LOGIN
خبر
shirazi.ir
"سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی"
«نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» (جلسه یازدهم)
کد 8719
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 09 تیر 1398 - 26 شوال المكرّم 1440
 
«حکمت» و آفت های فراوان آن
 
در روز پنج شنبه 19 شعبان المعظم 1440ق (1398/2/5) جلسه یازدهم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با موضوع: «نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» با حضور علما، فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه «حکمت و آفت های فراوان آن» پرداختند که سرفصل این مباحث از قرار زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین 
 

ـ خدای متعال فرموده است: «یؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یشَاءُ وَمَنْ یؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیرًا کَثِیرًا وَمَا یذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ؛ (خدا) به هر کس که بخواهد حکمت می ‌بخشد و به هر کس حکمت داده شود، به یقین‌ خیری فراوان داده شده است‌ و جز خردمندان‌ کسی پند نمی‌ گیرد» (بقره/269).

ـ امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند: «قوتُ الاجسام الغذاء وقوت العقل الحکمة فمتی فقد واحدٌ منهما قوته بار واضمحلّ؛ قوت و خوراک بدن ها غذاست و قوت و خوراک عقل حکمت است، پس هریک که غذای خود را از دست دهد زائل شده و از بین می رود».

ـ دیگر جا خدای سبحان می فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» (آل عمران/164).

ـ در نهج البلاغه آمده است: «الحکمة هی حیاةٌ للقلب المیت وبصرٌ للعین العمیاء وسمعٌ للاُذن الصمّاء ورَیٌّ للضمآن وفیها الغنی کلُه والسلامة؛ حکمت [باعث] زندگی و حیات قلب مرده، بینایی چشم نابینا، شنوایی گوش ناشنوا و [مایه] سیراب شدن تشنه است و تمام بی نیازی و سلامت در آن نهفته است» (خطبه133).

ـ در نهج البلاغه آمده است: « إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَشَدُّ مِنَ اَلْوُقُوعِ فِیه؛ هر گاه از کاری ترسیدی خود را در آن افکن، زیرا سختی حذر کردن و پائیدن بزرگتر است از آنچه از آن ترس داری» (حکمت 166)

ـ بر این اعتقاد هستم که حکمت شریف ترین فعالیت عقل و مترقی ترین عملیات مغز و برجسته ترین جنبه درخشان در انسان و فلسفه آفرینش اوست و همین امر او را نزد خدای سبحان گرامی داشته و هدف از گزیده شدن او به منصب خلیفة اللهی بوده است.

ـ فضیلت ها و والایی های حکمت در شمار نمی گنجد و مقتضای «الخیر الکثیر» که قرآن کریم بدان تصریح فرموده نامحدود بودن آن است. در اینجا به ده عنوان برجسته حیاتیِ استوار بر حکمت اشاره می کنیم:

1) آفریننده روح پایداری، ثبات، مقاومت و شکیبایی به هنگام درد و رویارویی با مشکلات است.

2) رفتار و تمام سلوک و اظهارات ارادی انسان را [از خطا] مصونیت می بخشد.

3) انسان را در منطقه امنیت و ایمنی قرار می دهد و به تدریج دامنه آن را گسترش می دهد و بزرگ ترین نگهبانی که از ما در برابر خطرها و مهلکه و سقوط حفاظت کرده و عامل اصلی و بنیادین پیشگیری از انقراض و نابودی انسان است.

4) در تمام عرصه ها و زمینه ها راه را روشن و انسان را در همه برنامه ریزی هایش راهنمایی می کند.

5) از بروز انفعال های گستاخانه و ناهنجاری و افراط غیر ارادی انسان جلوگیری می کند و او را از رسوایی رهایی می بخشد.

6) پایبندی به اصول و مبانی و ارزش ها و آدابِ عرف های پسندیده و ارجمند را در انسان می آفریند.

7) عقل باورمند به فراوانی را در انسان به وجود می آورد و او را از عقل کمبود پندار که در تمام ابعاد زندگی ریشه دوانده است دور نگاه می دارد. حکمت به انسان تلقین کرده و می باوراند که زندگی از همه موهبت ها برخوردار است و هر مقدار که از آن برداشت شود کاستی نمی گیرد و نابود نمی شود.

