LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"آيت الله العظمي شيرازي:"
اميرالمؤمنين علي عليه السلام نورخداست ونورخدا هيچگاه خاموش نخواهد شد
کد 3302
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 30 مهر 1392 - 16 ذوالحجّة الحرام 1434
 
جهت دريافت تصوير با کيفيت بالا کليک کنيد
 
مرجع عاليقدر شيعيان جهان و بزرگ احياگر شعائر علوي، حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در آستانه عيدالله الاکبر غدير خم در سخناني مهم بر احياي امر ولايت و بزرگداشت بزرگترين عيد الهي يعني عيد سعيد غدير تأکيد نموده و فرمودند: اميرالمؤمنين علي عليه السلام نور خداست و نور خدا هيچ گاه خاموش نخواهد شد.

مشروح بيانات ارزشمند مرجع عاليقدر بدين شرح مي باشد:

بسم الله الرحمن الرحيم

خداي متعال مي فرمايد: «يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَي اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ مي‌خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش کنند ولي خداي عزوجل نمي‌گذارد تا نور خود را کامل کند هر چند کافران را خوش نيايد»(توبه/32).

منطوق و مفهوم آيه شريفه اين است که برخي انسانهاي خدا گريز مي خواهند به (خيال خود) با دميدنِ به وسيله ي دهان، نور خدا را خاموش کنند، غافل از آنکه خداي متعال بر هر چيزي تواناست، لذا نمي پذيرد جز آن که نور خود را فراگير کرده و آن را به مردم برساند، هر چند کافران، آن را خوش نداشته باشند.

بدين ترتيب خداي متعال، رفتار کافران و ستمکاران را ـ که با اعمال خود در پي خاموش کردن نور خدا هستند ـ به دميدن با دهان تشبيه فرموده است.

ايشان افزودند: نور چيزي است و آتش چيزي ديگر، چرا که آتش را مي توان خاموش کرد، اما نور چنين نيست. به عنوان مثال، خورشيد خود آتش است، ولي پرتو خورشيد نور آن است. حال با وجود خورشيد مي توان نور آن را خاموش کرد؟

پاسخ اين است که اگر جهانيان جمع شوند و بخواهند با وجود خورشيد نور آن را خاموش کنند، هرگز موفق نخواهند شد.

به راستي اگر نتوانند نور خورشيد را خاموش کنند، خاموش کردن نور خدا را قطعاً نخواهند توانست.

مرجع عاليقدر در ادامه فرمودند: براستي نور خدا کيست؟ نور خدا که در اين آيه ي کريمه بيان شده، همانا علي بن ابي طالب عليهما السلام است و البته اين مطلب، سخن من نبوده، بلکه گفتار علماي چهار مذهب اهل تسنن، يعني: حنفي، مالکي، حنبلي و شافعي است که در کتاب هاي خود آن را ذکر کرده اند. پس همان گونه که نور خورشيد بر وجود آن دلالت دارد و سبب شناخته شدن آن مي شود، علي بن ابي طالب عليهماالسلام که نور خداست، به سوي خدا هدايت مي کنند و سبب معرفت خداي متعال مي شوند.

مرجع عاليقدر افزودند: [عده اي از] مردم خواستند با دميدن، دروغ پراکني و جعل حديث، نور خدا (علي بن أبي طالب عليهماالسلام) را خاموش کنند، اما تلاش آنان بي اثر ماند و نور خدا خاموش نشد.

در تاريخ آمده است: مردي از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله به نام «سمرة بن جندب» پس از رسول خدا صلي الله عليه وآله دين خود را با دنيا عوض کرد و در زمان آن حضرت نيز از نيکان نبوده، بلکه همواره در برابر رسول خدا صلي الله عليه وآله مي ايستاد، بدين معنا که هرچه آن حضرت به او مي فرمود، او با آن مخالفت مي کرد. پس از به شهادت رسيدن رسول خدا صلي الله عليه وآله، معاويه افرادي چون او را گرد خود جمع کرد. پس از به شهادت رسيدن اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام، معاويه سمره را خواست و به او گفت: دو آيه در قرآن آمده که يکي درباره ي نيکان و ديگري درباره ي ستمکاران است، لذا از تو مي خواهم بر فراز منبر بروي و بگويي: خود با گوش هاي خود از رسول خدا شنيدم که فرمود: آيه ستمکاران درباره علي بن ابي طالب و آيه پاکان درباره ي قاتل او، يعني عبدالرحمن بن ملجم مرادي نازل شده است. روايت تاريخ از اين ماجرا به شرح زير است:

