LOGIN
خبر
shirazi.ir
سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی (جلسه سی و دوم)
کد 6040
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 24 دی 1396 - 26 ربيع الثاني 1439
«توقع عدم عقلانیت، بهترین و بالاترین رهاورد عقلانیت است»
 
در روز پنج شنبه 16 ربیع الثانی 1439ق (1396/10/14) جلسه سی و دوم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با حضور علما، فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه ی «توقع عدم عقلانیت، بهترین و بالاترین رهاورد عقلانیت است» پرداختند که سرفصل این مباحث از قرار زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین

ـ خدای متعال می فرماید: «حَتَّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا؛ تا هنگامی که فرستادگان [ما] نومید شدند و [مردم] پنداشتند که به آنان واقعاً دروغ گفته شده، یاری ما به آنان رسید» (یوسف علیه السلام/110).

نومیدی عامل متوقف شدن معادلات عقلانی است و لفظ «ظنوا؛ پنداشتند» بدین معناست که آنان تصور کردند به ایشان دروغ گفته شده است و به توقع عدم عقلانیت نشستند.

ـ رسول الله صلی الله علیه وآله فرموده اند: «یا أباذر! لا یفقه الرجل کلَّ الفقه حتی یری الناس کُلَّهم فی جنب الله أمثال الأباعر، ثم یرجع إلی نفسه فیکون هو أحقر حاقر لها، یا أباذر! لا یصیب الرَّجل حقیقة الإیمان حتی یری الناس کلَّهم حمقی فی دینهم، عُقلاء فی دنیاهم؛ ای ابوذر! انسان به مراتبِ کمال دانش نخواهد رسید تا این که همه ی مردم را در پیشگاه خدا چون اشتران ببیند، سپس در نفس خود خویش را حقیر و بی مقدار ببیند. ای ابوذر! انسان به حقیقت ایمان دست نخواهد یافت، مگر این که همه ی مردمان را در امور دین خود احمق و در امور دنیایشان عاقل بیابد».

ـ در نهج البلاغه آمده است: «اولین سخنی که از او (امیرمؤمنان علیه السلام) ثبت شد، زمانی بود که مردم برای خلافت به حضرتش هجوم بردند. امام علی علیه السلام در آن هنگامه فرمودند: «دعونی والتمسوا غیری، فإنّا مستقبلون أمراً له وجوهٌ وألوان، لا تقوم له القلوب ولا تثبت علیه العقول؛ مرا وانهید و دیگری را [برای این کار] بجویید، چراکه ما امر و شرایطی چند چهره و رنگارنگ در پیش داریم؛ چیزی که قلوب (اندیشه)ها آن را برنمی تابند و خردها بر [پذیرش] آن استواری نیابند».

ـ در کتاب شریف کافی از حضرت ابو عبدالله امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «ما کلّم رسول الله صلی الله علیه وآله العباد بکُنه عقله قطّ؛ رسول الله صلی الله علیه وآله در گفتگوی با مردم هرگز با کنه عقل خود سخن نگفتند».

نیز در کتاب شریف کافی از حضرت ابوجعفر، امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «الناس کُلُّهم بهائم ـ ثلاثاً ـ (أی قالها ثلاث مرّات) إلاّ قلیل من المؤمنین والمؤمن غریب؛ مردمان همگی چارپایانند (و این جمله را سه بار تکرار کردند) مگر اندکی از مؤمنان؛ و انسان مؤمن غریب است».

ـ هر انسانی به صورت مستمر با طبیعتِ اصرار ورزد و به شیوه ی آگاهانه معیارهای جوهری، مقیاس های مبنایی و ملاک های ریشه ای برای تمام ابعاد زندگی می آفریند که می توان در سه عنوان زیر به بیان آن پرداخت: 1) ذات فرد 2) دیگران 3) شرایط زندگانی.

ساختن و آفرینش این معیارها، مقیاس ها و ملاک ها گاهی در قالب عبارت ها و زمانی در لابلای احساسِ پنهان و ناخودآگاهِ فرد صورت می گیرد.

ـ هیچ شک و تردیدی نیست که معیارها و ملاک ها و مقیاس هایی که انسان آن را می آفریند لزوماً و قطعاً نمایانگر حقیقت نیست، که اگر چنین باشد با تفاوت در ساختارها مستلزم پدیدآمدن تناقض و تضاد در حقیقت می گردد.

