LOGIN
دیدارها
shirazi.ir
"حضرت آیت الله العظمی شیرازی:"
اصلاح جامعه و اهمیت به جوانان مستلزم تحمل سختی ها و مشکلات، تلاش فراوان و بی توجهی به موانع و امور منفی است
کد 7760
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 دی 1397 - 2 جمادى الأولى 1440
 
 
در شامگاه روز یکشنبه 29 ربیع الثانی 1440ق (1397/10/16) واعظ منبر حسینی جناب حجت الاسلام سید علی الطالقانی و جمعی از فعالان دینی و مذهبی که مداح اهل بیت علیهم السلام آقای مصطفی السودانی آنان را همراهی می کرد با مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شهر مقدس قم دیدار کردند و مورد استقبال معظم له قرار گرفتند.

مرجع عالیقدر در جمع آنان سخنانی ایراد کردند و فرمودند: قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ ذَلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ این [خویشتن داری حاکی] از اراده قوی [در] کارهاست» (شوری/43).

علمای علم بلاغت می گویند: اضافه به جمع، ظهور در عموم دارد، لذا عزم از انسان و عزائم از سوی خدای عزوجل است و به اندازه اهل عزم عزائم از سوی خدای متعال می رسد. عراق بسیار بسیار به عزم نیاز دارد، چراکه در سه دهه گذشته یعنی در دوران سیاه حکومت بعثی ها جز اندکی امکان فعالیت و کار برای پرورش جوانان وجود نداشت، ولی امروزه با فراهم شدن زمینه آزادی و علی رغم امور منفی و وجود مشکلات این کار ممکن شده است.

ایشان در تبیین وضعیت و شرایط برخی از جوانان فرمودند: علت وجود جوانان بعضاً سبک سر و بی پروا که از دین اطلاعی ندارند و به دین پایبند نیستند، از آن جهت است که حجت بر آنان تمام نشده است، اما در میان آنان شایستگی هایی وجود دارد که می تواند از میانشان افرادی مانند: ابوذر، سلمان، عمار و جز آنان برآورد.

از حضرت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام روایت شده است که فرمودند: «إن الله... أخفی ولیّه بین عباده؛ خدای متعال ولیّ خود را بین بندگان خود قرار داده است».

ایشان افزودند: در تاریخ نوشته اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله نُه عمو و شش عمه داشتند که سه تن از عموها، یعنی حضرت ابوطالب، جناب حمزه و جناب عباس و سه تن از عمه ها به آن حضرت ایمان آوردند و نُه تن از عموها و عمه ها مشرک مردند و زمانی که زنده بودند خود و فرزندانشان بر ضد رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده، با ایشان دشمنی می ورزیدند.

این وضعیت برای رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله سخت و مصیبتی سنگین بود. عموهای آن حضرت از مهتران عرب و از بنی هاشم و قله نشین و سرآمد عرب و قریش و مهتر آنان بودند.

در تاریخ نقل شده است که روزی ناودان خانه عباس را خراب کردند. عباس در واکنش به این اقدام چنان فریادی برآورد که بانوی رهگذری که از آنجا می گذشت بر اثر فریاد بلند عباس جنین خود را ساقط کرد.

خطیب منبر حسینی مرحوم سید کاظم قزوینی رحمة الله علیه می گفت: آن هنگامی که صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را آزردند این فریاد کجا بود؟ در آن وقت عباس در شمار مدافعان حضرت زهرا سلام الله علیها نبود.

ایشان توضیح دادند و فرمودند: ابولهب یکی از عموهای رسول خدا صلی الله علیه وآله بود که مشرک مُرد و بسیار فراوان با رسول الله صلی الله علیه وآله ضدیت کرد و جنگید و حضرتش را آزار داد. قرآن کریم به مواردی از این ضدیت ها و آزارها اشاره کرده، مثلاً می فرماید: «وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛ و می گفتند او واقعاً دیوانه‌ ای است» (قلم/51).

این سخن بر زبان ابولهب جاری می شد و کلمه «إنه» در آیه برای تأکید و حرف «ل» در «لَمَجْنُونٌ» برای سوگند است و در واقع تأکیدِ بر تأکید می باشد و گفته ابولهب بدین معنا بود که ـ العیاذ بالله ـ رسول الله صلی الله علیه وآله قطعاً دیوانه است. مواردی از آزارهایی که ابولهب در حق رسول خدا صلی الله علیه وآله روا می داشت در روایات ذکر شده است که یک مورد از آن ها به این شرح است.

