LOGIN
خبر
shirazi.ir
"سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی"
«نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» (جلسه پانزدهم)
کد 8885
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 10 مرداد 1398 - 28 ذوالقعدة الحرام 1440
 
مهندسی «آزادی انتخاب»
 
در روز پنج شنبه 7 ذی القعدة الحرام 1440ق (1398/4/20) جلسه پانزدهم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با موضوع: «نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» با حضور علما، فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه «مهندسی "آزادی انتخاب"» پرداختند که سرفصل این مباحث از قرار زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین  

ـ خدای متعال می فرماید: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ * فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَی أَنْ یکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ * قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ * قَالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیکَ اللَّعْنَةَ إِلَی یوْمِ الدِّینِ * قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَی یوْمِ یبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ * إِلَی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ * قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیتَنِی لَأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ؛ و [یاد کن] هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشری را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو خواهم آفرید * پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم پیش او به سجده درافتید * پس فرشتگان همگی یکسره سجده کردند * جز ابلیس که خودداری کرد از اینکه با سجده‌ کنندگان باشد * فرمود ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده‌ کنندگان نیستی * گفت من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریده‌ ای سجده کنم * فرمود از این [مقام] بیرون شو که تو رانده‌ شده‌ ای * و تا روز جزا بر تو لعنت باشد * گفت پروردگارا پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده * فرمود تو از مهلت‌ یافتگانی * تا روز [و] وقت معلوم * گفت پروردگارا به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می ‌آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت * مگر بندگان خالص تو از میان آنان را» (حجر/28ـ40).

ـ در آیه دیگر می فرماید: «أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ؛ آیا ندانسته‌ اید که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است مسخر شما ساخته است» (لقمان/20).

ـ نیز می فرماید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ؛ آیا ندیده‌ ای که خدا آنچه را در زمین است به نفع شما رام گردانید» (حج/65).

همچنین فرموده است: «وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا؛ و آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد» (جاثیة/13).

ـ انسان فاعلِ مختار است و آزادی انتخاب دارد. این ویژگی برجسته ترین نشانه ای است که از خدای متعال به انسان رسیده است؛ چراکه خدای سبحان فاعل مختار است. این مقوله برجسته ترین نماد هویت ما است که به ما این شایستگی را می دهد تا خود صاحب اختیارِ موضع گیری ها و سرنوشت خود باشیم.

ـ داشتن حسّ آزادی انتخاب این امکان را به ما می دهد که زندگی، سرنوشت و اهداف خود را مهندسی کرده، بلکه افزون بر مهندسی زندگی، آینده هستی را نیز مهندسی کنیم؛ چراکه انسان خلیفه خدای متعال است.

ـ بیشترین چیزی که به خوبی و ماهرانه در زندگی آموخته ایم و به صورت حرفه ای و با مهارت کامل در زندگی خود اجرا می کنیم «تباه کردن و بر باد دادن آزادی انتخاب» است. انسان با کارآمدی و محکم کاری و به صورت حرفه ای «آزادی انتخاب» را که در اختیار دارد لگدمال و نابود کرده و انبوه اندوخته های پایان ناپذیری از اختیارات و گزینش های در اختیار را یکسره از بین می برد و منبع این آزادی را نابود می کند؛ منبع و اندوخته ای را که به طور مطلق گرانبهاترین و ارزشمندترین ها هستند نابود کرده و از بین می برد و این روند در سراسر زندگی جاری است و ادامه دارد.

ـ تراژدی هستی به طور مستمر با تصرفات و رفتار سفیهانه بشر هماهنگی و شباهت دارد، با نتایجِ فاجعه بار و حوادث بزرگ ناشی از سوء فهم، سوء استفاده و اختیارات بشر همسویی و همراهی می کند، در ارزیابی تصمیمات خود و برآورد عواقب مترتب بر اقدامات، انگیزه ها و در توقع آثار منفی و فاجعه بارِ اقدامات و رفتار خود به شدت بد عمل می کنند.

