LOGIN
خبر
shirazi.ir
به مناسبت ميلاد مبارک حضرت امير عليه السلام نخستين نشست پنجمين جشنواره مرکز فرهنگي تبليغاتي فردوس در مرکز فرهنگي دمشق آغاز شد
کد 650
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 شهریور 1384 - 19 رجب الأصب 1426

صدها متر دورتر از «کاخ دادگستري» در منطقه «المزه» در شهر تاريخي وتمدن خيز دمشق، مردم شاهد ورود گروه هاي متعددي از دانشمندان، صاحب نظران، نويسندگان، استادان دانشگاه وروزنامه نگارانِ زن ومرد از اديان ومذاهب وکشورهاي متعدد به مرکز فرهنگي دمشق مي باشند؛ مؤسسه اي که فضاي آن با ديوارنوشته هايي رنگارنگ وبه رنگ پرتوهاي زيباي خورشيد آذين يافته وعلاوه بر آن با آويزه هايي از گل وشکوفه هاي رنگ رنگ که زيباترين ومهرآميزترين خوشامدگويي ها بدان نوشته شده، سيزده رجب وميلاد روح بخش وفرح انگيز مولي الموحدين، اعدل العادلين، راحم الفقراء والمساکين امام اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليهماالسلام را به حاضران شادباش مي گويد.

برگزار کنندگان اين همايش در نخستين لحظات ودر آستانه در، همچون پنج سال گذشته بر دوام وشکوفايي تلاش هاي خود از طريق نوسازي فعاليت ها، استقبال از انديشه ها وپيشنهادها وهمچنين همراهي با دگرگوني ها وپيشرفت هاي جهان جديد تأکيد نمودند وهدف از اين کار را ايجاد روشي نوين توصيف کردند که از طريق آن مضامين وشعارهاي همايش ها به صورت آثار ملموس وفعالي نمود يابد که انسان وواقعيت هاي زندگي او را دگرگون کند. عزم دست اندرکاران اين همايش عظيم جهاني آن است که چنين همايشي همانند جشنواره هاي متعارف وسنتي، صرفاً در کلمات وشعارها خلاصه نشود واهداف آن در دايره تنگ يک همايش محبوس نماند، بلکه روزبه روز اين همايش وبرگزار کنندگان آن زندگي وسرزندگي يابند.

هنگام ورود به اين جشنواره که با شعار «امير مؤمنان عليه السلام و فرهنگ همزيستي» منعقد شده است، از ابتداي مدخل اصلي وتالار استقبال تا محل سالن جشنواره، تابلوهايي مستطيل شکل مشاهده مي کنيم که تصوير جلد صدها کتاب پيرامون حضرت امير عليه السلام وجوانب گوناگون بينش ومنش آن بزرگوار بر آن چسبانده شده است.

اين اقدامِ برگزارکنندگانِ پنجمين همايش امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام در حقيقت اشاره زيبا و بامعنايي بدين نکته است که براي مطالعه جوانب گوناگون بينش ومنش آن امام همام بايد از انديشه روشن وتفکر نوگرا وآزاد وکثرت گرا مدد بگيريم ومواضع انساني وفضايل بلند اخلاقي وحماسه هاي اسطوره اي آن شخصيت بي نظير را با قلب وجان خود درک کنيم.

اين مراسم باشکوه با حضور جمع کثيري از دانشمندان وصاحب نظران وساير شرکت کنندگان برگزار شد به گونه اي که سالن همايش ـ به رغم افزايش صندلي هاي متحرک ـ ونيز محوطه خارج که در کنار فضاي سبز ساختمان قرار دارد گنجايش اين جمعيت پرشمار را نداشت.

اين همايش که به همت مرکز فرهنگي واطلاع رساني «فردوس» برگزار شد با تلاوت آياتي چند از کلام الله مجيد توسط سيد محمد موسوي، وسپس خوشامدگويي به حاضران و قرائت اشعاري الهام گرفته از اين مناسبت نوراني توسط مجري همايش جناب زکي نوري افتتاح گرديد.

سخنراني افتتاحيه اين همايش مربوط به مهندس فؤاد الصادق از دانش سراي عالي آية الله العظمي شيرازي قدس سره بود که به نيابت از ايشان توسط مديريت محترم مرکز فرهنگي فردوس جناب حجة الاسلام والمسلمين سيد فاضل طباطبايي قرائت گرديد. ايشان ضمن تأکيد بر ارزش همزيستي وجوانب مادي، معنوي وانساني آن اظهار داشت:

«همزيستي ـ اين اصطلاح کهن ودر عين حال نوپديد ـ در مقام نظريه پردازي، کاري آسان ودر مقام اجرا وعمل دشوار است؛ چراکه پيچيدگي هاي بسيار دارد وبه عوامل فراواني وابسته است. همزيستي در حقيقت همچون گل هاي بهاري به کندي رشد مي کند ودر عين حال عمري کوتاه دارد.