در روایات آمده است: رسول خدا صلی الله علیه وآله در بازار و کوی و برزن تردد داشتند و مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت می کردند. ابولهب در پشت سر آن حضرت روانه می شد و با سنگ های ناهموار و از چند طرف بُرنده و زخم کننده حضرت را آماج ضربه های خود قرار می داد و بدین ترتیب بدن آن حضرت را زخمی و خونین می کرد و بانگ بر می آورد: «ای مردم، این برادرزاده من است و من او را می شناسم. او ـ العیاذ بالله ـ دیوانه است و هیچ دارو و درمانی در او کارگر نیست».

در روایات نیز آمده است: ابولهب، عرقوب (بزرگ ترین پی و عصب در بدن انسان که در انتهای پا قرار دارد) و زیر زانوی رسول خدا صلی الله علیه وآله را زخمی و خونین کرد. باید توجه داشت که اگر این عصب دچار مشکل شود و آسیب ببیند، انسان تا آخرین روز زندگی از درد آن رنجور می ماند؛ چراکه درمان آن سخت و گاهی ناممکن است و این امر حکایت از آن دارد که رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله تا واپسین روز زندگی از این درد رنج می بردند و آن را تحمل می کردند.

اما علی رغم رفتارهای خشن و کینه توزانه ابولهب، در جایی از تاریخ ندیده ام که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله حتی یک بار هم ابولهب را برای کارها و جفا و ظلمش در حق ایشان، نکوهش کرده باشند یا به او فرموده باشند که چرا با من اینگونه تعامل می کنی. لذا باید در کارهای خود ایشان را الگو قرار دهیم.

مرجع عالیقدر ادامه دادند: خدای متعال در این معنا می فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست» (احزاب/21).

انسان اگر چنین عزم و اراده استواری داشته باشد، حتماً به موفقیت فراوان دست خواهد یافت، اما اگر در راه هدف مقاومت نکند، امور منفی و مشکلات او را از پای درخواهند آورد و او را از رسیدن به موفقیت باز می دارند. در زندگی و در این عرصه انسان باید علی رغم وجود تمام مسائل منفی و موانع، پیش برود و از پای نایستد.

معظم له در ادامه توضیح دادند و فرمودند: عراق به فداکاری نیاز دارد و منظور از فداکاری فقط با جان و مال نیست بلکه نیاز به فداکاری با صرف زمان دارد که نشستن با جوانان و شنیدن حرف هایشان و راهنمایی و ارشاد آن ها از این جمله است. فراموش نشود که حضرت رسول صلی الله علیه وآله یک جلسه با ابوذر نشستند و با همان یک جلسه ابوذر شخصیت معروف تاریخ و جهان شد، چندان که رسول اکرم صلی الله علیه وآله درباره او فرمودند: «والله ما أظلّت الخضراء ولا أقلّت الغبراء علی ذی لهجة أصدق من أبی ذر؛ به خدا سوگند، آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده و زمین، درست گفتارتر از او بر خود نداشته (به خود ندیده) است».

توجه داشته باشیم که افرادی همانند جناب ابوذر در میان جوانان امروز نیز وجود دارند، لذا برای پروراندن ابوذرها و سلمان ها و عمارها باید جوانان را دریابیم و سختی کار با آن ها را بر خود هموار کنیم. عراق سرزمین اهل بیت علیهم السلام است و علی رغم مشکلات و گرفتاری های تأسف بار می توان از رهگذر اصلاح و به سامان آوردن عراق نه تنها منطقه، بلکه جهان را اصلاح کرد و رسیدن به این دستاورد از طریق پرورش و تربیت جوانان بر پایه تربیت و آموزه های اهل بیت علیهم السلام ممکن خواهد بود.

سالیانه ده ها میلیون نفر از سراسر جهان به قصد زیارت عتبات عالیات نجف اشرف، کربلای معلی و کاظمین و سامرای مقدس وارد عراق می شوند. در این سفرها و جابجایی ها زائران با جوانان عراقی تماس پیدا کرده، از رفتارها و گفتارهای آنان اثر می پذیرند، سپس آن را به کشورهای خود و سراسر جهان منتقل می کنند و در نتیجه تغییر و اصلاحات حاصل خواهد شد.

آن گاه میهمان مرجع عالیقدر، حجت الاسلام سید علی الطالقانی خطاب به ایشان گفت: سرور ما، سخنان شما از هر پروژه و گفتاری شیرین تر و گواراتر است.