ـ میانگین عمر و دوران انسان 28000 روز و تخمین عمرِ هستی حدود چهارده میلیارد سال می است.

از امیرمؤمنان علیه السلام آمده است که فرمودند: «اتزعم انک جرمٌ صغیر وفیک انطوی العالم الاکبر؛ می پنداری که جرم و توده کوچکی هستی، در حالی که جهان بزرگ تر در تو نهفته است».

ـ برای رسیدن به این عظمت [مورد اشاره امیرمؤمنان علیه السلام] از رهگذر آزادی انتخاب راهی وجود ندارد و تنها راه رسیدن به هدف، آمادگی برای دست کشیدن از شیوه ای است که برای تمام ابعاد زندگی خود برنامه ریزی کرده ایم و اینکه مهندسی جدیدی مبتنی بر معیارها و میزان در پیش بگیریم.

ـ مکانیزم: فاجعه فقدان «آزادی انتخاب» به صورت نظام مند و مکانیزه در قالب پنج مرحله زیر رخ می دهد:

1) انتخاب شماره ای مثلاً شماره ده برای ایجاد یک موضوع؛

2) انتخاب عددی از مراحل، در سیاق و با هدف ایجاد شماره یادشده، مثلاً: سه مرحله؛

3) انتخاب بخشی از شماره مزبور برای برخی مراحل، مانند انتخاب 2 و 3 برای دو مرحله اول و دوم که در این صورت انتخاب مرحله سوم و به طور اجمالی مرحله دوم و سوم به شکل مطلق تباه می شود؛ لذا مرحله سوم به هزینه شماره پنج قطعی می شود، اما مرحله دوم و سوم بین عدد کمی از ارقام قطعی می شود.

4) انتخاب عدد قطعی شده به صورت غیر اختیاری انتخاب می شود.

5) ضربه و صدمه ای که در نتیجه غیر اختیاری دست می دهد (صدمه و ضربه روحی و رفتاری) به مرحله جدیدی از فقدان اختیار می انجامد و همچنین بروز صدمه ای بر اثر یک صدمه به باختن و خسارت همه چیز می انجامد.

ـ تراژدی طرد ابلیس:

1) خود برتر بینی و تکبری که در اعماق نفس خانه کرده است؛

2) آن خود برتر بینی به صدور نافرمانی و معصیت ناشی از سجده نکردن انجامید؛

3) فراهم آمدن فرصت برای تدارک سرپیچی از عصیان حاصل شده، آن جا که خدای سبحان فرمود: «ما منعک؛ چه چیزی تو را بازداشت». در واقع خدای متعال به او تلقین کرد تا برای نافرمانی خود عذری بیاورد و از معصیت خود بازگردد؛

4) ابلیس در برابر خدای متعال گردنکشی کرد و گفت: «لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ؛ من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریده‌ ای سجده کنم»؛

5) حصول رانده شدن است که بخشی ناچیز از فاجعه قابل تدارک است و در مورد دیگر فرشتگان نیز بسیار اتفاق افتاده است؛

6) مهلت خواستن و به تأخیر انداخته شدن کیفر رانده شدن است که این دو، فاجعه را سنگین تر می کنند؛ چراکه حسابرسی و مجازات زودهنگام از عقب انداختن آن به آخرت بسیار بهتر و قابل تحمل تر است؛

7) پذیرش از سوی خدای متعال مبتنی بر مهلت خواستن است. امیرمؤمنان علیه السلام می فرمایند: «المدة وإن طالت قصیرة؛ مدت هر چند به درازا بکشد باز هم کوتاه است»؛

8) گردنکشی مجدد در برابر خدای سبحان بود، آنجا که ابلیس گفت: «رَبِّ بِمَا أَغْوَیتَنِی لَأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ؛ به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می ‌آرایم» و این گردنکشی در برابر خدای جبار آسمان ها و زمین است؛