همزيستي شامل موارد گوناگوني است از جمله همزيستي انسان با خود، همزيستي با فرد ديگر، همزيستي گروه با يکي از افراد عضو يا فردي بيرون از گروه، همزيستي گروه با گروه، همزيستي گروه هاي افقي وعمودي در يک جامعه، همزيستي اکثريت با اقليت ها، همزيستي اکثريت از يک جهت با اقليت يا اقليت ها از جهت ديگر، همزيستي اقوام، ملت ها، کشورها وتمدن ها ودر نهايت همزيستي با محيط زيست وطبيعت».

ايشان در ادامه افزود: «هر کجا بين دو نفر رابطه اي وجود داشته باشد همزيستي نيز هست واين مسئوليت مشترکي است که غالباً دوطرف بر عهده مي گيرند. نهادينه ساختن وگسترش مفهوم همزيستي نيازي فوق العاده ضروري است، به ويژه با تبديل شدن جهان به دهکده اي کوچک وبروز نبرد ميان مصالح ومنافع افراد وگروه ها که گاه به اسم دين وگاه به اسم رويارويي تمدن ها انجام مي پذيرد».

ايشان همچنين اظهار داشت: «فرايند همزيستي از نحوه نگرش فرد به شخصيت خود ونحوه ارزش گذاري از خود آغاز مي شود وبه ميزان موفقيت فرد در همزيستي با خود بستگي دارد واز آن تأثير مي پذيرد.

کسي که در همزيستي دروني با خود موفقيت چنداني ندارد ونمي تواند ميان بخش هاي گوناگون وناهمگون خود نظير عقل واحساس وضمير ونفس، توازن لازم را ايجاد کند، شخصيتي متوازن، معتدل وميانه رو نخواهد داشت وچنين حالتي او را از همزيستي دور مي کند...».

مدير مرکز فرهنگي فردوس در ادامه افزود: «تمايزها واختلافات هميشه هست، ولي مي توان آنها را به ابزار سودمند وفعالي براي ايجاد رقابت سالم تبديل کرد وبه سود خانواده واحد بشري آن را به خدمت گرفت واين چيزي است که اسلام ما را بدان فرا خوانده است؛ به عبارت ديگر اسلام هم نحوه نگرش فرد به خود، وهم نحوه نگرش فرد به ديگري را تصحيح مي نمايد وعلاوه بر آن، نگرش مثبت به کثرت گرايي را نيز تشويق ولوازم وپيش نيازهاي همزيستي را فراهم مي کند. اسلام شالوده اصل وحدت انسان ها را بنياد نهاده وانسان را به خودي خود شايسته تکريم واحترام دانسته وغرور وتعصب وديگر موانع همزيستي وهمدلي را نفي کرده است. همچنين آزادي انسان را اصل مهمي دانسته وهمسان سازي اجباري را منع کرده است. اين کار در حقيقت تعامل سازنده ومثبت انسان ها را با اصل آزادي ـ در نهايتِ صراحت ودقت وشفافيت وبه دور از ظاهرسازي ونفاق واجبار ـ تضمين نموده است.

حجة الاسلام والمسلمين سيد فاضل طباطبايي در خصوص اصل تسامح ومدارا ونهادينه کردن آن در جان انسان مؤمن اظهار داشت: «مفهوم تسامح در معناي اصطلاحي نوين عبارت است از پذيرش تفاوت هاي ديگران ـ اعم از تفاوت هاي ديني وتفاوت هاي قومي ونژادي ـ وبه عبارت ديگر تسامح، يعني جلوي «ديگري» بودن ديگران را نگيريم وآنان را مجبور نکنيم تا مانند ما باشند. البته تسامح فقط به آنچه گفتيم محدود نمي شود ومعناي پيشرفته تري نيز دارد. در اين معنا فقط به پذيرش تفاوت هاي ديگران بسنده نمي کنيم و ويژگي هاي متفاوت آنان را تحسين واز ناهمانندي هاي آنان تقدير مي کنيم. اسلام فقط به تفاوت هاي ديگران احترام نمي گذارد، بلکه به آنان اجازه مي دهد قوانين شان را در محيط خود و در جامعه يا نظام اسلامي اجرا کنند وقواعد «الزام» و«امضا» در فقه اسلامي روشن ترين گواه اين معناست. از سوي ديگر پيمان ها وتوافق نامه هاي داخلي وخارجي که پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم منعقد واجرا کرد نشان دهنده نوع پيشرفته اي از تسامح است که از پيشرفته ترين انواع تسامح در روزگار ما ـ که آغاز هزاره سوم است ـ پيشرفته تر وبرتر مي باشد. از سوي ديگر اسلام از کليه لوازم وپشتوانه هاي اساسي همزيستي، نظير: عدل، انصاف، گذشت، احقاق حق، نفي ظلم، خوش بيني ومانند آن پشتيباني مي کند واين ارزش ها را ارج مي نهد».

