LOGIN
خبر
shirazi.ir
"سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی"
«نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» (جلسه بیستم)
کد 9655
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 دی 1398 - 27 ربيع الثاني 1441
 
 «راه حل ناسازگاری شناختی و روانی و رفتاری»

در روز پنج شنبه 13 ذی الحجة الحرام 1440ق (1398/5/24) جلسه بیستم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با موضوع: «نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» با حضور علما، فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.

در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه «راه حل ناسازگاری شناختی و روانی و رفتاری» پرداختند که سرفصل این مباحث از قرار زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین 

ـ خدای متعال می فرماید: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛ و با آنکه دل هایشان بدان یقین داشت از روی ظلم و تکبر آن را انکار کردند» (نمل/14).

ـ نیز فرموده است: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَی أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ وَکَانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ؛ آن گاه فرجام کسانی که بدی کردند [بسی] بدتر بود [چرا]که آیات خدا را تکذیب کردند و آن ها را به ریشخند می گرفتند» (روم/10).

ـ همچنین فرموده است: «فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ؛ و بعد از آن که علم برایشان [حاصل] آمد [آن هم] از روی رشک و رقابت میان خودشان دستخوش اختلاف شدند» (جاثیة/17).

ـ و در آیه دیگر آمده است: «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللهُ عَلَی عِلْمٍ؛ پس آیا دیدی کسی را که هوسِ خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده» (جاثیة/23).

ـ امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «عِنْدَ تَصْحِیحِ الضَّمَائِرِ تُبْدُو الْکبَائِرُ؛ به هنگام اصلاح وجدان (درون و نفس) امور شگفت و بزرگ آشکار می شود» در این بیان امام، مراد از لفظ کبائر، گناهان کبیره نیست.

ـ عقل و روحیات و رفتار ما در موارد بسیاری با یکدیگر دچار تعارض و تضاد و ناسازگاری قرار می گیرند و گاهی نیز یکی از موارد یادشده با دیگر موارد یادشده وضعیتی این گونه پیدا می کنند؛ لذا این تضادها و ناسازگاری ها برجسته ترین و بزرگ ترین چالش را پدید می آورند.

انسان در میدان کارزار زندگی

ـ بیشترین لحظه ای که در آن احساس پوچی و نومیدی و خستگی و نابودی به انسان دست می دهد زمانی است که خود را رو در روی گرایش های پنهان و آشکارِ فکری و روانی و رفتاری خود می بیند و در می یابد که: 1) اعتقادات و ارزش ها 2) غرایز و گرایش ها 3) رفتارها و عملیات های متضاد و ناسازگار با یکدیگر دارد یا اینکه به طور ناگهانی با داده ها و اطلاعات تازه ای روبرو می شود که با اعتقادات و افکار و ارزش های نهادینه شده و رسوخ کرده در او تعارض دارد یا تمایلات و گرایش های جدیدی در او به وجود می آید یا اینکه بالاجبار به تصرفات و رفتارهای جدیدی می پردازد.

ـ انسان هماره به آفرینش حالتی از هماهنگی و همنوایی و سازواری داخلی گرایش و تمایل دارد و هنگامی که این تمایل و گرایشِ افسارگسیخته شد در پی چاره جویی و کنترل آن برآمده و می کوشد از بالا گرفتن کار آن جلوگیری کند و چون در تلاش ها و رسیدن به نتیجه ناکام می ماند در بسیاری از مواردِ مشابه، گرفتار ناسازگاری شده و دچار سستی و تزلزل می شود. در نهایت، دیگر اندیشه و اعتقادات و باورهای خوب و پاکیزه او را مورد هجوم قرار می دهند و دیگر گرایش ها و غرایز پاک و فطری اش را دستخوش نابسامانی می کنند و به کارهای ابلهانه و توأم با سرکشی در دیگر کنش ها و رفتارهایش وامی دارند. این امر موجب می شود که فرد در شرایط همیشه تنش آلود زندگی کند.

ـ انسان غالباً به یک سازواری و همسانی با ناسازگاری و تضاد و تعارض ها دست می یابد و به کشف آن نایل می آید که در جان ها لانه کرده به گمراه کردن و فریب دادن مداوم و آگاهانه فرد می پردازد تا آنجا که فرد به مرحله ایجاد تَرَک و شکست در مغز می رسد و این وضعیت، شیوه و اسلوب شخص گرفتار شده را در تفکر، تمایل، رفتار و بیان احساسات و ایجاد روابط دچار آشفتگی می کند. این بیماری در میان تمام گونه های بیماری روانی پیچیده ترین نوع آن به شمار می رود.

