LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"از حر تا آزادگی"
مشروح بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در شام غریبان ۱۴۴۵
کد 38735
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 15 مرداد 1402 - 18 محرّم الحرام 1445

طبق معمول همه ساله، شامگاه روز دهم محرم الحرام ۱۴۴۵ق (به تقویم کشور ایران)، بیت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شهر مقدس قم میزبان اجتماع عزاداران حسینی بود که برای بهره گرفتن از رهنمودهای معظم له در بیت ایشان گرد آمده بودند.
در این دیدار گرم و صمیمی، مرجع عالیقدر رهنمودهایی بایسته و شایسته بیان داشتند که به شرح زیر است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
عظم الله اجورنا واجورکم بمصابنا بسیدنا الحسین صلوات الله علیه
وجعلنا وایاکم من الطالبین بثأره مع ولیه الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف من آل محمد صلی الله علیه وآله

درآمد

در ابتدای سخن فرارسیدن عاشورای حسینی را به محضر مقام رفیع و شامخ ولایت کبرای الهیه و امامت عظمی، حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف تعزیت عرض می دارم. به امید آنکه خدای متعال در فرج آن حضرت تعجیل نماید تا دنیای به تنگ آمده از ظلم و بی عدالتی، سرشار از عدالت گستری و عدالت محوری شود و همگان از یُمن آن بهره مند شوند.

همچنین فرارسیدن این مناسبت بزرگ را به تمام مردان و زنان مؤمن و تمام مظلومان و مستضعفان و دردمندان جهان در جای جای این عالم فانی تسلیت عرض می کنم.

همینطور به عنوان مستحب شرعی از تمام خادمان حسینی که در این ایام و در باقیمانده از ماه محرم و همچنین ماه صفر الاحزان درجهت تعظیم شعائر حسینی تلاش و خدمت کرده و می کنند و در این مسیر انواع مشکلات اعم از مشکلات داخلی، خارجی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، پزشکی و... را بر خود هموار می سازند، قدردانی و تشکر می کنم و دعاگوی آنان هستم.

برگی از بوستان زیارت عاشورا

زیارت عاشورا زیارتی مقدس و علی الظاهر تنها زیارتی است که مستقیماً از جانب خدای متعال صادر شده و به عبارتی حدیث قدسی است. مضامین بالا و جملات مهمی در این زیارت به چشم می خورد که یکی از مهم ترین آن عبارت: «اللهم اجعل محیاي محیا محمد وآل محمد و مماتي ممات محمد وآل محمد؛ پروردگارا زندگی و حیات ما را زندگی و حیات محمد و خاندانش قرار بده و مرگ ما را مرگ آنان قرار بده» است.

عالمان ادبیات عرب در رابطه با لفظ «محیا» گفته اند که مصدر میمی و به معنای «حیاة» است. ریشه این کلمه ماده «حَیَوَ» و «حَیَیَ» به معنای حیات و زندگانی است و «ة» در این کلمه نیز زائد است. معنای ساده این فقره از زیارت اینگونه است که از خدای متعال می خواهیم تا زندگی ما را در تمام ابعاد، چه از نظر مالی، چه از نظر گذران عمر، چه در معاشرت با دیگران و...، به گونه ای قرار دهد که مطابق و همسو و هم رنگ زندگانی رسول خدا صلی الله علیه وآله و خاندان پاک ایشان علیهم السلام باشد. در ادامه هم از ذات باری تعالی مسألت داریم که مرگ و پایان زندگی دنیایی ما را نیز همانند مرگ اهل بیت علیهم السلام قرار دهد و ما را عاقبت به خیر کند.

البته پرواضح است که چنین چیزی در نهایت کمال و صددرصدی امکان پذیر و شدنی نیست، چراکه آن بزرگان استثنا و دست نیافتنی هستند. اما از خدا می خواهیم تا جایی که ممکن است ما را در این مسیر و رسیدن به زندگانی و مرگی که مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام است، یاری دهد. چنین درخواستی همانند امر خدای متعال در قرآن کریم است که می فرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛[1] قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست». به این معنا که هرچند ما نمی توانیم به صورت کامل از رسول خدا صلی الله علیه وآله پیروی کنیم و اعمالمان را همانند اعمال ایشان انجام دهیم اما باید تا جایی که امکان پذیر و در توانمان است، به ایشان اقتدا کنیم؛ قرینه خارجیه بر چنین برداشتی دلالت دارد.

تقسیم بندی انسان ها در حیات دنیوی

مردم در یکی از چهار دسته ای که بیان می شود، قرار می گیرند. دسته اول همانی است که در این فقره از زیارت مقدس عاشورا از خدای متعال مسألت می کنیم. این دسته کسانی هستند که زندگانی و مرگشان همانند اهل بیت علیهم السلام است. تا جایی که به یاد دارم، زیارت عاشورا تنها زیارتی است که به خواندن روزانه آن امر شده است. این دسته چه بسا هر روز به خواندن این زیارت مقدس ملتزم هستند و روازنه چنین درخواستی را از خدای متعال مسألت می کنند. پس گروه اول زندگانی و مرگی همانند اهل بیت علیهم السلام دارند و عاقبت به خیران هستند.

دسته دوم کاملاً در نقطه مقابل قرار دارند، به این معنا که کسانی هستند که نه زندگی آنان شباهتی به اهل بیت علیهم السلام دارد و نه مرگشان همانند مرگ اهل بیت علیهم السلام است. برای این دسته می توان دشمنان اهل بیت علیهم السلام امثال ابن سعد و اصحابش که به رویارویی با امام حسین علیه السلام پرداختند را نام برد. اینان «شقي في الدنیا وشقي في الآخرة؛ نگون بخت در دنیا و آخرت» هستند.

