LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
سلسله جلسات علمي حضرت آيت الله العظمي شيرازي در ماه مبارک رمضان (جلسه سوم)
کد 3204
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 23 تیر 1392 - 5 رمضان العظيم 1434
 
طبق رسم ديرينه بزرگ مرجع جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در شبهاي ماه مبارک رمضان، جلسات علمي معظم له و طلاب و فضلاي حوزه در بيت ايشان برگزار شد. در اين محفل علمي از محضر مبارک حضرت آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي سؤال هاي متعددي شد:
 
س1) أخذ اجرت در واجبات عينيّه جايز است و اگر نه دليل آن چيست؟

ج) در صحت واجبات عباديّة دو مطلب بايد محقق باشد: 1. قصد قربت 2. اجاره ي عقلائيه. اگر شخصي پول بگيرد که نماز خودش را بخواند اين چه بسا اجاره ي عقلائيه نباشد، زيرا اجاره عقد است و دو طرف که صاحب نفع باشند مي خواهد و اينجا تحقق ندارد لذا اشکال خواهد داشت. اما اگر پول مي گيرد که نماز ميّتي را بخواند اين اجاره ي عقلائيه بوده و همچنين است اگر پدر جهت تربيت فرزند خود بر نماز، پول به او بدهد تا نماز خود را بخواند. فقط عمده اشکالي که هست اين است که گفته شده اجرت گرفتن با قصد قربت قابل جمع نيست و جواب آن اين است که اگر گرفتن اجرت داعي بر انجام آن عمل عبادي عيني باشد، آنگاه با قصد قربت هم منافات ندارد. پس اگر بر يک عمل عبادي عيني مانند نماز، علي نحو الداعي اجرت بگيرد و آن را با قصد قربت انجام دهد اشکال ندارد چنانچه همين کلام را آقايان فقهاء در اخذ اجرت مقابل انجام واجب کفائي مانند غسل، کفن و دفن ميّت فرمودند. بنابراين همين تصوير که در واجب کفائي فرمودند در واجب عيني هم مي آيد. علاوه بر اينکه يکي از وجوه تصحيح اين است که اجرت بر مقدّماتِ آن واجب باشد.

خلاصه: اگر اجرت بر خود واجب باشد چه واجب عيني بوده و چه واجب کفايي اگر علي نحو الداعي تصوير شود بطوريکه با قصد قربت منافات نداشته باشد و اجاره عقلائيه باشد اشکالي ندارد. آنچه مسلم است و تسالُم بر آن است اين است که در تحقق عبادت قصد قربت و خلوص نيت شرط است، و عبادت نيز بايد به نوعي مستند به امر خداي متعال باشد، لذا حتي اگر به رجاء مطلوبيت باشد که احتمال مي دهد امر داشته باشد کافي است و بيش از اين لازم نيست.

بله مسأله اي که امروزه محلّ ابتلا و متعارف شده اجاره ي طلاست که طلا را اجاره مي دهند و در مقابل، هر ماه مبلغي به موجر داده مي شود اما شخص مستأجر در خودِ اين طلا و نه در منافع آن تصرّف مي کند به نحوي که عين اين طلا باقي نمي ماند. با اينکه شرط صحت در اجاره اين است که خود عين باقي باشد و انتقاع از منافع آن بشود، لذا اشکال اجاره ي طلا اين است که حقيقتاً اجاره نبوده و صحيح نيست مگر اينکه از باب ديگر تصحيح کنيم.

س2) نظر شما به طور عموم درباره ي ترجيح به مرجحات يادشده در روايات مانند احدثيّت، و يا تساقط هنگام تعارض روايات که در باب تعادل و ترجيح مطرح شده چيست؟

ج) روايات علاجيه مانند احدثيّت نسبت به تعارض روايات و مسأله تساقط، معرض عنهاست و بناء علي المشهور والمنصور، اعراض، موهِن است لذا از اعتبار ساقط است و از شيخ مفيد تا به امروز، از هر هزار فقيه يک نفر هم قائل به ترجيح به احدثيت و مانند آن، يا تساقط نيست.

س3) آيا گريه بر امام حسين عليه السلام در نماز جايز است؟

ج) اين مسأله محلّ خلاف است. اطلاقاتي داريم که بکاء مبطل نماز است مگر اينکه بکاء از خوف خدا باشد. و مشهور هم شايد همين باشد اما چيزي که هست اطلاقات ادله شامل گريه بر امام حسين عليه السلام نمي شود و منصرف از آن است، و به عبارت ديگر ادله بطلان از باب ضيّق فم الرکيّة بوده و شامل گريه بر امام حسين عليه السلام نمي شود لذا به نظر مي رسد اشکال ندارد.