روايت شده است که معاويه يکصد هزار درهم به سمرة بن جندب داده و از او خواست تا جعل روايت کرده، بگويد: آيه ي: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَي مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّي سَعَي فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ؛ و از ميان مردم کسي است که در زندگي اين دنيا سخنش تو را به تعجب وامي‌دارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مي‌گيرد و حال آنکه او سخت‌ترين دشمنان است * و چون برگردد [يا رياستي يابد] کوشش مي‌کند که در زمين فساد نمايد و کشت و نسل را نابود سازد و خداي متعال تباهکاري را دوست ندارد»(بقره، 204و205) درباره ي علي و آيه ي: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ؛ و از ميان مردم کسي است که جان خود را براي طلب خشنودي خدا مي‌فروشد»(بقره، 207) درباره ي ابن ملجم نازل شده است.

سمره نپذيرفت و معاويه يکصد هزار، يکصد هزار درهم بالا رفت تا به چهارصد هزار درهم رسيد و سمره به خواسته ي معاويه تن داد.

مرجع عاليقدر در ادامه فرمودند: معاويه بر آن شد تا با دميدن و ابزار زبان، يعني جعل حديث، نور خدا را خاموش کند، اما خداي متعال چيزي ديگر مي خواست.

ايشان افزودند: سمرة بن جندب صدها هزار درهم به پاس دروغ پردازي و جعل روايات به دست آورد، اما پس از گذشت 1400سال مي بينيم که تاريخ، سمره را به جهت جعل اين حديث نکوهش کرده و نفرين مي کند.به راستي معاويه و سمره کجايند و آن هزاران و صدها هزار درهم چه شد؟ و اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليهماالسلام در کجاست و چه جايگاهي دارد.

آري، حتي دشمنان آن حضرت ناچار به ستودن حضرت هستند. به عنوان مثال، محمد بن اسماعيل بخاري، صاحب صحيح بخاري (يکي از کتاب هاي صحيح نزد اهل تسنن که پس از قرآن، آن را صحيح ترين کتاب مي دانند و برآنند که اگر اين کتاب را در کنار بيمار قرار دهند شفا مي يابد و مطالبي از اين قبيل!) در زمان امام هادي عليه السلام و امام عسکري عليه السلام مي زيست استاداني داشت که بيشتر آنان از شاگردان امام صادق عليه السلام و امام کاظم عليه السلام بودند.

در اين کتاب بيش از ده هزار حديث گرد آورده شده است و بخاري مدعي است که اين احاديث را از راويان و رجال ثقه (مورد وثوق) روايت کرده است. او گفته است: «من [اين] احاديث را از يکصد تن [راوي]گرفته، ده يا پنج حديث بر مي گيرم، چراکه احاديث صحيح را بر مي گزينم».

همين شخص از خوارج ـ که به اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام دشنام مي دهند ـ از جمله عمران بن حطان ـ که در زمان امام صادق عليه السلام مي زيست ـ حديث روايت مي کند. در دشمني عمران بن حطان نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام همين بس که عبدالرحمن بن ملجم مرادي و ضربتي را که بر فرق مبارک اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليهماالسلام وارد کرد، مدح کرده، در شعري سروده است:

«چه [شکوهمند] ضربتي از پرهيزگاري که صاحب آن خواسته است تا بدان وسيله به خشنودي صاحب عرش (خداي متعال) نايل آيد.

هنگامي که او (ابن ملجم) را به ياد مي آورم، پيمانه اش (عملش) را کامل ترين عمل خلق در ميزان خدا مي دانم».

يکي از علماي مؤمن با شعر يادشده اين گونه به مقابله پرداخت و سرود:

«ضربتي از شقاوت فرجامي که از رهگذر آن مي خواست خود به همراه شيطان به آتش دوزخ برسد.

من اگر روزي او را به خاطر بياورم، او را سبک پيمانه ترينِ آفريدگان نزد خدا مي دانم».

معظم له ادامه دادند: اين بخاري از عمران بن حطان خارجي حديث روايت مي کند و او را ثقه و عدل مي خواند و از عمر بن سعد از قاتلين امام حسين عليه السلام نقل روايت کرده، درباره اش مي گويد: او راويِ ثقه است و ثابت نشده که او امام حسين را کشته باشد.

همين شخص اگر تمام کتابش مورد بررسي قرار گيرد به هيچ وجه روايتي از امام صادق عليه السلام در آن يافت نمي شود. اين در حالي است آن دسته از استادان او که از شاگردان امام صادق عليه السلام بودند از آن حضرت و غير ايشان احاديثي برايش بازگفته اند، اما او احاديث امام صادق عليه السلام را وا مي نهاده و احاديث ديگران را نقل مي کرده است.

