LOGIN
خبر
shirazi.ir
"«آیینه ی افکار»"
صرفه جویی و قناعت عوامل موفقیت در زندگی
کد 4342
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 18 مرداد 1395 - 4 ذوالقعدة الحرام 1437
«آیینه ی افکار»
(مجموعه مقالات برگرفته از دیدگاه ها و افکار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی)
 
باب اول: خودسازی، روش ها و راهکارها
 
بخش اول: برنامه و راه تغییر و تحول نفس

فصل هجدهم: صرفه جویی و قناعت عوامل موفقیت در زندگی
 
بی گمان آدمی در زندگی فردی و اجتماعی خود باید از نمونه ای والا پیروی کند. انسان پیش از این، تجربه ی حیات نداشته است. از طرفی کسب تجربه نیز در همه ی امور زندگی ممکن نیست، چه آزمودن بعضی از امور برای انسان هزینه های گرانی در پی خواهد داشت. پس خردمندانه ترین کار استفاده از تجربه ها و دانش انسان های موفق است. انسان ها از دیرباز تاکنون از آموزه های دین و دیگر علوم بهره گرفته اند تا بتوانند به نحوی بهتر برای ادامه ی حیات خویش برنامه ریزی کنند. پس به این ترتیب دانشمندان و محصلان و فرهیختگان در برابر انسان های کم آگاه مسئولیتی مهم دارند و آن بهبود سطح دانش و افق نگرش آنان به زندگی و راهنمایی آنان در پیمودنِ مسیر آن است.

پیروی از اهل علم

به این ترتیب مردم عادی نسبت به دانش و منش و آرای اهل علم و مردان دین و به طور کلی نخبه ها، نظر خاصی دارند. بدین ترتیب انسان عالم یا فرهیخته به نمونه ای برای پیروی دیگر انسان ها که سطح دانش و تجربه ی کمتری دارند تبدیل می شود. روی هم رفته این آیینی صواب و پسندیده است و شاید بهترین ایده برای پیمودن راه صحیح در زندگی باشد. اما به هر حال گفتنی است که حساب این دسته از انسان ها (فرهیختگان و صاحبانِ علم) که دیگران به آنها اقتدا می کنند با دیگران فرق می کند. حتی محاسبه ی آنها در روز قیامت نیز متفاوت و دشوارتر از دیگران است.

مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق شیرازی دام ظله در یکی از سخنرانی های ارزشمند خویش در این باره می فرماید:

«مردم به ما ـ اهل علم ـ اقتدا می کنند و از رفتار ما درس می گیرند. پس ما از دو جهت برای کارهایمان محاسبه خواهیم شد: جهت نخست، مانند دیگر مردم است؛ همان گونه که هر شخصی برای اعمال خود محاسبه می شود. و جهت دوم به سبب اقتدای دیگران به ماست».

از آنچه گذشت چنین بر می آید که زندگی در بر گیرنده ی فکر و اخلاق صحیح، بر پایه ی تربیت و پیشرفت و روش صحیحِ زیستن استوار است. البته عوامل غریزی و کردار شخصی نیز در تشکیل چنین زندگی ای بی تأثیر نیست. انسان های مرفه غالباً کمتر آسیب پذیرند و در قیاس با فقرا خود را در زندگی چندان به زحمت نمی اندازند.

مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در یکی از سخنرانی های ارزشمند خویش می فرماید:

«اگر طالب علم، مرفه باشد غالباً به درجه های علمی بالا دست نمی یابد؛ زیرا معمولا از هدف اصلی خود باز می ماند. البته منظور ما این نیست که از ایمان دست می کشد، ولی به هر حال اموالش او را به خود مشغول کرده و وقت و فکرش را می گیرد و او را از تحقیق و پیشرفت باز می دارد. از این رو می بینیم که بیشتر علما از خانواده های فقیر به وجود می آیند.

غالباً فرزند انسان غنی در کسب علم انسان بزرگی از آب در نمی آید. اگر در حوزه طلبه باشد مرجع نمی شود و اگر در دانشگاه به تحصیل مشغول باشد به استادی و تخصص بالایی نمی رسد».