حجت الاسلام الطالقانی ضمن تشکر از بیانات ایشان گفت: همان گونه که اطلاع دارید، میدان و عرصه عراقِ امروز شاهد گسترش بی دینی و تحرکات [ضد] اعتقادی است که حضرتعالی آن را شنیده اید. بدون شک جوانان هدف این پدیده ها هستند. در حال حاضر جمعی از طلاب و استادان حوزه علمیه در تمام گرایش ها می کوشند که با فراهم آوردن گفتمانی قانع کننده و سودبخش با محوریت انسان به میدانِ وضع موجود گام نهاده و جامعه به ویژه جوانان را جذب کنند و آنان را سر و سامان دهند؛ امری که به دعای همه جانبه حضرتعالی نیاز دارد.

حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی در ادامه فرمودند: خدای متعال می فرماید: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ؛ بگو اگر دعای شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی ‌کند» (فرقان/77).

نیز می فرماید: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی؛ و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست» (نجم/39).

حتماً می دانید که یکی از معانی «سَعَی» دویدن است، چنان که در آیه شریفه آمده است: «وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ یَسْعَی؛ و از دورافتاده‌ ترین [نقطه] شهر مردی دوان دوان آمد» (قصص/20). بنابراین، چنین کاری به تلاش و دویدن و باز نایستادن و در جا نزدن نیاز دارد.

ایشان افزودند: در زمان مرحوم شیخ مفید قدس سره در بغداد آزادی وجود داشت. مرحوم شیخ مفید با پیروان ادیان گوناگون و غیر شیعیان به ویژه با عالمانِ آنان بحث و مناقشه داشت که در نتیجه بسیاری از آنان به دست و به وسیله ایشان شیعه شدند. مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی قدس سره ضمن سخنانی در احوالات مرحوم شیخ مفید گفتند: روزی جمعی از علمای عامه یکی از روستاهای اطراف بغداد نزد شیخ مفید آمدند و گفتند: آمده ایم با تو به بحث و مناقشه بپردازیم تا ببینیم چه توشه و اندوخته ای داری.

شیخ مفید در پاسخ گفت: به مدت یک هفته قرارهایی دارم و تا یک هفته نمی توانم با شما بنشینم، شما یک هفته دیگر بیایید.

آن ها گفتند: ما نیز وقت و فرصت نداریم و اینک آمده ایم با تو به بحث و مناقشه بنشینیم، سپس برگردیم.

شیخ مفید گفت: تنها فرصتی که دارم سحرگاهان و قبل از بامداد است که می توانم در آن وقت با شما به گفتگو بپردازم.

آنان پذیرفتند و در وقت معین نزد شیخ مفید آمدند و با شیخ به بحث و مناقشه پرداختند و رفتند.

مرحوم آقای نجفی مرعشی قدس سره بر این داستان حاشیه زدند و فرمودند: آن بزرگان با این سعی و تلاش به آن مقام رسیدند و شیخ مفید ها شیخ مفید شدند و تلاش همین است.

حجت الاسلام سید علی الطالقانی گفت: در دیدارم با طلاب حوزه های علمیه نجف اشرف و کربلای معلی سلام و رهنمودهای شما را به آنان ابلاغ خواهم کرد.

مرجع عالیقدر فرمودند: سلام من نیز به شما و آنان باد. بدانید که کار پیامبران و رسولان بسیار سخت و خسته کننده بوده است و این راه را باید پیمود که بایسته است، زیرا انسان وقتی به سرای دیگر می رود چه خوردن و چگونه آسایش و استراحت داشتن و چه اندازه خفتن برای او کارساز نخواهد بود، بلکه مقدار تحمل سختی ها معیار و مبنای دادن و گرفتن پاداش می باشد و به یک سخن «پاداش به اندازه تحمل مشقت و سختی است».

آیت الله العظمی شیرازی دام ظله خطاب به مداح اهل بیت علیهم السلام آقای مصطفی السودانی فرمودند: شعر هم می سرایید یا اینکه فقط مداحی و مرثیه خوانی می کنید؟

آقای السودانی پاسخ داد: فقط مرثیه سرایی و مداحی می کنم.

ایشان فرمودند: سرایش شعر را آغاز کنید، چراکه این قریحه و ذوق در هر فردی نهفته است. پس به مدت یک سال هرشب دو بیت شعر بسرایید اما آن را به کسی نشان ندهید به این ترتیب پس از یکسال در سرودن شعر قوی خواهید شد و حتی پس از صدها سال دیگران از سروده های شما بهره می برند. پس از همین امشب دو بیت شعر در رثای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و در شب بعد در مناقب حضرت ام البنین سلام الله علیها و پس از ایشان برای رسول خدا صلی الله علیه وآله و سپس برای اهل بیت علیهم السلام و هرکس که به این خاندان مربوط است از جمله شیخ مفید شعر بسرایید. این عمل شما دعای این بزرگواران را به همراه خواهد داشت و موفق خواهید بود.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.