LOGIN
خبر
shirazi.ir
سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی (جلسه شانزدهم)
کد 5120
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 اردیبهشت 1396 - 12 شعبان المعظّم 1438
«ناسازگاری اخلاص و عملکرد حرفه ای»
 
در روز پنج شنبه 7 شعبان المعظم 1438ق (1396/2/14) جلسه شانزدهم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با حضور علما، فضلا و اعضای دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه ی «ناسازگاری اخلاص و عملکرد حرفه ای» پرداختند که به صورت چکیده به بخشی از بیانات ایشان اشاره می گردد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی محمد وعترته الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین إلی قیام یوم الدین
 
ـ خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛ و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام می‌ خوانند [و] خشنودی او را می‌ خواهند، شکیبایی پیشه کن و دو دیده‌ ات را از آنان برمگیر که زیور زندگی دنیا را بخواهی، و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‌ ایم و از هوس خود پیروی کرده و [اساس] کارش بر زیاده‌ روی است اطاعت مکن» (کهف/28).

ـ نیز می فرماید: «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَی لَکُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ؛ پس سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را جز بشری مثل خود نمی ‌بینیم و جز [جماعتی از] فرومایگان ما، آن هم نسنجیده نمی ‌بینیم کسی تو را پیروی کرده باشد و شما را بر ما امتیازی نیست، بلکه شما را دروغگو می‌ دانیم» (هود/27).

پیامبران الهی بسیار والا و متمایز بودند و هیچ خدشه ای بر آنان وارد نمی شد، ولی چنان که از آیه ی کریمه بر می آید اطرافیان آنان بسیار فرومایه بودند.

ـ همچنین حضرت باری تعالی می فرماید: «قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ؛ گفتند: آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آنکه فرومایگان از تو پیروی کرده‌ اند؟» (شعراء/111).

ـ در آیه ای دیگر می فرماید: «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ بر آنان تسلطی نداری» (غاشیه/22).

ـ در جای دیگر از قرآن کریم می خوانیم که خدای متعال می فرماید: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ؛ ما به آنچه می‌ گویند داناتریم و تو به زور وادارنده آنان نیستی، پس به [وسیله] قرآن هر که را از تهدید [من] می‌ ترسد پند ده» (ق/45).

ـ امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در خطبه ای کامل یاران خود را نکوهش می کند. آن حضرت در این معنا می فرماید: «ستایش می کنم خدای را بر هر امری که مقرر ساخته، و بر هر کاری که مقدر فرموده، و بر مبتلا شدنم به شما ای گروهی که اگر فرمان دهم اطاعت نمی کنید، و اگر شما را فراخوانم پاسخ نمی دهید، و اگر مهلت دهم سرگرم سخنان بیهوده می شوید، اگر شما را به نبرد کشانند سستی می کنید، و اگر مردم بر پیشوای خود گرد آیند آنان را سرزنش می کنید و طعنه می زنید، و اگر در کشاکش دشواری افتید باز پس می نشینید.

ای بی ریشه ها، برای پیروزی و جهاد جهت به دست آوردن حقتان انتظار چه چیزی را می برید؟ مرگ یا ذلت؟!

به خدا قسم، اگر مرگم فرا رسد که می رسد، میان من و شما جدایی می افتد، در حالی که از مصاحبت با شما بیزارم، و با شما چنانم که گویی یاوری ندارم. شگفتا از شما، آیا دینی که شما را گرد محور خود جمع آورد نیست؟ آیا همیت و غیرتی که شما را برانگیزد نیست؟ آیا این شگفت نیست که معاویه مشتی بلاجوی بی سر و پا را فرا می خواند و بی آن که هزینه یا عطایی به ایشان دهد از او پیروی می کنند؟ و من شما را که یادگار اسلام و باقیمانده ی مؤمنانِ نخستین هستید دعوت می کنم و قسمتی از حقوق را به شما می دهم، ولی از گِرد من پراکنده می گردید و با من مخالفت می ورزید.