9) امید آخر دادن و پس از این همه از حدّ گذشتن ها: «قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ؛ فرمود این راهی است راست [که] به سوی من [منتهی می ‌شود]» (حجر/41)؛

ـ پدر با رأفت و مهربان و توانا شدیداً به نیکی و احسان به فرزندانش اشتیاق دارد و در پی آن نیست که خشم خود را بر آنان فرو ریزد. اگر آنان را از نعمت های خود سرشار و برخوردار کند، همیشه نگران آن است که بر اثر تداوم نعمت، خوی و طبیعت فخرفروشی و تکبر و سرکشی در آنان بروز کند. در دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه آمده است: «لم ترض یا الهی بنعمة دون اُخری؛ بارالها، به دادن نعمتی و دریغ از نعمتی راضی نمی شود».

اما خدای متعال می فرماید: ««وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یعْرُجُونَ * لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ؛ و اگر دری از آسمان بر آنان می‌ گشودیم که همواره از آن بالا می رفتند * قطعاً می گفتند در حقیقت ما چشم بندی شده‌ ایم بلکه ما مردمی هستیم که افسون شده‌ ایم» (حجر/14ـ15).

ترس محدود کننده آزادی ما

ـ ده مورد روشنگری به شرح زیر مطرح می شود:

1) بیشترین چیزی که «آزادی انتخاب» را در انسان نابود می کند، اِعمال و به کارگیری «آزادی انتخاب» است؛ چراکه آزادی در انتخابِ مقدمات به سلب انتخاب در نتایج و بهره گیری می انجامد و دوری جستن از این آزاد شدن با آزاد شدن از تمام نتایج ملازمت دارد؛

2) محروم شدن از آزادی انتخاب پایبندی به امور خرافی، اعتقادات وهمی و تکیه بر حدس و گمان و تمایل به نظریه توطئه را به دنبال دارد و آن هنگام، آشفتگی روحی و روانی بروز خواهد کرد؛

3) از دست دادن سلطه و سیطره، زندگی در سایه ترحم اتفاق و از دست دادن تدبیر را بر انسان تحمیل می کند.

4) احساس ناتوانی در انتخاب، از برجسته ترین عوامل ایجاد آتشفشان فشار و خشمِ سرکشِ مداوم است و در واقع پاسخ به دو غریزه فشار و خشم است؛

5) این ناتوانی، احساس خوشبختی بی حد و مرز را از بین می برد، در حالی که خوشبختی برجسته ترین و مهم ترین چیزی است که انسان پس از تلاش برای زندگی، در راه رسیدن به آن می کوشد؛

6) احساس ناتوانی از برجسته ترین عواملی است که انسان را به کرنش و تسلیم شدن در برابر جنایت و مفاسد و شکست و تحلیل رفتن و احساس پوچی و بدبختی و از دست دادن پایداری و ایستادگی در زندگی وادار می کند؛

7) بدترین ابزار خودفریبی و نیرنگ و دروغِ به خویشتن است که از رهگذر تلقین مداوم و مبنی بر نداشتن [حق] انتخاب است که به طور آگاهانه یا غیر آگاهانه صورت می گیرد؛

8) احساس ناتوانی انسان را در چرخه سرخوردگی، امور منفی، نگرانی، اضطراب، تنش، عدم اعتماد به نفس، افسردگی و بیماری های روانی گرفتار می کند؛

9) حس ترس و هراسِ پیوسته اقدام به کار یا پیشقدم شدن را در ما به وجود می آورد که این خود از بزرگ ترین عوامل فروپاشی زندگی، بر باد دهنده توانمندی و هدر دهنده موهبت ها و عناصر سازنده و مفید است؛

10) نسبت به آزادی در انتخاب های خود شدیداً طرفدارانه عمل می کنیم، ولی از پذیرفتن این واقعیت خودداری می کنیم.