دو دسته باقی مانده آنانی هستند که یکی از این دو خصوصیت را دارند و از دیگری محروم مانده اند، به این گونه که ممکن است افرادی دنیایی همانند دنیای اهل بیت علیهم السلام نداشته باشند اما در نهایت عاقبت به خیر می شوند. برای مثال ممکن است کسی در تعاملات خانوادگی با زن و فرزند یا در تعاملات اجتماعی خود در جایگاه خریدار یا فروشنده یا عضوی از حکومت حاکم بر جامعه، یا در جایگاه یک کارمند یا تاجر یا اهل علم یا واعظ و یا حتی مرجع تقلید، کم و کاستی داشته باشد اما نهایتاً عاقبت به خیر شود. به هر حال ما در این دنیا با تمام وسوسه های نفسانی و شیطانی و زرق و برق دنیا دست به گریبان هستیم و ممکن است در این بین کم و کاستی در اعمال ما به وجود بیاید. به هر حال ملاک، عاقبتی است که به آن خواهیم رسید. پس ممکن است کسی در زندگی دچار کم و زیادهایی شده باشد و در نهایتِ امر از راه های مختلف پاک و عاقبت به خیر شود.

همین طور ممکن است دسته ای در صف مقابل قرار بگیرند، اینگونه که در دوران زندگی انسان خوب و شایسته ای بوده و زندگی مطلوبی را پشت سر گذارده، اما در نهایت دچار سقوط و عاقبت به شر می شود، مانند شخصی همچون زبیر که پسر عمه رسول خدا صلی الله علیه وآله و پسر عمه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام بود. او در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از یاران ایشان بود و همچنین پس از آن حضرت به مدت بیست و پنج سال در خدمت و رکاب امیرمؤمنان علیه السلام بود و بنده به مطلبی برنخورده ام که حاکی از بدکرداری او در طول این مدت باشد. اما با این حال، پس از آنکه امیرمؤمنان علیه السلام به حکومت رسید او دل به نسبت خویشاوندی خود بست و انتظار داشت ازسوی امیرمؤمنان علیه السلام به پست و مقامی و یا حکومت بر منطقه ای برسد که امیرمؤمنان علیه السلام چنین نکردند. او نیز از آن حضرت روی برگرداند و یکی از ارکان جنگ جمل برضد امیرمؤمنان علیه السلام شد. اینگونه بود که شخصی چون زبیر پس از سال ها عاقبت به شر شد.

حرّ علیه السلام

اما حرّ علیه السلام. او کسی بود که اگر توبه نمی کرد و از راه اشتباهی که رفته بود، باز نمی گشت و همینطور اگر حضرت امام حسین علیه السلام توبه او را نمی پذیرفت، در زمره افرادی همچون ابن زیاد و ابن سعد قرار می گرفت، چراکه او بود که با لشکریان خود راه را بر آن حضرت بست و زمینه ساز واقعه کربلا شد. او در آن هنگام مو به مو فرمان و نقشه ابن زیاد مبنی بر متوقف ساختن امام و همراهانشان در مکانی به دور از آب را اجرا کرد. حتی حضرت امام حسین علیه السلام از او خواستند تا اجازه دهد به یکی از روستاهای اطراف کربلا بروند اما حرّ باز اجازه نداد و به هرنحوی که بود آن حضرت را متوقف و دسترسی ایشان به آب را قطع کرد. این جریانات تماماً امتحان خدا از او بود.

حرّ علیه السلام اگر به راه خود ادامه می داد و توبه نمی کرد، چه جایگاهی برای خود رقم زده بود؟! اما او متوجه اشتباه خود شد و توبه کرد و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نیز توبه او را پذیرفتند.

چند نکته مهم

در رابطه با جناب حرّ علیه السلام مطالب بسیار است که سابقاً در فرصتی همانند امشب به آن پرداخته ایم. من جمله در گذشته عرض شد که هرچند جناب حرّ علیه السلام از کرده خود نادم گشت و راه رفته را بازگشت اما آثار وضعی اعمال او گریبانش را گرفت. حرّ علیه السلام در زمان توبه اقرار کرد که دل اولیای خدا را لرزانده است و این گناه بزرگی بود که وبالش دامن گیر او شد. او در میان صحرا با هزار تن جنگجو و مسلح راه را بر امام علیه السلام و اصحاب و زنان و کودکان همراه آن حضرت بست و دل آنان را لرزاند. درست است که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از عاقبت کار مطلع بودند اما سایر زنان و کودکان، به استثنای حضرت زینب سلام الله علیها، که از وقایع پیش رو و آنچه بر ایشان مقدر شده بود، اطلاعی نداشتند، لذا ترس وجود آنان را فرا گرفته بود. حرّ علیه السلام در این باره گفت: «ارعبت قلوب اولیائک؛ دل های اولیای تو را لرزاندم».

آثار وضعی اعمال حرّ علیه السلام

شک و شبهه ای در این نیست که حرّ علیه السلام عاقبت به خیر و بهشتی است اما آثار وضعی اعمالش پابرجا و باقی ماند. ازجمله اینکه از نماز امام معصوم علیه السلام بر پیکرش محروم شد و تاریخ حتی به یاد ندارد چه کسی بر بدنش نماز خواند در حالی که بر بدن سایر شهدای کربلا پس از سه روز یا حضرت امام سجاد علیه السلام نماز گذاردند و یا شخصی به دستور و به نیابت از ایشان.

محرومیت دیگر حرّ علیه السلام این است که بدنش یک فرسخ دورتر از بدن امام حسین علیه السلام دفن شد در حالی که سایر شهدا در کنار حضرت آرام گرفتند. تا به حال به این مطلب فکر کرده اید که از خیل عظیم زائرانی که در طول سال به کربلا وارد می شوند، که تنها در زیارت مقدس اربعین این تعداد به بیش از بیست میلیون زائر می رسد، چند نفر به زیارت قبر حرّ علیه السلام می روند؟ یا اینکه در طول سال پنجاه و دو شب جمعه را سپری می کنیم که شب زیارت مخصوص حضرت سیدالشهدا علیه السلام است که با حسابی سرانگشتی به طور متوسط در هر شب جمعه دو میلیون زائر به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف می شوند که در طول سال تنها در شب های جمعه بیش از صد میلیون زائر به زیارت آن حضرت نائل می آیند.