هرچه می گویم نمی پذیرید، خواه چیزی باشد که خشنودتان سازد یا به خشمتان آورد، کار شما مخالفت با من و سرپیچی از من است. چیزی را که بیش از هر چیز دوست دارم مرگ است که به سراغم آید، من کتاب خدا را به شما آموختم، و باب حجّت را بر رویتان گشودم، و آنچه نمی شناختید به شما شناساندم، و آنچه را از دهن بیرون می افکندید به مزاقتان گوارا کردم، با این اوصاف اگر کسی کور بود بینا می شد، و به خواب رفته بیدار می گردید!

ـ امیرمؤمنان علیه السلام همچنین فرموده اند: «به یقین نافرمانیِ ناصحِ شفیقِ عالمِ کارآزموده حسرت در پی دارد و پیشمانی به بار آورد. من در این حکمیت، رأی و نظر خود را با شما در میان نهادم و خلاصه آنچه را در خزانه ی رأی داشتم برایتان آشکار کردم».

ـ در کتاب شریف کافی از ابو حمزه ثمالی از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «وددت والله أنی افتدیت خصلتین فی الشیعة لنا، ببعض لحم ساعدی: النزق وقلة الکتمان؛ به خدا سوگند دوست می داشتم گوشت بازویم (توانم) را می دادم و دو صفت از شیعیانم را می زدودم: سبکسری و عدم رازداری».

ـ شیخ صدوق قدس سره در کتاب معانی الأخبار از پدرش ابن بابویه و او از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرموده اند: «المؤمن ملجم؛ دهانِ انسانِ مؤمن بسته است». این افسار، ابزار بستن دهان اسب است و علت اصلی فاجعه در جامعه ی ایمانی است.

ـ کار و فعالیت در مؤسسه ها و نهادهای دینی به دستاوردها، و مهارت های عظیم و بسیار فوق العاده و کمیاب نیاز دارد، چنان که کمپانی ها و شرکت های بزرگ همین گونه عمل می کنند و از آن جهت که در مؤسسه های دینی این گونه تلاش نمی شود غالباً سیر قهقرایی دارد، عقب مانده و سرخورده است.

ـ اخلاص با عملکرد حرفه ای قابل جمع نیست و هرگاه اخلاص چهره نماید، حرفه ای عمل کردن، شایستگی، مهارت، نوآوری، دقت در کار، محکم کاری، تن به کار دادن، کیفیت و... از بین می رود. از دیگر سو هرگاه اخلاص چهره نماید قطعاً تزلزل، سهل انگاری، عجله، بی مقدار شمردن، ناچیز انگاشتن امور، نومیدی، خشونت، سقوط و... بروز می کند.

به خدای بزرگ سوگند آنچه بیان شد به هیچ وجه از کار و فعالیت دینی جدا نیست و از آغاز تاریخ، یعنی از تاریخ پیامبران و سیره ی امت ایشان، زندگی حضرات چهارده معصوم علیهم السلام و اصحابشان و دستگاه مراجع تقلید و مدیریت هیئت ها همین گونه بوده و هست.

ـ ناسازگاری و گریز متقابل، جنگ، خصومت و دافعه بین اخلاص و دقت عمل به دلیل پنج اختلاف زیر به وجود می آید:

1) عوامل، انگیزه ها و آمادگی های اولیه؛

2) خواستگاه و نقطه شکاف و آغاز حرکت؛

3) زمینه و روند کلی که حرکت و فعالیت در آن صورت می گیرد؛

4) اهداف و مقاصد نهاییِ مورد نظر؛

5) راهکارها، ابزارها و مأموریت ها.

ـ عنوان اول، انگیزه ها و محرک های اولیه از نگاه اخلاص مندان؛ خدمات صرفاً عادی و ارائه فواید سطحی است، اما از منظر کارشناسان، در کسب ثروت، آسایش و رفاه تبلور می یابد.

ـ عنوان دوم، خواستگاه و نقطه ی آغاز است. که از نگاه مخلصان به وابستگی، پیوستن، منتسب شدن و تشکیل مؤسسه دینی است، ولی از نظر پیشه وران در تحصیل و آموزش و کسب دانش و خبرگی منحصر است.