ـ نظر به اینکه درباره ی عدم ملازمتِ تطابق، سخن به میان آمد، حصول «عدم عقلانیت» در چارچوب سه عنوان یادشده، امری است در نهایت ضرورت و فقدان این توقع عامل مهمی در پیدایش برخوردها و درگیری های بی حد و مرز با واقعیت خارجی، در همان چارچوب های پیش گفته است. بارزترین عوامل و اسباب اصرار و وادار کننده برای فرض «عدم عقلانیت» و دور ماندن از آن در چارچوب سه بُعد زندگی ده عامل است که به شرح زیر بیان می شود:

عامل نخست: توقع «عدم عقلانیت» سبب اساسی در پویایی است و حرکتِ روان زندگی را در پی دارد و بدون این امر، به طور قطعی مسائل و رفتارهای غیر منتظره، ضربه های روحی و روانی، سپس سرگردانی و در نهایت عدم قدرت برای رویارویی به دنبال دارد.

عامل دوم: توقع عقلانیت و منطق گرایی مهم ترین چیزی است که صلح جهانی و بین المللی و صلح و آرامش و ثبات اجتماعی، خانوادگی، عشایری، قبیله ای و قومی را به خطر می اندازد.

عامل سوم: توقع و قرار دادن فرض بر «عدم عقلانیت» است. چنین فرضی روحِ رضامندی و سازگاری و سازواری با زندگی را به انسان می دهد. این عامل تمام زیرساخت ها و بن پایه های بسیار مهمِ زیر مجموعه ی هوشمندی هیجانی و عاطفی «EQ» را تشکیل می دهد.

عامل چهارم: به منظور حمایت و صیانت از منافع و مصالح بزرگ در زندگی، آن هم در چارچوب سه عنوان اصلی و بنیادینِ پیش گفته، توقع است که آمادگی کامل برای حفاظت از آن و پیشگیری از به خطر افتادن و نابودی آن و اتخاذ تدابیرِ پیشگیرانه را در فرد به وجود می آورد.

عامل پنجم: یکی از بایسته های آموزه های روان شناسی این است که «در زندگی بین سبکسری و هوشمندی باید در کنش ها و واکنش ها تعادل و توازن ایجاد کرد» که از برجسته ترین آموزه ها در این زمینه است. بی تردید برجسته ترین مصادیق ابزار این توازنِ توقع «عدم عقلانیت» است.

عامل ششم: از جمله تزلزل و اضطراب امروز بشر این است که نیاموخته است از خطاها، لغزش ها و اشتباهات خود پند بگیرد و علت اصلیِ این وضعیت آن است که به «عدم عقلانیت» در اندیشه و رفتار توجه نداشته است.

عامل هفتم: برجسته ترین نماد زندگی، انباشت کردن بی پایان آن از حوادث غیر منطقی و غیر طبیعی است، چندان که روایات فراوانی به این امر اشاره دارند، از جمله در نهج البلاغه از امیرمؤمنان علیه السلام در نکوهش دنیا آمده است که فرموده اند: «دارٌ بالبلاء مخفوفة وبالغدر معروفة، لا تدوم أحوالها، ولا تسلم نُزّالها، أحوالٌ مختلفة وتارات متصرفة، العیش فیها مذموم والأمان منها معدوم، وانما أهلها فیها اغراضٌ مستهدفة ترمیهم بسهامها وتُفنیهم بحمامها (الموت)...؛ [دنیا] سرایی است که به بلا پیچیده و به خیانت نامور شده، نه بر یک حال باقی است و نه ساکنانش در سلامتند. حالاتش گونه گون، و نوبت هایش متغیر است. در آن جا شادمانی نکوهیده، و امن و آسودگی نتوان یافت. مردمش هدف تیر بلایند و تیرهایش را بر مردمش می افکند و با مرگ نابودشان می کند».

این جملات کوتاه، از ریشه دواندنِ «عدم عقلانیتِ» پایدار در تمام ابعاد زندگی حکایت دارد که از آن جمله است ابعاد اساسی و اصلی که پیش تر بیان شده است.

