LOGIN
خبر
shirazi.ir
"حجت الاسلام و المسلمين فدايي: "
دهه اول ذي حجه فرصت مناسبي براي تقرب به خداست
کد 801
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 17 دی 1384 - 6 ذوالحجّة الحرام 1426

در ادامه سلسله درس هاي اخلاق که در بيت آية الله العظمي سيد صادق شيرازي برگزار مي شود، شنبه شب گذشته حجة الاسلام والمسلمين فدايي ضمن اشاره به آيه: «وَوَاعَدْنَا مُوسَي? ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلِةً وَقَالَ مُوسَي لأَِخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ؛(1) سي شب با موسي وعده نهاديم وبا ده شب ديگر آن را کامل کرديم. آن گاه که چهل شب وقت مقرر پروردگارش به پايان رسيد، موسي به برادرش هارون گفت: در ميان قوم من جانشينم باش وبه اصلاح امور بپرداز واز روش مفسدان پيروي نکن» اظهار داشت: دهه اول ذي حجه از نظر روايات اهميت بسيار دارد ودر قرآن کريم از آن به ايام معلومات تعبير شده است.

صحابه وتابعين اهميت بسياري به اين دهه مي دادند ونسبت به عبادت در اين دهه مبارک اهتمام فراوان داشتند. رسول خدا صلّي الله عليه وآله نيز مي فرمودند: هيچ زماني بهتر از اين دهه براي عبادت وجود ندارد. همچنين در روايات آمده است که روزه نُه روز اول ذي حجه معادل روزه تمام عمر است.

همچنين مطابق برخي روايات، کسي که نماز اول دهه ذي حجه را بخواند با ثواب همه حاجيان وکساني که براي اقامه حج به بيت الله الحرام سفر کرده اند شريک خواهد بود. از اين رو دهه اول ذي حجه فرصت مناسبي براي تقرب به خداست.

او آيه: «وَواعَدْنا موسي?...» را آيه بسيار مهمي توصيف کرد که داراي چند نکته فوق العاده حساس وکليدي است وتأکيد نمود: حضرت موسي جناب هارون را جانشين خود قرار داد تا در مدت غيبت، يک ماه به جاي او قرار گيرد واين نشان دهنده اهميت جانشيني پيامبر است. زيرا وقتي يک پيامبر حتي براي مدتي امت خود را بدون جانشين وخليفه تنها نگذارد، معلوم مي شود که حضرت خاتم الانبيا صلّي الله عليه وآله نيز پس از خود حتماً جانشين وخليفه اي تعيين فرموده وامت را به حال خود وا ننهاده است.

نکته ديگر در اين روايت تعبير «وَأَصْلِحْ» در کلام موسي است. اصلاح در ميان امت اهميت والا دارد وثواب بسياري بر آن مترتب است. اميرمؤمنان علي عليه السلام به نقل از رسول گرامي اسلام صلّي الله عليه وآله فرمودند: «صَلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِن? عامَّةِ الصَّلاةِ وَالصّيامِ؛(2) آشتي دادن ميان مردم واصلاح وايجاد سازش در ميان آنان از هر نماز وروزه اي برتر است.

از اين رو همه ما در هر جايي که حضور داريم بايد در پي اصلاح باشيم، نه افساد. زيرا در ادامه آيه آمده است: «وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ؛ يعني نه فقط از مصلحان باش بلکه دنباله رو مفسدان نيز نباش.

وي در بخش ديگري از سخنانش ضمن اشاره به هفتم ذي حجه ومناسبت اين روز با شهادت امام محمد باقر عليه السلام اظهار داشت: حضرت امام محمد باقر عليه السلام در سن 57سالگي توسط ابراهيم بن وليدبن يزيدبن عبدالملک مروان به شهادت رسيدند. ايشان اولين شخص از ائمه اطهار عليهم السلام بودند که موفق شدند دانشگاه علوم اسلامي تأسيس کنند وشاگردان فراواني تربيت کردند که خدمات علمي فراواني به جامعه تقديم داشتند. علماي زمان ايشان در برابر آن حضرت به دانش بي کران ايشان و به ناتواني علمي خود اقرار مي نمودند. از همين رو وبه دليل ثمرات پربار علمي ايشان جدشان رسول خدا صلّي الله عليه وآله ايشان را باقرالعلوم نام کرد.

او ضمن اشاره به حجم روايات بسياري که از آن امام همام نقل شده است به اين روايت از باب نمونه اشاره کردند: حضرت امام باقر عليه السلام فرمودند: ثلاث لم يَسئَلُ الله عزوجل بمثلهن: أن تقول اللهم فقهني في الدين، وحببني الي المسلمين، واجعل لي لسان صدق في الآخرين؛(3) سه چيز است که تاکنون هيچ کس از خدا بهتر از آنها را نخواسته است: اين که در دعا بگويي: خدايا مرا دين فهمي عنايت کن ونزد مسلمانان محبوب ساز وبراي من نام نيکي در ميان آيندگان برجا نِه».

او در توضيح اين حديث افزود: «تفقه در دين ودين شناسي از بزرگ ترين نعمت هايي است که خداي متعال به برخي از بندگان خود عطا مي کند ودر حقيقت شايد بتوان گفت: فقه معرفت اهم ومهم است.

او در پايان درباره محبوبيت حضرت ابراهيم عليه السلام در ميان تمام اقوام واصحاب اديان آسماني گفت: حضرت ابراهيم عليه السلام نيز از خدا خواست تا نام نيکي برايش در ميان آيندگان قرار دهد. از همين روست که امروزه مشاهده مي کنيم آن جناب مورد احترام تمام اقوام وملل است وحتي مسيحيان ويهوديان در اين زمينه اختلاف دارند وهريک آن جناب را منتسب به خود مي شمارند. ولي خداي متعال در قرآن مي فرمايد: «مَا کَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَکِن کَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِينَ؛(4) ابراهيم نه يهودي بود ونه نصراني بلکه خداجويي فرمانبر بود واز مشرکان نبود».

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اعراف(7)، آيه142.

2. نهج البلاغه، نامه47 (ومن وصيته له للحسن والحسين...).

3. امالي طوسي، ص303 (المجلس الحادي عشر وفيه...).

4. آل عمران(3)، آيه67.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.