LOGIN
خبر
shirazi.ir
"سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی"
«نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» (جلسه بیست و یکم)
کد 9674
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 08 دی 1398 - 2 جمادى الأولى 1441
 
 «دستور العمل های حل تنش در روابط»

در روز پنج شنبه 20 ذی الحجة الحرام 1440ق (1398/5/31) جلسه بیست و یکم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با موضوع: «نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» با حضور علما، فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.

در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه «دستور العمل های حل تنش در روابط» پرداختند که سرفصل این مباحث از قرار زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین 
 
ـ خدای سبحان می فرماید: «وَلَا تنْسَوُا الْفَضْلَ بَینَکُمْ؛ و در میان یکدیگر بزرگواری را فراموش نکنید» (بقره/237).

ـ در آیه دیگر فرموده است: «الْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بعْضُهُمْ لِبعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ؛ در آن روز جز پرهیزگاران بعضی شان دشمن بعضی دیگرند» (زخرف/67).

ـ نیز فرموده است: «وَلَوْ فتَحْنَا عَلَیهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یعْرُجُونَ * لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قوْمٌ مَسْحُورُونَ؛ و اگر دری از آسمان بر آنان می گشودیم که همواره از آن بالا می رفتند، قطعاً می گفتند: در حقیقت ما چشم‌بندی شده ایم، بلکه ما مردمی هستیم که افسون شده ایم» (حجر/14ـ15).

ـ در نهج البلاغه آمده است: «أوَ لَیسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِیةَ یدْعُو اَلْجُفَاةَ اَلطَّغَامَ فَیتَّبِعُونَهُ عَلَی غَیرِ مَعُونَةٍ وَلاَ عَطَاءٍ وَأَنَا أَدْعُوکُمْ وَأَنْتُمْ تَرِیکَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَبَقِیةُ اَلنَّاسِ إِلَی اَلْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ اَلْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّی؛ آیا این شگفت نیست که معاویه مشتی بی سر و پا و سفله را فرا می خواند و بی آنکه هزینه یا عطایی به ایشان بدهد از او پیروی می کنند و من شما را که یادگار اسلام و باقی مانده مؤمنانِ نخستین هستید دعوت می کنم و قسمتی از حقوق بیت المال را به شما می دهم، ولی از گِرد من پراکنده می شوید» (خطبه/179).

ـ نیز امیرمومنان علیه السلام فرموده است: «أَنَا مُخَیرٌ فِی اَلْإِحْسَانِ إِلَی مَنْ لَمْ أُحْسِنْ إِلَیهِ وَمُرْتَهَنٌ بِإِتْمَامِ اَلْإِحْسَانِ إِلَی مَنْ أَحْسَنْتُ إِلَیهِ لِأَنِّی إِذَا أَتْمَمْتُهُ فَقَدْ حَفِظْتُهُ وَإِذَا قَطَعْتُهُ فَقَدْ أَضَعْتُهُ وَإِذَا أَضَعْتُهُ فَلِمَ فَعَلْتُهُ؛ من در نیکی و احسان به کسی که به وی احسان نکرده ام اختیار دارم، اما نسبت به کسی که به او احسان کرده ام در گرو انجام و اتمام آن می باشم؛ زیرا اگر به انجام رساندم او را حفظ کرده ام و اگر قطع احسان کنم او را تباه نموده ام و اگر تباه کنم چرا احسان نمایم» (غرر الحکم و درر الکلم).

ـ نیز از سخنان ایشان علیه السلام است که فرموده اند: «أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ عَجَزَ عن حفظ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ؛ ناتوان ترین مردم کسی است که در به دست آوردن برادران ناتوان باشد و ناتوان تر از او کسی است که نتواند برادرانی را که به دست آورده است نگاه دارد» (نهج البلاغه/ حکمت12).

عنوان های جایگزین

1) تاریخ گرم و همراه با صمیمیت چگونه به دوزخ می رود؟

2) فاجعه روابط صمیمی و گرم؛

3) از دست دادن اشخاص شکوهمند و دوستی های گرم؛

4) نیاز مبرم و مفرط به توجه و اهتمام ورزیدن؛

5) فاجعه بی توجهی و بی مبالاتی رایج و متداول؛

6) استحکام بخشیدن به روابط گرم و صمیمی؛

7) مطلوب و پسندیده بودن تأمین و حمایت از همه توقع ها و نیازها؛

8) تبدیل احساسات جوشنده و خروشنده به نفرت شدید، بلکه به دشمنی ها؛

9) خودخواهی و خودکامگی در روابط صمیمانه و گرم؛

10) روابط صمیمیِ لیست خرید.