زیارت های مخصوص آن حضرت در سایر مناسبت ها مانند شب های قدر، عید قربان، عید فطر و سایر مناسبت های در ماه شوال و ذی القعدة و ذی الحجة و ایام عرفه و سپس ایام عاشورا، با آن حضور گسترده و میلیونی زائران، بماند. شاید در این ایام شمار زائران آن حضرت جمعاً به حدود دویست میلیون برسد. سؤال اینجاست که از میان این جمعیت دویست میلیونی آیا حتی یک میلیون به زیارت حرّ علیه السلام می روند؟ بنده درصدد خدشه دار کردن چهره و مقام جناب حرّ علیه السلام نیستم و به ایشان ارادت دارم. یقیناً او در زمره یاران حضرت امام حسین علیه السلام است اما از اثر وضعی اعمال، راه گریز و چاره ای نیست. در رابطه با حضرت امام حسین علیه السلام حتی اگر قصوری از کسی سر بزند، آثار وضعی آن گریبانش را می گیرد که در سخنرانی آستانه ماه محرم الحرام به دو نمونه از آن اشاره کردم.

رفتار محبت آمیز امام حسین علیه السلام با حرّ علیه السلام

آنچه در رابطه با حرّ علیه السلام درخور توجه است اینکه باید رفتار و گفتار حضرت امام حسین علیه السلام با او در قالب فیلم به دنیا عرضه شود. بنده علی رغم مطالعات زیادی که در طول سال ها در تاریخ داشتم و همینطور با اینکه در مجالس منبر و وعظ واعظان مختلف حضور داشته ام، برای این رفتار مانندی نیافته ام. لازم است که این تعامل به دنیا عرضه شود. لازمه این کار این است که جوانان مؤمن پسر و دختر در هرجایی از این جهان آستین همت بالا بزنند و در این جهت اقدامات لازم را انجام دهند.

حرّ و یارانش که هزار تن بودند، در نزدیکی های کربلا به امام حسین علیه السلام و همراهانشان رسیدند. طبق برخی نقل های تاریخی، هزار و پانصد تن نیز با حضرت امام حسین علیه السلام وارد کربلا شدند. باتوجه به این شرایط، اگر جنگی در آن زمان در می گرفت، حضرت عباس علیه السلام قادر بود به تنهایی تمام لشکر حرّ را تار و مار کند. از این رو مرحوم سید جعفر حلی رضوان الله علیه در وصف ایشان چنین گفته است:

قسماً بصارِمِهِ الصَّقيل وإنّني            في غير صاعقةِ السَّما لا اقسِمُ

لولا القَضا لَمَحى الوجودَ بِسَيفهِ          واللهُ يقضي ما يشاءُ ويَحكُمُ

به این معنا: «به آن شمشیر صیقلی (اباالفضل) قسم می‌ خورم، و من به کم تر از رعد و برق قسم نمی‌خورم. اگر قضا و قدری نبود (که او باید می ‌رفت تا دست‌ گیر ما می شد)، عالم را از بین می‌ برد، و خداوند هرآنچه بخواهد می کند و او حکمران است».

 

اما حضرت امام حسین علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام اجازه جنگ ندادند. اگر آن حضرت در قید رعایت موازین دنیوی نبودند و یا اگر عصمت نداشتند، همه لشکر حرّ را درو می کردند. حتی لشکریانی که پس از آن به یاری می آمدند را نیز از دم تیغ می گذراندند.

شخصی در این رابطه می گفت حضرت امام حسین علیه السلام با لشکریان حرّ نجنگیدند از این رو که لشکریانی برای یاری سپاه حرّ به راه افتاده بودند. اما حضرت امام حسین علیه السلام قادر بودند از آن لشکریان هم عبور کنند. هزار و پانصد تن همراه با حضرت امام حسین علیه السلام بودند که تنها حضرت ابالفضل العباس علیه السلام برای رویارویی با لشکر حرّ کافی بودند. از این رو امام حسین علیه السلام به همه اصحاب و یارانشان اجازه جنگ دادند، مگر به حضرت ابالفضل العباس علیه السلام. حضرت امام حسین علیه السلام خود نیز با سپاه دشمن جنگیدند اما ایشان امام معصوم و صاحب عصمت کبری بودند، لذا قدرت خود را تحت کنترل داشتند و بر خود مسلط بودند. وگرنه ایشان به تنهایی قادر بود با تمام لشکر حرّ و همینطور لشکریانی که بعدها به کربلا آمدند، مقابله کنند و فاتحانه وارد کوفه شوند و ابن زیاد را نیز یا از دم تیغ بگذرانند و یا او را مجبور به فرار کنند. اما خدای متعال می خواست بشر و فرزندان آدم را با امتحان سختی بیازماید، لذا فرمود: «إن الله شاء أن یراک قتیلاً؛ خدا اراده کرده تو را کشته ببیند».

مهم ترین دلیل از خلقت بشر گذاردن او در بوته امتحان و سنجش است و قرآن هم بارها به این مطلب اشاره کرده و ازجمله فرموده است: «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ؛[2] تا هرکه هلاک شدنی است، بعد از اتمام حجت هلاک شود و هرکه لایق حیات ابدی است، به اتمام حجت به حیات ابدی رسد». حکمت این امتحان نیز اتمام حجتی است که خدای متعال بر تمامی بندگان جاری می کند، حال افرادی بهشتی باشند یا افرادی جهنمی.

جود امام حسین علیه السلام در قبال حرّ و یارانش

همانطور که بیان شد حرّ همه جوره با درخواست های حضرت امام حسین علیه السلام مخالفت کرد و حاضر به پذیرش پیشنهادهای آن حضرت که خواستار نقل مکان به جای دیگر یا بازگشت به مدینه منوره و یا حتی اتراق در کنار فرات بودند، نشد و طبق دستور ابن زیاد، امام علیه السلام و همراهانشان را در جایی به دور از آب متوقف کرد.

این اقدام حرّ در حالی بود که پیش تر از این خود و یارانش به دست امام علیه السلام از تشنگی نجات یافته بودند. ماجرای این برخورد کریمانه حضرت علیه السلام با حرّ و یارانش را بدون شک از واعظان گرامی شنیده اید. در ابتدا حضرت امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت پیش از یاران حرّ به آب دسترسی پیدا کرده بودند و پس از آن حرّ و سپاهش به امام علیه السلام رسیدند.