ايشان تصريح کرد که « منطق افراط وتفريط حتي در مسائل مربوط به ايمان به کلي مردود است. براي مثال حذف رقيب وترور شخصيت هرچند در پوشش ديني صورت پذيرد پسنديده نيست وکساني که به «مرده باد» گفتن يا ترور شخصيت افراد دست مي زنند، ناگزير روزي «مرده باد» خواهند شنيد وشخصيت آنان توسط افراد ديگري پايمال خواهد شد».

ايشان در پايان افزود: «حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام با پي ريزي ونهادينه کردن تئوريک وعمليِ عناصر ولوازم همزيستي نظير: کثرت گرايي، تسامح، مدارا وعدالت، در جهت پي ريزي مفهوم همزيستي تلاش نمود. در حقيقت مفاهيم يادشده بدون عدالت، صرفاً مفاهيمي نظري وغير قابل اجرا هستند که از مرتبه نظريه ورؤيا تجاوز نمي کنند. از همين روست که مي بينيم آن حضرت وجود مبارک خود را وقف پي ريزي ونهادينه کردن عناصر ولوازم همزيستي ـ ودر رأس همه عدالت ـ نمود. آن حضرت همزيستي را به يک اصل معرفت شناختي تبديل کرد وآن را از دايره انديشه وتئوري به مرحله اجرا برد واز آن، اصلي پايدار بنا نمود. در حقيقت عدالت آن حضرت عدالتي توانا وفعال ودر خدمت همزيستي است. ايشان سرانجام در راه تحقق همين اهداف به شهادت رسيد. نويسنده مسيحي جبران خليل جبران در اين باره گفته است: علي عليه السلام از شدت عدالت در محراب عبادت به شهادت رسيد.

به دليل اهميت فوق العاده اصل همزيستي، سازمان فرهنگي يونسکو ده سال پيش شعار «بياموز تا با ديگران زندگي کني» را يکي از محورهاي لازم هر نظام ترتيبي دانست.

محورهاي ديگر عبارتند از: «بياموز تا بداني»، «بياموز تا به کار بندي» و «بياموز تا بماني».

بنده در اين نشست مبارک از حاضران وبرگزارکنندگان اين همايش خجسته درخواست مي کنم به سازمان يونسکو پيشنهاد شود که شعار «عدالت را بياموز تا با همزيستي به خوشبختي برسي» را جزء محورهاي لازم براي هر نظام تربيتي قرار دهند و همچنين کتاب شريف نهج البلاغه را يکي از منابع ومتون نظام هاي تربيتي جهان معرفي کنند».

سومين سخنران اين نشست استاد برهان بخاري بود که در محور اول سخنان خود درباره پژوهش در تاريخ بدون مطالعه پيش زمينه وابعاد گوناگون حوادث تاريخي سخن گفت. محور دوم سخنان ايشان عبارت بود از منطقه مشترکي که افراد متنوع ومتفاوت از نظر دين ومذهب وانديشه را جمع مي کند. ايشان اظهار داشت: «مسأله زندگي مشترک يا همزيستي مشترک از آن جا بر مي خيزد که ما امروزه در زماني زندگي مي کنيم که جوامع ودولت ها وقاره ها وتمدن ها به رويارويي با يکديگر برخاسته اند وتنها قطب قدرتمند جهان در نهايت بي رحمي دست به اشغال کشورهاي عربي واسلامي زده وبه شکل بي مانندي، انواع خشونت وجنايت را در حق مردم آن کشور روا دانسته است. اين در حالي است که جو کشورهاي عربي واسلامي سخت تنـزل کرده ونبردهاي مذهبي وقومي، اين کشورها را تهديد به نابودي مي کند».

استاد بخاري ضمن اشاره به مضامين عدالت علوي ـ که آن را اساس فرهنگي هر زندگي مشترک دانست ـ اظهار داشت:

«در خصوص عدالت، شمارش موارد کاربرد آن در کلام اميرالمؤمنين عليه السلام دشوار است ومن در اين جا فقط شواهدِ چندي ذکر مي کنم که نگرش ويژه وبي مانند آن حضرت را به اين مفهوم گوهري نشان مي دهد:

1. آن حضرت فرمودند: فإن في العدل سعة، ومن ضاق عليه العدل فالجور عليه أضيق؛ در عدل نوعي گشادگي هست. پس کسي که از عدل به تنگ آيد، [عرصه] ستم بر او تنگ تر خواهد بود.

