LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه دهم)
کد 6639
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 10 خرداد 1397 - 15 رمضان العظيم 1439
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شب های ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه دهم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

صلوات به جای ذکر

در ابتدای جلسه سؤال شد: آیا کافی است در رکوع یا سجده ی نماز به جای ذکر، صلوات فرستاد؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله فرمودند: صلوات دعاست و اصطلاحاً ذکر نیست. و دلیل فرموده در رکوع و سجده ی نماز ذکر بگوید، و صلوات گرچه مشتمل بر اسم خداست (اللهم) اما وقتی گفته می شود ذکر، منصرف از صلوات است. عرفاً ذکر انصراف به ذکر الله دارد، مانند (سبحان الله)، (الحمد لله)، (لا اله الا الله).

بله ممکن است صلوات لغةً ذکر باشد، اما کلمه ذکر منصرف از آن می باشد. و به مناسبت حکم و موضوع ذکر در ارتکاز متشرعه، یعنی مانند الحمد لله و سبحان الله و مانند آن بوده، زیرا گاهی به خاطر مناسبت حکم و موضوع در ارتکاز متشرعه، انصراف درست می شود.

مثالی برای تقریب معنی

و از باب (تعرف الأشیاء بأشباهها ونظائرها) نمونه ای عرض می کنم:

روایت دارد و فقها نیز فرمودند، که حاج به جای بیتوته در منا، می تواند شب های 11 و 12، و یا شب 13 نیز برای کسی که (لم یتقّ الصید أو النساء)، در مسجد الحرام یا مطلق شهر مکه، بنابر خلافی که هست، مشغول به عبادت شود، و عبادتش از رفتن به مِنا و بیتوته در آن کفایت می کند.

حال می توان گفت از جمله عبادات بیع و شراء است اگر به قصد قربت انجام شود، بنابراین آیا حاجی می تواند در مسجد الحرام یا مطلق شهر مکه، مشغول به خرید و فروش شود، به جای بیتوته در منا؟

خیر، کفایت نمی کند، زیرا عبادت منصرف از بیع و شراء است.

یا مثلاً مشغول زواج شود، روایت دارد: (من تزوّج فقد أحرز نصف دینه). ازدواج عبادت است آیا شخص حاجی می تواند در مسجد الحرام بنشیند و مشغول خواندن عقد برای این و آن شود.

این مُجزی نیست. زیرا دلیل فرموده: مشغول به عبادت باشد، و عبادت انصراف به نماز و دعا و قرآن و ذکر دارد.

وهکذا فیما نحن فیه، در رکوع و سجده، باید ذکر بگوید، و ذکر منصرف به امثال سبحان الله و الحمد لله و مانند آن می باشد. اما صلوات اصطلاحاً ذکر نیست بلکه دعاست.

ذکر علی عبادة

روایات متواتر داریم ـ معنی یا اجمالاً ـ که «ذکر علیّ عبادة». اما آیا کافی است در رکوع یا سجده، به جای ذکر خدا، حضرت را نام ببرد. بدون شک اعتقاد به امیرمؤمنان علیه السلام از اصول دین است اما باید دید ظهور دلیل شرعی چیست؟

فقها که فرموده اند و این فرمایش، مستفاد از ادله است که: (الصلاة قرآن وذکر ودعاء)، چرا دعا را قسیم ذکر قرار داده اند با اینکه دعا هم ذکر خداست و طلب از خداست اما چرا قسیم قرار داده اند؟ به خاطر ارتکاز متشرعه که کبرای آن مسلّم است و همه آن را حجت می دانند، و صغرای آن در اینجا تام است. زیرا در ارتکاز متشرعه، ذکر یعنی: (الحمد لله) و (سبحان الله) و (لا اله الا الله) و مانند آن، نه اینکه هرچه اسم خدا در آن باشد ذکر است. آیات قرآن مثل «قل هو الله أحد» نیز مشتمل بر اسم خداست، اما آیا ذکر محسوب می شود و می توان در رکوع یا سجده فقط بگوید: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» خیر.

خلاصه دعا لغةً قسمی از ذکر است، اما در ارتکاز متشرعه به مناسبت حکم و موضوع، قسیم ذکر است.

تبادر از علامات حقیقت است. حال متشرعه (چه علمای آنان و چه مقلدین و چه محتاطین) آیا به ذهنشان می آید که در رکوع یا سجده که گفته شده ذکر بگویید، دعا کنند یا آیه قرآن بخوانند؟

خلاصه وقتی دلیل می فرماید: در سجده یا رکوع ذکر بگویید، از دعا انصراف دارد، و صلوات دعاست. و با وجود انصراف نمی توان به اطلاق تمسک کرد. بله اگر کسی شک در انصراف داشت یا علم به عدم آن، اطلاق با شرائطش حجت خواهد بود.

ذکرنا ذکر الله

سؤال شد: ما روایات داریم که «إنّ ذکرنا من ذکر الله». و این دلیل حکومت دارد و توسعه می دهد (ذکر الله) را و می گوید: ذکر اهل بیت علیهم السلام نیز ذکر خداست. مانند: (الطواف بالبیت صلاة) که صلاة را توسعه می دهد و می گوید: طواف نیز نوعی صلاة است با اینکه طواف حقیقة صلاة نیست.