ـ تلاش برای به وجود آوردن هماهنگی و همسازی بین موارد زیر است:

1) ادراکات گوناگون و ایجاد تعدیل های برجسته در آن؛

2) غرایز و گرایش های متضاد؛

3) تصرفات و رفتارها مهارت های نادر و کمیاب را می طلبد که در غیر این صورت آشفتگی هایی به وجود می آورد.

ـ کشف تضادها و ناسازگاری معرفتی و روانی و رفتاری در موارد بسیاری به ترسیخ و نهادینه شدن معرفت و روحیه منحرف و رفتار سرکش می انجامد؛ چیزی که به دلیل گرایش و تمایل به توجیه و تصحیح موجود به هزینه تعطیل کردن عقل و بایکوت اندیشیدن برای جستجو و یافتن اشتباه در عقل و روان و رفتار و تعامل با خویشتن خود و دیگران می انجامد. این دیگر و دیگران همانی است که او و سایر تمایلات و وابستگی هایشان را ستوده و تقدیس می کند؛ منش و روشی که در میان وابستگان دولت ها، احزاب و مراجع، جریان ها و شخصیت های برجسته افرادِ قبیله، اعضای لیست جناح و هم حزبی و جز آن ملموس و محسوس است و به چشم می خورد.

طالبیِ شاعر در این معنا سروده است:

«وَعَینُ الرِضا عَن کُلِّ عَیبٍ کَلیلَةٌ * وَلَکِنَّ عَینَ السُخطِ تُبدی المَساوِیا».

نگرش و دیده رضامندی هیچ عیبی را نمی بیند؛ ولی نگرش و دیده ناراضی و خرده گیر بدی ها را آشکار می کند.

در نهج البلاغه آمده است: «مـَنْ عـَشِقَ شَیْئاً اَعْشی بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ. فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحیحَةٍ؛ کسی که واله و شیدای چیزی شود چشمانش کم سو و قلبش بیمار شده و با دیده بیمار در امور می نگرد».

ـ هنگامی که انسان نتواند یا برای او سخت باشد که به حقیقت برسد یا اینکه همت کافی و بایسته برای رسیدن به آن نداشته باشد، آن را دستکاری شده و غیرواقعی و پوشالی می خواند و می کوشد آن را بی مقدار و خوار و ناچیز جلوه دهد. این وضعیت برجسته ترین مظاهر و نشانه های سبک مغزی و سرکشیِ روح و رفتار است.

ـ در داستان های ایسوب (لقمان حکیم) آمده است: روباهی خوشه های انگور را بر سر درخت دید و نگرش مثبت نسبت به آن پیدا کرد که خوردنی گوارا و مطبوع و لذیذی است؛ لذا مایل به خوردن انگور شد. پس از تلاش و کوشش فراوان، اما بی فایده دریافت که نمی تواند به آن دست یابد. این بود که به نکوهش انگور و اینکه محصولی پست و بی ارزش است که نمی سزد برای به دست آوردن آن کوشید و تلاش کرد، به مذمت آن پرداخت.

ـ در مورد آشفتگی روابط ارکان سه گانه و یادشده می توان گفت: حرص و ولع انسان با ریسک کردن در خوردنِ روانگردان ها و کشیدن مواد مخدر و سیگار و رانندگیِ پر خطر و دیگر رفتارهای ناهنجار همه روزه به صورت گسترده تری بر این رفتارها می افزاید در حالی که فرد می پندارد سلامت و تندرستی خود را واکاوی می کند.

ـ خانم پرستار استرالیایی سال های درازی بیمارانی را پرستاری می کرد که از بیماری های سخت و درمان ناپذیر و مرگبار رنج می بردند. او که در حال احتضار بیماران تحت پرستاری خود به آنان نزدیک شده بود به امور و مسائلی بسیار مهم پی برد که آنان به جهت عدم توجه به آن ها در روش زندگی خود به آن بی توجه بوده اند و در حال احتضار اینک پشیمان شده بودند. او کتابی نوشت و برجسته ترین امور را به شرح زیر در کتاب خود آورد:

1) کاش شجاعتی داشتم که آن گونه که خود می خواستم زندگی کنم، نه اینکه زندگیم را دیگران رقم زده و آن را بر من تحمیل کنند و زندگیِ من برای خشنود و راضی کردن مردم باشد؛

2) کاش به جای آن همه کار و تلاش و کوشش، پاره ای از وقت خود را با خانواده می گذراندم و در کنار و همراه آنان می بودم؛

3) کاش شجاعتی داشتم که احساسات خود را بیان کنم و توانایی ها و امکانات و موهبت های خود را به کار گیرم و نقش خود را تا واپسین دم زندگی ایفا کنم؛

4) کاش روابط خود را با دوستانم حریصانه حفظ می کردم و با خودخواهی و تکبر و خودبزرگ بینی آنان را از دست نمی دادم؛

5) کاش با سعادت و خوشوقتی و خوشبختی حقیقی خود و پیراسته از آرایه های غیر واقعی زندگی می کردم و به سعادتِ پنداری و واهی و تصنعی تظاهر نمی کردم.

