LOGIN
خبر
shirazi.ir
"حجة الاسلام والمسلمين سيد مهدي شيرازي: "
آنچه نزد ماست پايان پذير است وآنچه مربوط به خداست جاويدان وباقي است
کد 757
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 05 آذر 1384 - 23 شوال المكرّم 1426

حجة الاسلام والمسلمين سيد مهدي شيرازي جمعه شب گذشته در ادامه سلسله درس هاي اخلاق در بيت آية الله العظمي شيرازي ضمن اشاره به آيه شريفه: «مَا عِندَکُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَاللَّهِ بَاقٍ؛(1) آنچه نزد شماست پايان مي پذيرد وفنا مي شود وآنچه نزد خداست باقي است» اظهار داشت: «با تأمل در موجودات اين عالم پهناور مشاهده مي کنيم که کليه موجودات داراي دو جنبه وجودي وعدمي مي باشند؛ به عبارت ديگر جمادات، گياهان وحيوانات هر کدام داراي مرتبه اي از مراتب وجود مي باشند ودر عين حال حدي دارند که باعث تمايز آنان از ديگر موجودات مي گردد. مرتبه وجودي هر کدام از موجودات خاستگاه جنبه وجودي آن است وحد هر موجود ـ که باعث تمايز آن از ديگر موجودات مي باشد ـ منشأ وريشه جنبه هاي عدمي آن موجود است.

براي مثال عدد چهار از اعداد يک، دو وسه بيشتر است وبه هر حال مرتبه اي از مراتب وجود را داراست که جنبه وجوديِ عدد چهار مي باشد. در حالي که همين عدد چهار، به هر حال پنج نيست واز آن کمتر است؛ يعني در مرتبه وجودي پايين تري نسبت به عدد پنج قرار دارد که حد وجنبه عدمي آن را نشان مي دهد.

همچنين گياه که جسم نامي است ويژگي هايي دارد که در جمادات واشيا نيست وجنبه وجودي آن را نشان مي دهد. اما همين گياه فاقد بسياري از خصايص حيوان است وبه عنوان مثال حرکت ارادي ندارد وفاقد درک واحساس است، که اين مطلب به جنبه عدمي آن مرتبط مي شود.

بنابراين هر موجود برخي از چيزها وويژگي ها وکمالات را داراست ودر عين حال از برخي کمالات بي بهره است».

او در ادامه افزود: «هريک از ما کمال مطلوبي را مد نظر دارد وتمام تلاش خود را صرف رسيدن به آن مي کند. اين اهداف ممکن است درآمد بيشتر، ازدواج، کسب دانش، ويا چيزهاي ديگر باشد. اما چون فقط بُعد وجودي اين اهداف را در نظر داريم به محض رسيدن به هدف با واقعيت تلخي مواجه مي شويم وبه جنبه عدمي اهداف خود وناچيز بودن وپيش پا افتاده بودن آرمان هاي خود پي مي بريم. مثلاً بعد از رساندن درآمد مادي خود به سطح موردنظر، توقعات مان نيز افزايش مي يابد وبا ديدن درآمدهاي ديگران که بيشتر از درآمد ماست، انتظارات ما بيشتر مي شود يعني با رسيدن به هر هدف اهداف تازه اي در وجود ما سر بلند مي کند؛ واين چرخه همچنان ادامه دارد. چه بسا ممکن است عمر بسياري از انسان ها صرفاً در کار کردن براي خوردن وخوردن براي کار کردن خلاصه شود وعمرشان در اين چرخه باطل تلف شود؛ واز آن بدتر چه بسا بسياري از مردم قبل از رسيدن به همان اهداف مادي بر اثر حوادث طبيعي از دنيا بروند. در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «مثل الدنيا کمثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتي يقتله؛(2) مَثَل دريا همانند آب درياست که هر قدر انسان تشنه از آن بنوشد، تشنگي اش افزايش مي يابد تا اين که از شدت تشنگي جان دهد».

به گفته حجة الاسلام والمسلمين شيرازي حتي بالاترين وکامل ترين لذات دنيا از لحاظ بُعد وجودي همچنان ناقص وداراي جنبه هاي عدمي بسيار است ودست کم اين عيب بزرگ را دارد که فاني است وپايدار وجاويد نمي ماند، بنابراين شايسته نيست انسان عاقل بدان دل ببندد.

