در ادامه سلسه درس هاي اخلاق که در بيت آيت الله العظمي شيرازي برگزار مي شود، جمعه شب گذشته حجت الاسلام والمسلمين فدايي پس از تأکيد بر اهميت آموختن مسائل ديني وبيان اين نکته که فرشتگان بال هاي خود را براي کسي که جوياي آموختن مسائل دين است مي گسترانند، سخنان خود را با بيان مسأله اي شرعي درباب نماز جماعت آغاز کرد وگفت: مستحب است مأمومين درهمه چيز حتي الفاظ، از امام جماعت متابعت کنند. اگر سهواً اين متابعت به هم خورد اشکالي ندارد، ولي اگر عمداً به هم خورد ثواب نماز جماعت به شخص نمي رسد.

وي در ادامه به مناسبت حلول ميلاد مسعود حضرت زينب کبري در پنجم جمادي الاول گفت: حضرت زينب سلام الله عليها درسال پنجم هجرت به دنيا آمدند وپنج ساله بودند که جدشان رسول خدا صلي الله عليه وآله را از دست دادند. ايشان اولين دختري بودند که در خاندان رسالت وخانه حضرت زهرا سلام الله عليها به دنيا آمدند.

حضرت زهرا براي نهادنِ نام اين نوزاد برحضرت اميرالمؤمنين سبقت نگرفتند وبراي نامگذاري با ايشان مشورت کردند. اما حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: من در اين کار بر رسول خدا صلي الله عليه وآله پيشي نخواهم گرفت. هنگامي که نزد رسول خدا رفتند ايشان نيز نامگذاري نوزاد را به خداي متعال وانهادند وبرخدا سبقت نگرفتند. در اين هنگام جبرئيل از ناحيه خداي متعال نام «زينب» را فروفرستاد.

وي در باره معناي نام زينب گفت: زينب به معناي زينت پدر ونيز نام گياهي خوشبوست؛ برخي گفته اند: «ز» در نام زينب اشاره به مادرشان زهرا، «ي» اشاره به پدرشان علي، «ن» اشاره به حسن وحسين، و «ب» اشاره به نبي مکرم اسلام صلوات الله عليهم اجمعين است. از اين رو ايشان نماينده فضايل تمام خمسه طيبه مي باشند.

وي در ادامه خاطرنشان کرد: وقتي جبرئيل نام آسماني زينب را از جانب خدا فرود آورد درباره مصائبي که در آينده اين نوزاد با آن مواجه مي شود خبر داد.

او در پايان درباره هوش سرشار وخاطرات حضرت زينب با پدر ارجمندشان گفت: روزي حضرت امير عليه السلام حضرت زينب را که کودک خردسالي بودند در دامان نهاده بود وسخن گفتن را به ايشان مي آموخت. به او فرمودند: دخترم، بگو يک. زينب گفت: يک. حضرت امير عليه السلام فرمودند: بگو دو. حضرت زينب سکوت کرد. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: نور چشمم سخن بگو. زينب کبري عرض کرد: پدرجان نمي توانم با زباني که نام واحد را جاري نموده کلمه دو را جاري نمايم.(1)

نيز آورده اند که روزي حضرت زينب از پدر بزرگوارش پرسيد: پدرجان آيا ما را دوست مي داري؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: چگونه شما را که ميوه دل من هستيد دوست نداشته باشم؟! حضرت زينب عرضه داشت: پدرجان محبت ودوستي مختص خداي متعال، ومهرباني وشفقت از آنِ ماست.(2)

1. سيد محمد کاظم قزويني، زينب کبري از ولادت تا شهادت، ص39.

2. همان.