بنا به نقل تاريخ، به بخاري مي گفتند: تو از عمران بن حطان، مدح کننده ي قاتل علي و از عمر بن سعد از قاتلين حسين حديث روايت مي کني؟ چرا از جعفر بن محمد صادق نواده ي رسول الله حديث روايت نمي کني؟

پاسخ داد: وثوق او نزد من ثابت نشده است و از او چيزي (کينه اي) در دل دارم.

جان سخن اين که اقدام سمرة بن جندب در جعل روايت به درخواست معاويه و نيز رفتار بخاري با احاديث اهل بيت عليهم السلام بخشي از تلاش ها براي خاموش کردن نور خدا بود.

قران کريم پانصد آيه به احکام و مسائل شرعي از قبيل: غسل، وضو، نماز، حج، خمس، زکات، امر به معروف، نهي از منکر، ارث، ازدواج، طلاق، ديات، قصاص، نذر، خريد و فروش که حدود يکصد هزار مسأله ي شرعي در فروع مي رسد اختصاص داده است.

اينک بپردازيم به آياتي که با اشاره و اوصاف و نه به صراحت از اميرالمؤمنين عليه السلام ياد کرده است و اين جانب طي چند سال به تحقيق و جستجوي آياتي پرداخته ام که علماي اهل تسنن آن را در فضايل اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب دانسته اند و بدين ترتيب هفتصد آيه را که تنها منابع اهل تسنن در اين زمينه ذکر کرده اند گرد آوردم.

خداي متعال درباره ي تمام احکام اسلام تنها پانصد آيه فرو فرستاده، ولي براي علي بن ابي طالب عليهماالسلام و در فضايل آن حضرت هفتصد آيه نازل کرده است، آن هم به روايت کساني که اميرالمؤمنين عليه السلام را نپذيرفته، بدو اعتراف نکرده اند و نه دوستداران و پيروان اهل بيت عليهم السلام.

حضرت آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي در ادامه فرمودند: در طول 1400 سال چه بسيار از فضايل آن حضرت را پنهان داشتند، ولي باز هم اين مقدار از فضايل ايشان آشکار شد و اين بدان معناست که با دميدن دهان، خاموش کردن نور خدا امکان پذير نيست.

آورده اند که دو دوست بودند: يکي دوستدار اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام و ديگري از دشمنان آن حضرت. دشمن اميرالمؤمنين عليه السلام روزي به دوستدار آن حضرت گفت: اين که خداي متعال علي را در قرآن ستوده، به جهت ايمان و عمل صالح او نبود، بلکه دليل دوستي اش با او بود.

دوستدار آن حضرت پرسيد: علت آن ستايش الهي چيست؟

دشمن حضرت علي عليه السلام گفت: علي بن ابي طالب در حال رکوع يک انگشتر صدقه داد و خدا آيه ي: «إِنَّمَا وَلِيُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست و کساني که ايمان آورده‌اند همان کساني که نماز برپا مي‌دارند و در حال رکوع زکات مي‌دهند»(مائده، 55) به پاس عمل او نازل کرد و پيامبر احاديثي در اين باره فرمود، اما غير از علي بن ابي طالب کسي بود که در رکوع خود در چهل نوبت، چهل انگشتري صدقه داد، ولي حتي يک آيه درباره ي اقدام او نازل نشد.

دوستدار حضرت علي عليه السلام گفت: نه، اين گونه نيست، بلکه درباره کسي که چهل انگشتر صدقه داد نيز آيه اي نازل شده است.

دشمن حضرت علي عليه السلام پرسيد:آن آيه کدام است؟

پاسخ شنيد: آيه اين است که مي فرمايد: «فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّي * وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّي؛ او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند * بلکه تکذيب کرد و روي‌گردان شد»(قيامه، 31و32)

معظم له در خاتمه فرمودند: حقيقت اين است که نور خدا ماندگار و جاويدان است، چون اراده ي خداي متعال بر آن تعلق گرفته است، لذا هيچ کس را ياراي ايستادن در برابر آن و ستيز با آن نيست و چنان که رسول خدا صلي الله عليه وآله به درگاه الهي دعا کرده عرض نمودند: «اللهم اخذل من خذله؛ بار خدايا، آن که او (علي بن ابي طالب عليهماالسلام) را تنها گذارد تنهايش گذار».

بنابر اين دعاي رسول خدا صلي الله عليه وآله هرکس اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام را وانهد، خداي توانا او را وا مي نهد.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.