مصداق های شایع و رایج

یک: مثل معروفی است که می گوید: «هیچ سود و دستاوردی بدون رنج و درد حاصل نمی شود». من بر آنم که «هیچ پیروزی بدون درد و رنج ممکن نیست».

بنابراین، تن دادن و پذیرفتن فعالیت های ایستا یا نامرغوب یا غیر مسرت بخش با انگیزه تحقق بخشیدن به اهدافِ نامرغوب، اما مورد نظر ممکن است چندش آور باشد و ناسازگاری و تضاد درونی در انسان پدید آورد. نیز ممکن است از رهگذر مبالغه در برآورد و حجم سود و میزان دستاوردها ناسازگاری را کاست. برتر از آن ارمغان در وصف مقتضیات، دستاوردها و سود همراه با درد و رنج است.

دو: نادیده گرفتن و غفلت از آثار فاجعه بار برآمده از اجتهادهای باطل، گزینش و انتخاب های فلاکت بار و تلاش برای کاستن از تأسف مان بابت انتخاب لحظه ای و بازگشت ناپذیر است، چنان که در امر ازدواج و تجارت و شرط بندی های باخته صورت می گیرد.

سه: کپی برداریِ غیر منطقی و غیر عقلانی از هراس ها و خطرهایی است که از خلال گرفتاری ها، بحران ها و صدمات پیش آمده برای دیگران به وجود می آید که فرد آن را بدون رعایت ملاک و معیارها بر خود و دیگران تعمیم می دهد.

چهار: پس از آنکه انسان در پرتگاه اشتباهات و لغزش ها و رفتارهای منفی خود سقوط می کند، مانند افراط هایی که به سبب تفریط در قراردادهای اجتماعی، خانوادگی، بهداشتی، خوردن و نوشیدن، استعمال دخانیات، میگساری، تهور و ماجراجویی و رفتار مخاطره آمیز در رانندگی و جز آن، به توجیه رفتار خود می پردازد.

پنج: آثار منفی پاداش است. انسان هر کاری را می تواند انجام دهد. حال اگر سابقاً به جهت انجام کاری پاداش گرفته باشد، در صورت نبودن پاداش و جایزه از اقدام به کار خودداری می کند.

شش: گرایش و وابستگیِ استوار و ریشه دار شده و گزینشی و حمایتی است. این گزینه، روشی برای رسیدن به اطلاعات و داده هایی است که مردم آن را برای قبولاندن آرا، نظریات، تمایلات، گرایش ها، اعتقادات و غرایزشان بر می گزینند. دیگر اینکه از جریان یافتن بروز داده ها و اطلاعاتی که با اعتقاد و غرایز و رفتارشان در تعارض باشد یا آن را تأیید نمی کند و نمی پذیرد، ممانعت می کنند.

هر فرد در زندگی خود به موضوعی اعتقاد و گرایش هایی دارد. لذا توجه او به داده ها و اطلاعاتی معطوف می شود که اعتقاداتش را تثبیت کند و در مقابل نسبت به اموری که اعتقاداتش را دستخوش کاستی کرده و یا در معرض کم توجهی قرار می دهد غافل شده و آن را نادیده می گیرد. این همان چیزی است که نظریه «توازن» بر آن تأکید کرده است؛ نظریه ای که به تمایل و گرایش انسان و برای دستیابی به همنوایی و همسویی بین نظرهای گوناگون آنان می کوشد.

هفت: آفرینش «ناسازگاری معرفتی» از برجسته ترین نیرنگ هایی است که پیشه وران و کاسبان حرفه ای آن را برای فریب مردم و تحمیل امور و مسائلی خاص بر آنان اعمال می کنند، خواه مثبت و به منظور منافع مردم بوده یا منفی و برای تأمین اهداف شوم و پلید خودشان باشد که این مطلب بحث و زمینه گستره ای وسیع دارد.

تکنیک هایی که کارشناسان برای یورش به مردم و جذب آنان به کار می برند زمینه های گوناگونی دارد؛ به این معنا که آنان را برای مصرف گرایی بی نهایت تشویق و ترغیب می کنند. ساده ترین و عادی ترین روشی که متخصصان امور اقتصادی و تبلیغات و بازاریابی، به کار می گیرند تبلیغات فریبنده برای مصرف گرایی و مصرف کنندگان، ارائه کالا با تخفیف های فریبنده و دیگر امتیازاتی است تا مردم آنچه را اینان عرضه و تبلیغ می کنند برگزینند. سوء استفاده از نقاط ضعف و ترس مردم دیگر ابزار و شیوه ای است که آنان در فعالیت های خود مدّنظر قرار می دهند.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.