طبق نقل تاریخ در آن هنگام هزار و پانصد تن همراه با حضرت امام حسین علیه السلام بودند. این تعداد طی مدتی که آن حضرت علیه السلام از مکه مکرمه به سمت کربلا در حرکت بودند، به ایشان پیوسته و ملحق شده بودند. حرکت امام علیه السلام از مکه به سمت کربلا از هشتم ذی الحجة آغاز شد و تا دوم ماه محرم که به کربلا وارد شدند، به طول انجامید. این در حالی است که این مسیر به طور طبیعی در زمان کمتری، یعنی دو هفته و یا اگر کسی به تاخت این مسیر را طی می کرد، در مدت یک هفته طی می شد، اما امام حسین علیه السلام این مسیر را در سه هفته پیمودند. حضرت امام حسین علیه السلام این مسیر را آهسته آهسته طی کردند تا کسانی که قصد یاری شان را داشتند، به ایشان ملحق شوند. عده ای از مردم نیز در دوازدهم و سیزدهم ذی الحجة از حج فارغ شدند و به امام علیه السلام پیوستند.

ایشان و همراهانشان زودتر به آب دسترسی یافتند و سپس سپاه هزارنفری حرّ به آن منطقه رسید، در حالی که تمام سپاه و حتی حیواناتشان به شدت تشنه بودند. حضرت امام حسین علیه السلام همه آنان را سیراب کردند که اگر چنین نمی کردند تمامی آنان هلاک می شدند. فراتر از این ها رفتار کریمانه امام حسین علیه السلام با یکی از یاران حرّ بود که قادر به آب خوردن از مشک نبود. حضرت علیه السلام نحوه آب خوردن از مشک را به او یاد دادند و با دستان مبارکشان او را سیراب کردند. کار در همین جا تمام نشد. تاریخ ادامه ماجرا را با عبارت تعجب انگیزی نقل می کند که نشان از فراخی قلب آن امام مظلوم دارد. تاریخ می گوید: « ورشف الخیل ترشیفا؛ و جرعه جرعه به اسب ها آب داد».

جا دارد الفاظی که در این عبارت استفاده شده است را از لحاظ لغوی بررسی کنید. مطالب لطیفی در این سخن نهفته است. پیش از توضیح این مطلب و برای درک عمق احساسات و لطافت روح و عظمت قلب امام حسین علیه السلام خوب است بدانیم که اسب حیوان باتحمل و پرتوانی است. از این رو در جنگ ها به جای حیوانات دیگر مانند قاطر یا گاو که آنان نیز از قدرت بالایی برخوردارند، معمولاً از اسب استفاده می شد. در احوالات این حیوان اینگونه می گویند که اسب همانند انسان زمانی که تشنگی بر او غالب می شود و سپس به آب می رسد، بی قاعده و با ولع آب می نوشد، لذا زود احساس سیرابی به او دست می دهد اما در حقیقت بدنش به آب بیشتری نیاز دارد. حضرت امام حسین علیه السلام از این عادت اسب مطلع بودند برای همین جرعه جرعه به اسبان لشکریان حرّ آب دادند و به اصحاب و یارانشان نیز دستور دادند تا به همه اسب ها طی چند مرحله و جرعه جرعه آب دهند تا حیوان زبان بسته حقیقتاً سیراب شود. چنین تعبیر و اقدام کریمانه ای را بنده در هیچ جای تاریخ مشاهده نکرده ام. در کجای تاریخ می یابید که شخصی با لشکریان دشمن که به رویارویی با او آمده اند، چنین برخوردی داشته باشد و حتی حیواناتشان را اینگونه سیراب کند؟! آری آن حضرت که سلام خدا بر او باد، به یاران خود دستور دادند تا ظرف های آب را در چند مرحله به دهان اسب های لشکریان حرّ نزدیک کنند تا اسب ها آب را جرعه جرعه و به عبارتی با مکیدن بنوشند تا کاملاً سیراب شوند و تنها احساس سیرابی نداشته باشند.

اگر چنین برخوردی در قالب یک فیلم و اثر تلویزیونی به دنیا عرضه شود، آیا دنیا را تکان نخواهد داد؟! عصر حاضر عصر فیلم و رسانه است. باطل کاران عالم از این دستاورد درجهت مقاصد خود که گمراهی و ضلالت است، بهره می گیرند و میلیون ها فیلم به دنیا عرضه می کنند و دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده اند، اما متأسفانه کشورهای اسلامی در غفلت به سر می برند و از این قدرت استفاده لازم را نمی برند.

پرداختن به این موضوعات و استفاده از رسانه درجهت رساندن مطالب دینی به دنیا واجب کفایی است و در عصر حاضر به حدّ کفایت نرسیده است. ماجرای حرّ و برخورد امام حسین علیه السلام و توبه او ازجمله موضوعاتی است که قادر است دنیا را متحول سازد و به طور قطع کفار را به سمت اسلام اهل بیت علیهم السلام مایل و دورافتادگان از اهل بیت علیهم السلام را به آنان نزدیک می کند. حضرت امام رضا علیه السلام در این خصوص مطلبی فرموده اند که در غایت صحت و حقیقت است. ایشان فرمودند: «فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا؛[3] اگر مردم زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند».

در زمان ما اکثر غیرمسلمانان و اکثر مسلمانانی که از اهل بیت علیهم السلام دور افتاده اند، با حقیقت معارف اهل بیت علیهم السلام آشنا نیستند و آن را نمی شناسند. دلیل این دوری عدم آشنایی صحیح با اهل بیت علیهم السلام است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در رابطه با حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند: «أنا من حسین؛ من از حسینم». همانطور که شاهدیم، از غالب انبیای الهی علی نبینا وآله وعلیهم السلام اثر و نام و نشانی باقی نمانده است. اما رمز ماندگاری اسلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، امام حسین علیه السلام است. اگر در جای جای دنیا نشانی از اسلام و عبادت و نماز و روزه و تقوا و نیکی است، به برکت وجود آن حضرت علیه السلام است. این شعار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، یعنی فرمایش «أنا من حسین» باید جهانی شود و به دنیا برسد تا مردم دنیا اینگونه که شاهد هستیم از اسلام و ایمان دور نشوند. نباید مجال و فرصت دروغ پراکنی و مغالطه به اصحاب ضلالت و گمراهی داده شود.