ـ برترین واژه در فرهنگ در روابط سرد و غیر صمیمی و روابط صمیمی «دستورالعمل ها» است. به دیگر بیان وجود روش و داشتن برنامه کاری برای تعامل با شکاف های غیر منطقی و غیر عقلانی که به وجود می آید و با تمام معیارها و ملاک های عقلی و عرفی و قانونی و اجتماعی دشمن و در تضاد است. از این رو داشتن روابط منهای برخورداری از دستورالعمل هایی این چنینی، روابط ریسکی و زیانباری بوده و فراتر اینکه دشمنی شدید و مداومی را به وجود می آورد.

ـ بدترین نوع استبداد و ظلم و نفرت شدید و نزاع ها و خصومت ها همراه اختلافات و تضادها و تعارض ها به وجود نیامده، بلکه پدیده ملازم و همراه روابط صمیمی و نزدیک شدن است. بنابراین، درجه دوستی و صمیمیت هرچه بیشتر و بالاتر باشد استبداد و خودکامگی بیشتری به همراه دارد.

ـ در فضا و حال و هوای برادری و محبت و مهرورزی و شفقت و روابط صمیمی و در سایه مدیریت های دینی در افرادِ قرار گرفته در روابط و تحت مدیریت، توقعات و انتظارات افراطی به وجود می آید که نتیجه نیازهای مبرم آن هاست. این توقعات و انتظارات و نیازها اگر برآورده نشود، از بزرگ ترین نقض کننده و گُسَلنده های رشته محبت و عشق است و اگر بدان پاسخ داده نشود، بزرگ ترین مانع و بر هم زننده دوستی به شمار می رود؛ لذا به هر اندازه که سطح روابط بالا رود، سطح نیازها نیز بالاتر می رود.

ـ نیاز با امید و رغبت و آرزو و عناوینی از این دست متفاوت است؛ زیرا نیاز چیزی است که موجود زنده بدون آن نخواهد توانست به زندگی و حیات خود ادامه دهد که نیاز به اکسیژن از آن جمله است. بنابراین، کسی که روابط برقرار می کند برای تأمین نیازهای روانی و بدنی خود به طور پیوسته و مداوم اکسیژن پمپاژ می کند و هر اشکال جزئی در فرایند پمپاژ اکسیژن ممکن است شکست جبران ناپذیری در آن یا به مهارت های عاطفیِ فوق العاده دقیق وارد کند.

ـ روابط به طور کلی، جدای از ایجاد صمیمیت در آن، باورهای ارتکازی اعلان نشده و پنهان را به وجود آورده و توسعه و رشد می دهد. جوهره و ماهیت این باورها آن است که طرف مقابل باید خدمت و یا خدمات مشخص و معیّنی را ارائه دهد که هیچ پیش زمینه و ذهنیت فکری از آن ندارد. لذا تفقد کسی که رابطه ایجاد کرده و بررسی پیاپی و توجه شدید به توقعات او که کمترین فکری از آن ندارد ضرورت می یابد.

ساده ترین توقعات درک شروط ارتکازی است که به هنگام غفلتِ از آن، مسامحه پذیر نیست.

ـ تمام روابط با انگیزش سبک سرانه و شتابزده و ابلهانه به وجود می آید و با سستی و رویگردانی پایان می یابد و هماوردی برتر و بزرگ تر در عموم روابط و دوستی ها، مهارت فوق العاده در تعامل با این سستی است که آن را تحریک کرده و بر می انگیزاند.

ـ عاطفه و محبت و احسان و مهرورزی در نهایت ضد خود را به وجود آورده، به این معنا که توقعات شدیدی در توجه بیش از حد و افراطی در اندازه گیری و ارزیابی احساسات در پی دارد که پایبندی به آن محال یا شبه محال خواهد بود.

ـ نود و پنج درصد روابط صمیمی دچار فروپاشی می شود و علی رغم اینکه در اغلب موارد انسجام و توافق و تفاهم در روابط برقرار است، بیشترین موارد طلاق علی رغم وجود توافق در اغلب موارد زندگی زناشویی به جهت مسائل جزئی و سطحی و پیش پا افتاده رخ می دهد. فاجعه بارتر و تلخ تر اینکه این اختلاف جزئی و ساده در سایه انسجام مطلق، زن و شوهر را به ایجاد روابط صمیمی با کسانی وادار می کند که فاقد ساده ترین عناصر انسجام هستند.

ـ روابط صمیمی را باید در سطح و به منزله «لیست خرید» دانست که هر مقدار روابط گسترده تر باشد، لیست نیز گسترده تر می شود. این بایسته هر اندازه بی ارزش و ناچیز و بی مقدار باشد، اما خود را قدرتمندانه بر جان و روان ها تحمیل می کند.

