LOGIN
دیدارها
shirazi.ir
"حضرت آیت الله العظمی شیرازی: "
شیخ محمد حسین کاشف الغطاء بزرگی کم نظیر از بزرگان شیعه بود
کد 6069
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 بهمن 1396 - 5 جمادى الأولى 1439
در روز شنبه، دوم ماه جمادی الأول 1439ق (1396/10/30) حجت الاسلام والمسلمین شیخ عمار شریف کاشف الغطاء، یکی از نوادگان مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسین کاشف الغطاء قدس سره به همراه تنی چند از فضلای حوزه ی علمیه ی نجف اشرف با مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در بیت ایشان در شهر مقدس قم دیدار کردند و مورد استقبال معظم له قرار گرفتند.

در این دیدار و ضمن سخنانی، مرجع عالیقدر گوشه هایی از سیره ی مرحوم کاشف الغطاء قدس سره را بیان داشتند و از جمله فرمودند: از مرحوم کاشف الغطاء داستانی را برای شما نقل می کنم که شاید در تاریخ مانند نداشته باشد و من خود آن را به یاد دارم. داستان از این قرار است که: در زمان پیمان بغداد(1) بین عراق و ایران مشکلات سیاسی به وجود آمد، از جمله اینکه دولت ایران از دادن پاسپورت به ایرانیانی که قصد سفر به عراق را داشتند خودداری و آن را ممنوع کرد. دولت عراق نیز از دادن ویزا به ایرانیان خودداری می کرد و اگر هم برای آنان ویزا صادر می شد توأم با سختی و موانع فوق العاده ای بود.

گفتنی است که موضوع گذرنامه و سفر از ایران به عراق و بالعکس چندان اثری نداشت، چراکه دو کشور عراق و ایران به منزله ی یک کشور بودند و ده ها هزار از ایرانیان به صورت رایگان یا با هزینه ی ناچیز که به مرزبانان و مأموران مرز می دادند از مرز گذشته و وارد عراق می شدند. در این میانه مسائل و مشکلاتی بین دو کشور به وجود آمد و در نتیجه زائران ایرانی مورد تعرض قرار گرفته، از ورود به عراق منع می شدند یا اگر وارد عراق شده بودند به ایران بازگردانده می شدند.

چون مرحوم کاشف الغطاء از این موضوع آگاه شدند، بریده ای از یک برگ کاغذ را برداشتند و بر آن نوشتند: «باسمه تعالی. متولیان امر، آقای .... (و جای اسم را خالی و نقطه چین گذاشتند) زائر ایرانی برای زیارت عتبات و عالیات عراق به این کشور آمده اند، خواهشمند است که با او همکاری و برای او تسهیلاتی فراهم شود. کاشف الغطاء».

از این دست‌نوشته هزاران نسخه تکثیر شد و به مسافران و زائران ایرانی که بدون پاسپورت به عراق رفته بودند داده شد. سپس به زائران گفتند که در صورت تعرض مأموران عراق به آنان، نام و مشخصات نامبرده را به اطلاع ایشان برسانند تا قضیه را با دولت عراق در میان گذاشته، آن را پیگیری کنند.

پس از مدتی با آقای کاشف الغطاء تماس گرفتند و نام 4 ـ 5 مأمور عراقی را از شهرهای گوناگون عراق که متعرض زائران شده بودند به ایشان گزارش دادند. مرحوم کاشف الغطاء نیز با نوری السعید نخست وزیر وقت عراق که از تمام اختیارات برخوردار بود (زیرا پادشاه عراق کودکی کم سال بود) تماس گرفتند و به او گفتند: شگفتا، گذرنامه های شما قانونی و معتبر بوده، ولی گذرنامه ما (همان بریده ی کاغذ که ایشان نوشته بودند)، فاقد اعتبار است؟