آنانی که با رسانه و ماهواره آشنایی دارند، می دانند که در دنیای کنونی بیش از نود درصد شبکه های ماهواره ای درجهت گمراه کردن مردم به خدمت گرفته شده اند. در این زمینه تحقیق کنید. آمار عجیبی به دستتان خواهد آمد. چرا شیعیان در این زمینه فعالیت درخوری ندارند، درحالی که امروزه تشیع در سراسر جهان شاخه دوانده است و شیعیان بحمدالله در اکثر نقاط جهان و در کشورهای اسلامی و غیراسلامی حضور دارند؟! شیعیان همت کنند و ماجرای حرّ و امثال او را از طریق رسانه و ماهواره به دنیا عرضه کنند. تا جایی که بنده طی این سال ها مطالعه و کندوکاو کرده ام، رفتار امام حسین علیه السلام در آن شرایط بی نظیر است و مانندی برایش نیافته ام. درست است که چنین کاری نیازمند هزینه های بسیار است اما باید هرطور که شده ولو با قرض گرفتن و مراجعه به افراد متعدد و با همکاری و مشارکت ده ها و بلکه صدها تن، معارف اهل بیت علیهم السلام از طریق ساخت فیلم به دنیا عرضه شود. انجام چنین پروژه هایی زمان بر است اما با همت و تصمیم دست یافتنی و ممکن است. تولید این آثار، دنیا را متحول خواهد کرد.

نفرین یا خبر؟!

مطلب دیگری که در رابطه با جناب حرّ علیه السلام قصد بیان آن را دارم، مربوط به جمله ای است که حضرت امام حسین علیه السلام پیش از توبه به او فرمودند. طبق نقل تاریخ و روایات، حضرت امام حسین علیه السلام بارها از حرّ درخواست کردند تا مانع نقل مکان آن حضرت به جای دیگر یا بازگشت ایشان به مدینه نشود، هرچند که امام علیه السلام می دانستند که حرّ چنین اجازه ای نخواهد داد اما سنت همیشگی الهی که همان امتحان خلایق است سبب شد، تا حضرت اباعبدالله علیه السلام بارها خواسته خود را تکرار کنند. حرّ در جواب، برخورد تندی با امام حسین علیه السلام کرد و مانع از بازگشت یا نقل مکان آن حضرت شد. در این هنگام امام حسین علیه السلام به او فرمودند: «ثکلتک أمک؛ مادرت به عزایت بنشیند».

غالب افراد این بیان را به نفرین تعبیر کرده اند، به این معنا که حضرت علیه السلام حرّ را نفرین کردند که مادرش عزادار او شود و به عزایش بنشیند اما آنچه به ذهن بنده خطور می کند این است که باتوجه به علم امام علیه السلام از آینده و اینکه می دانستند حرّ توبه خواهد کرد و به شهادت خواهد رسید و در نتیجه مادرش که در آن زمان در قید حیات بود، عزادار او خواهد شد، ممکن است چنین تعبیری إخبار باشد و نه إنشاء. به کار بردن چنین تعبیراتی از باب بلاغت و در زبان عرب متعارف است و از آن به مستقبل محقق الوقوع یاد می شود که در سیاق ماضی به کار می رود.

برای توضیح بیشتر باید عرض کنم که اگر حضرت امام حسین علیه السلام می خواستند به صورت عادی از مرگ حرّ علیه السلام خبر بدهند باید می فرمودند: «تثکلک أمک؛ مادرت به عزایت خواهد نشست». در زبان عرب متعارف است که از مستقبل قریب الوقوع در سیاق ماضی استفاده کنند. با چنین فرضی تعبیر «ثکلتک أمک» به معنای «تثکلک أمک» است و در این معنا به کار رفته است.

مثالی قرآنی

خدای متعال هزار و چهارصد سال پیش در قرآن کریم از نفخه صور که در آینده رخ می دهد با تعبیر ماضی یاد کرده و فرموده است: «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ»، یعنی در صور دمیده شد، در حالی که چنین اتفاقی هنوز رخ نداده است و حتی نمی دانیم که چند سال دیگر رخ خواهد داد. طبق فرموده روایت پس از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و پس از اینکه ایشان بر زمین حکومت کردند و به شهادت رسیدند و حضرت امام حسین علیه السلام بدن ایشان را تجهیز کردند و در قبر خودشان به خاک سپردند و سپس پس از هزارها سال پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رجعت کردند و...، این اتفاق رخ خواهد داد. این روند ممکن است هزارها سال به طول بینجامد و نفخه صور تا آن زمان رخ ندهد. با این حال قرآن کریم از تعبیر «نُفِخَ فِي الصُّورِ» استفاده کرده است. اهل علم و کسانی که با بلاغت و زبان عرب آشنا هستند می دانند که این تعبیر از باب مستقبل محقق الوقوع است، لذا به لفظ ماضی به کار رفته است.

این نوع تعابیر تاکنون در کشورهای عربی نظیر عراق کاربرد دارد. شما اگر به گفتگوی عراقی ها دقت کنید، خواهید دید که برای بیان مستقبل محقق الوقوع از لفظ ماضی استفاده می کنند. برای نمونه زمانی که شخصی از شخص دیگری درخواستی دارد، مثلاً از او می خواهد تا در مراسم عروسی اش خدمت کند، طرف مقابل از لفظ ماضی استفاده می کند و می گوید: «صار»، یعنی «شد». این درحالی است که تا آن لحظه اصلاً مراسمی در کار نیست و حتی ممکن است سال دیگر یا دیرتر چنین مراسمی برپا شود. اما از آنجایی که سخن از یک اتفاق حتمی است از لفظ ماضی استفاده می کند. این از بلاغت زبان عرب است. با این حساب چه بسا تعبیر امام حسین علیه السلام در رابطه با حرّ نیز از این دست باشد.