بنده درباره اين گزاره توضيحي نمي دهم فقط دوست دارم شما را به ديالکتيک وتضاد ميان دو واژه «فراخي» و «تنگي» ونيز ميان دو کلمه «عدالت» و «ستم» توجه دهم وهمچنين بدين نکته اشاره کنم که عنصر تضاد وناهمانندي از مهم ترين ويژگي هاي بياني در گفتار حضرت امام علي عليه السلام است.

2. نيز آن حضرت فرمودند: «يوم العدل علي الظالم أشد من يوم الجور علي المظلوم؛ روز دادخواهي از ظالم سخت تر از روزي است که ظالم بر مظلوم ستم کرده است.

در اين گفتار نوراني نيز ناهمانندي وتضاد جالب توجهي ميان عدالت وستم ديده مي شود.

3. نيز آن جناب فرمودند: «ليس من العدل القضاء علي الثقة بالظن؛ با تکيه بر گمان، داوري کردن خلاف عدل است.

مي خواهم اين پرسش را مطرح کنم که اين مقوله در روزگاري که زنان وکودکان بي گناه توسط خودروهاي بمب گذاري شده به قتل مي رسند، چه جايگاهي مي تواند داشته باشد؟

4. همچنين آن حضرت فرمودند: أفضل الجهاد کلمه عدل عند امام جائر؛ برترين جهاد سخن عدلي است که در برابر پيشواي ستمگري گفته شود.

مردم اين سخن را چون ضرب المثلي مشهور به کار مي برند، بدون آن که بدانند گوينده اين سخن استثنايي وارزشمند حضرت امير عليه السلام است.

5. همچنين آن جناب فرمودند: اللهم احملني علي عفوک ولا تحملني علي عدلک؛ بار خدايا، به عفوت با من رفتار کن، نه با عدالتت.

بررسي ژرفاي اين سخن به تنهايي نيازمند يک سخنراني وفرصت ديگر است».

ايشان در پايان اظهار داشت: «منظور بنده دقيقاً اين است که شناخت نگاه ويژه امام علي عليه السلام به فرهنگ همزيستي وزندگي مشترک مورد نظر ما نيست، بلکه مسأله مهم ميزان پيروي، درک وجذب ما از اين فرهنگ وتعاليم آن بزرگوار است که به ما اين افتخار را مي دهد که شاگرداني نجيب ومريداني وفادار نسبت به آن حضرت گرديم.

سخنران بعدي اين نشست استاد سهيل عروسي، رئيس شوراي نويسندگان منطقه حسکه بود که سخنان خود را چنين آغاز کرد:

«زمانه اي که در آن زندگي مي کنيم ـ به تمام معنا وبا هر معياري که بسنجيم ـ روزگار دشواري است. در اين جا لازم است از مرکز فرهنگي واطلاع رساني فردوس تشکر کنم که براي بازخواني ويادآوري ارزش ها ومنطق والا ومنش امام علي عليه السلام ما را بدين جا فرا خواندند. امام علي عليه السلام وتعاليم وارزش هاي والاي آن حضرت از معدود چيزهايي است که در روزگار انحطاط فراگير ملت ها ـ درست مانند وضع فعلي ما ـ بايد بدان بازگشت کرد وپناه برد. بنده به عنوان يک مسيحيِ اهل مشرق زمين به ارزش ها وآموزه هاي والايي که از اين سرزمين مقدس برآمده، بي اندازه افتخار مي کنم وبه خود مي بالم. يکي از اين ارزش هاي متعالي نحوه نگرش درست به نوع انسان مي باشد که در گفتار امام علي عليه السلام اين گونه بازتاب يافته است: إما اخ لک في الدين أو نظير لک في الخلق؛ يا برادر ديني توست يا در آفرينش همانند تو.

همچنان که در نامه اسقف هاي مشرق زمين (ماه اوت 1981) آمده ما مسيحيان ومسلمانان:

ـ آبشخورمان به ميراث فرهنگي واحدي باز مي گردد که هريک از ما بر اساس نبوغ ويژه خود، در غنا بخشيدن به آن سهيم هستيم.

ـ خويشاوندي فرهنگي ما همان ميراث تاريخي ماست که بر پاسداري از آن و پيشبرد وگسترش وغنا بخشيدن بدان پافشاري مي کنيم تا آن را اساس همزيستي وهمياري برادرانه ميان خود قرار دهيم.

ـ مسيحيان در شرق جزئي جدا نشدني از هويت فرهنگي مسلمانانند، همچنان که مسلمان مشرق زمين جزء جدايي ناپذير هويت فرهنگي مسيحيان مي باشند.

بر اين اساس هر يک از ما در برابر خداي متعال وتاريخ نسبت به يکديگر مسئوليت داريم، ولذا برماست که به شکلي مستمر در پي يافتن بستر وفضايي، نه فقط براي همزيستي وبس، بلکه براي ارتباط خلاق وثمربخش باشيم وبدين وسيله پايداري وامنيت را ـ بدون استفاده از ابراز کينه توزي وتعصب وگروه گرايي ونفي ديگران ـ براي کليه انسان هاي مؤمن به خدا در سرزمين هاي خود فراهم سازيم.

