LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"«مجازات جاسوس از منظر اسلام»"
سلسله بیانات مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی در شب های ماه مبارک رمضان 1441 «شب دوازدهم»
کد 10435
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 22 اردیبهشت 1399 - 17 رمضان العظيم 1441
 
با فرارسیدن ماه مبارک رمضان مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شب های این ماه عظیم به بیان معارفی در خصوص این ماه مبارک می پردازند که به صورت زنده از طریق شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی پخش می شود. مشروح شب دوازدهم بیانات معظم له به شرح زیر می باشد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین
 
یکی از افتخارات اسلام بلکه افتخار تمام عمر تاریخ، برخورد و تعامل پیامبر گرامی خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله است از جمله، رفتار و تعامل والای آن حضرت در ماجرای حاطب بن ابی بلتعه و یک زن مشرک به نام ساره است.

ماجرای این دو در منابع تاریخی عامه، تفاسیر قرآن کریم و منابع حدیثی آمده است و برای کشورهای مسلمان و غیرمسلمان عبرت‌آمیز و درس‌آموز و برای تبلیغ و معرفی اسلامِ صحیح و پیراسته بسیار کارآمد و مؤثر است. امید می رود که شماری از مسلمانان غیور روزی و در فرصتی مناسب این ماجرا را به طور مفصل در قالب یک فیلم تهیه و تدوین کرده و به جهانیان عرضه نمایند.

حاطب بن ابی بلتعه از مشرکان مکه مکرمه بود که اوائل هجرت رسول خدا صلی الله علیه وآله مسلمان شد و مانند بسیاری از مسلمانان به مدینه منوره هجرت کرد و در خدمت آن حضرت بود. مسلمانانی که به مدینه منوره هجرت کرده بودند در مکه مکرمه بستگان مشرک داشتند که حاطب بن ابی بلتعه یکی از آنان بود. وی با خویشاوندان خود در مکه از طریق نامه‌نگاری ارتباط داشت.

سران مشرکان پس از آنکه ده ها جنگ مانند: بدر، احد، حنین و... را بر ضد رسول خدا صلی الله علیه وآله راه انداخته و بر آن حضرت تحمیل کرده بودند و پس از شکست های پیاپی از جنگ با حضرتش دست کشیده بودند؛ چراکه همگی خسته و از پای درآمده بودند و در مقابل مسلمانان روحیه بالایی داشتند. آنان با بستگان حاطب دیدار کردند و از آن ها خواستند که با نامه‌نگاری با حاطب از وی بخواهند که اسرار نظامی و جنگی رسول خدا صلی الله علیه وآله را برای آنان گزارش کند تا از این رهگذر اطلاع پیدا کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله چه می کند و در چه وضعیت نظامی و رزمی قرار دارد و می خواهد چه کند.

بستگان حاطب به زن آوازه‌خوانی به نام ساره که بت‌پرست و مشرک بود نامه‌ای دادند تا آن را برای حاطب ببرد و اخبار مدینه و رسول خدا صلی الله علیه وآله و مسلمانان را برای آنان بیاورد. این خانم که نه به خوشنامی، بلکه به بدنامی شهرت داشت به مدینه منوره رفت و نامه را به ابن ابی بلتعه داد. چنان که در تاریخ، روایات اهل بیت علیهم السلام و تفاسیر قرآن کریم، از جمله تفسیر علی بن ابراهیم آمده است حاطب نامه‌ای کوتاه و مختصر خطاب به مشرکان مکه نگاشت و در آن نوشت: «یریدکم فخذوا حذرکم؛ با تمام قوا و تجهیزات آهنگ شما کرده است، پس آماده باشید و جانب احتیاط را رعایت کنید» و نامه را به ساره داد. کسی از ماجرای نامه خبر نداشت، اما رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله از جریان اطلاع داشتند؛ چراکه خود فرموده بودند: «کُنْتُ نَبِیًّا وَآدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَالطِّینِ؛ در حالی که آدم هنوز در برزخ آب و گل بود من پیامبر بودم» لذا چیزی از ایشان مخفی نمی ماند.

ساره در میان راه با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روبرو شد، حضرت به او فرمودند: ایمان آورده و مسلمان شده ای و به مدینه آمده ای؟

گفت: نه.

فرمودند: هجرت کرده ای که در مدینه بمانی، سپس مسلمان شوی؟

گفت: نه.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: برای چه کاری به مدینه آمده‌ای؟ گفت: فقیر شده‌ام، آمده ام تا به من کمک کنید.

بر اساس نقل تاریخ و بنابر آنچه در روایت آمده است پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هدف ساره از آمدن به مدینه منوره را به او گفتند و با آنکه احتمالاً با مرکب و اشتری به مدینه رفته بود دستور دادند که مرکب و لباس و لوازم سفر و توشه راه به او داده شود.

حاطب به ساره سفارش کرده بود از بی‌راهه برود مبادا کسی یا کسانی در تعقیب او باشند و نامه را از او بگیرند. ابن ابی بلتعه از ابن عباس خواست ده دینار به ساره بدهد و او درخواست حاطب را عملی کرد و ساره از بیراهه راهی مکه شد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله به امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند که به همراه چند تن، ساره را دنبال کنند. چون به او رسیدند متوقفش کردند و از او خواستند تا نامه حاطب را که به همراه دارد به ایشان بدهد، ولی ساره انکار نموده و از همراه داشتن نامه اظهار بی‌خبری کرد.

