LOGIN
خبر
alshirazi.org
 السلم والسلام (صلح وآشتي)
کد 611
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 09 تیر 1384 - 23 جمادى الأولى 1426

نام کتاب: السلم والسلام

نويسنده: مرجع فقيد آيت الله العظمي سيد محمد حسيني شيرازي قدس سره

حجم: 816 ص.

ناشر: دارالعلوم، بيروت.

بسيارند کساني که جوياي صلح اند يا مي کوشند پديده جنگ ودرگيري مسلحانه را در روابط بشري وانساني از بين ببرند وروياي جامعه اي انساني را در سر مي پرورند که صلح وصفا وبرادري ومهر بر آن حکمفرما باشد. سازمان ها ونهادهاي رسمي، غير رسمي، دولتي، ومحليِ بسياري تلاش مي کنند که صلح پايدار را در جهان استقرار بخشند واز راه هاي مسالمت آميز به درگيري ها واختلافات پايان دهند. اما متأسفانه اين کوشش هاي نتايج چنداني در بر نداشته وشاهد آن موج هولناک تروريسم است که بر همه چيز وهمه جا سايه افکنده است.

خشونت پديده اي جديد نيست بلکه عمر آن به اندازه عمر انسان وجهان است. ما همگي ماجراي قابيل وقتل هابيل را شنيده ايم. قرآن مجيد گفت وگوي اين دو تن را چنين گزارش مي کند:

«لئن بسطت إلي يدک لتقلني ما أنا بباسط يدي إليک إني أخاف الله رب ّالعالمين؛ اگر تو بر من دست گشايي ومرا بکشي من بر تو دست نمي گشايم وتو را نخواهم کشت. من از خدا که پروردگار جهانيان است مي ترسم».

بنابراين خشونت پديده اي بسيار کهن است وبه دليل خطرها وپي آمدهاي هولناک آن مي بايست پيش از اين ها بدان پرداخته مي شد. شايد بتوان گفت جرج سوريل نخستين کسي است که در جهان غرب بدين موضوع پرداخت ودر کتاب خود «تأملاتي در باب خشونت» اين مسئله را کاويد. شايد هم او آخرين حلقه از نويسندگان متقد مي باشد که بدين موضوع پرداخته اند.

«السلم والسلام (صلح وآشتي)» نوشته مرجع فقيد آيت الله العظمي سيد محمد حسيني شيرازي قدس سره کتاب ارزشمندي است که طي آن جوانب گوناگون خشونت بررسي شده وراه هاي رسيدن به صلح واستقرار در آن ارائه شده است. ايشان در اين کتاب طي مباحث فقهي وگسترده اي انواع خشونت هاي شخصي، غيري، سياسي، فردي، اجتماعي، فکري، اقتصادي، اجتماعي، نظامي وتبليغاتي را به نحو مبسوط بررسي کرده است. (منظور از خشونت شخصي مواردي از خشونت است که به جوانب مادي وروحي خود شخصي مربوط مي شود ودر مقابل خشونت غيري است که با پايمال کردن حقوق وآزادي هاي ديگران ارتباط دارد. خشونت سياسي نيز استفاده از روز براي به دست گرفتن قدرت وحکومت است)

نويسنده معتقد است که بايد کليه انواع خشونت اعم از شخصي، غيري، سياسي، نظامي و... به صورت متوازن ودر چهارچوبي تکامل يافته از ميان برداشته شود. براي مثال ايشان در خصوص خشونت اقتصادي معتقد است که «اصل صلح ومدارا بايد در کليه برنامه هاي اقتصادي دولت رعايت شود. بنابراين جلوگيري از تجارت آزاد، دريافت حق گمرک، مصادره دارايي هاي افراد، خوردن مال مردم، ووضع ماليات ومقرراتي که جلوي آزادي هاي اقتصادي را مي گيرد همگي از مصاديق خشونت اقتصادي است».

ايشان هم چنين محدود کردن آزادي هاي اجتماعي وخانوادگي نظير ازدواج وطلاق، ونيز آزادي هاي سياسي مشروع را از مصاديق خشونت مي داند. ودر خصوص دولت هايي که در زمينه هاي اقتصادي به حريم صلح وآرامش شهروندان تجاوز مي کنند مي نويسند: «ستمگراني که به اصل صلح وآرامش اقتصادي واسلامي پايبند نيستند ورفتار خود را به اسلام نسبت مي دهند، بايد افشا شوند، خواه به صورت دولت باشند وخواه در قالب گروه ها. البته اين افشاگري نيز به نوبه خود بايد از طريق مسالمت جويانه وبه دور از خشونت انجام پذيرد».

اما در خصوص تعريف مفهوم خشونت، نويسنده تعريف متداولي را که طي آن، خشونت، استفاده خلاف قانون يا خلاف شرع از قدرت قلمداد مي شود قبول ندارد وبراي استفاده از زور وقدرت مجوز هاي قانوني يا شرعي را کافي نمي بيند، بلکه براي استفاده از نيروي نظامي، علاوه بر امور يادشده شروط ديگري را هم لازم مي شمارد. از جمله اين که:

• استفاده از زور فقط وفقط براي مقاصد دفاعي مجاز است.

