LOGIN
خبر
shirazi.ir
"«آیینه ی افکار» "
تأمل و اندیشیدن، راه پیشرفت و نوآفرینی
کد 4944
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 اسفند 1395 - 17 جمادى الثانية 1438
«آیینه ی افکار»
(مجموعه مقالات برگرفته از دیدگاه ها و افکار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی)
 
باب اول: خودسازی، روش ها و راهکارها
 
بخش سوم: خودسازی با سکوت و تفکر 

فصل بیست و هفتم: تأمل و اندیشیدن، راه پیشرفت و نوآفرینی

تأمل زاییده ی سکوت است. هنگامی که انسان از سخن گفتن دم فرو بندد، غالباً به فکر فرو می رود. لذا سکوت و تفکر قرین یکدیگرند. فکر و تأمل دست آوردها و فرصت های جدیدی فراروی انسان می گشاید. حقایقی که چه بسا از آنها غافل بوده است با ساعتی تفکر در می یابد. به طور کلی، تفکر چه در موضوعی علمی و چه در موضوعات انسانی و دینی مواهب بسیاری برای انسان در پی دارد. از این رو تأمل و سکوت از ارزش والایی در خودسازی و پرورش نفس برخوردار است و ناشناخته های بسیاری بدین وسیله برای بشر شناخته می گردد و در مراحل بالاتر درهای حکمت از این راه بر انسان گشوده می شود.

سکوت، راه پیشرفت

بر این اساس، مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در یکی از سخنرانی های ارزشمند خود در این باره می فرماید:

«سکوت، راه برتر و سریع تر برای پیشرفت و تکامل انسان است. انسان به طور طبیعی مایل است که هرچه را احساس می کند و می داند و می شناسد بیان کند، با وجود آنکه بیشتر این حرف ها ارزش خاصی ندارد، هرچند وقت زیادی نیز از آنها می گیرد. به هر حال، سکوت و تأمل نتیجه های ارزشمندتری برای انسان به دنبال دارد. اگر انسان ها مخترعان و مکتشفان و به طور کلی صاحبان نوآوری ها را گرامی می دارند، نباید فراموش کرد که نوآوری های بشر در همه ی ابعاد زندگی نتیجه ی تأمل است، نه سخن گفتن».

البته این بدان معنی نیست که کلام ارزش ندارد و سکوت کردن بهتر از سخن گفتن است. بلکه هدف از این نوشته مقایسه ی این دوست. کلام و سکوت هر دو بسان طلا و نقره ارزشمندند و هریک به جای خود امری شایسته است. آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در توضیح این مثال می فرماید:

«طلا و نقره هریک ارزشمند است و هر کدام بهایی دارد ولی طلا از نقره گران تر است. در احکام شرعی نیز به این مطلب بر می خوریم که مثلاً دیه مرد مسلمان هزار دینار طلا یا معادل آن، ده هزار دینار نقره است. پس حدیث شریف تناسبی میان سخن گفتن و سکوت کردن قرار می دهد، مانند نسبت طلا با نقره. و با وجود آنکه نقره قیمتی برای خود دارد ولی طلا گران تر است.

از اینها گذشته، سکوت و کلام همراه و مقارن یکدیگرند [و هر یک در جای خود ارزشمند است]».

گاهی سخن گفتن ضروری است

بی گمان، در مواقع بسیاری سخن گفتن امری ضروری است و نمی توان به دلیل آنکه سکوت بهتر از کلام است حرف نزد. سخن گفتن برای دفاع از حق و اعاده ی حق مظلوم از موارد آشکار ضروریت سخن گفتن است و در آن راهی برای توجیه و تظاهر وجود ندارد. دفاع از مظلوم ـ برای کسی که توان آن را دارد ـ یک وظیفه ی دینی است، که اگر به مدد زبان و تکلم تحقق یابد، پس چه چیز بهتر از سخن گفتن در این هنگام است. شایسته است در این مواقع انسان صدای خود را برای یاری مظلوم بلند کند و به گونه ای موثر از ظالم دادخواهی کند، و در مواردی نیز بیشتر از این باید از خود مایه گذاشت. در این باره گفته اند: «الساکت عن الحق شیطان اخرس؛ کسی که از یاری حق سکوت کند همچون شیطانی لال است». پس روشن است که گاهی سخن گفتن وجوب می یابد.

مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این خصوص در یکی از سخنرانی هایش می فرماید:

«گاهی سخن گفتن واجب می گردد و در آن حال، سکوت کردن هیچ فضیلتی ندارد. مثال آن، امر به معروف واجب و نهی از منکر حرام است. گاهی نیز سکوت واجب است و انسان با ترک آن دچار گناه می شود مثل سخنی که منجر به کشته شدن نفس محرمه خواهد شد. در چنین موردی سکوت بهتر است بلکه اصلاً سخن گفتن جایز نیست».

با این همه سکوت به جای شایسته ی خود، به مراتب بهتر از سخن گفتن است. «حکمت» غالباً در سکوت و دست کشیدن از بیان و اظهارنظرها نهفته است. از این رو مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق شیرازی دام ظله در سخنانشان به این موضوع اشاره می کنند:

روایت شده است که "إذا رأیتم المؤمن صموتا فادنوا منه فإنه یلقی الحکمة؛(1) اگر مؤمن را ساکت دیدید به او نزدیک شوید؛ زیرا حکمت از او القاء می شود".