نوری السعید گفت: چه اتفاقی رخ داده است؟

ایشان گفتند: شما به عنوان حکومت و دولت عراق با حکومت و دولت مشکل دارید که ملت ایران نه از آن ها خبر دارد و نه به آنها رضایت می دهد و ملت عراق نیز از این اوضاع ناخشنود است. دولت ایران از صدور گذرنامه برای زائران عتبات و عالیات خودداری می کند و دولت شما هم از دادن ویزا به آنان ممانعت می کند. علی رغم محدودیت هایی که برای زائران امامان معصوم علیهم السلام وجود دارد، ده ها هزار زائر ایرانی به عراق مسافرت می کنند. از این رو من اقدام به صدور گذرنامه برای آنان کردم. چراکه کارمندان دولت شما این گذرنامه ها را محترم نمی شمارند؟

نوری السعید پاسخ داد: این افراد چه کسانی هستند؟

مرحوم کاشف الغطاء نام افراد خاطی را به او دادند و او گفت: جناب شیخ، ان شاء الله این رفتار دیگر تکرار نخواهد شد.

آن گاه نخست وزیر عراق با وزیر وقت کشور، آقای خلیل کنّه تماس گرفت و به وی دستور داد: کارمندان خاطی به شهری دیگر منتقل شوند و از این پس هیچ مأموری حق ندارد به زائرانی که بریده ی کاغذ آقای کاشف الغطاء را داشته باشند متعرض شود.

مرجع عالیقدر افزودند: تاریخ شیخ محمد حسین کاشف الغطاء تاریخی سترگ، بزرگ و درخشان است. به نظر من تاریخ و سیره ی ایشان تا به امروز مجهول مانده است و آنچه درباره ی ایشان نوشته شده حق ایشان را ادا نکرده است. داستانی که بیان شد بهترین گواه و دلیل بر این مطلب است. اگر داستان و قضایای زندگی ایشان گردآوری شود، دائرة المعارف بزرگی خواهد شد.

حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله پس از بیان ماجرایی دیگر از زندگی مرحوم کاشف الغطاء در برخورد با دولت عراق، خطاب به نوه ی ایشان فرمودند: نوشتن و گردآوری تاریخ زندگی مرحوم کاشف الغطاء مسئولیت همگان، به ویژه مسئولیت حوزه و حوزویان است. شما از همین حالا نوشتن تاریخ زندگی ایشان را آغاز کنید و این کار را به پنجاه سال بعد موکول نکنید. آنچه امروز شاهد آن هستیم تنها نوشته های ایشان است و درباره ی تاریخ زندگی وی بسیار اندک نوشته شده است. یادآوری می کنیم که از متن های درسی و حواشی ایشان بر کتاب عروة الوثقی در بحث های خود استفاده می کنم، چراکه حاشیه ی ایشان انصافاً ابتکاری است، اما تاریخ ایشان تاریخی است بزرگ و با احترامی که برای همگان قائل هستم، ولی مرحوم شیخ از بزرگان تشیع و شیعیان هستند.

ایشان تأکید کردند و فرمودند: شما همت گمارید و تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایشان و نیز تعامل آن مرحوم با مردم را بنویسید و این مسئولیت را خود بر عهده بگیرید و افراد موجود، به ویژه پدر مکرمتان را در این مهم سهیم و شریک گردانید. پدر ارجمند شما حتماً مطالبی را از ایشان دیده اند و به یاد دارند و ده ها نفر را نیز می توان یافت که درباره ی زندگی ایشان مطالبی را دیده یا شنیده اند که باید از وجود آنان استفاده کرد و مطمئن باشید که اگر از فرصت موجود استفاده نکنید ممکن است که در زمان های بعد نتوانید آن را به دست آورید. لذا بایسته و شایسته است که با همه ی توان و امکانات به این امر بپردازید.

شایان توجه است که در این دیدار، حجت الاسلام والمسلمین شیخ عمار شریف کاشف الغطاء یک دوره ی «موسوعة الامام محمد الحسین آل کاشف الغطاء ـ الآثار الکلامیة) شامل دوازده جلد به اضافه دو جلد به عنوان مدخل اول و مدخل دوم به مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله تقدیم کرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. پیمان بغداد یکی از پیمان های دوران جنگ سرد بود که در سال 1955 میلادی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم در خاورمیانه منعقد شد و در کنار انگلستان، عراق، ترکیه، ایران و پاکستان نیز اعضای تشکیل دهنده ی آن بودند.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.