از او خواستند که از مرکب فرود آید و چون پیاده شد تمام وسایل او را وارسی کردند، اما چیزی نیافتند. همراهان امیرمؤمنان علیه السلام به ایشان گفتند که بازگردیم؛ چراکه او نامه و چیزی مانند آن همراه ندارد.

امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بی حساب سخنی نمی گوید، سپس با ساره تندی کردند. ساره گفت: شما به کناری بروید و چون اندکی فاصله گرفتند سربند خود را که جزء پوشش آن روزگار بود باز کرد و نامه را از لا به لای گیسوانش درآورد و به امیرمؤمنان علیه السلام داد.

از پیامبر صلی الله علیه وآله بیاموزید

حال سؤالی مطرح است و آن اینکه در روزگاران قدیم تا به امروز با چنین جاسوسانی که یکی در ارتش و دیگری از جریان مخالف و دشمن باشد چه می کردند و چه می کنند؟ البته مجازات اعدام آنان قطعی بوده و به جوخه مرگ سپرده شده و می شوند.

متأسفانه در برخی متون معاصر آمده است که برخی بر این باورند که باید آن دو اعدام می شدند، ولی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله نمی دانستند چه باید کرد. اگر اینان در زمان آن حضرت بودند حتماً می گفتند شیوه حکومت را باید از ما یاد بگیرد و بر اساس آن کشورداری کند و این نظر کاملاً برعکس است؛ چراکه ما مردم عادی و غیرمعصوم باید از آن حضرت شیوه مدیریت و حکومت را بیاموزیم؛ پیامبری که قرآن کریم درباره‌اش فرموده است: «لقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعآً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست».

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله قول و فعل و تقریرشان حجت بوده و اسلام یعنی رسول الله صلی الله علیه وآله و خود، عترت خویش را همسنگ قرآن کریم و بسان کتاب خدا هدایتگر خوانده اند، آن جا که در حدیث ثقلین فرموده اند: «کِتَابَ اَللَّهِ وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی؛ کتاب خدا قرآن و عترتم خاندانم».

روشن باشد که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله از نظر افکار عمومی آن روزگار و افکار عمومی امروز، می توانستند آن دو را اعدام کنند؛ چراکه آن دو همدست و همداستان شده بودند و بر ضد دولت اسلامی جاسوسی و اسرار نظامی آن دولت را فاش می کردند، لذا با اعدام آن دو هیچ اتفاقی نمی افتاد. این عمل رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله مبنایی شده است که فقیهان بزرگ از جمله شیخ طوسی در کتاب گرانسنگ المبسوط خود بر پایه آن فتوا داده اند که جاسوس مسلمان اعدام نمی شود. اهل تحقیق می توانند به منبع فوق مراجعه کرده و از آن اطلاع یابند.

ماجرای جاسوسی حاطب و ساره قبل از فتح مکه به وقوع پیوست و جنگ بین مسلمانان و مشرکان جاری بود و هنوز آتش‌بس و صلح به وجود نیامده بود، اما بر اساس سیره پیامبر صلی الله علیه وآله کشتن جاسوس مسلمان جایز نیست؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله حاطب بن ابی بلتعه را که علیه سپاه اسلام جاسوسی و اسرار نظامی مسلمانان را فاش کرد نکشتند. این ماجرا و روش تعامل و برخورد رسول خدا صلی الله علیه وآله افتخار بزرگی است که جهان مانند آن را به خود ندیده است.

در هیچ جای تاریخ ثبت نشده است که میان دو دسته و گروه و ملتی جنگی شکل گیرد، سپس به مصالحه و ترک مخاصمه بینجامد و فردی از یک طرف جنگ، اسرار نظامی را برای طرف دیگر جنگ فاش کند اما مجازات نشود. این افتخار در کارنامه درخشان و شفاف حکومتی رسول خدا صلی الله علیه وآله جلوه‌گری می کند؛ چراکه حضرت، حاطبِ جاسوس را اعدام نکردند، به زندان نینداختند، دارایی‌اش را مصادره نکردند و هیچ گزندی به او نرساندند.

سه رکن اسلام

سه مطلب را مسلمانان باید به آن عمل کنند و وجه همت خود سازند تا تمام دنیا آن را لمس کرده و یاد گیرند و بدان عمل کنند. چند نفر و کدامین ملت های کشورهای اسلامی با این داستان تاریخی آشنا هستند و آن را می دانند؟ باید توجه داشت که معرفی این رفتار ناب حضرت محمد صلی الله علیه وآله به جهانیان وظیفه همگان است که باید در هر فرصتی برای انجام این رسالت و وظیفه همت گماشت و البته ماه مبارک رمضان مناسب‌تر است.

امیدوارم خدای عزوجل به تمام مسلمانان، به ویژه جوانان غیرتمند مسلمان برای توجه به سه چیز توفیق دهد تا مسائل مهم تاریخ اسلام را که اساس آن پیامبر خدا صلی الله علیه وآله هستند فرا بگیرند و آن را ترویج و تبلیغ کنند، باشد که جهان و جهانیان به تدریج از مشکلات اقتصادی و اجتماعی، جنگ و گرسنگی و دیگر مشکلات رهایی یابند. این سه اصل باید در این موضوع مورد توجه قرار گیرد که عبارت است از فرامین خدای متعال در قرآن کریم و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله؛ چراکه که قرآن فرموده است: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ؛ و آنچه را که فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید».

مورد سوم پیروی از عترت پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است که ایشان آن را همسنگ کتاب خدا دانسته و فرموده اند: «کِتَابَ اَللَّهِ وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی؛ کتاب خدا و عترتم، خاندانم».

گفتنی است که سه مورد یاد شده مورد چهارم ندارد.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.