صموت اسم مبالغه است از صامت، یعنی کسی که بسیار سکوت می کند. حکمت نیز گرانبهاترین چیز در زندگی انسان است. این حدیث شریف مبین آن است که حکمت غالباً در سکوت بیشتر حاصل می شود تا در کلام؛ زیرا حکمت زاییده ی تأمل و تدبّر و تعقل است و اینها همه در خاموشی و سکوت تحقق می یابد».

کسی که سکوت را بر سخن گفتن ترجیح دهد، طبعاً شاهد نتایج ارزشمند آن خواهد بود. هنگامی که کسی سکوت می کند یا سخن می گوید، در هر حال از این کار خود انتظار نتایجی دارد که خود یا دیگران از آن بهره ببرند. بنا به نظر غالب بزرگان، سکوت دستاوردهای بسیاری دارد که سخن گفتن ندارد. حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله نیز در تأیید این سخن می فرماید:

«اگر انسان را از جنبه ی مادی بین دو کار متحیّر کنند: یکی حضور در مجلسی و بیان سخنانی در آن در عوض دریافت مثلاً یک دینار، و دومی ساکت ماندن در قبال گرفتن دو دینار کدام یک را اختیار می کند؟ بی شک مورد دوم را بر می گزیند زیرا دومی بهره و فایده ی بیشتری برای او خواهد داشت».

مؤمن خاموش و احمق هرزه گو

مؤمنان غالباً سکوت را بر حرف زدن ترجیح می دهند، تا جایی که سکوت تبدیل به یکی از صفات آنان شده است. در میان برخی از مؤمنان نیز تبدیل به ملکه ای می شود که همواره بر زندگی و اعمالش سایه می افکند. چنین افرادی بیش از آنکه سخن بگویند در تأمل و اندیشیدن به سر می برند. این ویژگی ها در نهایت به کاستن از آرزوهای مادی آنان منجر می شود. مؤمنان خاموش غالباً شهوت ها و گرایش های دنیایی و دون را در بند می کشند که این مقدمه سیر آنان در ساحت های فرامادی می گردد. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این باره می فرماید:

«مؤمن اگر ساکت باشد، فکرش اسیر امور دنیایی همچون مال و شهوت نیست، بلکه به تعالی و رشد خود در راه خیر و هدایت و کسب فضائل و کمالات سیر می کند. اگر چنین شد فکرش متحول می گردد و افق های جدیدی در برابر او گشوده خواهد شد».

بی تردید تأمل و اندیشیدن فواید بسیاری دربر دارد، ولی به هر حال تأمل باید با سکوت و ترک کلام همراه باشد. سکوت نشانه ی مشغول بودن فکر و سیر ذهنی است. تا اینجا برتری های سکوت بر سخن گفتن آشکار شد. اما مواردی نیز هست که سخن گفتن ضرورت دارد، مثل یاری کردن حق. آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در فواید سکوت می فرماید:

«طالب علم برای مثال در انتخاب درس ها و راهی که او را زودتر به هدف می رساند فکر می کند. یک گوینده فکر می کند که چگونه می تواند افق فکری مخاطبان خود را تعالی بخشد، یا پیش از آنکه برای جوانان سخنرانی کند رئوس مطالب خود را می چیند و مطالب خود را آماده می کند. مجاهد و عالم و رهبر یک جامعه نیز همین گونه اند... همه ی آنها برای اینکه آسان تر و سریع تر به اهداف خود برسند، فکر می کنند».

از طرفی برخی انسان های پرگو و بیهوده گو نیز یافت می شود، که کم خردی و پرگویی ویژگی جدایی ناپذیر آنهاست. دقیقاً نقطه مقابل مؤمنان صالحی هستند که با خاموشی و کم حرفی جویای علوّ درجه و قرب به خدای متعال اند. اینان از انواع و اشکال مختلف امور مادی به کلی دست کشیده اند. پس سخن گفتن جز به ضرورت و آن هم با اندیشیدن صلاح نیست. انسان شایسته است که پیش از آنکه سخن بگوید درباره ی سخنان خود بیاندیشد و در صورتی که صواب باشند آنها را بیان کند، تا هیچ گاه نیاز به عذرخواهی و پس گرفتن سخنش نیابد. سخن نا اندیشه چه بسا تبعات وخیم و خسارت های بسیار در پی داشته باشد، پس چه بهتر که کم بگوییم و اگر بگوییم ابتدا سخنان خود را بسنجیم. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این خصوص می فرماید:

«از امیرمؤمنان، امام علی علیه السلام نقل شده است: "لسان العاقل وراء قلبه وقلب الأحمق وراء لسانه؛(2) زبان عاقل در ورای قلبش نهفته است و قلب نادان در پشت زبانش".

انسان کم خرد زود مطالبش را می گوید و پیش از آنکه در آنها بیاندیشد آنها را بیان می کند، بر خلاف عاقل که در کلمات خود فکر می کند سپس آنها را بیان می کند. از حکیمی نقل کرده اند که می گفت: "هر کلمه را تا به ذهنت خطور کرد بیان نکن، بلکه ابتدا آن را به فکر خود رجوع و پیش از آنکه آن را بر زبانت جاری کنی، هفت بار آن را به دقت بررسی کن" بی گمان، هرکس تا این اندازه تأمل کند خطاها و لغزش هایش کم می شود و از گفته هایش نیز پشیمان نخواهد شد».
 
مؤسسه فرهنگی ـ تبلیغی النبأ
25 جمادی الثانی 1433
 
ـــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالأنوار، ج1، ص154، باب4، حدیث30 (فی الوصیة الطویلة للإمام الکاظم سلام الله علیه إلی هشام بن الحکم).
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، 40.