LOGIN
بیانات
shirazi.ir
ادب حضور در پيشگاه پروردگار
کد 1498
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 17 آذر 1386 - 27 ذوالقعدة الحرام 1428

 

آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي دام ظله روز جمعه 16 آذرماه 86 در جمع شماري از خانواده هاي يزدي، اصفهاني، تهراني وکاشاني به برخي از آداب حضور در پيشگاه پروردگار وگفتگو با خداي متعال پرداختند واز جمله يادآور شدند: آورده اند که روزي ابوذر غفاري صحابي بزرگوار رسول خدا صلّي الله عليه وآله در بيابان مشغول نماز بود وگوسفندانش به چرا مشغول بودند. در همين حال گرگي پيدا شد ويکي از گوسفندان را به دندان گرفت. ابوذر از يک سو نمي خواست براي يک گوسفند مناجاتش را با پروردگار سبحان قطع کند واز سوي ديگر دوست نداشت گوسفند زبان بسته طعمه گرگ شود. در اين حين شيطان به دلش انداخت که اگر در حال نماز گرگ ها تمام گوسفندان را بدرند وچيزي نماند که با آن گذران زندگي کني چه خواهي کرد؟ پاسخ داد: «توحيد خداي سبحان، ايمان به رسول خدا ودوستي سرور آفريده ها پس از او يعني علي بن ابي طالب وائمه طاهرين که از نسل اويند ودشمني با دشمنانشان برايم باقي مي ماند واگر اينها را داشته باشم، هرچه از دنيا از کفم برود باکي نيست». در اين هنگام شيري فرا رسيد وگوسفند را از چنگ گرگ رها کرد وبه ابوذر گفت: به نمازت بپرداز که خدا مرا بر گوسفندانت گماشته است تا نمازت تمام شود.(1) روشن است که خود خداي متعال خود گوسفند را رزقِ شير وگرگ ودرندگان ديگر قرار داده است ولي در اين جا وبه احترام مؤمني چون ابوذر شير درنده نه تنها به گوسفندان ابوذر گزندي نمي رساند بلکه به شباني وپاسداري از آنها مي پردازد تا خلوت ابوذر با پروردگارش گسسته نشود.

ايشان در ادامه افزودند: فقهاي بزرگوار ما گفته اند که شکستنِ نمازِ واجب براي خوف از زيان مالي، جاني يا جز آن اشکالي ندارد، ولي در غير از اين حالات شکستن نماز واجب حرام ومعصيت خداست. با اين حال کسي چون ابوذر که مقام والايي نزد خداي متعال دارد واز خوبان اصحاب رسول خداست از اين حق خود استفاده نمي کند وضمن رعايت ادب حضور در پيشگاه الهي، همچنان به نماز خود ادامه مي دهد.

معظم له با بيان اين معنا که اولياي الهي وبزرگان حتي از بسياري امور مباح پرهيز مي کردند فرمودند: در اين ماجرا خداي متعال براي ابوذر جايز دانسته بود که نمازش را بشکند واموال خود را حفظ نمايد ولي با اين حال ابوذر از اين حق خود استفاده نکرد. شايد بتوان اين قبيل امور را از ويژگي هاي افرادي چون ابوذر دانست بدين معنا که اگر چنين نبودند ابوذر ومانند ابوذر نمي شدند. در روايت آمده است که روزي حلوايي براي امير مؤمنان عليه السلام پيشکش آوردند. آن جناب نوک انگشت مبارکشان را درون آن قرار دادند وآن را ملاحظه کردند. سپس انگشتشان را به لبه ظرف کشيدند تا حلوا در آن نماند واز آن حلوا چيزي نخوردند. وقتي علت را جويا شدند، فرمودند: رسول خدا از اين حلوا تناول نفرموده اند لذا من هم نمي خواهم از چيزي بخورم که رسول خدا نچشيده اند. در حقيقت اين رفتار حضرت علي عليه السلام نوعي مواسات وهمراهي با رسول خدا واداي حق برادري است.

آيت الله العظمي شيرازي ضمن سفارش به توجه بيشتر به مستحبات ومکروهات يادآور شدند: هرچند پرهيزکاري عبارت از پايبندي به واجبات ومحرمات الهي است وانسان بايد ورع وتقوا را از همين نقطه آغاز کند ولي نبايد به اين مقدار بسنده کرد. بلکه خوب است علاوه بر تقيد به واجبات ومحرمات، نسبت به امور مستحب ومکروه نيز عنايت بيشتري به خرج دهيم. کسي نگويد اداي واجبات الهي وپرهيز از حرام برايمان کافي است ونيازي به امور ديگر نداريم، چراکه اگر چنين بود خداي متعال بسياري از امور را مستحب قرار نمي داد. در حقيقت اين امور به تقواي انسان کمک مي رساند واو را پله پله به سوي مراتب کمال سوق مي دهد. هيچ يک از ما دوست نداريم وقتي با شخصي در حال گفتگو هستيم وي به جاي ديگري توجه کند واين را نوعي کم معرفتي مي شماريم. خوب است حتي هنگام خواندن دعاهاي مستحب اين را بدانيم که در محضر الهي ومشغول گفتگو با او هستيم ومعرفت وادب حضور اقتضا مي کند که از گسستن مناجات الهي بپرهيزيم.

ايشان در پايان فرمودند: در روايت آمده است: «أکبَرَ الکبائِرِ الشِّرکُ بِاللهِ؛(2) بزرگ ترينِ گناهان کبيره شرک به خداست». در اين روايت بزرگ ترين گناه کبيره ظلم يا چيزي از اين دست معرفي نشده، بلکه شرک به خداي سبحان در رأس همه کبائر قلمداد شده است. کساني چون ابوذر وعمار سال هاي سال از عمرشان را به شرک سپري کردند ولي در نهايت به چنان مقام والايي رسيدند که خداي متعال ـ فارغ از اسباب وعلل طبيعي ـ شير درنده را به شباني گوسفندانشان مي گمارد. بي شک کساني که سلسله پدران ونياکانشان همگي مسلمان ومسلمان زاده بودند نيز مي توانند به اين قبيل مراتب والاي معنوي وروحاني دست يابند.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. تفسير امام حسن عسکري عليه السلام، ص73 (التوسل الي الله بمحمد...، حديث37).

2. من لا يحضره الفقيه، ج3، ص563 (باب معرفة الکبائر...).