بنابراين به سازي واصلاح اوضاع مردم وهمزيستي مسالمت آميز ـ همچنان که امام علي عليه السلام نيز فرموده ـ مستلزم گفت وگو است».

ايشان در ادامه افزود: «گفت وگو در آن واحد هم فضيلت است وهم ضرورت. اين کار از جهت ارتباطات انساني ضرورت است و از آن جا که مستلزم پذيرفتن ديگران است نوعي فضيلت به شمار مي رود. گفت وگو از يک سو مظاهر گوناگوني انسان ها وپديدارهاي بشري را معرفي مي کند واز سوي ديگر قدرت وعظمت خداي متعال را نشان مي دهد.

ضرورت گفت وگو از ضرورت تنوع وگوناگوني در خلقت بر مي خيزد که همانا مشيت باري تعالي بر آن تعلق گرفته است.

خداي متعال در قرآن کريم مي فرمايد:

وَلَوْ شَآءَ رَبُّکَ لَأَمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَکُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ واگر پروردگار تو مي خواست قطعاً هرکه در زمين است همه آنها يکسره ايمان مي آوردند، پس آيا تو مردم را ناگزير مي کني که بگروند؟ (يونس /99)

وَمِنْ ءَايَتِهِ خَلْقُ السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَنِکُمْ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَأَيَتٍ لِّلْعَلِمِينَ؛ واز نشانه هاي قدرت او آفرينش آسمان ها وزمين واختلاف زبان هاي شما ورنگ هاي شماست. قطعاً در اين امر نيز بري دانشوران نشانه هايي است. (روم/22)

همچنين در تعاليم مسيحيت آمده است که حضرت مسيح عليه السلام پيش از آغاز بشارت، در سه مقام با ابليس گفت وگو نمود ولي در هيچ کدام از اين سه جاي خشمگين نشد.

در قرآن کريم نيز آمده است که وقتي خداي متعال به ابليس فرمان داد که به آدم سجده کند، ابليس از اين کار سر باز زد واظهار داشت که او از آتش، وآدم از گِل آفريده شده، وآتش از گِل برتر است. ولي با اين حال وعلي رغم سرپيچي ابليس از فرمان الهي، خداي منان او را تا روز معلوم مهلت داد».

استاد عروسي در ادامه افزود: «به راستي امام علي عليه السلام مرد گفت وگو بود واز اين لحاظ ميان دوست ودشمن فرقي نمي نهاد. آن حضرت در مسير زندگي سياسي خود دشمنان بسياري داشت، ولي با هيچ يک از آن گفت وگو را متوقف نکرد. آن حضرت با معاويه رويارويي ها واختلافات بسيار داشت وهنگامي که نهج البلاغه را ورق مي زنيم، مي بينيم که گفت وگو با معاويه حجم معتنابهي از اين کتاب را به خود اختصاص داده است. اين مطلب نشان مي دهد که آن حضرت حرص واصرار شديدي داشت که رابطه خود را حتي با مخالفان ورقيبان قطع نکند.

مي توانم به جرأت بگويم قسمت عظيمي از صفات ومناقب والاي آن امام همام در نامه مشهورش به مالک اشتر تجلي يافته است. الحق که اين نامه پشتوانه فلسفي واخلاقي همه قدرت هاي حاکم وزمامداران است، ولي متأسفانه به دليل جهل يا کوته نظري، چنان که بايد وشايد با اقبال ارباب قدرت وزمامداران مواجه نشده است. شايسته است که زمامداران عربي واسلامي اين نامه ارزشمند را ـ که هم راه است وهم روش ـ با آب طلا بنويسند وهميشه در برابر ديدگان خود قرار دهند تا شيوه صحيح وعادلانه زمامداري را بياموزند وبه کار بندند. همچنين جا دارد که مؤسسات فرهنگي مقدمات چاپ ونشر گسترده آن را فراهم سازند تا جوانان به سادگي به آن دست يابند ودر مواجهه با مشکلات از آن ياري بگيرند.

حضرت علي عليه السلام در اين نامه مانند پدري دل سوز براي همه مردم، ميان مسلمان وغيرمسلمانان فرقي نمي نهد. از نظر ايشان رعيت همه يکسانند ووالي بايد نسبت به آنان مهربان وخوشرفتار باشد وبا آنان چون حيواني درنده رفتار نکند؛ زيرا از نظر حضرت، رعيت بر دو گروهند: يا برادر ديني والي اند يا در خلقت همانند اويند. اين ديدگاه انساني حضرت حتي در رفتار سياسي با اهل ذمه نيز وجود دارد ودر گفتار حضرت اين گونه نمود يافته است:

ـ انما قبلوا عقد الذمة لتکون اموالهم کأموالنا أو دماؤهم کدمائنا؛ اهل ذمه تن به پيمان دادند تا اموال وخون شان همانند اموال وخون ما محترم باشد.