یک خصیصه حسینی

ازجمله عادات و سنت های پسندیده ای که از قدیم در میان علما رایج بوده، این است که برخی از عالمان صاحب رساله و مقلد، در روز عاشورا بدون عبا و با پای برهنه در انظار حضور پیدا می کردند. بنده خود شاهد بودم که چندین تن از مراجع گذشته کربلای معلی و نجف اشرف در روز عاشورا با این هیبت از خانه بیرون می آمدند. چنین عملی دلیل خاص از روایات دارد. بنده مختصراً به این موضوع اشاره می کنم و آنان که اهل مطالعه و تحقیق هستند، برای اطلاع از طول و تفصیل بیشتر به کتب روایی مراجعه کنند.

در کتب روایی مانند وسائل الشیعة و بحارالأنوار و سایر کتب در رابطه با شخصی که مصیبت زده شده، مثلاً پدر یا برادر خود را از دست داده، آمده که مستحب است با چنین شمایلی باشد. این روایت در کتاب عروة الوثقی نیز ذکر شده است. مطلب جالب این است که کمتر روایتی در این کتاب است که ازسوی عالمی حاشیه نخورده باشد، اما بنده با اینکه بالغ بر پنجاه کتاب حاشیه بر عروة الوثقی را در اختیار دارم، مشاهده نکرده ام که عالمی بر این روایت حاشیه ای زده باشد.

در این کتاب وارد شده است که انسان عزادار و مصیبت زده پابرهنه و بدون عبا از منزل خارج شود: «یخرج حافیاً واضعاً ردائه». ازسوی دیگر در روایت صحیحه ای که از عبدالله بن سنان با سند معتبر و بدون شائبه نقل شده که در روز عاشورا شایسته است انسان با شکل و شمایل اصحاب مصیبت و مصیبت زدگان باشد: «کهیئة اصحاب المصائب».

با در کنار هم قرار دادن این دو روایت چنین به دست می آید که حسینیان در روز عاشورا باید همانند مصیببت زدگان پابرهنه و بدون عبا باشند.

در روایت دیگری از حضرت امام صادق علیه السلام توصیه شده است که در این روز بدون رداء و پابرهنه باشیم: «بلا رداء ولا حذاء». این عمل نیز یکی از مستحبات روز عاشوراست که بحمدالله تاحدودی در میان مؤمنان جا افتاده است. پس کسانی که از رداء یا عبا استفاده می کنند، که سابقاً و در زمان معصومان علیهم السلام جزئی از پوشش عامه مردم بوده، مستحب است که در روز عاشورا آن را کنار بگذارند و همچنین پابرهنه باشند. در کتاب وسائل الشیعة و سایر کتب روایی نیز وارد شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مراسم تشییع سعد بن معاذ پابرهنه و بدون عبا شرکت کردند تا خود را صاحب مصیبت و مصیبت زده نشان دهند.

علی کل حال، در آمدن به شکل و شمایل مصیبت زدگان در روز عاشورا ازجمله خصائص حسینیه است که بنده در کتبی که در این زمینه نگاشته شده، آن را نیافتم. همانطور که سابقاً عرض کرده ام، اگر تمامی خصائص حسینیه را گردآوری کنیم، بالغ بر چندین جلد کتاب خواهد شد. آیا در سالروز شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پس از هزار و چهارصد سال مستحب است که مؤمنان پابرهنه و بدون عبا باشند؟ در مصیبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چطور؟ بنده به چنین مطلبی در هیچ یک از کتب روایی بر نخورده ام و شخصی از فقها را نیز ندیده ام که در این مصیبت ها چنین کند. همینطور درباره شهادت امیرمؤمنان علیه السلام یا حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و سایر معصومان علیهم السلام چنین چیزی نیافته ام. در عین حال حضرت امام صادق علیه السلام پس از گذشت سالیانی از شهادت امام حسین علیه السلام به یکی از اصحابشان به نام عبدالله بن سنان می فرمایند که در روز عاشورا همانند مصیبت زدگان، یعنی بدون عبا و پابرهنه باشد.

مقایسه ای میان زیارت خانه خدا و زیارت کربلا

بارها در مناسبت های مختلف به بیان تفاوت های میان زیارت خانه خدا و زیارت امام حسین علیه السلام در کربلای معلی پرداخته ام. در مجال فعلی به صورت گذرا به مطلبی در این خصوص اشاره می کنم. همانطور که در گذشته بیان شد، یکی از ۱۰ شروط استطاعت حج که در کتب مختلف ازجمله عروة الوثقی ذکر شده «خلوّ سرب» است. به این معنا که راه باید برای رفتن به حج امن باشد و اگر مسیر رفتن به حج امنیت لازم را نداشت و احتمال خطر می رفت، استطاعت حاصل نمی شود. گذشته از آن اگر شخصی در چنین حالتی به حج رفت و از قضا اتفاقی هم برایش نیفتاد، طبق فرموده جماعتی از فقها که در کتاب عروة ذکر آن رفته است، آن حج به عنوان حجة الاسلام از او پذیرفته نمی شود، هرچند که مستحق ثواب الهی است، اما اگر در آینده نیز شروط استطاعت را دارا بود، باید حجة الاسلام را به جا بیاورد، چراکه «إذا انعدم الشرط انعدم المشروط».

