LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه چهارم)
کد 4223
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 23 خرداد 1395 - 6 رمضان العظيم 1437
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه چهارم 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
 
«روزه خانم های باردار»

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند: یکی از مسائلی که بسیار محلّ ابتلا و مورد سؤال است: روزه خانم های بارداری است که ضعیف البنیه هستند، و معمولاً از ماه اول بارداری نمی توانند روزه بگیرند، اینها افطار کرده و روزه نمی شوند، اما نسبت به فدیه حکمشان چیست، آیا فدیه به آنان تعلق می گیرد یا نه؟

آنچه در روایات وارد شده و فقها نیز فتوا داده اند: (الحامل المقرب) است، که فرموده اند: حامل مقرب روزه اش را می خورد و برای هر روز یک مُد طعام فدیه می دهد. بر خلاف (مریض) و (مسافر) که افطار می کنند اما فدیه نمی دهند، مگر قادر به قضاء نباشند که فدیه برای تأخیر قضا می دهند.

حال، خانم های باردار که حتی در ماه های اول، بُنیه ضعیف دارند و نمی توانند روزه بگیرند، آیا حکم (مریض) را دارند که فدیه بر آنها نیست؟

یا اینکه ملحق به (حامل مقرب) هستند، و به عبارتی: ملاک حامل مقرب در آنان بوده و باید فدیه بدهند؟

یا قائل به وجه ثالثی شویم و بگوییم: از باب حرج افطار می کنند، که در این صورت اصل، عدم فدیه می باشد.

خانم باردار عرفاً (مریض) نامیده نمی شود، بارداری بیماری نیست تا مشمول «فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا»(1) باشد. از این رو باید دید عنوان (حامل مقرب) که در روایات آمده، مُقرب بودن (یعنی قرب ولادت) خصوصیت و موضوعیت دارد که در این صورت شامل خانم هایی که در ماه های اول بارداری هستند نمی شود؟

یا اینکه مُقرب بودن خصوصیت نداشته، بلکه همانگونه در روایت آمده (لأنهما لا یطیقان)، علّت جواز افطار و وجوب فدیه عدم طاقت است، و در این صورت فرقی نیست بین حامل مقرب و حامل غیر مقرب که در ماه های اول است، ملاک خانم حاملی که بر اثر ضعف بُنیه قادر به روزه نیست، از این رو وجوب فدیه نیز بر او مترتب می شود. زیرا حکم دائر مدار علت است سعةً وضیقاً.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: (الْحَامِلُ الْمُقْرِبُ وَالْمُرْضِعُ الْقَلِیلَةُ اللَّبَنِ لَا حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ تُفْطِرَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ، لِأَنَّهُمَا لَا یُطِیقَانِ الصَّوْمَ، وَعَلَیْهِمَا أَنْ یَتَصَدَّقَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی کُلِّ یَوْمٍ یُفْطِرُ فِیهِ بِمُدٍّ مِنْ طَعَامٍ وَعَلَیْهِمَا قَضَاءُ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَتَا فِیهِ تَقْضِیَانِهِ بَعْدُ)(2).

«علت است یا حکمت»

یکی از فضلا پرسید: شاید (لانّهما لا یطیقان) علت خصوص جواز افطار باشد نه وجوب فدیه.

ایشان فرمودند: (لانّهما لا یطیقان) بحسب ظاهر برای هر دو بیان شده (جواز افطار و وجوب فدیه)، زیرا بعد از حکم به جواز افطار، تعلیل (لا یطیقان) ذکر شده، و سپس فدیه را بر آن بار کرده است، که ظاهرش تعلیل برای هر دو می باشد.

اما اگر عدم طاقت، فقط برای جواز افطار علت باشد نه فدیه، همین عدم طاقت در شیخ و شیخه نیز هست ولی فقها نفرموده اند فدیه بدهند، بله فدیه را نسبت به حامل مقرب فرموده اند.

مگر گفته شود (لانّهما لا یُطیقان) علّت نیست، بلکه حکمت است، والحکم یدور مدار العلّة لا الحکمة، در این صورت اشکال رفع می شود.

«موارد سه گانه»

بحث علت و حکمت بحث مفصلی است که در جای خود بیان شده، و در خیلی موارد، شک می شود، و باید ملاحظه کرد اصل چه اقتضا می کند، زیرا موارد بر سه قسم است.

1: مواردی که به جهت مناسبات و قرائن، علم داریم حکمت است نه علت.

و در قرآن و روایات مصادیق متعددی دارد، از جمله (لعلکم تتقون) در آیه ی شریفه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(3)، که محرز است حصول تقوا، علت برای وجوب صوم نیست، بلکه حکمت است، لذا شخصی مانند شمر (لعنه الله) اگر صدها سال هم روزه بگیرد تقوا پیدا نمی کند، در عین حال روزه بر او واجب است.

