LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مرجع عالي قدر در ديدار با طلاب کربلاي معلا:"
علم توأم با تقوا انسان را به مقامات والا و جاودان مي رساند
کد 1807
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 11 شهریور 1387 - 30 شعبان المعظّم 1429

 
آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي روز يکشنبه گذشته (3شهريورماه1387) در جمع شماري از طلاب علوم ديني کربلاي معلا با اشاره به اهميت و جايگاه علم در اسلام فرمودند: انسان به وسيله نور اشيا را مي بيند و چيزهاي خطرناک و سودمند را از هم باز مي شناسد و جواهرات را از مار و عقرب تمييز مي دهد. اسلام علم را نور، و جهل را تاريکي دانسته و علم را بر جهل فضيلت داده است. خداي سبحان در قرآن مجيد فرموده است: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ؛(1) بگو آيا دانايان با کساني که نمي دانند يکسانند؟» در حقيقت عالم از نور بهره دارد و جاهل در تاريکي غرقه است و هر چه علم انسان بيشتر باشد از نور بيشتري برخوردار است.

ايشان افزودند: علمي که اسلام آن را نور قلمداد کرده علمي است که با تقواي الهي مقرون باشد؛ زيرا علم بدون تقوا همچنان که در روايات شريفه آمده است احيانا باعث گمراه شدن و گمراه کردن و تباهي مي شود. در روايت است که مولايمان امام زين العابدين صلوات الله عليه فرمودند: «... فإنّ العلم إذا لم يُعمل به لم يزدد صاحبه إلاّ کفراً ولم يزدد من الله إلاّ بُعداً؛ علمي که بدان عمل نشود جز بر کفر صاحبش نمي افزايد و فقط موجبِ دورتر شدن او از خدا مي شود». علماي سوء در تاريخ در ميان امت و تاريخ، تباهي هاي بسيار آفريدند. اما علم توأم با تقوا باعث عظمت آدمي مي شود و نام او را همچون شيخ مفيد، سيد رضي، محقق اردبيلي، شيخ انصاري و سيد بحرالعلوم رضوان الله تعالي عليهم اجمعين جاودانه تاريخ مي سازد.

ايشان خاطر نشان کردند: تحصيل علم به کوشش و آمادگي بسيار نياز دارد. در کنار شيخ مفيد همدرسان بسياري تحصيل مي کردند ولي به مقام علمي او نرسيدند. زيرا کوشش و آمادگي علمي آنان مانند شيخ مفيد نبود و مانند او همه توش و توانشان را بر سر اين راه ننهادند. ميرزاي نوري در خاتمه «مستدرک الوسائل» مجموعه اي از داستان هاي مربوط به علماي بزرگ را ذکر کرده است. آنها را بخوانيد تا بدانيد موفقيت علماي بزرگ مرهون چيست و آنان چگونه به اين مقامات بالاي علمي رسيدند.

مرجع عالي قدر در ادامه، احوالات برخي از علماي بزرگ را يادآور شدند و فرمودند: نظام تحصيلي حوزه در گذشته چيزي به نام تعطيلي نمي شناخت و طلاّب در تمام روزهاي سال درس مي خواندند. يکي از علمايي که بنده در کربلاي معلا او را درک کردم سيزده سال تمام در نهايت نظم و بدون وقفه در درس خارج شرکت مي کرد. در تمام اين مدت او فقط يک بار نتوانست خودش را به موقع به جلسه درس برساند و آن زماني بود که جهت کاري ضروري از کربلا به بغداد رفته بود. او صبح زود به بغداد رفته بود تا بتواند به موقع به کربلا بازگردد و خودش را به جلسه درس برساند ولي موفق نشد و فقط در آخر درس رسيد. علت اين تأخير اين بود که اتومبيلي که ايشان را از بغداد به کربلا آورد به دليل نبود مسافر با تأخير از بغداد به راه افتاده بود.

