد و خوردن برای امن را نفی نمی کند.

3. برای افطار عید فطر است. 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.