ـ مهم ترین و بزرگ ترین عامل محدود و ناکارآمد کردن آزادی در انتخاب، پیوستن به قراردادهای دولت ها، کشورها، سازمان ها، قدرت های جهانی و جریان ها و احزاب است؛ زیرا این وابستگی های نظامی قاطع و بی حد و مرزی را بر انسان حاکم می کند که تمام آزادی ها حتی اعتقادات و باورهای فرد را از او سلب می کند.

ـ عایشه دختر عمر بن فرج رخجی را برای متوکل عباسی توصیف کردند. متوکل در دل شب و در حالی که باران می بارید نزد عمر بن فرج رفت و از او خواست که دختر خود عایشه را نزد او بفرستد. عمر از متوکل خواست که او را از این کار معاف دارد؛ چراکه دخترش از او سرپرستی و پرستاری می کند، ولی متوکل نپذیرفت.

عمر در حالی که روانه شده بود می گفت: «خدایا، مرا از شر بنده ات جعفر ایمن دار، سپس دختر خود را روانه کرد. متوکل با او همبستر شد و سپس او را روانه خانه پدرش کرد» (جاحظ، کتاب المحاسن والأضداد، ص118).

این قبیل پیوستن ها به نظام ها و سازمان ها و احزاب به رفتن به بیمارستان و بستری شدن در آن می ماند که با آزادی و انتخاب فرد صورت می گیرد، ولی این آزادیِ در انتخاب ادامه ندارد، بدین معنا که تمام آنچه در بیمارستان نسبت به او اعمال می شود تحمیلی است و حتی در یک مورد با او مشورت نمی شود و حق اعتراض و پیشنهاد نیز نخواهد داشت.

دو مثال:

1) از رئیس ستاد ارتش کویت، آقای علی المؤمن و نیز از برادرمان آقای صالح عاشور شنیدم که گفتند: در دوره آموزشی نظامی در کویت تلقین می کردند تا هنگامی که همه سربازان سیر نشوند، افسر حق ندارد غذا بخورد و تا زمانی که همه سربازان در بستر خود نیارامند و نخوابند، افسر حق ندارد به بستر خواب برود.

در این آموزش ها تأکید می شد که این دستورها جز در امریکا در سراسر جهان اعمال و اجرا می شود. پس از پایان یافتن دوره آموزشی در کویت، ارتش امریکا تصمیم گرفت یک دوره نهایی (تکمیلی) برای افسران امریکایی برگزار کند. نخستین آموزش ها در این مرحله این بود که افسران ملزم نیستند شرایط سربازان را در نظر بگیرند و دغدغه خواب و خوراک آنان را داشته باشند، بلکه باید به خوراک و استراحت و خواب خود توجه کنند؛ چراکه سلامت و قدرت افسران، دو پایه اساسی و اصلی پیروزی ارتش و در گرو سلامتی آنان است، اما اگر افسر گرسنه باشد و از بی خوابی چرت بزند و در رنج باشد آزادی عمل و برنامه و طرح های نظامی او محدود می شود.

2) در تمام مسافرت های هوایی از سوی خدمه پرواز تذکراتی به سرنشینان هواپیما داده می شود که اگر ـ مثلاً ـ هواپیما در حال پرواز دچار نقص فنی شد چگونه باید از ماسک اکسیژن استفاده کنند. در این راهنمایی ها و آموزش ها پیش از بستن ماسک برای دیگران، بر ضرورت اولویت به کارگیری ماسک برای خود فرد تأکید می شود، و این نه برای ایمنی خود فرد است، بلکه به جهت احتمال عدم توانایی، فقدان اختیار و پیش آمدن موانع و به وجود آمدن تأخیر در کمک رسانی به دیگران است.

ـ سخن آخر: نباید اجازه دهیم که ذره ای احساس عدم آزادی در انتخاب، به مغز و منطقه اعتقادات در عقلمان نفوذ کند.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.