و آیه شریفه: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی»(4)، که متذکر خدا شدن، حکمت است نه علت.

2: و در برخی موارد از روی مناسبات و قرائن علم داریم علت است نه حکمت.

3: و در مواردی شک می شود که علت است یا حکمت، و اگر نوبت به شک رسید، و شک در سعه وضیق بود، قدر متیقن آن، حکمت می باشد.

در ما نحن فیه که حضرت می فرماید: (لانهما لا یطیقان) ظاهرش بیان علت است. از این رو می شود این استظهار کرد که حامل مقرب افطار می کند و فدیه نیز می دهد.

یعنی آنچه موجب جواز افطار شده اصل حمل است نه خصوص قُرب ولادت او، و اینکه در روایات (مُقرِب) ذکر شده، شاید به جهت این بوده که معمولاً در زمان های قدیم بنیه ها قوی بوده و خانم در ابتدای بارداری می توانسته روزه بگیرد.

به هر حال، اگر این استظهار حاصل شد، قاعده فقهی در خانم هایی که ماه های اول بارداری نمی توانند به جهت ضعف بُنیه، روزه بگیرند، این است که: افطار کنند و فدیه نیز بدهند.

اما اگر در این استظهار شک شد، اصل عدم وجوب فدیه است.

«امساک در بلاد غیر متعارفه»

یکی از فضلا پرسید: نسبت به کسانی که در بلاد غیر متعارفه زندگی می کنند که روز آنها بیش از حدّ متعارف است، مثلاً 22 ساعت، طبق فتوای حضرتعالی به بلاد متعارفه رجوع می کنند، که مثلاً روزشان 17 ساعت است، یعنی بعد از 17 ساعت افطار می کنند.

حال اگر شخصی بخواهد این چند ساعت اضافه را هم امساک کند، آیا چنین حقی دارد، با توجه به اینکه روزه اش 17 ساعت است. اگر این چند ساعت اضافه را امساک کرد تشریع نیست؟

معظم له فرمودند: خیر، این تشریع نیست بلکه احتیاط است، و احتیاط در مقابل تشریع می باشد. زیرا احتیاط، برای درک و وصول به واقع است لو کان الواقع هکذا، به جهتی که واقعاً احتمال دارد روزه ی 22 ساعته واجب بوده، در چنین مواردی که تفاوت استنباط و اختلاف فتوا بین فقها است، جای احتیاط می باشد. و به فرمایش شیخ در رسائل: (الاحتیاط حسن فی کل حال حتی مع وجود الحجة التامّة).

«تخییر بین قصر و تمام»

سپس معظم له برای تقریب معنی، نظائری را بیان فرمودند:

نظیر آن، تخییر بین قصر و تمام در اماکن اربعه می باشد (مکه، و مدینه، و کوفه، و کربلای معلی)، که مشهور برای مسافر قائل به تخییر بین قصر و تمام هستند. اما در همان جا فقها می فرمایند: (الأفضل التمام والأحوط القصر).

یعنی با آنکه فتوا می دهند مکلف می تواند نمازش را تمام بخواند، و تمام افضل است، می فرمایند: قصر أحوط است، به جهت اینکه برخی از فقها قائل به این تخییر نشده و فرموده اند: قصر واجب است.

«تسبیحات أربع»

یا فقیهی که فتوایش در نماز، کفایت یکبار تسبیحات اربع است، می تواند احتیاطاً سه بار بگوید، حال نیت بار دوم و سوم چیست؟

نیت آن وجوب نیست بلکه احتیاط و درک واقع است، زیرا احتمال دارد در واقع سه بار واجب بوده است.

مرحوم سید در عروه، در موارد بسیاری فتوا می دهد اما بعد یا قبل آن احتیاط می کند. از این جهت فرموده اند: اگر فتوا مسبوق یا ملحوق به احتیاط باشد، احتیاط استحبابی خواهد بود. یعنی در عین حال که فقیه حجّت تام داشته و طبق آن فتوا داده، اما باز احتیاط استحبابی می کند.

«سقوط قرص یا ذهاب حمره»

مورد دیگر، مغرب شرعی است که بین فقها خلاف است آیا با سقوط قرص تحقق می یابد یا با ذهاب حمره؟

اگر کسی فتوایش این باشد که مغرب با سقوط قرص، واقع می شود، اما تا ذهاب حمره احتیاطاً امساک کند اشکالی ندارد، بله به عنوان صوم واجب نمی توان نیّت کرد، اما به عنوان احتیاط در تتمه صوم چه اشکالی دارد؟

«حسن احتیاط وعدم وسوسه»

یکی از فضلا پرسید: اینکه احتیاط حسن است آیا حتی اگر به حدّ وسوسه برسد؟.