ـ عنوان سوم، مسیر و زمینه ی فعالیت است. محیطی که مخلصان در آن زندگی می کنند و اموری که بدان می پردازند، پیرامون راستی یا حقه بازی سطحی و مفاهیم ضعیف زندگی می پردازد، اما کارآموزان و پیشه وران وارد چرخه ی مهارت ها و کارآزمودگی می شوند؛

ـ عنوان چهارم، اهداف نهایی است که از نگاه مخلصان گرد آخرت و خشنودی خدا و اصول و ارزش ها می چرخد، اما از نظر پیشه وران، شهرت، جهانی شدن و اثرگذاری در زندگی است.

ـ عنوان پنجم، راهکارها و ابزار است. در نزد مخلصان به فعالیت و حرکت، سر زندگی و تلاش محدود است، اما از منظر پیشه وران بیانگر معیارها، قواعد، شیوه ها و قراردادها می باشد.

ـ نتیجه این است که این گونه سطحی نگری و بی مقدار انگاری به دو عامل اساسیِ در جامعه ی ایمانی بر می گردد:

1) سطحی بودن و بی مقداری عوامل محیطیِ مؤثر؛

2) فقدان و نبودن مهار (لجام).

ـ سطحی نگری و بی مقداری به این امور بستگی دارد:

1) اندیشه و خوراک علمی و عقلی؛

2) رفتارها و فعالیت روزمره؛

3) تمرین و حرفه ورزی.

ـ در حکایات ایسوب (لقمان حکیم) آمده است: در زمان جنگ یکی از جنگاوران اسب خود را تیمار می کرد و از بهترین علوفه به او می خوراند و از آن به شدت مواظبت می کرد تا در هنگام ضرورت او را از میدان خطر نجات دهد. جنگ پایان یافت و آن جنگجو اسب خود را به کارهای سخت وا می داشت و چندان توجهی به او نمی کرد و تنها آذوقه ای که به او می داد کاه بود. دگربار جنگ درگرفت و آتش آن شعله ور شد. مرد جنگجو شتابان به سوی اسب رفت و آن را برای کارزار آماده کرد و خودش زره بر تن کرد و جنگ ابزار حمایل نمود و سوار اسب شد تا به جنگ برود، اما اسب بی نوای ناتوان از فشار گرسنگی، سنگینی بار و ضعف از پای درآمد و به صاحب خود گفت: سرورم، این بار را پیاده به میدان جنگ برو، چراکه کار سخت و طاقت فرسا و خوراک اندک، مرا به الاغی رنجور بدل کرده است و تو نمی توانی از من یک اسب بسازی.

ـ مرحوم عموی بزرگوار (آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی قدس سره) می فرمودند: در دهه ی پنجاه میلادی جریان کمونیسم در عراق رشد کرد و پیامدهای آن حیرت و سرگشتگی شدیدی به همراه داشت. به کمک جمعیت بزرگی از جوانان مؤمن و متدین در برابر این جریان فعالیت می کردیم. آنچه جالب توجه بود این که جوانانِ تأثیرپذیرفته از اندیشه و مکتب کمونیسم در سه زمینه بر جوانان مؤمن و متدین برتری داشتند:

1) تلاش و سخت کوشی خستگی ناپذیری داشتند؛

2) برای فعالیت های حزبیِ خود هیچ گونه مزد و پاداش و تأمین زندگی مطالبه نمی کردند؛

3) فعالیت بدون چشمداشت، هزینه کردن، جانفشانی و بخشندگی و پرهیز از هرگونه بی تابی و هراس و نق نق کردن.

این نحوه برخورد و دفاع از آرمان و اهداف حزبی در صورتی بود که هیچ انگیزه معنوی نداشتند و به قیامت، معاد، خدا و کیفر و پاداش نیز معتقد نبودند.

ـ پروفسور بزرگ آلمانی با رهبر انقلاب کمونیستی کوبا، آقای «ال چگوارا» قرار ملاقات داشت. وقت ملاقات نیمه شب بود، به راستی او چگونه با آن همه تلاش، اما در آن دیدار با نشاط و سرزنده میهمانش را پذیرفت، در حالی که محافظانش همگی خواب بودند؟!