قناعت پیشگی در زندگی

اگر در زندگی قناعت پیشه کنیم از بسیاری مشکلات و آسیب های آن در امان خواهیم ماند، خاصه انحراف هایی که به سبب پیروی هوای نفس است و ریشه در زیاده خواهی بشر دارد. انسانِ قانع به داشته های خود راضی است و به آنچه ندارد حرص نمی ورزد، از این رو کمتر گرفتار هوای نفس خویش می شود.

در حقیقت، او حریف نفسِ اماره ی خود شده است. قناعت، راهکار درست زندگی است و انسان را ایمن به سر منزل مقصود می رساند. در این خصوص مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله می فرمایند:

«بزرگترین عقلی که خدای عزوجل آفرید عقل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است و نیز بزرگترین حکمت را خدای متعال در میان بشر به رسول خدا صلی الله علیه وآله عطا فرموده با این همه راه و روش زندگی آن بزرگوار بر اساس قناعت بود. پس هرکس در زندگی خود قناعت کند از آفت ها در امان خواهد ماند و در مقابل کسی که زیاده خواه است در معرض خطرها قرار خواهد گرفت».

حرص انسان به دنیا

غریزه دنیا دوستی از راه مال اندوزی و جاه طلبی و سلطه جویی و شهوت رانی و امثال آن به سراغ انسان می آید و او را گرفتار افسون گری های خود می کند. آدمی معمولاً در پی بهتر و بیشتر و زیباتر و مهم تر، و در کل افزون خواهی است. این دست خواسته های بشر حد و مرزی نمی شناسد. هرچه اموال آدمی افزون تر گردد، حرص او در جمع آوری مال نیز بیشتر می شود. به تبع این حرص و مال اندوزی آسیب ها و آفت های بسیاری زندگی انسان را دربر می گیرد و به هلاکت و گمراهی او می انجامد. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق شیرازی دام ظله در یکی از سخنرانی های خود در این خصوص می فرماید:

«هرچه اموال انسان بیشتر می شود، مسئولیت ها و وظایف او و به تبع آن قید و بندش بیشتر می گردد. یک انسان مجرد می تواند در خانه ای نزدیک محل درس خود بخوابد؛ چراکه مسئولیت خانواده بر گردنش نیست که باید شب را نزد آنها سپری کند. البته منظور ما از این سخن این نیست که انسان چیزی نداشته باشد، بلکه مقصود ما این است که انسان حریص نباشد؛ زیرا انسان بنا به منش فطری خود به دنیا حریص است. دوری کردن از دنیا و کسب فضیلت های اخلاقی مستلزم تربیت و پرورش نفس است. در غیر این صورت، نفس آدمی به افزون خواهی مایل است. کسی که خانه ندارد آرزوی داشتن خانه دارد و کسی که خانه ای کوچک دارد در آرزوی خانه ای بزرگتر یا زیباتر است، خاصه زمانی که مثلاً به دیدن دوستش برود و خانه ی او را بهتر از خانه ی خودش بیابد. بقیه نعمت ها و لذت هایی که خداوند به بندگانش عطا کرده است مانند قدرت و جاه و توانایی ها و دیگر مایملک او نیز چنین وضعی دارند. از این رو رسول اکرم صلی الله علیه وآله در پاسخ آن کسی که به او آب و خوراک بخشید دعا کرد که خداوند قناعت روزی اش کند».

صد البته مقصود اسلام از قناعت دوری گزیدن از وسایل اساسی معیشت نیست، وسایلی که انسان برای زندگی خود نیازمند آنهاست، حتی ناگزیر، از مواردی که برای حفظ کرامت و آبروی او به کار می آید نیز نمی توان چشم پوشید. هر انسان فرا خور شأنِ خویش نیازمند دستگاهی آبرومند از وسایل و مایحتاج زندگی است. گرد آمدن این قبیل وسایل مایه ی آرامش و آسایش او را فراهم خواهد ساخت. مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این باره می فرماید:

«قناعت در زندگی، یعنی تهیه دیدن به مقدار کفایت، که خود به چند بخش منقسم می شود: دسته ی اول، موارد ضروری است که انسان برای معیشت خود به آنها نیاز دارد. دسته ی دیگر چیزهایی است که انسان برای حفظ آبروی خود در میان دیگر انسان ها باید داشته باشد. برای مثال شایسته نیست که یک مرد با شلوار کوتاه از خانه بیرون آید، هر چند که آن شلوار نیاز او را برطرف می کند، اما او به بیشتر از آن نیازمند است و این، برای او کافی نیست. او نیاز به شلواری مناسب و به اندازه دارد که در خور شخصیت و منزلت اجتماعی او باشد. زیرا اگر او با شلوار کوتاه از خانه بیرون برود مورد تمسخر دیگران قرار خواهد گرفت و از شأن و شخصیتش کاسته می گردد».