ایشان فرمودند: خیر، اگر به حدّ وسوسه رسید، حسن و مطلوب نیست.

البته وسوسه روایاتی دارد که مورد بحث سندی و دلالی واقع شده، ولی أبعاد مسأله مشکل بوده و نیاز به بحث بیشتری دارد، خوب است آقایان روایاتش را با تأمل بررسی کنند.

فقها کمتر متعرّض تفاصیل وسوسه شده اند. و برخی از معاصرین که فوت شده به بنده صریحاً فرموده بود: وسوسه حرام نیست.

«کلام صاحب جواهر در وسوسه»

اما مرحوم صاحب جواهر در جواهر می فرماید: در وسوسه چهار چیز حرام است:

1. خود وسوسه.

2. علم اجمالی در وسوسه، یعنی منجز خواهد بود، مثلاً اگر اجمالاً علم دارد یا اعاده ی نماز و یا آب کشیدن دست، یکی از آن دو وسوسه است، و یکی را انجام دهد و در واقع وسوسه باشد، عذر او که خصوص وسوسه را نمی دانسته، مقبول نیست.

3. طریق وسوسه، یعنی کاری که انجام می دهد مثل آب کشیدن دست، فی نفسه وسوسه نیست اما مؤدّی به وسوسه است.

4. وسوسه در احتیاط، مثلاً اعاده ی نماز فی نفسه وسوسه نیست، اما برای کسی که زیاد احتیاط نموده و به أمثال این احتمالات اعتنا می کند، که کم کم دچار وسوسه می شود، جایز نیست.

«وسوسه و حکم وضعی آن»

مسأله دیگر: حکم وضعی وسوسه است، حکم تکلیفی آن حرمت است، اما حکم وضعی آن (مثل بطلان عبادت) بار می شود یا نه؟

اگر در نماز وسوسه کرد مثلاً آیه ای را چند بار تکرار کرد، آیا مبطل است یا خیر؟

برخی فرموده اند: وسوسه حرام و منهی عنه بوده، و نهی در عبادت موجب بطلان می شود.

بله از ادله استظهار می شود که وسوسه تکلیفاً حرام است و در روایت، اطاعت شیطان از آن تعبیر شده است.

شخصی نزد حضرت صادق (علیه السلام) آمد و عرض کرد: فلان شخص انسان عاقلی است اما نمازهایش را از روی وسوسه اعاده می کند. حضرت فرمودند: أیُّ عقلٍ له وهو مطیع الشیطان. بعد حضرت فرمودند: هل یُعید زکاته مرّتین؟ آیا زکاتش را هم دوبار می دهد.

بنابراین وسوسه حرام است، اما از نظر حکم وضعی، برداشت این است که مُبطل نیست، به چند جهت:

یکی: ارتکاز است. زیرا وسواس در همه زمانها بوده و این روایت هم دلالت بر حرمتش داشته، اما اشاره ای به مبطل بودن وسوسه، و بطلان عمل وسواسی در روایات نشده است.

شخص وسواس در مقام عبادت است و می خواهد نمازش را درست بخواند از این رو تکرار می کند، پس فاعلیّاً بد نیست، بلکه فعل او بد است، فتأمل.

«تدبر در آیات قرآنی»

سپس معظم له در پایان جلسه، قصه ای را نقل فرمودند: که مرحوم آقای حکیم (قدس سره) در حقائق الأصول جلد اول، که از حواشی خوب کفایه است، در جایی بمناسبتی نقل می فرماید:

یکی از علما در جلسه ای که ملا فتح الله سلطان آبادی (از شاگردان خوب میرزای بزرگ) حاضر بوده و در آن جلسه سید اسماعیل صدر و حاجی نوری نیز بودند، و همچنین فرد سومی که ایشان ذکر می کنند و الان در خاطرم نیست.

در آن جلسه ملا فتح الله، آیه «وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ»(5) را مطرح می کند و معنایی برایش ذکر می نماید، سپس آن معنی مورد بحث و مناقشه آقایان قرار گرفته اما نتیجةً مورد قبول قرار می گیرد.

فردا مرحوم ملا فتح الله معنای دومی ذکر می کند و در معنای اول مناقشه نموده و بالنتیجه حاضرین می پذیرند.

روز سوم معنای سومی بیان می کند و بعد از مناقشه پذیرفته می شود، وهکذا تا سی روز.

آری بزرگان ما اینگونه زحمت می کشیدند و منتهای دقت و بررسی خویش را اعمال نموده، و استنباطات فقهی و اصولی و تفسیری را برای ما بیان می کردند که ما امروزه بر سر سفره ی علمی آنها نشسته و استفاده می کنیم.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) وسائل الشیعة: ج10 ص215 ب17 ح13254.
2) الکافی: ج4 ص116.
3) سورة البقرة: 183.
4) سورة طه: 14.
5) سورة الحجرات: 7.