وي در بيان اين نکته که دنيا محل گذر است، گفت: «سال ها پيش پادشاهي زندگي مي کرد که ابراهيم ادهم نام داشت. روزي در قصر خود کنار پنجره اي مشرف به شهر نشسته بود ورفت وآمد وغوغاي بازار را تماشا مي کرد. ناگاه ديد درويشي به سمت قصرش آمد واز نگهبانان خواست او را درون قصر راه دهند ولي آنها جلوي او را گرفته بودند وبگومگو مي کردند. دستور داد درويش را نزد او بياورند. وقتي نزد او آمد از او پرسيد: اين جا به چه کاري آمده اي؟ درويش گفت: اين جا کاروانسراست ومن مسافرم. کاروانسرا جاي مسافران وغريبان است ومي خواهم اين جا فرود آيم واندکي بياسايم. ابراهيم از گفته درويش خشمگين شد وگفت: اين جا کاروانسرا نيست، قصر من است. مرد گفت: اين سرا پيش از تو خانه چه کسي بود؟ ابراهيم گفت: فلان کس. گفت: پيش از او خانه کدام شخص؟ گفت: خانه پدر فلان کس. گفت: آنها که روزي صاحبان اين خانه بودند اکنون کجايند؟ گفت: همه آنها مردند واين جا به ما رسيد. درويش گفت: خانه اي که هر روز سراي کسي است وپيش از تو کسان ديگري در آن بودند وپس از تو کسان ديگري اين جا خواهند زيست، به حقيقت کاروانسراست؛ زيرا هر روز وهر ساعت خانه کسي است! ابراهيم ادهم از اين سخن، سخت در انديشه فرو رفت وسخن درويش چنان در او اثر کرد که يک مرتبه از هرچه داشت دل برکند وسر به بيابان نهاد وتاج وتخت پادشاهي را به ديگران سپرد».

وي خاطرنشان کرد: «دنيا همچنان که در روايات آمده محل گذر است. در روايت آمده است: حضرت مسيح عليه السلام به حواريون مي فرمود: «إنّما الدّنيا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها؛(3) دنيا پل است. از آن بگذريد وآن را آباد نکنيد». حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به مردگان مي فرمودند: «يا أهل التربة ويا أهل الغربة... أما الدور فقد سُکنت وأما الأزواج فقد نُکحت وأما الأموال فقد قُسمت...؛(4) اي در خاک خفتگان واي غريبان، خانه هاي تان دست ديگران افتاد، زنان تان پس از شما شوهر کردند واموال تان در ميان ورثه تقسيم شد».

در حقيقت دنيا مانند مسافرخانه اي است که چند شبي را در آن مي گذرانيم. هيچ يک از ما به زرق وبرق مسافرخانه دل نمي بنديم واز بدي ها وکمبودهايش ناخرسند مي شويم واگر به راستي دنيا را محل گذر بدانيم هرگز دلبسته جاذبه هاي آن نخواهيم شد. اگر انسان به درستي جنبه هاي عدمي اين دنيا را درک کند وايمان بياورد که اين جهان فاني ونابود شدني است با آن تعامل خواهد کرد، ولي هرگز با آن تفاعل نخواهد کرد وتأثير نخواهد پذيرفت. چنين کسي اگر فعاليت کند براي سراي باقي فعاليت مي کند وعمر گرانمايه را صرف لذات پوچ اين دنيا نمي کند».

وي در پايان اظهار داشت: «دفتر اعمال ما با مرگ بسته مي شود ونيروهاي جواني روبه کاهش خواهد نهاد ودر اين ميان تنها کساني برنده اند که تمام توش وتوان وجواني خود را در راه آخرت صرف مي کنند. در روايت آمده است: «إذا مات المؤمن انقطع عمله إلا من ثلاث: صدقة جارية، أو علم ينتفع به، أو ولد صالح يدعو له؛ وقتي مؤمن از اين جهان مي رود ديوان اعمال او جز در سه چيز بسته مي شود: صدقه جاريه، علمي که پس از او به کار آيد وفرزند شايسته اي که به دعاي خير از او ياد کند». در حقيقت آنچه نزد ماست پايان پذير است وآنچه مربوط به خداست جاويدان وباقي است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نحل(16)، آيه96.

2. کافي، ج2، ص136.

3. بحارالانوار، ج12، ص319.

4. نهج البلاغه، حکمت130.

5. بحارالانوار، ج2، ص22.


  • نظری برای این خبر درج نشده است.