س4) برخي قبل از تکبير نماز سلام به امام حسين عليه السلام مي دهند اين از سوي برخي اشکال شده نظر شما چيست؟

ج) قبل از تکبير اشکالي ندارد و نقل شده از مرحوم آقا سيد عبدالهادي شيرازي به اينکه ايشان قبل از تکبير نماز مي گفتند: السلام عليک يا اباعبدالله و سپس تکبير مي گفتند، وقتي از ايشان در اين باره سؤال مي شود؟ در جواب مي فرمايند: اگر امام حسين عليه السلام نبودند ما اصلاً نماز نمي خوانديم و مسلمان نبوديم.

بله در نماز نبايد باشد، زيرا طبق ادله معتبره هرگونه خطابي در نماز به غير از خدا صحيح نبوده و جايز نيست. ادله معتبره داريم که مي گويد: «الصلاة انّما هي قرآن وذکرٌ ودعاء» و ذکر يعني: ذکر خدا مانند تهليل، تکبير و تسبيح، وانّما مفيد حصر است به اين معني که هرچه غير از اين سه باشد جايز نيست.

معلوم باشد که نسبت به جواب سلام در نماز دليل خاص و روايات معتبرة السند و معمول بها دارد. همچنانکه نسبت به السلام عليک ايها النبي دليل خاص دارد. البته مرحوم صاحب عروه در عروه يک مورد را استثناء کرده از عدم جواز خطاب به غير خدا در نماز و آن تسميت العاطس است فرموده چون: يرحمک الله دعاست. امّا جماعتي در حاشيه عروه اشکال کردند که به نظر مي رسد اشکال وارد باشد.

س5) ذکر حضرت زهرا سلام الله عليها در اذان و اقامه جايز است؟

ج) اين مطلب يک بحث علمي دارد و آن اين است که مرحوم شيخ صدوق و شيخ طوسي رحمهما الله رواياتي را در جزئيت شهادت ثالثه که شامل بقيه ي اهل بيت عليهم السلام نيز مي شود در اذان و اقامه، نقل کردند و سپس بعد از نقل اين روايات، راويان آن را رَمي به غُلُو کردند. اين دو بزرگوار يک نقل حسّي کردند و يک نقل حدسي. نقل حسّي آنان همين نقل روايات جزئيت شهادت ثالثه که شامل بقيه ي اهل بيت عليهم السلام نيز مي شود بوده و اين حجّت و مقبول است. و اما نقل حدسي آنها مبني بر اينکه راويان اين روايات غالي بودند، حجت نيست جز براي مقلّدين آنان و آن هم در همان زمان. و اما براي مجتهدان ديگر و نيز براي مقلّدان در اين زمان، پس هرگز حجّت نيست، زيرا اين يک نوع تقليد ابتدائي بوده و تقليد ابتدائي از ميّت جايز نيست. لذا به نظر مي رسد گفتن شهادت ثالثه که مشتمل بر ذکر حضرت زهرا و فرزندان معصوم آنان مي باشد به نحو جزئيت در اذان و اقامه اشکال ندارد.

س6) نظرتان درباره ي ذکر شهادت ثالثه در تشهّد چيست؟

ج) شيخ طوسي رحمه الله در مصباح خود، تشهّدي را نقل کردند که در ضمن آن بعد از شهادتين اين عبارت آمده است: «وانّ علياً نعم الوليّ» و بعد از: السلام عليک أيها النبي آمده است: السلام علي الأئمة الهادين المهديّين، گفتن آن بنابر قاعده ي تسامح در ادلّه سنن اشکالي نخواهد داشت.

س7) نماز نزد ضريح مبارک امام حسين عليه السلام يا بالاسر به طور فرادي افضل است يا نماز جماعت در صحن حرم آن حضرت؟

ج) روايتي است که الصلوة عند الحسين مقبولة. حال بحث است که آيا «عند الحسين» خصوص اطراف ضريح است چنانچه مرحوم والد نظرشان اين بود يا اينکه توسعه دارد. به نظر مي رسد «عند الحسين» توسعه دارد و شامل نه فقط کل حرم بلکه کل کربلا مي شود. لذا در روايت ديگري هم دارد. «من بات عند الحسين ليلة عاشوراء» (عند الحسين) معنايش اين نيست که کنار ضريح يا در حرم بيتوته کند بلکه هر کجاي شهر کربلا بيتوته کند، «بات عند الحسين» صدق مي کند.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.