LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"حضرت آيت الله العظمي شيرازي:"
ماه مبارک رمضان بهترين فرصت جهت آموزشِ اعتقادات و اخلاق اسلامي در جامعه مي باشد
کد 2098
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 30 مرداد 1388 - 29 شعبان المعظّم 1430
 

حضرت آيت الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله در آستانه ي فرا رسيدن ماه مبارک رمضان و در ديدار با جمع کثيري از روحانيون و مبلغان ديني که از شهرهاي اصفهان، تهران و قم و همچنين علما و فضلايي از کشورهاي عراق و سوريه در بيت معظم له برگزار شد، ضمن آرزوي توفيق عبادات در اين ماه و بهره مندي از شفاعت کريمه ي اهل بيت عليهم السلام حضرت فاطمه معصومه عليها السلام با اشاره به فرازهايي از خطبه مبارکه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله که در هفته ي آخر ماه شعبان و در آستانه فرارسيدن ماه مبارک رمضان ايراد گرديده، اظهار داشتند: رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله در بخشي از اين خطبه مي فرمايند: «هو شهر دعيتم فيه الي ضيافة اللّه، و جعلتم فيه من اهل کرامة الله؛(1) ماهي که در آن به ميهماني خدا دعوت شديد و شما را در اين ماه از کساني قرار داده‌اند که شايسته کرامت خدا هستند».