8) قدرت توجه به تفاصیل را در انسان تقویت کرده و کم توجهی و رفتن مداوم دنبال پراکندگی را در او درمان می کند.

9) تعیین حقیقت اشیاء و هویت واقعی آن پیراسته از غیر واقعی و جعلی بودن آن را تضمین می کند و مانع از سقوط در افراط و تفریط و درافتادن در لغزش های مبالغه آمیز و افراطی می شود؛

10) برجسته ترین ، پیچیده ترین و برترین عناوین به طور مطلق و بدوِنِ محدودیت، تشخیص اهم و مهم است. امیرمؤمنان علیه السلام در این معنا فرموده اند: «لیس العاقل من یعرف الخیر من الشرّ لکن العاقل من یعرف خیر الشرّین؛ عاقل آن کسی نیست که خیر را از شر باز شناسد، بلکه عاقل کسی است که بهترینِ دو شر را از یکدیگر تشخیص دهد».

ـ مثال یکم: رئیس یک مرغداریِ دارای بیش از نیم میلیون قطعه می گفت: کارکنان مرغداری روزی چند مرغ مرده را به مالک مرغداری اعلام می کردند و کاهش تعداد مرغ ها را به اطلاع او می رساندند و مالک مرغداری دستور می داد مرغ های مرده را در کوره بسوزانند.

صاحب مرغداری به سفر یک هفته ای رفت و کار نظارت بر مرغداری را به من سپرد. من از کارگران مرغداری خواستم مرغ های مرده را پیش از بردن به کوره مرغ سوزی نزد من بیاورند تا مطمئن شوم که از مرغ های مرغداری نمی دزدند. بدین ترتیب روشن شد که آمار مرگ و میر مرغ ها دروغ و جعلی بوده و کارکنان مرغ ها را می دزدند.

زمانی که مالک مرغداری از سفر بازگشت او را از ماجرا و اینکه مرغ ها دزدیده می شده اند مطلع کردم. وی اظهار داشت که از ماجرا اطلاع داشته ولی به این مقدار دزدی راضی بوده است تا مبادا دامنه آن گسترش یابد.

ـ مثال دوم: آموزش هایی که به سرنشینان هواپیما داده می شود معمولاً درباره چگونگی استفاده از ماسک اکسیژن است و راهنما پیوسته به مسافران هشدار و تذکر می دهد که قبل از کمک به دیگران در استفاده از ماسک، ابتدا خودشان ماسک اکسیژن را پوشیده و برضرورت آن تاکید می کند.

ـ مثال سوم: آموزش ها و قوانین ارتش صراحت دارد که افسران زمانی حق دارند غذا بخورند که همه سربازان غذا خورده باشند. همچنین تا زمانی که آخرین سرباز نخوابیده باشد افسران حق ندارند بخوابند و باید بیدار بمانند. آموزش ها و مقررات نظامی در آمریکا به گونه دیگری است، بدین معنا و طبق ضوابط، افسران بدون توجه به شرایط سربازان می توانند غذا بخورند و استراحت کنند.

ـ از برجسته ترین نشانه های حکمت این است که، ماموریت دارد فعالیت های بی نهایت فراوان و سترگ که گرایش به بی باکی، ماجراجویی، خطر کردن، طبیعت اقدام و مبادرت دارد به خطر و زیان نیافتد.

ـ حکمت در عقل جای می گیرد و مبادرت (اقدام ناگهانی) در نفس خانه کرده به ویژه در مورد گرایش ها و تمایلات. هریک از این دو در مقابله و رویارویی با دیگری و لگدمال و سرکوب کردن طرف دیگر انرژی و قدرت بسیار فراوانی دارند.

ـ آفت های بی حدّ و مرز را به شرح زیر می شماریم:

1) تردیدی نیست که ما نیاز داریم نگاهی و توجهی به گذشته تلخ و سخت خود بیندازیم تا از آن عبرت بگیریم، ولی این مسأله عملیاتی بسیار خطرناک است؛ چراکه حجم انبوهی از احتیاط و حذر به ما می دهد که بسیار بیشتر از آنچه برای عبرت گرفتن بدان نیاز داشته باشیم است، از این رو باید از همراه و قرین شدن حکمت با درد، رنج و شکست های مصیبت بار گذشته ممانعت کنیم.