معظم له فرمودند: بحث در ذکر اهل بیت علیهم السلام نیست. ذکر اهل بیت علیهم السلام ذکر خداست. این را قبول داریم، اما بحث در این است که دلیل که فرموده: در رکوع و سجده ذکر بگویید، انصراف به مثل (الحمد لله و سبحان الله و مانند آن) دارد، اما ذکر اهل بیت علیهم السلام مانند یا علی، منصرف از آن است، وقتی صلوات که در آن اللهم است و اللهم اسم خداست، منصرف باشد، به طریق اولی از ذکر یا علی انصراف دارد، هرچند روایات متواتر داریم «ذکر علی عبادة»، اما دلیل نفرموده هرچه عبادت بوده و ثواب داشته باشد می تواند ذکر رکوع یا سجده باشد.

تشهد ثالثه در نماز

سؤال شد: حکم شهادت ثالثه در تشهد نماز چیست؟ شما فتوا داده اید بعد از شهادتین جایز است بگوید: «وأنّ علیاً نعم الولی»، با اینکه این جمله نه قرآن است نه دعا و نه ذکر، و مستفاد از ادله چنانچه اشاره فرمودید این است که صلاة مجموع این سه چیز است نه غیر آن؟

معظم له فرمودند: جواز آن مستند به روایتی است که مرحوم شیخ طوسی در مصباح نقل کرده است، هر چند روایت سنداً معتبر نیست اما به (قاعده تسامح در ادله سنن) که در مستحبات است، قائل به استحباب آن در تشهد شدیم.

ده ها مستحب در نماز داریم که دلیلش چه بسا معتبر نباشد اما فقها فرموده اند مستحب است. عروه را ملاحظه کنید، می بینید بسیاری از مستحباتی که در نماز ذکر می فرماید دلیلش از نظر سند مشکل دارد. صاحب جواهر تصریح می کند که قاعده تسامح و اخبار من بلغ، روایت ضعیف را در مرتبه روایت صحیحه قرار می دهد و حجت می کند.

گفته شد: مستحباتی که فرمودند گرچه دلیل معتبری ندارد اما یکی از این سه چیز است، یا دعاست، یا قرآن یا ذکر، و دلیل داریم که این سه در نماز جایز است.

معظم له فرمودند: اگر دلیل عام (الصلاة قرآن وذکر ودعاء) شامل آن مستحبات بشود، دیگر نیاز به دلیل تسامح نداریم. قاعده تسامح جایی جاری می شود که دلیل عام شامل آن نشود.

به هر حال اگر قاعده تسامح را تام دانستیم باید دید حدود آن چقدر است، و ظاهراً چنین موردی ـ شهادت ثالثه در تشهد ـ را شامل می شود، مگر کسی قاعده تسامح را قبول نکند اما مشهور قبول کرده اند.

گفته شد: شهادت ثالثه کلام آدمی است و ما شک داریم که شارع آن را در نماز اجازه فرموده است یا نه؟

معظم له فرمودند: اگر نوبت به شک و اصول عملیه رسید، اصل عدم جواز آن در نماز می باشد. زیرا با مشکوک نمی توان حدود صلاة را انجام داد، اما قبل از اینکه نوبت به شک برسد می خواهیم ببینیم مقتضای ادله چیست؟ روایت گاهی، خبر ثقه است معتبر می باشد اما گاهی خبر ثقه نیست ولی به قاعده تسامح معتبر شده است، در این صورت نیز اشکالی ندارد.

نسبت به شهادت ثالثه در تشهد اگرچه روایت شیخ در مصباح سنداً ضعیف است اما قرائن دیگری داریم که آنها مؤید است و تقویت می کند خبر را، مانند روایات متواتری که فرموده هرگاه شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله دادی شهادت به ولایت امیرمؤمنان علیه السلام نیز بده، یا اینکه روی عرش این سه جمله نوشته شده: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله». مجموع اینها می تواند موجب اطمینان شود.

البته طبق آنچه بیان نموده ایم، در تشهد باید مقید به نص وارد بشویم، یعنی فقط جمله: «وأنّ علیاً نعم الولی» و حتی کلمه اشهد را نباید اضافه شود زیرا در نص نیامده است.

شهادت ثالثه در اذان

سؤال شد: نسبت به شهادت ثالثه در اذان و اقامه، شیخ صدوق فرموده روایاتی داریم که «أشهد أنّ علیاً ولی الله» در اذان و اقامه بوده اما خود ایشان می گوید: این روایات را غُلاة نقل کرده اند، جواب چیست؟

ایشان فرمودند: جواب علمی آن چنانچه مرحوم اخوی در (الفقه) فرموده اند که ما به نقل حسّی شیخ صدوق که فرموده روایاتی داریم که در اذان و اقامه شهادت ثالثه بوده، اعتماد می کنیم، اما اینکه ایشان فرموده: این روایات را غلاة نقل کرده اند، این حدسِ شیخ صدوق است، و حدس شیخ برای مقلّدین وی در زمان خودش حجت است. اما از طرفی می دانیم بعضی مسلّمات امروزی مذهب شیعه را مرحوم شیخ صدوق غُلو می دانسته یا راوی آن را رَمی به غلو می نموده، در اینجا نیز که ایشان روات روایات شهادت ثالثه در اذان و اقامه، را رَمی به غلو کرده، از همین قبیل بوده و برای ما حجیت ندارد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.