ايشان تأکيد فرمودند: خداي تبارک و تعالي در اين ماه مبارک شما را براي ميهماني خودش دعوت کرده است که در اين ميهماني خود خداي متعال ميزبان و شما هم ميهمان او هستيد و بالاتر از آن اينکه خداي تبارک و تعالي شما را در اين ماه ميهماني مورد کرامت و احترام خودش قرار داده است.
اين ماه مبارک به زودي خواهد آمد و خيلي زود هم به پايان خواهد رسيد، پس بايد دقت کنيم و ببينيم که در اين ماه چه کاره هستيم و چه بايد بکنيم.
معظم له تصريح فرمودند: فرض کنيد اگر کسي تمام اين ماه مبارک را به عبادت و احيا بپردازد و در ماه هاي ديگر و بلکه سالهاي سال نيز به همين ترتيب روزها روزه بگيرد و شب ها به عبادت و راز و نياز بپردازد، چنين فردي چقدر اجر و ثواب دارد و در روز قيامت چه مقامي خواهد داشت؟
ايشان ادامه دادند: قطعاً چنين فردي از مقام و اجر بسياري برخوردار خواهد بود اما با اين وجود شخص ديگر وجود دارد که پيش خداي تبارک و تعالي از مقامي اصلح و بالاتر از آن فرد عابد برخوردار است و آن شخص کسي نيست جز خود شما به شرط آنکه به روايتي که نقل مي کنم عمل کنيد.
فقيه گرانقدر افزودند: در روايت شريفي از حضرت سجاد عليه السلام حديث قدسي نقل شده است که مضمون آن چنين است که حضرت فرمودند: خداي تبارک و تعالي خطاب به موسي بن عمران عليهما السلام فرمود: يا موسي! کسي که يک ضال را هدايت کند، عمل او افضل است نزد من از صد سال عبادتي که روزها روزه بدارد و شبها به عبادت و راز و نياز بپردازد. حضرت موسي عليه السلام عرض کرد: خدايا «ضال» يعني چه؟ خداي تبارک و تعالي در پاسخ فرمودند: «الجاهل بإمام زمانه، تعرّفه؛(2) آن که نسبت به امام زمان خود جاهل و نا آگاه باشد، امامش را به او بشناساني».
حضرت آيت الله العظمي شيرازي در ادامه تصريح فرمودند: آن شخصي که سبب شده است تا اين فرد ضال به امام زمان خود معرفت و شناخت پيدا کند، نزد خداي متعال مقام و درجه اي دارد به مراتب بالاتر از کسي است که صدسال شبانه روز به عبادت و راز و نياز پرداخته است.
ايشان خاطر نشان ساختند: البته معرفت امام زمان متوقف به معرفت ائمه ي قبلي و معرفت نبوّت عامه و خاصه و نيز معرفت خداي تبارک و تعالي است.
معظم له در بخش ديگري از سخنان خود افزودند: دو چيزي که از آيات و روايات معصومين عليهم السلام، بيش از هر چيز ديگري برداشت مي شود، يکي اعتقادات و ديگري اخلاق است که اين ماه مبارک فرصت خوبي براي آموختن و آموزش اين دو در جامعه ي اسلامي است.
ايشان تصريح فرمودند: اسلام در روز اول با پياده شدن و اجراي آن توسط پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و پس از آن بوسيله اميرمؤمنان علي عليه السلام، اسلامي اصيل، واقعي و نجات بخش بود، نه مانند امروز که فقط اسم آن اسلام است!
معظم له ادامه دادند: خداي متعال در قرآن کريم يهود را در شدت دشمني با اسلام و مسلمين، پيش از مشرکين نام مي برد زيرا آنان با پيامبر خدا و مسلمانان هم جنگ کردند و هم جنگ افروزي به پا داشتند، اما با اين وجود مي بينيم که به فرمايش امام باقر عليه السلام که در کتاب شريف کافي نيز نقل شده است، با مطرح کردن برخي از مسايل اخلاقي از سوي پيامبر خدا صلي الله عليه وآله در صدر اسلام بسياري از مردم به اسلام گرويدند که علّت و سبب اصلي اسلام آوردن عام و گسترده ي يهوديان نيز همان بود، که اکنون نيز اگر اين مسائل بر حق اسلامي، در هر نقطه اي از جهان مطرح گردد و به گوش مردم برسد، بيشتر و بهتر از گذشته مردم جهان را به دين مبين اسلام ترغيب و علاقه مند مي کند. مانند همان کاري که پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله پس از پيروزي و فتح مکه انجام داده و خطاب به تمامي مشرکين فرمودند: «اذهبوا؛ انتم الطلقاء؛(3) برويد؛ همه آزاد هستيد» و با اين کار خود از مشرکين جنگ افروز گذشتند که البته باعث جذب آنان به سوي اسلام شد که به تعبير قرآن کريم، موج موج به اسلام گرويدند.
حضرت آيت الله العظمي شيرازي در ادامه سخنان خود خاطرنشان ساختند: آيا به راستي حيف نيست که امروزه يک جوان که مي تواند جزء خدمتگزاران به اسلام و مردم باشد، به خاطر عدم شناخت صحيح و درست اعتقادات و اخلاقيات اسلامي از بين برود؟ که البته قطعاً حيف است، لذا سعي کنيد فرد فرد جوانان را جذب کرده و به خوبي هدايت و راهنمايي کنيد، حال ممکن است گاهي با يک جلسه به نتيجه برسيد و گاهي هم ممکن است با دهها و بلکه صد جلسه هم به نتيجه نرسيد ولي باز هم ارزشمند است و بايد انجام شود زيرا اجر و ثواب هدايت يک فرد و تبديل «من لا يعرفه» به «من يعرفه» بيشتر از صد سال عبادت و روزه است.
معظم له در بخش پاياني سخنان خود با اشاره به روايتي افزودند: نقل است که روزي امام باقر عليه السلام يکي از صحابه ي خود به نام سعد را ديدند که به شدت اندوهگين و در حال گريستن و ناله و ضجه زدن است؛ لذا خطاب به او فرمودند که سبب گريه چيست؟ عرض کرد که يا رسول الله! من راهم را بر خلاف پدران و نياکان خودم که گمراه بودند، عوض کردم و با هدايت شدن به راه شما آمده ام، اما نمي دانم که با نَسَبَم و شجره ام چه کنم که من نوه ي مروان بن حکم هستم؟ حضرت در پاسخ فقط يک جمله به او فرمودند که از کوه هاي طلا هم براي او با ارزش تر است: «أنت امويّ منّا اهل البيت؛ تو گرچه [به حسب خانوادگي] اموي هستي [و نَسَب را چاره اي نيست]، اما تو از ما اهل بيت هستي» پس مي بينيد که حتي اگر از نسل مروان حکم هم کسي به حق و حقيقت راهنمايي شود، مي پذيرد و هدايت مي گردد و بسيار کم هستند کساني که معاند باشند و حق را نپذيرند.
ايشان در ادامه تأکيد فرمودند: البته نبايد فراموش کنيم که در اين ماه مبارک علاوه بر تلاش براي راهنمايي و هدايت ديگران که فرصت بسيار خوب و مناسبي مي باشد، بايستي به فکر تربيت و تزکيه ي خودمان هم باشيم تا اگر اخلاق ناپسندي داريم آن را ترک کرده و بر انجام اخلاق صالح اسلامي تلاش و تمرين کنيم.
معظم له در پايان از خداي تبارک و تعالي، به برکت رسول الله صلي الله عليه وآله و صديقه کبري حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و ائمه اطهار عليهم السلام توفيق انجام اين اعمال را براي همگان خواستار شدند.

 

 

  


(1) وسائل الشيعة، ج10، ص313، ح13494.
(2) تفسير امام عسکري سلام الله عليه، ص 342، ح219.
(3) کافي، ج3، ص512، ح2.