• استفاده از زور از باب ضرورت است وبه گفته فقها: «الضرورات تقدر بقدرها» از اين رو فقط در مواقع اضطراري ودفاعي، آن هم به مقدار ضرورت، استفاده از زور مجاز است.

• به کار بردن نيروي نظامي فقط در ميدان جنگ رواست؛ زيرا به گفت ايشان «رزمنده وسرباز فقط در ميدان جنگ است که مي جنگد واين کار فقط بايد پس از فراهم شدن شروط جهاد (که در کتاب فقه الجهاد آمده) صورت پذيرد».

از اين رو ايشان نه تنها مجوزهاي شرعي وقانوني را براي استفاده از خشونت کافي نمي داند، بلکه علاوه بر آن معتقد است که اين کار در حالت دفاعي وضروري ـ آن هم به قدر ضرورت ـ ودر عرصه نبرد وبا رعايت کليه شروط واخلاق نبرد که در اسلام مقرر شده مجاز مي باشد؛ زيرا از نظر پيامبر واهل بيت عليهم السلام اصل بر مسالمت ودوري از خشونت است ودر اين باب روايات بسياري وجود دارد. از جمله اين روايت نبوي که در آن آمده است: «لزوال الدنيا اهون من دم يسفک بغير حق؛ نابود شدن تمام دنيا آسان تر وکوچک تر از آن است که خوني به ناحق ريخته شود».

نويسنده علاوه بر شروط فوق، نبرد را فقط با اجازه مجلس مشورتي فقها وبا همياري ونظرخواهي از خبرگان ومتخصصان مجاز مي داند.

از نظر ايشان مفهوم اقتدار وبرخورداري از قدرت وتوان نظامي نيز از نظر اسلام با مفهوم غربي آن تفاوت دارد: «زيرا راه تحکيم صلح وآشتي فقط صلح وآشتي مي باشد واين کار منوط به داشتن قدرت واقتداري است که از رهگذر آن بتوان از صلح پاسداري کرد. اما خشونت وخشونت متقابل، زنجيره بي پاياني از خشونت ورزي را تشکيل مي دهد».

نويسنده معتقد است اين که برخي اقتدار را صرفاً در برخورداري از قدرت نظامي منحصر مي کنند انديشه نادرستي است وتأکيد مي کند که مقوله اقتدار، جوانب گوناگوني چون اقتدار فرهنگي، تبليغاتي، سياسي، ديپلوماتيک، اقتصادي، اجتماعي ونظامي را نيز فرامي گيرد.

ايشان مفهوم «آشتي» را با «سازش پذيري وتسليم» متفاوت مي داند وتأکيد مي کند واژه «ترهبون» در آيه 60 سوره انفال به معناي پاسداري ودفاع قدرتمندانه است واضافه مي کند:

«دولتي که فقط به برتري نظامي وتسليحاتي اصرار ورزد واز ديگر زمينه هاي اقتدار غافل ماند، به سرنگوني خود شتاب داده است؛ زيرا بايد کليه جوانب اقتدار رعايت شود. از طرفي برخورداري از قدرت نظامي در حقيقت براي جلوگيري از دشمني ونبرد وخون ريزي تشريع شده است وهنگامي که خود سبب دشمني ومخاصمه شود، با هدف شارع منافات پيدا مي کند».

ايشان پس از نامشروع وغيرقانوني دانستن کليه مظاهر خشونت مي نويسد:

«برتري نظامي به تنهايي نشان دهنده هيچ برتري واقتداري نيست بلکه براي آن که کشوري مقتدر باشد لازم است در زمينه هاي اقتصادي، فرهنگي، تبليغاتي، اجتماعي وديپلوماتيک نيز داراي قدرت واقتدار لازم باشد. برتري نظامي وتسليحاتي فقط براي دفاع وپاسداري توصيه شده، نه براي به کار بردن آن. بنابراين استفاده از نيروي نظامي فقط به صورت محدود، ودر موارد اضطراري چون دفاع ـ آنهم به قدر ضرورري نه بيشتر ـ ودر صحنه جنگ مجاز است.

هم چنين بايد ابتدا راه هاي مسالمت آميز ديگر آزموده شوند ودر صورتي که هيچ راهي جز آن نباشد، از نيروي نظامي استفاده کرد. علاوه بر اين، اين کار بايد با رعايت کليه شروط دفاع ودر چهارچوب اخلاق اسلامي وبا اجازه مجلس مشورتي فقها وهم چنين با صلاحديد کارشناسان ودانشگاهيان وخبرگان صورت گيرد. بايد دانست که خشونت فقط در عمليات نظامي يا تروريستي منحصر نمي شود، بلکه جلوگيري از تجارت آزاد، مصادره اموال، محدود کردن آزادي هاي فردي، اقتصادي، اجتماعي، وسياسي ونيز محدود کردن آزادي هاي مردم در مسائل مربوط به اطلاع رساني هم از مصاديق خشونت است. از اين رو بايد کليه مصاديق ومظاهر خشونت از ميان برداشته شود ومسلمانان بايد با الگو گرفتن از رسول خدا واهل بيت عليهم السلام، سياست نرمش ومدارا ودوري از هرگونه خشونت را در کليه امور مدنظر ملاک کار خود قرار دهند».

  • نظری برای این خبر درج نشده است.