ـ روابط صمیمی در موارد بسیاری نیازهای فوق العاده پیچیده از خود بر جای می گذارد که علی رغم اصرار شدید آن، نمی توان آن را تأمین کرد و این هنگامی است که انسان را وادار می کند از اصول و ارزش ها و اعتقادها و مصالح و منافع بزرگ دست بردارد، به انجام کارها و اموری بپردازد که خارج از توان و طاقت او باشد یا امور منفی فراوانی را برایش به وجود آورده و در مصیبت ها و مشکلات بزرگی گرفتارش کند، مانند عقب نشینی، گوشه گیری، جدایی یا طرد طرف و نادیده گرفتن و ایستادن در برابر او.

ـ می توان پایین ترین و بالاترین سطح روابط انسانی را به شرح زیر بیان کرد:

1) همراهی صرف است که در مسافرت و یا در محل کار به وجود می آید، ولی هیچ نوع رابطه عاطفی به همراه ندارد؛

2) صحبت و همراهی که با اندکی از عاطفه همراه باشد؛

3) الفت و طرف الفت است. در حدیث آمده است: «الأرواح جنودٌ مجنّدة، فما توافق منها إئتلف؛ روان ها سپاهیانی آماده هستند که هرچه از آن با هم از در موافقت و همراهی درآمدند با یکدیگر الفت یافتند».

4) دوستی سزاوار و بایسته که حضرت در نهج البلاغه از آن یاد کرده است و می فرماید: «الصدیق من وقاک بنفسه، وآثرک علی ماله وولده وعرسه؛ دوست آن است که جان خود را سپر تو سازد و تو را بر مال و فرزندان و همسر خویش مقدم دارد».

5) دوستی، نیز در نهج البلاغه آمده است: «المؤمن ضنین بخُلّته؛ مؤمن نسبت به [از دست دادن] دوستش ممسک است».

6) دوست داشتن، دلدادگی، شیدایی، عشق و محبت ابزارهایی است برای تمام سطوح گوناگون روابط و سادگی و پیچیدگی آن به اختلاف و تفاوت در سطح این روابط بستگی دارد.

ـ گام نخست و مهم تر در این دستور العمل ها عبارت است از مهارکردن زبان و قدرت بر کنترل احساسات در هر واکنش و پاسخی است و اینکه اگرچه فعل عدمی است، ولی در نهایت پیچیدگی قرار داشته و به چیرگی و زبردستی منوط است. امیرمومنان علیه السلام فرموده اند: «الصمت إجابة بارعة لا یتقنها الکثیرون؛ خموشی و سکوت پاسخی مصرانه است که مردم بسیاری آن را درست درک نکرده اند».

در حدیث شریف آمده است: «زُهری در حالی که افسرده و اندوه زده بود بر امام سجاد علیه السلام وارد شد. حضرت به او فرمودند: تو را چه شده است، چرا اندوهناک و غمگینی؟

پاسخ داد: از افراد حسود که به نعمت الهی بر من حسد می برند. حزن و اندوه پی در پی مرا می گیرد و همچنین از ناحیه کسانی که انتظاراتی از آنها دارم و متأسفانه از طرف اشخاصی که به آنها احسان کرده ام که بر خلاف توقع نسبت به من حسد می ورزند.

امام سجاد علیه السلام به او فرمودند: «احفظ علیک لسانک، تملک به إخوانک؛ زبانت را مهار کن تا برادرانت را حفظ کنی».

دو داستان

1) جوانی نزد من آمد و ضمن اظهار شکایت و گلایه گفت: به دختری سخت علاقه مند شده است، اما پدرش علی رغم تمایل دختر مورد نظر، از ازدواج دخترش با وی ممانعت می کند. شکایت های او از وضعیت به وجود آمده تکرار شد و بالاخره تهدید کرد که اگر کاری صورت نگیرد و او به خواسته اش نرسد خودکشی خواهد کرد. سرانجام و از روی ناچاری وساطت کردم و پدر دختر به ازدواج او با دخترش رضایت داد.

دیری نپایید که اختلاف و نزاع میان او و همسرش بر سر مسائل پوچ و بی ارزش بالا گرفت و زندگی مشترک آنان که یک سال هم دوام نیافته بود به طلاق و جدایی انجامید.

2) خدای متعال به یکی از خطیبان منبر حسینی و مخلص که از بهترین دوستان بنده بود پسری عطا فرمود که عقب ماندگی ذهنی داشت. با بزرگ شدن کودکِ بیمار، شیرینی زندگی دوست ما به سرعت رو به تلخی نهاد و روز به روز کام او تلخ تر می شد. او شبانه روز با اصرار از امام حسین علیه السلام شفای فرزندش را طلب می کرد، اما دعا و خواسته او اجابت نمی شد. از آنجا که درخواست وی بی پاسخ و بی نتیجه ماند، کاملاً با حضرت سیدالشهدا علیه السلام در گفتار و رفتار قهر کرد.

او نزد همگان از بی توجهی به امام حسین علیه السلام شکایت می کرد و تا واپسین روز زندگی از رفتن به کربلا و زیارت آن حضرت خودداری کرد و گلایه اش ادامه داشت.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.