ـ إن ديه اليهودي والنصراني کمثل دية المسلم؛ ديه شخص يهودي ومسيحي هم سنگ ديه مسلمان است.

همچنين آن حضرت بر حفظ شخصيت وکرامت اهل ذمه اصرار دارد واز عاملان خود مي خواهد که مبادا براي ستاندن خراج آنان را بزنند يا بدانان آزاري برسانند:

ـ ولا تضربن احداً سوطاً لمکان درهم؛ کسي را براي درهمي تازيانه مزن.

اين جانب در اين جا قصد ندارم جوانب گوناگون سيره قولي وعملي آن حضرت را بشکافم؛ چراکه اين کار فرصت ومجال ديگري مي طلبد که از حوصله اين همايش خارج است. ولي با اين حال در برخي نقاط شخصيت آن حضرت اندکي درنگ وتأمل کردم تا به مجموعه اي از مفاهيم يا چارچوب مفهوميِ عامي دست يابم که بتوان بهترين ساختار همزيستي را بر آن بنا نمود:

يک. پرداختن به شخصيت هايي که در طول تاريخ ما امتداد يافته اند نبايد به فروگذاري در مسائل واجب ديگر منجر شود. بلکه ضرورت دارد که اين قبيل مفاهيم در بستر زندگي عملي ما پيرايش وپالايش گردد واين وظيفه اي است که سازمان هاي مربوطه بايد انجام دهند، هرچند بهاي آن بسيار گران وتوأم با قرباني کردن چيزهاي ديگر باشد.

دو. بايد با ديد وفاق وهمگرايي به متون نگريست، نه با ديد اختلاف وواگرايي. اگر با ديد عيني وواقعي وبه دور از ماراتن هاي نفس گير تاريخي وفقهي به مشترکات پيروان دو دين آسمانيِ اسلام ومسيحيت بنگريم، به نقاط بسياري دست خواهيم يافت که مسأله گفت وگو را به مسأله اي فوق العاده عملي تبديل مي کند. بنده گمان مي کنم که مسأله آن قدر که به باورها ودل ها ارتباط دارد، به متون ارتباط ندارد وچندان که با خود مسيحيان ومسلمانان به طور عام ارتباط مي يابد به خودِ اسلام ومسيحيت مرتبط نيست. بنابراين ضرورت دارد با ديد بازتري به متون بنگريم تا بتوانيم انديشه ها وباورهاي خود را به تحرک وتکاپو واداريم».

ايشان در ادامه افزود: «مسيحي نسبت به مسلمان «ديگري» و بيگانه و«اغيار» نيست همان طوري که مسلمان نيز نسبت به مسيحي «ديگري» وبيگانه نيست. به نظر بنده مشکل از آن جا برمي خيزد که مسيحيان متن قرآن را با تمام فضاي گسترده اي که دارد نخوانده اند ومسلمانان نيز دست به مطالعه انجيل ومتون مذهبي مسيحيت با تمام ژرفايي که دارد نزده ايم. امروزه از مسلمانان نيز دست به مطالعه وهمچنين مسيحيان انتظار مي رود که قرآن وانجيل را مانند کسي بخوانند که در پي همگرايي است، نه واگرايي. مسلمانان ومسيحيان در صورتي که به همراه روحيه همگرايي با اين دو متن مقدس مواجه شوند، خواهند ديد که حجم تنش ها وتيرگي ها اندک است ولي در صورتي که با نگاهي واگرا اين متون را بخوانند حجم تنش ها وتيرگي ها را فراوان خواهند ديد. بنابراين اين مشکل به فقه والهيات ايستا باز مي گردد که با هر نوع تکاپو مخالفت مي کند وپويا ساختن متون مذهبي وحرکت دادن آن را به سمت نقاط اشتراک وتلاقي بر نمي تابد. البته اين وضعيت ساخته دست بشر مي باشد وخداي متعال چنين چيزي را نخواسته است. روشن است که ساخته بشر را به آساني مي توان جابه جا ودگرگون کرد ولي ساخته خدا را فقط مي توان با شرايط خود سازگاري داد وانطباق بخشيد.

