LOGIN
خبر
shirazi.ir
"«آیینه ی افکار»"
سکوت راه ترقی و تأمل راه صواب
کد 6879
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 25 تیر 1397 - 2 ذوالقعدة الحرام 1439
«آیینه ی افکار»
(مجموعه مقالات برگرفته از دیدگاه ها و افکار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی)
 
باب اول: خودسازی، روش ها و راهکارها
 
بخش سوم: خودسازی با سکوت و تفکر 

فصل بیست و هشتم: سکوت راه ترقی و تأمل راه صواب
 
مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در خلال یکی از سخنرانی های ارزشمند خود درباره تأثیر سکوت بر زندگی انسان فرمود: «عاقل ابتدا می اندیشد، سپس سخن می گوید».

بلاغت این سخن و ژرفای معنای آن بر همگان پیداست. افزون بر تأثیر ظاهری این جمله، کاربرد آن در زندگی تأثیرات عمیقی به جای خواهد گذاشت. بیهوده نیست که آن مرجع بزرگوار تا این حد به ارزش سکوت در زندگی انسان تأکید می کند. زیرا سکوت افق های گسترده تأمل و اندیشه کردن را در برابر انسان می گشاید و او را از عجله کردن و دستپاچگی ـ که غالباً عامل بسیاری از لغزش های انسان است ـ به تفکر راهگشا می برد، که بی گمان مورد نیاز همه مردم است.

ارزش زمان در حالات سکوت و تکلم

از این رو آیت الله العظمی شیرازی دام ظله می فرماید: «سکوت راه بهتر و سریع تر برای ترقی و تکامل انسان است. انسان به طور طبیعی مایل است که هرچه را احساس می کند یا می داند و می شناسد به زبان آورد، هرچند که بسیاری از حرف های او ارزش خاصی ندارد، جدای از وقتی که بیهوده برای ایراد این حرف ها هدر خواهد رفت. اگر به جای این کار تأمل و تفکر می کرد نتایج بهتری به دست می آورد. اگر مردم دانشمندان و مخترعان و صاحبان ایده های نو را گرامی می دارند، همه به علت نوآوری های حاصل از تفکر و تأمل است نه سخن گفتن».

به هر حال شرایط زندگی بشر تعیین می کند که سکوت بهتر است یا سخن گفتن. به سخن دیگر، موقعیت هایی برای انسان مؤمن پیش می آید که در آنها نباید سکوت کند و در برخی مواقع نیز مستلزم آرامش و سکوت است تا بتواند به موقعیت بهتر برای بیان دست یافت. از این رو مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این خصوص می فرماید: «گاهی سخن گفتن واجب است و بی شک سکوت در این مواقع هیچ فضیلتی دربر نخواهد داشت. مثال آن، امر به معروفِ واجب و نهی از منکر حرام است. گاهی نیز سکوت واجب است و انسان اگر در آن حال سخن بگوید گناهکار خواهد بود مانندِ سخنی که به کشته شدن نفس محترمه منجر بشود که در این گونه موارد سکوت کردن ضروری است. روشن است که حدیث شریف پیامبر ـ درباره فضیلت سکوت که در ادامه ذکر خواهد شد ـ ناظر به این گونه موارد نیست. بلکه یک حقیقت اخلاقی به نام سکوت و فوایدی را که بر آن مترتب است بیان می کند ـ البته در صورتی که سخن گفتن ارجحیت نداشته باشد».

مرجع والامقام درباره مواضعی که سخن گفتن بهتر از سکوت است و یا لازم است می فرماید: «به طور کلی، سکوت مفید بهتر از کلام مفید است، البته در مواردی که یکی بر دیگری ارجحیتی نداشته باشد».

معظم له آرای خود را بر پایه حدیث شریف پیامبر صلی الله علیه وآله نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «من حسن اسلام المرء ترکه الکلام فیما لا یعنیه؛(1)  از مواردی که اسلام شخص را نیکو می کند، ترک سخنی است که به او مربوط نیست».

شایسته است که گوینده پیش از ایراد سخنانش قدری تأمل کند و خوب حرف هایش را بسنجد. آیا این سخنان به سود اوست یا به ضررش؟ پس اگر سخن گفتن سودی برای او ندارد آنچه را می خواهد بگوید اگر ترک کند برای او بهتر است.

