LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه سوم)
کد 8400
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 21 اردیبهشت 1398 - 5 رمضان العظيم 1440
 
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه سوم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین.
 
حکم بلاد کبیره

در ابتدای جلسه موضوع بلاد کبیره و حکم آن مطرح شد و اینکه آیا بلاد کبیره با بلاد صغیره حکمشان متفاوت است یا نه؟

معظم له فرمودند: مشهور بین فقها این است که فرقی بین بلاد کبیره و صغیره نیست. بنابراین اگر شهری طولش چهار فرسخ یا بیشتر باشد و شخصی بخواهد از یک طرف آن شهر به طرف دیگر برود، سفر محسوب نمی شود. زیرا سفر به پیمودن مسیر در خارج از شهر اطلاق می شود. در زمان ائمه علیهم السلام با اینکه بلاد کبیره وجود داشته است اما اثری از وجود فرق بین بلاد کبیره و صغیره در حکم نیست و اگر فرق می بود باید به آن اشاره می شد.

مثلاً: در مورد شهر سامراء مقدسه در زمانی که امامین عسکریین علیهما السلام در آنجا بودند، نوشته اند که هشت فرسخ یعنی در حدود چهل و پنج کیلومتر بوده است.

در کتاب سیوطی این مثال را ذکر می کند: «مررتُ بإصطبلات». اصطبلات در چهار فرسخی سامرا قرار داشته که تا زمان ما بود و شنیده ام که تاکنون نیز هست.

مسجد أبو دُلف که از قوّاد بنی العباس بوده و این مسجد را بنا نموده، از مساجد سامرا بوده اما الان خارج از شهر سامرا به سه یا چهار فرسخ می باشد. بنابراین معلوم می شود سامرا شهر بزرگ و از بلاد کبیره بوده است.

همچنین نسبت به شهر بصره نوشتند که یکصد و بیست هزار نهر در آن جاری بوده است. و شهر واسِط که الآن شهر بزرگی نیست و در اطراف حلّه است، نوشته اند که هشت هزار خیابان داشته است. نسبت به بغداد نوشتند که پنج فرسخ مساحت داشته است. و در مورد کوفه نوشتند شهر بسیار بزرگی بوده است.

بنابراین بلاد کبیره در زمان ائمه علیهم السلام بوده اما در روایات، اثری از تفاوت حکم آن نیست. و این می تواند شاهد باشد بر اینکه بلاد کبیره و صغیره حکمشان یکی است.

از طرفی در روایات سفر ـ وسائل الشیعه را ملاحظه بفرمایید ـ اسم شهرها ذکر شده و بعضی از این شهرها، بلاد کبیره بوده، اما در روایات، انتهای شهر مبدأ را ملاک سفر قرار داده تا ابتدای شهر مقصد. و در هیچ روایتی مقصد داخل شهر ذکر نشده و آن را ملاک قرار نداده با اینکه معمولاً بسیاری از افراد مقصدشان وسط شهر بوده است. خلاصه ائمه علیهم السلام بین بلاد کبیره و صغیره تفصیل ندادند.

شاهد دیگر این است که قرآن فرموده: «إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ» (سوره نساء/101). (ضرب فی الأرض) در لغت عرب یعنی: بیرون رفتن از شهر و مسافرت کردن.

و ظاهر این آیه، اصلاً شامل حرکت در داخل شهر نمی شود. یعنی در لغت عربی به پیمودن مسیر و حرکت داخل شهر (ضربتم) گفته نمی شود.

یکی از آقایانی که قائل به بلاد کبیره بود می گفت: آیه «إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ» أرض شامل زمین داخل شهر نیز می شود.

اما عرض شد که در لغت عربی به راه رفتن داخل شهر «ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ» اطلاق نمی گردد.

تحدید برید فی برید

یکی از فضلا گفت: در روایات سفر «برید فی برید» آمده و اطلاق این تحدید شامل زمین داخل شهر نیز می شود.

معظم له فرمودند: تحدیدی که شارع فرموده برای تعیین مسافت سفر است، و سفر در لغت عرب، بیرون رفتن از شهر است.

خلاصه: دو مورد مذکور شاهد است بر اینکه حکم بلاد کبیره با بلاد صغیره یکی است:

1: در روایات ائمه علیهم السلام اسماءِ بلدان ذکر شده و شهر از اول تا آخرش حساب می شود، چه شهر کوچک باشد و چه بزرگ و تفصیل نفرموده اند.

2: «ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ» رفتن به صحرا و بیابان است و راه رفتن داخل شهر را (ضرب فی الأرض) نمی گویند.