البته بايد دانست که اختلاف نوعي رحمت وبرخاسته از عدل خدا مي باشد. خداي متعال در قرآن مي فرمايد:

وَمِنْ ءَايَتِهِ خَلْقُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَنِکُمْ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَأَيَتٍ لِّلْعَلِمِينَ؛ واز نشانه هاي قدرت او آفرينش آسمان ها وزمين واختلاف زبان هاي شما ورنگ هاي شماست. قطعاً در اين امر نيز براي دانشوران نشانه هايي است. (روم/22)

پولس الخوري مي گويد:

از آن جا که اسلام از نظر ساختار به مسيحيت نزديک است، به رغم تفاوت هاي شديد، همانند مسيحيت وظايف پنج گانه اي در بر دارد: مبدأ اساسي يعني الله در مسيحيت همان پدر است ودر اسلام رب. منشأ وحي در آيين مسيحيت مسيح اقنوم الهي است ودر اسلام متن قرآن است. همچنين گردهمايي ديني مسيحيان در کليسا معادل جماعت مسلمانان است. شالوده حيات ديني در مسيحيت براساس روح الهي ودر اسلام بر پايه شريعت الهي است، ودر نهايت موضع نمونه وشايسته ديني در آيين مسيحيت محبت است (محبت نسبت به مردم ونسبت خدا) ودر اسلام ايمان به خداي يگانه وتسليم مطلق در برابر مشيت اوست.

سه. تمرکز بر مسائل عملي ودوري از جزئيات مسائل اعتقادي؛ زيرا هر ديني کتاب وعقيده ويژه خود را دارد و کتاب مذهبي خود را مقدس مي شمارد، با اين حال راه چاره چيست؟

راه چاره همان است که در قرآن بدان اشارت رفته است:

لِّکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّکَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلَي رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلَي هُدًي مُّسْتَقِيمٍ? وَ إِن جَادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ? اللَّهُ يَحْکُمُ بَيْنَکُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا کُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ؛ براي هر امتي مناسکي قرار داديم که آنها بدان عمل مي کنند پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند. به راه پروردگارت دعوت کن؛ زيرا تو بر راهي راست قرار داري. واگر با تو مجادله کردند بگو: خدا به آنچه مي کنيد داناتر است. خدا روز قيامت در مورد آنچه با يکديگر در آن اختلاف مي کرديد داوري خواهد کرد. (حج/67 ـ 69)

در حقيقت اسلام ومسيحيت دو شيوه متنوعند که در عين حال هر دو ما را به خداي واحد مي رسانند. بنابراين بايد روي اصول وزيربناهايي دست بگذاريم که مورد اتفاق ماست ونسبت به مسائل اختلافي به همديگر حق بدهيم.

برخي از مسائل عملي که بايد روي آنها تمرکز کنيم عبارتند از: همياري جهت ثبات بخشيدن ونهادينه کردن ارزش ها وتعاليم مشترک ديني که نسبت به حرمت انسان وارج نهادن به حيات انساني تأکيد دارند، تلاش در جهت خير وايجاد امنيت وصلح، نبرد با الحاد ورذايل اخلاقي وفساد وظلم وسرکشي، ودر نهايت دعوت مردم به ارزش هايي چون محبت، مدارا وبرادري انساني. در حقيقت مقاصد پنج گانه شريعت (يعني حمايت از زندگي، حمايت از عقل، حمايت از دين، حمايت از مالکيت وحمايت از خانواده)، کليه موارد ومسائل يادشده را در بر مي گيرد.

چهار. همچنان که امام علي عليه السلام فرموده صلاح کار مردمان در همزيستي وهمدلي خفته است. در اين جا اين سؤال مطرح مي شود که چگونه مي توان همزيستي وهمدلي را پاس داشت؟

1. بايد با گسترش يک فرهنگ ديني بر پايه ارزش هاي تسامح گرا از همزيستي وزندگي مشترک حمايت کنيم.

2. فرهنگ سازي متقابل و دوسويه ديني وپالايش دين از ثقل تاريخ از طريق کنار زدن وحذف چهره هاي منفي ومرسومي که از يکديگر ساخته ايم وزدودن اين چهره ها والگوها از حافظه تاريخي ملت ها.

3. گرايش به ايمان به خداي يگانه وزمين واحدي که براي همه مردم آفريده شده است.

4. حتي در زماني که تسامح به يک فرهنگ تبديل مي شود بايد از همزيستي حمايت کنيم. بدين منظور بايد ارزش هاي تسامح گرا را در گسترده ترين سطوح جامعه ودر ميان کليه اقشار مردم گسترش دهيم وآن را به جزئي از فرهنگ مردم تبديل کنيم».

سخنران بعدي اين نشست دکتر علاء الدين زعتري بود که پيش درآمد سخان خود را اين کلمات قرار داد:

«امام علي ـ که خدايش گرامي بدارد ـ نشانه حق، درفش هدايت وچراغ روشني بخش تاريکي هاست؛ کسي که در فضايل به کمال رسيده وهيچ کس از اولين وآخرين در سابقه او ترديدي روا نمي دارد. او امام متقيان، زينت عارفان، داراي منش نيکو واز تباري نجيب است. مهر او در جان ها فزاينده است ودل ها از ابهت او آکنده».