2) حکمت بزرگ ترین نیرویی است که انسان را از رسیدن به آرزوها و امیدها و اهدافش بازداشته، حتی اجازه پرداختن و اندیشیدن و برنامه ریزی برای آن را نیز از انسان می گیرد. به این منظور تلاش بی نهایتی می کند تا توانمندی سترگ ما برای تحقق کارهای کوچک یا بسیار بزرگ را که در اختیار داریم به بهانه های واهی، مانند ایجاد هراس از رسوا و مفتضح شدن در میان مردم محدود و مهار کند.

3) انسان را از ایفای نقش خود در مرتبه اعلای آن بازداشته و به او می پندارد نسبت به توانمندی هایش در تمام ابعاد زندگی نقشی بسیار ناچیز داشته باشد.

4) به مقارنه و مقایسه با دیگران و با شرایط دیگران بسیار متمایل بوده و گرایش شدیدی دارد، در حالی که محال است که از زندگی نمونه برداری و آن را قیاس کرد. بدین ترتیب نبوغ ویژه هریک از ما را می رباید.

5) به صورت پیوسته رضامندی عمیق نسبت به وضعیت موجود و بسنده کردن به سطح ناچیز و سست موجود را در انسان پدید آورده و تقویت می کند و کارآمدی انگیزه را محدود می سازد و فراتر اینکه گرایش «بازماندن و باز ایستادن از تلاش» را در فرد متوقف می سازد، چون خودداری از تلاش و کوشش هرگز رسوایی و بی آبرویی علنی و آشکار را در پی ندارد، بلکه خودداری از تلاش پدر همگامی و همراهی با شرایط و تن دادن به آن و پذیرفتن و تسلیم و جمود در برابر آن است.

6) مهم ترین و بزرگترین سیستمِ ایجادِ تشویش در عقل ما در رویارویی با اهتمام و پرداختن به کار و برخواستن است. همین طور تعبیرهایی در نهایت بلاغت در وصف خطرها و ماهیت های منفی و شوم پنداری در اقدام هایمان به دست می دهد.

7) حکمت با خلق تعریف های جدید برای اموری که سابقاً با شکست و زیان روبرو شده است سخت دشمنی می کند، بلکه می کوشد با همان توصیف پیشین بماند و این علی رغم آن است که جهان با شتاب فزاینده در حال تغییر است.

8) حکمت یک گرایش آرمانیِ متوقف کننده است تا زمانی که تمام شرط های آن فراهم آید. این در حالی است که دست یافتن و موفقیت با اندیشه آرمانی دشمنی و معارضه می کند.

9) همیشه رودرروی اقدام و پیش قدم شدن است و به او می گوید: ای نادان، ای ابله و ای احمق، آهسته حرکت نما و خود را در منجلاب میفکن.

10) همیشه از هر جدید، مجهول و هر تغییری ترسان، هراسان و مرعوب و نگران است.

نتیجه و فصل الخطاب:

یک: هرچه حکمت بهتر و بزرگ تر و عالی تر باشد، آفت های آن مسلماً سخت تر، قوی تر، پر هزینه تر و فاجعه بارتر است.

دو) اگر رؤیاها، آرزوها و اهداف خرد و کلان بمیرند و به خاک و به دست فراموشی سپرده شوند و انسان مورد ریشخند و تمسخر روزگار قرار گیرد، بسیار بهتر از برخورداری از زندگی راحت و توأم با دستخوش خیال و تصورات، باشیم و شادی ، سرخوشی ، انبساط خاطر و سرزندگی وجود ما را به بازی بگیرد.

سه) واجب است از الغاء فعالیت های حکمت و تضعیف و تهدید کردن آن جلوگیری نموده و به طور مستمر و دائم آن را فعال کرد؛ چراکه برترین و گرامی ترین فعالیت های عقل و برجسته ترین مصالح و منافع بشر در گرو فعالیت های آن است.

چهار) باید میان دو نیروی نفس تبلور یافته در شجاعت، پیشگامی و بی باکی و عقلِ تبلور یافته در حکمت توازن ایجاد کرد.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.