LOGIN
بیانات
shirazi.ir
دانش اندوزي وبردباري در کلام مرجعيت
کد 1143
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 20 آبان 1385 - 19 شوال المكرّم 1427

 

روز پنجشنبه 18/آبان/1385 آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي در ديدار با جمعي از طلاب حوزه علميه رسول اعظم قم با اشاره به حديث شريف: «عليک بالحلم فإنّه رکن العلم؛(1) بر تو باد به حلم که اساس علم است» اظهار داشتند: رکن هر چيز در لغت واصطلاح شرعي وزبان روايات عبارت از چيزي است که اگر نباشد، آن چيز فايده مطلوب ومورد نظر را ندارد. براي مثال نماز چهار رکعتي که تمام اجزا وشرايط نظير قرائت، قيام، سجدتين، تشهد و... را داشته باشد وفقط فاقد يک رکوع باشد باطل است؛ زيرا رکوع رکن نماز است. همچنين حج عبارت است از مجموعه اعمالي چون طواف، احرام، نماز طواف، حلق، تقصير و... ولي اگر همه اين اعمال انجام گيرد ولي وقوف در عرفات انجام نشود، حجي گزارده نشده است؛ زيرا در روايت نبوي آمده است: «الحج عَرَفةُ؛(2) حج عرفه است». عرفات نه نماز واجب دارد ونه دعاي واجب، ولي با اين حال حج بدون وقوف در عرفات حج نيست.

ايشان در ادامه افزودند: فعاليت هاي علمي ما نظير تعليم، تعلّم، مباحثه و... در صورتي که با حلم همراه نباشد ثمربخش نمي باشد؛ زيرا حلم رکن علم است وعلم بدون حلم ـ که سررشته اخلاق مي باشد ـ ثمره چنداني نخواهد داشت.

مرجع عالي قدر در توضيح معناي حلم فرمودند: در وجود انسان نيرويي به نام غضب وجود دارد که اگر به درستي مورد استفاده قرار گيرد براي بقاي نوع بشري لازم وسودمند است ولي در صورتي که کنترل نشود آثار ويرانگري خواهد داشت. درست مانند نيروي برق وآب يا انرژي گاز که هرکدام فوايد بسيار دارد واز نعمت هاي خداست ولي اگر مهار نشود مخرب خواهد بود. چيزي که باعث کنترل ومهار قوه غضبيه در انسان مي شود، در اصطلاح اخلاق «حلم» ناميده مي شود. در حقيقت مي توان «علم» را نيرويي دانست که مي تواند در موارد پسنديده يا ناپسند مورد استفاده قرار گيرد و«حلم» مهارکننده اين نيرو وجهت دهنده آن در مسير مثبت است. کسي که مشغول تحصيل علوم ديني است، اگر مي خواهد پنجاه سال بعد ـ وحتي در قيامت ـ از گذشته وکارنامه علمي خود خشنود باشد بايد در پي اخلاق وبه ويژه حلم ورزيدن باشد. اگر اهل علم، حلم ورزيدن را اساس کار خود قرار ندهند، چه بسا ثمره پنجاه سال تلاش خود را يک جا از بين ببرند. علم همانند نعمت آب يا برق ثمرات بسيار دارد ولي اگر کنترل نشود، به نقمتي ويرانگر بدل خواهد شد.

ايشان به برخي از نمونه هاي حلم در سيره اهل بيت عليهم السلام اشاره کرده، فرمودند: شخصي از جانب عبدالملک مروان والي مدينه ومردي ستمگر بود. وي بيش از هرکس به حضرت زين العابدين عليه السلام ستم روا داشت. اما روزگاري گذشت وورق برگشت واو نيز همچون ظالمان ديگر سرنگون شد ومورد غضب عبدالملک قرار گرفت. عبدالملک اعلام کرد هرکس از او شکايت دارد براي دادخواهي بيايد. وي گمان مي کرد قبل از هرکس، امام سجاد عليه السلام از او شکايت مي کنند واز اين بابت بسيار هراسناک بود. اما امام سجاد به او فرمودند: من از تو شکايتي ندارم وبه کساني که سخن مرا مي شنوند نيز مي گويم از تو شکايت نکنند. ديگر آن که اگر حاجتي داري که به دستم روا مي شود، دريغ نمي کنم. اين حلم ورفتار بزرگوارانه حضرت در سيره ديگر امامان واهل بيت نيز شواهد بسيار دارد که بايد الگوي ما قرار گيرد؛ زيرا در روايت آمده است: «الا وإن لکل مأمومٍ اماماً يقتدي به؛(3) همانا هر پيرو، پيشوايي دارد که به وي اقتدا مي کند».