با این توضیح به بررسی زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در حالت عدم وجود امنیت می پردازیم. از زمان حضرت امام زین العابدین علیه السلام تا زمان غیبت صغری که بیش از صد و پنجاه سال به طول انجامید، آیا زمانی بود که شیعیان بتوانند بدون ترس و با امنیت به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام بروند؟ چنین نبوده است. با این حال حضرات ائمه معصومین علیهم السلام همواره به زیارت مزار مطهر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام توصیه می کردند و حتی طبق روایات عامه، آنان مردم را به این امر ترغیب و تشویق می کردند. این در حالی بود که حاکمان جور، زائران آن حضرت را به شهادت می رساندند و یا آنان را حبس می کردند و یا دست و پای آنان را قطع می کردند. به جز مدت زمان کوتاه که بنی امیه و بنی عباس به سایر امور مشغول می شدند، اوضاع همیشه بر همین منوال بود. در آن دوران اگر کسی عزم زیارت کربلا می کرد، وصیت خود را به خانواده و دوستان می گفت و یا وصیت نامه خود را به آنان تحویل می داد، چراکه این راه معمولاً بازگشتی نداشت. زائران امام حسین علیه السلام در آن دوران یا کشته می شدند و به شهادت می رسیدند و یا گرفتار زندان های مخوف می شدند.

بنده در مناسبت های گذشته این مطلب را عرض کرده ام که در زمان متوکل، عده ای در اطراف مزار مطهر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام گرد آمدند. مأموران حکومتی خطاب به آنان گفتند به امر و دستور متوکل از این مکان متفرق شوید وگرنه هرکس که در اینجا بماند، کشته خواهد شد. شخصی از میان جمعیت صدا زد و اعلام کرد که هیچ کدام مزار حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را ترک نخواهند کرد. برای مدتی متوکل سرگرم گرفتاری های حکومتی شد و کارگذار خود را از کربلا فرا خواند. بار دیگر فرستاده متوکل به کربلا آمد و اعلام کرد هرکس این جا را ترک نکند، دستگیر و به زندان «مطبق» برده خواهد شد. طبق گفته تاریخ همه مردم پس از شنیدن این تهدید فرار کردند. با این حساب زندان مطبق که مشخصات و طول و تفصیل آن در کتب مختلف ازجمله بحارالأنوار ذکر شده، شکنجه ای بدتر از مرگ و گردن زدن بود اما با این وجود حتی در یک مورد ائمه اطهار علیهم السلام از رفتن به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام منع نکردند، بلکه همواره شیعیان را به این زیارت تشویق می کردند. ازجمله در روایتی وارد شده که شخصی به محضر امام معصوم علیه السلام آمد و عرض کرد برای رفتن به کربلا خوف و ترس دارد. حضرت علیه السلام به او فرمودند: «أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَاکَ اللَّهُ فِینَا خَائِفاً؛[4] آیا نمی خواهی و دوست نداری که خدا، در راه ما تو را ترسان ببیند؟».

اما در رابطه با حج نه تنها چنین مطالبی از معصومان علیهم السلام وارد نشده، بلکه فرموده اند در حالت ترس و ناامنی وجوب حج ساقط می شود.

و اما اربعین حسینی

بنده بارها در همین مکان نسبت به زیارت مقدس اربعین حسینی توصیه هایی عرض داشتم. بار دیگر همه مؤمنان و دوستداران حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را به قداست و اهمیت این زیارت مقدس توجه می دهم. قرآن کریم در جایی از قرآن مسلمانان را به الگوپذیری از کفار توصیه کرده است. ماجرا از این قرار است که مشرکان مکه عزم نابودی مسلمانان داشتند و در حال پیمودن مسافت چهارصد کیلومتری مکه به مدینه بودند. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه وآله مسلمانان را به آماده شدن برای دفاع فرا خواندند اما با جواب منفی برخی از مسلمانان رو به رو شدند. قرآن از این واقعه با این تعبیرات یاد می کند: «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا؛[5] خانه های ما دیوار و حفاظی ندارد، در صورتی که (دروغ می گفتند و) خانه هایشان بی حفاظ نبود و مقصودشان جز فرار (از جبهه جنگ) نبود».

برخی از مسلمانان از آن جایی که با منش اخلاق محور پیامبر صلی الله علیه وآله آشنا بودند، در جواب ایشان عذرتراشی می کردند و با عذرهای دروغین شانه از بار مسئولیت خالی می کردند. خدای متعال در جواب این دسته از مسلمانان آیه ای نازل کرد و فرمود: «إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ؛[6] اگر شما به رنج و زحمت می افتید، آنها نیز رنج می کشند».

خدای متعال در این آیه با لحن توبیخی به مسلمانان یادآور می شود که اگر مقابله با کفار برای شما دشوار است، جنگ و ترک خانه و کاشانه و رهسپار بیابان شدن برای کفار نیز دشوار است اما آنان این دشواری را بر خود هموار می کنند. ناگفته نماند که در تمام جنگ هایی که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تحمیل شد، مشرکان بیش از مسلمانان کشته، مجروح و اسیر دادند اما با این حال از دشمنی خود با مسلمانان و در رأس آنان رسول خدا صلی الله علیه وآله دست نکشیدند.

از این باب و با تأسی به کلام خدا، بنده نیز مسلمانانی که در زمینه بزرگداشت اربعین مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خدای ناکرده کوتاهی می کنند را به یادگیری و الگوپذیری از کفار توصیه می کنم. بنده دراین باره نمونه ای را سالیان گذشته عرض کردم و بار دیگر در این فرصت بدون بیان طول و تفصیل به آن اشاره می کنم. کفار جهان مناسبت دینی ای را هرساله گرامی می دارند و برای آن قوانین و تسهیلاتی وضع کرده اند که زبانزد است. بنده در رابطه با آن مراسم به طور مفصل تحقیق و مطالعه کرده ام اما درصدد بیان تفصیلات آن نیستم. در نوشته ای که در رابطه با این مراسم مطالعه می کردم ذکر شده بود که کفار برای این مراسم دینی خود قوانین و هزینه های مربوط به گذرنامه را ملغی کرده، کنار گذاشته اند و همه مردم می توانند بدون گذرنامه از هر نقطه ای از جهان در آن مراسم شرکت کنند.