معظم له هم چنين يادآور شدند: شريف العلما رضوان الله تعالي عليه پيش از آن که به چهل سالگي برسد درگذشت. وي پيش از وفات درس خارج مي گفت و بيش از هزار طلبه که برخي از آنها از بزرگان فقهاي شيعه شدند در درس او حضور مي يافتند.

هم چنين برخي از علما و مراجع تقليد در ابتدا کاسب بودند و در سي سالگي يا بيشتر تحصيل علوم ديني را آغاز نمودند و از آن جا که تمام توان و امکانات خود را صرف دانش اندوزي نمودند، آمادگي علمي فوق العاده اي به دست آوردند و در شمار علما و مراجع بزرگ درآمدند. يکي از آنان محقق بغدادي صاحب کتاب «المحصول» در علم اصول است که پيش از کتاب «رسائل» شيخ انصاري در حوزه ها تدريس مي شد و تا کنون علما از کتاب هاي اين عالم جليل القدر در درايه و رجال استفاده مي کنند. ديگري مرحوم سيد علي طباطبائي صاحب «رياض المسائل» و کتاب «الشرح الصغير» است. اين دو بزرگوار و امثال آنان و ديگر کساني که در روزگارشان و پيش از آنان مي زيستند در زمان خود بيش از ما با مشکلات اقتصادي، اجتماعي و امنيتي دست به گريبان بودند ولي اين مشکلات را تحمل کردند و با پشتکار تمام درس خواندند و به اين توفيقات بالا دست يافتند.

در تاريخ زندگاني سيد علي طباطبائي آورده اند که در سال 1216ق نواصب وهابي لعنة الله عليهم به بارگاه سيدالشهدا عليه السلام يورش بردند و قتل عام بزرگي آفريدند. آن روز عيد غدير بود و بيشتر مردم کربلا براي درک زيارت خاصه اميرالمؤمنين عليه السلام به نجف اشرف رفته بودند. در آن واقعه هولناک وقتي سيد علي طباطبايي فهميد وهابي ها قصد جان و مال و ناموس او را دارند، خانواده و اموال خود را پنهاني به جاي نسبتاً امني فرستاد و فقط خودش ماند و کودکي که از فرط شتاب و دستپاچگي و ترس جا مانده بود. وقتي به خانه اش حمله کردند او به خانه اي که انبارِ نگهداري هيزم و مانند آن بود پناه برد. آنان وارد شدند و اتاق ها را يکي يکي مي گشتند و فرياد مي زدند: مير علي کجاست؟ در اين هنگام او در سبدِ بزرگي پنهان شد و آن طفل را روي سينه اش نهاد. وقتي به آن جا رسيدند و پشتهِ هيزم را ديدند گمان کردند سيد زير آنها پنهان شده است و خدا ديدگانشان را از ديدن آن سيد بزرگوار کور کرد. لذا شروع کردند به زير و رو کردند هيزم ها و همه هيزم ها را روي سبد تلنبار کردند تا اين که نا اميد شدند و بازگشتند. البته در خاموشي آن طفل صغير و گريه نکردن او براي خردمندان عبرت هايي نهفته است... «ومکروا ومکر الله والله خير الماکرين».

آيت الله العظمي شيرازي در پايان تأکيد کردند: هر کس آقايِ خودش است و اگر تلاش و کوشش کند خداي متعال به او توفيق، عنايت مي کند. شما نيز به مقدار تلاشي که به خرج مي دهيد موفق مي شويد و به درجات رفيع دست خواهيد يافت. لذا وظيفه داريد نسبت به دو امر مهم پايبندي کامل داشته باشيد.

نخست: کسب آمادگي کامل علمي.

دوم: تقواي حقيقي که يکي از بخش هاي تقوا آن است که براي برادر مؤمن خود همان را بخواهيم که براي خود مي پسنديم.

از خداي متعال مسئلت دارم شما را در اين دو امر مهم توفيق عنايت فرمايد.

 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
1) زمر، آيه9.

2) کافي، ج1، ص44 (باب استعمال العلم، حديث 4).