ايشان يادآور شدند: مردي اعرابي نزد حضرت سيدالشهدا عليه السلام آمد واز حضرت تقاضاي مال نمود. حضرت او را مورد آزمون قرار دادند واز وي سؤالاتي پرسيدند. از جمله پرسيدند: زينت مرد به چيست؟ اعرابي گفت: علمي که با حلم توأم باشد. حضرت پرسيد: اگر چنين نبود چه؟ گفت: ثروتي که با جوانمردي همراه باشد. حضرت پرسيد: اگر آن هم نشد چه؟ گفت: فقري که با صبر قرين باشد. حضرت پرسيد: اگر آن هم نشد چه؟ گفت: صاعقه اي از آسمان بر سرش فرود آيد واو را بسوزاند؛ زيرا شايسته آن است! حضرت از اين پاسخ خشنود شدند وبه او جايزه معتنابهي عطا فرمودند.(4)

آيت الله العظمي شيرازي در بخش ديگري از بياناتشان بر اهميت اخلاق در آموختن علوم ديني تأکيد وخاطرنشان کردند: عالمان بزرگوار گذشته حتي تا دم مرگ از دانش اندوزي باز نمي ايستادند. نقل است عالمي در بستر احتضار قرار داشت وعالم ديگري به عيادت وي آمد. در اين هنگام دانشمندِ در حال احتضار سؤالي علمي پرسيد که موجب شگفتي دوستش شد وگفت: در اين حال چه جاي پرسيدن اين سؤالات است؟ وي گفت: اگر اين مسأله را بدانم وبميرم بهتر است يا ندانسته وجاهل درگذرم؟

همچنين نقل است ميرزاي شيرازي در روزهاي آخر عمر چندين روز در حال سکرات موت بود وگاه نزديکانشان نمي دانستند ايشان زنده اند يا از جهان رفته اند. يک بار که چشمانشان بسته بود وهيچ نشانه اي از حيات در ايشان مشاهده نمي شد بقيه احتمال دادند ايشان از دنيا رفته اند. فرزند ايشان که به مذاقشان آگاه بود سر خود را نزديک گوش پدر برد وسؤال فقهي پرسيد. در اين هنگام اطرافيان ديدند که لب هاي ايشان شروع به حرکت کرد وجوانب گوناگون مسأله را در حدي که مي توانستند بررسي کردند.

علت اين رفتار عنايت اين بزرگواران به مسأله دانش اندوزي وياد گرفتن وياد دادن علوم ديني است. از همين روست که حتي در چنين حالتي که توأم با درد فراوان است اين بزرگواران از بذل عنايت به دانش اندوزي کوتاهي نمي کردند.

ايشان در پايان با تأکيد بر آيه شريفه: «لَقَدْ کَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ؛(5) همانا در داستان هاي آنان [پيشينيان] براي خردمندان عبرت هاي بسيار نهفته است» فرمودند: در احوالات انبيا، ائمه وعلماي صالح عبرت هاي بسياري وجود دارد ومطالعه اين ماجراها براي طلاب علوم ديني بسيار درس آموز است. اين علماي بزرگوار که امروزه نام نيک وآثارشان برجاست روزگاري طلابي ساده بودند ولي بر اثر تلاش، توسل به اهل بيت وتوجه به موضوع اخلاق وحلم به مراتب والاي علمي وعملي دست يافتند.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. مستدرک الوسائل، ج11، ص287 (26ـ باب استحباب العلم...، حديث1).

2. همان، ج10، ص34 (18ـ باب وجوب الوقوف بعرفات...، حديث3).

3. نهج البلاغه، نامه45.

4. بحارالانوار، ج44، ص196 (باب26ـ مکارم اخلاقه...، حديث11).

5. يوسف (12)، آيه111.

 

 

 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.