ايشان افزود: «در سال هاي اخير اهتمام زيادي نسبت به ايجاد همزيستي ميان هويت هاي فرهنگي مختلف وآفرينش فضاي همدلي وهمزيستي ميان ملت ها به وجود آمده است. ايجاد چنين فضايي باعث مي شود بشريت از خطر سقوط در بحران هاي اجتماعي، وناآرامي هاي روحي دور شود ودر حقيقت اين کار جلو گسترش جرايم وناهنجاري هاي اخلاقي را مي گيرد».

دکتر علاء الدين زعتري در ادامه اظهار داشت: «همزيستي ميان مردم اصل اصيلي است که از متن قرآن کريم وسنت شريف نبوي برخاسته است. اين اصل حاکي از يکي از نيازهاي مبرم بشري است که از سنت رويارويي تمدن ها وحالت نبرد دائم، ريشه مي گيرد. ما امروزه با يکي از جالب توجه ترين روايات آل رسول صليّ الله عليه وآله وسلّم مواجهيم که در آن آمده است: «صلاح شأن الناس التعايش والتعاشر؛ صلاح کار مردمان در همزيستي وهمدلي است».

ايشان افزود: «با مراجعه به تاريخ روشن مي شود که امت ها وملت هايي که سنگ بناي تمدن هاي بزرگ را نهادند وبه مراتب بالاي پيشرفت رسيدند، ملت هايي بودند که توانستند حالت همزيستي وهمدلي وتفاهم را در ميان اقوام وطوايف گوناگون حاکم کنند. اما اقوامي که در ميان امواج اختلافات ودرگيري هاي منفي غرق شدند، به حاشيه رانده شده واز اوج عزت به حضيض ذلت فرو افتادند؛ چراکه قادر به ايجاد حالت تفاهم وهمدلي وهمزيستي نبودند».

ايشان انکار ديگران ودوري از همدلي را داراي تبعات منفي بسياري دانستند واظهار داشتند که ارتباط منفي با ديگران، ناتواني از فهم عوامل ومتغيرهاي محيط، گسترش انحرافاتي که از افکار منفي ناشي مي شود، گسترش رکورد وجمود واز بين رفتن خلاقيت ها، تباه شدن واز ميان رفتن گروه ها وجوامع، ودر نهايت چيره شدن خشونت وسرکوب، برخي از پيامدها وتبعات شوم نفي ديگران مي باشد.

ايشان در ادامه راه هاي ايجاد ارتباط سالم وهمدلانه را چنين برشمردند:

1. تأکيد بر جوانب مشترکي که نفوس وانديشه ها را به هم نزديک مي کند ودوري از موارد تنش زا و تفرقه انگيز.

2. ايجاد روح تعاون وهمزيستي در مردم از طريق توسعه روحيه اجتماعي در افراد.

3. توجه به انديشه هاي ديگران وانديشه مخالف وتوسعه توانايي هاي فکري وفرهنگي افراد.

4. پذيرش اين مطلب که هرکس جايزالخطاست وممکن است اشتباه کند وهيچ کس نيست که تمام حقيقت را در دست داشته باشد؛ چراکه يکي از بزرگ ترين خطرها اين است که انسان لباس عصمت بر تن انديشه هاي خود بپوشاند وآنها را در نهايت درستي بشمارد وافکار واستدلالات ديگران را يکسره رد کند. در اين زمينه از امام علي عليه السلام روايت شده است که فرمودند: «أفضل الناس من لا يستغني عن رأي المستشير؛ برترين مردمان کسي است که خود را از مشورت کردن وشنيدن ديدگاه هاي صاحبنظران بي نياز نبيند».

پس از پايان سخنان دکتر علاء الدين زکي، شاعر توانمند محمدرضا رجب قصيده غرايي قرائت کرد که با اين مطلع آغاز مي شود:

منک استمدّ الحب کل متيم

واليک اسرار الحقيقة تنتمي؛

هر دلداده اي، شيوه دوست داشتن را از تو به عاريت گرفته واسرار حقيقت به تو انتساب مي يابد.

در پايان، حاضران نماز مغرب وعشا را به امامت حجة الاسلام والمسلمين شيخ عبدالحميد مهاجر ـ که سرزده به محل همايش آمد وشرکت کنندگان را با حضور مبارکش خشنود کرد ـ اقامه نمودند. پس از مراسم پذيرايي، جناب حجة الاسلام والمسلمين شيخ عبدالحميد مهاجر به ايراد سخن پرداخت وضمن اشاره به شخصيت جامع وگسترده حضرت امير عليه السلام اظهار داشتند:

ميان رقابت سالم ورويارويي نکوهيده تفاوت وجود دارد. چراکه رقابت سالم در موضوعات سودمند وسالم انجام مي پذيرد در حالي که کشمکش ورويارويي، انگيزه هاي منفي وناخردمندانه دارد.




  • نظری برای این خبر درج نشده است.