مطلب دیگر این بود که تمام وسایل بدون استثنا در روزهای انجام آن زیارت با قیمت ارزان عرضه می شود، هرچند که این کار خلاف موازین اقتصادی حاکم بر جهان است، چراکه زمانی که تقاضای کالایی زیاد می شود، قاعدتاً قیمت آن محصول نیز در اقتصاد دنیا اوج می گیرد. اما از آنجایی که این مراسم، دینی است و مردم زیادی در آن شرکت می کنند، چنین قانونی وضع شده که اجناس ارزان تر از همیشه در اختیار مردم قرار گیرد. به عنوان مثال در ایام انجام این مراسم هزینه هتل ها و رستوران ها و حتی سوغاتی که مردم خریداری می کنند با قیمتی پایین تر و بعضاً با چهل یا پنجاه درصد و حتی هشتاد درصد ارزان تر از همیشه عرضه می شود. در نوشته ای که بنده در این زمینه مطالعه کردم، نویسنده لبنانی اسامی اجناسی که در آن ایام تخفیف می خورند را ذکر کرده بود و درج کرده بود که حتی نوشابه در آن زمان با قیمت پایین تر از همیشه عرضه می شود.

مسلمانان جهان، ایرادی ندارد که این گونه فعالیت ها را از کفار بیاموزیم. چرا باید دولت عراق برای شرکت در زیارت مقدس اربعین حسینی هزینه دریافت کند؟! سایر کشورهای اسلامی با چه منطقی از زائران امام حسین علیه السلام در اربعین حسینی مبالغی دریافت می کنند؟! چرا گذرنامه سفر به کربلای معلی را رایگان در اختیار مؤمنان قرار نمی دهند، در حالی که کفار برای صدور گذرنامه شرکت در آن مراسم دینی خود که در زمان حاضر برگزار می شود، هزینه ای از مردم دریافت نمی کنند؟!

اگر از این رویداد و کم و کیف آن اطلاع ندارید، در رابطه با آن تحقیق و مطالعه کنید. معمولاً افرادی که دستی در سیاست دارند، از این رویداد مطلع هستند. عرب زبان ها از این رویداد از تعبیر حج استفاده می کنند و می گویند: «الحج الی زیارة...».

«حج» در لغت عرب به معنای قصد کردن است. مشرکان نیز تا قبل از اسلام حج می کردند و عمره نیز به جا می آوردند و به اعمالی که انجام می دادند نیز «حج» می گفتند. قرآن نیز همین نام را بر مناسک حج اسلامی نهاد.

دو نیازمندی زیارت مقدس اربعین

اکنون که با تلاش و همت غالب مردم عراق که خدا جزای خیر به آنان دهد و بدون شک خواهد داد، در راه امام حسین علیه السلام، مخصوصاً در ایام زیارت مقدس اربعین خوراک و طعام زائران را به صورت رایگان تأمین می کنند، شایسته است سایر نیازهای زائران نیز رایگان شود. ازجمله اموری که برای زوار امام حسین علیه السلام لازم و ضروری است، رایگان شدن هتل در شهر مقدس کربلا و در اطراف این شهر مقدس است. برای این منظور باید هتل هایی مجهز و درخور زائران امام حسین علیه السلام ساخته شود و به صورت رایگان در اختیار آنان قرار گیرد. اینکه زائران امام حسین علیه السلام در سرما و گرما روی زمین استراحت کنند، برای همه ما عیب است. اگر کسی قادر باشد در این مسیر خدمتی به امام حسین علیه السلام و زائران آن حضرت عرضه کند و در این زمینه کوتاهی نماید، خذلان کرده و گرفتار نفرین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می شود. پرداختن به این مسأله وظیفه حکومت ها و تاجران بزرگ شیعه است. بنده مطلع هستم که برخی از تاجران بزرگ شیعه در این راه خدماتی عرضه کرده اند، اما عده ای نیز در این زمینه کوتاهی می کنند. پس باید همتی بلند در این مسیر به خرج داده شود تا هتل ها و منازل در این ایام به صورت رایگان در اختیار زائران قرار گیرد.

نیاز دیگر زیارت مقدس اربعین وسایل نقلیه اعم از هواپیما، قطار، ماشین، کشتی و... است. با تأسی به قرآن که مسلمانان را به الگوپذیری از کفار توصیه کرد، بنده نیز همگان را به الگوگیری از کفار در این زمینه توصیه می کنم. اگر پرداختن به این امور از توان تان خارج است، دیگران را تشویق و ترغیب کنید. جوانان عزیزی که در کشورهای غیراسلامی زندگی می کنند، تلاش درخور و مستمر درجهت مطالبه تسهیلات ویژه زیارت اربعین از دولت های کشورهای خود داشته باشند. کشورهای غیراسلامی زمانی که با درخواست های زیاد و مستمر رو به رو شوند، جواب مثبت می دهند.

هند کشوری غیرمسلمان است که اکثر جمعیت آن را کفار تشکیل می دهند و مسلمانان و شیعیان هند در اقلیت هستند. طبق آنچه مسلمانان کشور هند برای بنده نقل کرده اند، در این کشور تعطیلاتی رسمی برای مسلمانان و شیعیان (مانند میلاد امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام) و غیرمسلمانان وضع شده است. در این میان تعطیلاتی رسمی نیز برای تمام کشور در نظر گرفته شده که تعطیلی روز عاشورا از این دسته است. چنین روزی در کشوری غیراسلامی تعطیل رسمی است، اما متأسفانه در غالب کشورهای اسلامی چنین نیست. دست یافتن به این آرمان نیازمند همت و تلاش مستمر است. هر شیعه ای در هرکشوری که ساکن است باید از میزان آزادی ای که برخوردار است در این راه استفاده کند و با بیان و قلم و پشتکار در این جهت تلاش نماید. این تلاش ها در نهایت به نتیجه خواهد رسید. این فعالیت ها به اصطلاح علمی و تعبیر علما مقدمات وجود هستند.

امیدوارم خدای متعال به همگان توفیق دهد تا با همتی بلند در روزهای باقیمانده از محرم الحرام و صفر الاحزان بیش از پیش به حضرت امام حسین علیه السلام خدمت کنند و این دو ماه را در سال های بعد باشکوه تر از سال های گذشته گرامی بدارند.

وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد وآله الطاهرین

[1]. احزاب: 21.

[2]. انفال: 42.

[3]. وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۹۲.

[4]. كامل الزيارات، ص٢٤٣.

[5]. احزاب: 13.

[6]. نساء: 104.