توسعه شهرها

یکی از فضلا درباره توسعه و بزرگ شدن شهرها پرسید که آیا حکم یک شهر را دارد یا خیر؟

معظم له فرمودند: همیشه بلاد کبیره اینطور درست شده، در ابتدا شهر کوچکی بوده و یا شهرهای کوچک به هم متصل و پیوسته شده و بلاد کبیره به وجود آمده است.

اگر شهری توسعه پیدا کند تا هر کجا توسعه یابد حکم یک شهر را دارد. مثلاً در شصت سال قبل که بنده عراق بودم، کاظمین و بغداد جدا بودند، و مراجعی که در آن زمان بودند بر اساس همین فتوا می دادند، اما بعد که متصل شد همان مراجع در رساله هایشان نوشتند که این دو حکم یک شهر را دارند.

همچنین یادم هست که همان شصت سال قبل برای زیارت حضرت رضا و حضرت معصومه علیهما السلام به ایران آمدیم، بین تهران و شهر ری صحرا بود و از هم جدا بودند، اما الان متصل شده، بنابراین کسی که الان تهران ساکن است و شب جمعه به زیارت حضرت شاه عبدالعظیم برود نمی گویند سفر رفته است.

اتصال نجف و کوفه

یکی از فضلا سؤال کرد: نجف و کوفه الان متصل هستند، آیا حکم تخییر بین قصر و تمام را در نجف نیز قائل می شوید؟

معظم له فرمودند: حکم تخییر بین قصر و تمام یک حکم خاص است که در روایات، چهار عنوان برایش ذکر شده: مکه، مدینه، کوفه و کربلا. پس باید اسم کوفه به آن اطلاق شود ولی چنین نیست، بله اگر روزی به نجف، کوفه بگویند، قائل به تخییر می شویم، چنانچه امروزه به سهله، کوفه اطلاق می شود.

بنابراین ملاک صدقِ اسم کوفه است عرفاً. زیرا موضوع حکم تخییر، کوفه است.

حکم تخییر حکمی خلاف اصل است و به موارد نص اکتفا می شود، و اصل تخییر اجماعی نیست هرچند شهرت عظیمه بر آن می باشد، فقها می فرمایند در این اماکن اربعه: (التمام أفضل والقصر أحوط)، و تعبیر به أحوط در قصر، به جهت وجود مخالف در مسأله است.

تبدیل یک شهر به دو شهر

یکی از فضلا پرسید: اگر یک شهر بزرگ تبدیل به دو شهر جدای از هم بشود، آیا حکم همان یک شهر را دارد یا خیر؟

معظم له فرمودند: اگر عرفاً دو شهر شود، و مثلاً بین آنها صحرا گردد، حکم دو شهر را پیدا می کند. بنابراین، ملاک عرف عام است، و اسم گذاری دولت ها معیار نیست که از نظر تقسیمات اداری دو اسم دارد یا یکی.

حکمت سفر و قصر نماز

یکی از فضلا در پی بحث بلاد کبیره گفت: در بعضی روایات سفر وارد شده: (شَغَلَ یومه) و علت تعمیم می دهد. و به جهت می گوییم حکم بلاد کبیره با صغیره متفاوت است.

معظم له فرمودند: این تعلیل در موضوع سفر بیان شده، و سفر در لغت عربی ـ همانگونه که بیان شد ـ بیرون رفتن از شهر است نه حرکت داخل شهر. و علت حکم را توسعه می دهد نه موضوع را. و (شغل یومه) نمی خواهد بگوید: غیر سفر موضوعاً سفر است و حکم سفر را دارد.

فی روایة محمد بن مسلم عن الباقر علیه السّلام: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّقْصِیرِ، قَالَ: فِی بَرِیدٍ، قَالَ: قُلْتُ: بَرِیدٌ، قَالَ: إِنَّهُ إِذَا ذَهَبَ بَرِیداً وَرَجَعَ بَرِیداً شَغَلَ یَوْمَهُ» (تهذیب الأحکام: ج4، ص224).

حکم تغییر مسیر

سؤال شد: اگر از شهرش می خواهد به مقصدی برود که فاصله مبدأ تا مقصد مثلاً ده کیلومتر است که کمتر از مسافت شرعی است اما از مسیری می رود که مثلاً سی کیلومتر می شود، آیا این سفر حساب می شود و این شخص مسافر است و نماز را قصر می خواند؟

معظم له فرمودند: این مسأله در عروه مطرح شده، و ظاهراً تسالم است که ملاک، مسیری است که شخص بیرون شهر طی می کند، باید هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، در این صورت سفر حساب شده و نمازش قصر خواهد بود.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.