عامل هشتم: جهل ریشه دوانده در وجود انسان است. خدای سبحان در این معنا فرموده است: «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئًا؛ و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید، بیرون آورد» (نحل/78).

امام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام فرموده اند: «تعجُّبُ الجاهل من العالم أکثر من تعجب العالم من الجاهل؛ تعجب و شگفت زدگی نادان از دانشمند، از شگفت زدگی عالم از جاهل بیشتر است».

عامل نهم: پیچیدگی شدید و ابهام ژرفی است که تمام ابعاد زندگی را فرا گرفته است که از آن جمله است: 1) فرد 2) دیگری 3) شرایط و معادلات.

از همین رو در مثل و بیت معروف آمده است که می گوید:

کم عاقلٍ عاقلٍ اعیت مذاهبه *** وجاهل جاهل تلقاه مرزوقاً

هذا الذی ترک الالباب حائرة *** وصَیَّر العالم النحریر زندیقاً

«بسا خردمند خردورزی که راه بر او بسته شده است؛ و جاهل نادانی که از روزی برخوردارش می بینی.

همین امر خردها و خردمندان را سرگردان؛ و عالم چیره را زندیق کرده است».

لذا نگرش عقلانی به امور، به الحاد و زندقه می انجامد.

عامل دهم: این امر برجسته ترین عامل برای ایجاد گونه های شادمانی و بهجت بوده، بلکه سبب احساس عمیق تر مفاهیم سعادت که بزرگ ترین گمشده ی بشریت در طول تاریخ به ویژه تاریخ بلازده و فاجعه بار کنونی است می باشد و این زمانی است که در سایه ی توقع و ارزیابی «عدم عقلانیت» و ضرورتِ شدید آن احساس می شود که به نعمتی ناخواسته و غیر منتظره بدل می شود.

ـ روشنگری های مهم:

1) مثلی است مشهور که می گوید: فیل از اندیشیدن به زبان مورچه ناتوان است. و عکس آن هم صدق می کند. مرد و زن، همسران، استاد و محصل، عالم و جاهل، شهری و روستایی نیز همین گونه اند. روشن باشد که این ناتوانی ضرورتِ عدم توقع عقلانیت را بایسته می کند و در غیر این صورت باعث بروز اختلافات و منازعات شدید و پایان ناپذیر می شود که در نهایت خواب آرام را از زندگی انسان خواهد ربود.

2) تولید کنندگان مواد غذایی به دلیل نگرش و اهداف اقتصادی و منافع مادی خود، تدابیر پیشگیرانه در نظر نگرفته و به رفتارهای غیر عقلانی از سوی مصرف کنندگان تولیدات خود توجه نمی کنند، لذا فاجعه های بهداشتی در مردم پدید می آید که سبب آن عبارت است از:

1. تبلیغات پر هیاهو و فریبا؛

2. مواد صنعتی و اسانس های جادویی اشتها انگیز؛

3. خدمات سریع و رایگان؛ و البته در این معنا تولید کنندگان مواد غذاییِ یادشده از مصرف کنندگان انتظار «عدم عقلانیت» را دارند و این که آنان ریسک کرده و به بیماری هایی چون دیابت و فشار خون و جز آن درگیر شوند، اعتنایی نکنند.

3) برخلاف تولید کنندگان مواد غذایی، مهندسان راه سازی و خودروسازان رفتار غیر عقلانی رانندگان را در نظر می گیرند در راه سازی و طراحی خودروها تمام تدابیر بازدارنده را لحاظ می دارند. از این رو هر راننده ای باید سایر رانندگان را دیوانه بداند، مست یا در حال چرت زدن و خواب آلوده یا در حالت های دیگر فرض کند. بنابراین برای پیشگیری از بروز تصادف و حوادثِ ناشی از آن تمام تدابیر بازدارنده ای را مدّ نظر قرار می دهند.

نتیجه: با این بیان، بیشترین و بزرگ ترین عامل شکست، تزلزل، اضطراب، نومیدی، خسارت و ناکارآمدی در زندگی، توقعِ عقلانیت در هر جنبه و بُعد زندگی است و بیشترین عاملی که حرکت زندگی را کُند یا متوقف کرده و ماهیت پوشالی به آن می دهد، توقع عقلانیت و منطقی بودن است.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.