خودکفایی مسلمانان و قناعت ورزی آنان

با این همه، صرفه جویی و قناعت مسلمانان را از کار و تجارت باز نمی دارد. کم کاری و دست به دست چرخیدن اموال ـ بدون وارد شدن در چرخه ی تولید ـ و مواردی از این دست به فساد اقتصادی می انجامد. اسلام مسلمانان را به کار و کوشش اقتصادی فرا می خواند که موجب سربلندی اسلام و مسلمین خواهد شد. همان گونه که در سخنان مرجع خردمند، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله با این مطلب مواجه می شویم: ایشان در این خصوص می فرماید:

«مسلمانان باید برای برطرف کردن حوائج خود کار کنند تا از لحاظ اقتصادی در برابر کفار سر فرود نیاورند. [پس تنها انگیزه ی کار کردن رفع احتیاجات مادی خویش نیست و شخص در برابر جامعه مسئولیت هایی دارد]. برای مثال تاجری ممکن است بخواهد کار خود را ترک کند؛ زیرا به اندازه ی کافی مال جمع کرده است. ولی اسلام پیروانش را به تجارت سفارش می کند تا مبادا زمام اقتصاد مردم و دیار آنان به دست کفار بیفتد. در نتیجه تجارت یکی از امور مورد نیاز برای خودکفایی جامعه است، پس تاجر نباید به خاطر بی نیازی تجارت خویش را ترک کند».

چه بسا انسان صرفه جو باشد و نیازهای زیادی در زندگی نداشته باشد، ولی نباید چنین باوری او را از توجه به نیازهای اساسی خانواده و دیگر افراد تحت تکفلش غافل سازد. مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این خصوص می فرماید:

«گفتیم که لازم است که انسان در زندگی خود صرفه جو باشد، ولی شایسته است که برای خانواده و مهمانان خویش خرج کند. همچنین گفتیم شایسته است که مسلمان به رفع حاجت های ضروری خویش قناعت کند و همواره دنبال بیشتر نباشد، مگر در آنچه اسلام فرموده است مثل کار تاجر. همه ی اینها نشان می دهد که هدف اسلام تربیت و تعالی انسان است تا از لحاظ روحی رشد کند و کامل گردد».

صرفه جویی و قناعت نباید مانع کمک کردن انسان به همنوعان خود و پذیرش مسئولیت در قبال آن گردد. کمک های بسیاری از انسان ها ناچیز است. این نگرش نادرست است. کمک به تهیدستان از مهمترین اموری است که انسان ها باید به آن اهتمام ورزند. همان گونه که در نوشته های مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله به این موضوع بر می خوریم:

«می بینیم که اغلب مردم بهترین غذاها را می خورند و بهترین لباس ها را می پوشند و مرفه ترین خانه ها را برای زندگی خود انتخاب می کنند... و اما هرگاه بخواهند چیزی به کسی بدهند یا انفاق کنند، بی ارزش ترین چیز یا کم ترین مبلغ را که نیازی هم به آن ندارند می دهند. مثلا اگر بخواهد میوه ای به فقیر بدهد میوه ی مرغوبی نمی دهد و هرگاه دلیل آن را از او بپرسید می گوید: او به خوردن این گونه چیزها عادت دارد.

و اگر بخواهد مالی به فقیر بدهد مبلغ بسیار کمی می دهد، چراکه فکر می کند آن مقدار برای او کافی است و او بیشتر از آن مبلغ نیز توقع ندارد. حال آنکه او غافل است که در انفاق دو هدف هست: اول آنکه حاجت کسی که به او انفاق می کنیم برطرف شود، و دلیل دوم که مهم تر است رسیدن به کمال برای کسی است که انفاق می کند».
 
مؤسسه فرهنگی ـ تبلیغاتی النبأ
4 جمادی الثانی 1433