در فواید سکوت و تأمل

تأمل و سکوت غالباً همراه و مکمل یکدیگرند. سکوت برای شخص این امکان را فراهم می سازد که رشته کلام را به بند کشد و تأمل زمینه ساز استنتاج برتر است. این دو در دو بعد مادی و فکری یا نظری مطرح می گردد. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در این باره می فرماید: «اگر شخصی قصد داشته باشد چیزی بخرد و قبل از خرید اندکی تأمل کند، چه بسا این چیز را از جاهای مختلف بتواند تهیه کند، که ممکن است قیمت آنها در جاهای مختلف با همان کیفیت و مشخصات یکسان نباشد. شاید هم اجناسی با کیفیت های بهتر بیابد که نظرش تغییر کند و بخواهد جنسی با کیفیت و یا ویژگی های بهتر تهیه کند که شاید قیمت آن نیز مناسب تر باشد. اگر این شخص بدون تفکر و تأمل دست به خرید آن جنس بزند، احتمال زیادی هست که جنس مورد علاقه اش را تهیه نکند و بعداً از خرید خود به دلیل از دست دادن جنس بهتر یا ارزان تر پشیمان گردد».

آن بزرگوار بدین مناسبت نیز می فرماید: «همین موضوع درباره امور معنوی نیز صادق است. برای مثال یک طالب علم در نحوه انتخاب درس های خود و یا راهی که او را زودتر به مطلوب خود برساند تأمل و تفکر می کند، و یک خطیب برای تهیه مطالبی که برای مخاطبانش سودمندتر است فکر می کند، و برای جوانان برنامه های هدایت بخش می چیند. همه اینها برای سریع تر و راحت تر رسیدن به هدف خود تأمل و تدبر را به کار می گیرند. خوب، اینها همه به دست نمی آید مگر در حالت سکوت و تأمل».

تفاوت انسان خردمند و کم خرد

میان عاقل و کم عقل تفاوت های بسیاری وجود دارد. این تفاوت ها در روبرو شدن با مشکلات و کارها و نحوه تعامل با آنها به خوبی آشکار می شود. روشن است که عجله کردن از ویژگی های اخلاقی و رفتاری انسان های کم عقل است. در مقابل، انسان عاقل با تأمل و آگاهی کاری را انجام می دهد یا سخنی را بیان می کند. اگر سخن یا کار در خور آن موقعیت باشد آن را انجام می دهد و در غیر این صورت، انجام نمی دهد.

در تأیید این گونه رفتار مرجع معظم در یکی از سخنرانی های خود می فرماید: «از امیرمؤمنان امام علی علیه السلام روایت شده است که «لسان العاقل وراء قلبه وقلب الأحمق وراء لسانه؛(2)  زبان عاقل در پس قلب اوست و قلب نادان در پشت زبان او نهفته است». یعنی انسان کم عقل زود سخن می گوید و پیش از آنکه درباره سخنانش فکر کند آنها را بیان می کند، بر خلاف عاقلی که ابتدا درباره سخنش فکر می کند سپس آن را می گوید».

روی هم رفته به این نتیجه می رسیم که سکوت کردن در جایی که مناسب سخن گفتن نیست بر ارزش سخن می افزاید، البته این کار ذکاوت و چیره دستی خاصی می طلبد و هر کسی به سادگی توانِ انجام دادن آن را ندارد. چه بسا این ویژگی در وجود آدمی تبدیل به ملکه شود، اگر انسان بتواند همواره محافظ آن باشد. برای این منظور همواره باید خود را میان وجوب سکوت کردن و تأمل ورزیدن و ضرورت سخن گفتن بیابد. پس باید این ضرورت را به خوبی بسنجد، آن گاه دم به سخن بگشاید.

فقیه عالیقدر از باب نصیحت چنین می فرماید: «شایسته است که از اکنون با خود قرار بگذاریم که خود را به سکوت و استفاده از وقت عادت دهیم، که البته این کار یکباره تحقق نمی یابد و با تمرین و پرورش نفس و کم کم، از اندک به زیاد حاصل می آید. برای این کار انسان باید تصمیم بگیرد که هر روز و در ساعتی معین هرگز سخن نگوید، مگر آنکه پیش از آن خوب درباره آن سخن فکر کند، پس اگر نفعی در آن بیابد آن حرف را بزند. و برای مثال به مدت یک هفته این تمرین را ادامه دهد. پس از آن، زمان این کار را تا دو ساعت افزایش دهد و به مدت دو هفته یا یک ماه نیز بر آن استمرار ورزد. به این ترتیب با گذشت زمان، تعداد ساعت هایی را که مراقب سخنان خودش است افزایش دهد تا زمانی که این کار تبدیل به ملکه ای در وجود او گردد».
 
مؤسسه فرهنگی ـ تبلیغی النبأ
2 ربیع الأولی 1433
 
ـــــــــــــــــــــــــــ
1. مستدرک الوسائل، ج9، ص34.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، 40.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.