LOGIN
دیدارها
shirazi.ir
"حضرت آیت الله العظمی شیرازی در دیدار هیئت نمایندگی «حرکة النجباء» عراق:"
شیعیان یک خانواده هستند و باید مشکلات خویش را خود حل کنند و به یاری بیگانه دل نبندند
کد 4919
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 اسفند 1395 - 10 جمادى الثانية 1438
در روز پنجم ماه جمادی الثانی 1438ق (1395/12/14) هیئت نمایندگی جنبش «حرکة النجباء؛ جنبش اعیان» عراق به سرپرستی آقای سید هاشم موسوی، سخنگوی رسمی این جنبش، با مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شهر مقدس قم دیدار کردند و از سوی ایشان مورد استقبال قرار گرفتند.

ابتدا رئیس هیئت نمایندگی اظهار داشت: سلام و دعای برادران در «حرکة النجباء» و «حشد الشعبی» عراق را در سطح نهادهای مرجعیتی ـ دینی تقدیم حضرتعالی می کنم و امیدوارم بر پیمان خود در راه خدمت به اسلام و مسلمانان استوار بمانیم و بازویی نیرومند برای مذهب تشیع باشیم.

این که دیداری مجدد نصیبمان شده است و دگربار افتخار شرفیابی یافته ایم مایه ی بسی خوشوقتی است. توفیقی بزرگ دست داده تا به محضر حضرتعالی برسیم و چنان که اهل بیت علیهم السلام فرموده اند: انسان در امور باید به خدای بزرگ روی کند و در زمین به فقیهان توجه نماید.

مرجع عالیقدر در پاسخ فرمودند: وعلیکم السلام، سلام و دعای مرا به سایر اعضای جنبش ابلاغ کنید. زندگی در دو کلمه و جمله منحصر است که سومی ندارد و آن دو، عبارت است از نقش ها و موضع گیری ها.

شیعیان در عرصه ها و زمینه های گوناگون تاریخی نقش هایی آفریده اند و بسیاری از آنان بهترین نقش ها را نسبت به ساحت مقدس الهی و اهل بیت علیهم السلام داشته اند و از زمانی که رسول الله صلی الله علیه وآله پیروان امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام را شیعه نام نهادند و خطاب به مولای متقیان فرمودند: «یا علی، أنت وشیعتک؛ ای علی، تو و شیعیانت» و نفرمودند ـ مثلاً ـ یا علی تو و دنباله روهای تو، آنان بهترین موضع گیری ها را داشته اند.

در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «هذا وشیعته هم الفائزون؛ این (علی) و شیعیان او همانا رستگارانند».

از زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یاران آن حضرت را به این نام خواندند بسیاری از شیعیان موضع گیریِ بسیار خوبی در تعامل با خدا و اهل بیت علیهم السلام داشتند و نقش های بسیار ستوده ای ایفا نمودند که جناب ابوذر طلایه دار این مسیر بود. عثمان او را به خارج شهر مدینه و بیابان ربذه تبعید کرد. حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام او را تا محل تبعیدش بدرقه کردند. آن گاه امیرمؤمنان علیه السلام به او فرمودند: «إن القوم خافوک علی دنیاهم، وخفتهم علی دینک، فارجوا من خفتهم له؛ این جماعت از تو بر دنیای خویش ترسیده اند و تو از آنان بر دین خود ترسیدی، پس به آن که (خدا) از آنان بخاطر او ترسیده ای امیدوار باش».

موارد بسیاری از این قبیل وجود داشته است.

ایشان افزودند: چنان که در تاریخ آمده است: پس از به شهادت رسیدن امیرمؤمنان علیه السلام بیش از سی هزار مرد و زن و کودک در یک زمان و یک مکان یعنی در یمن شکنجه، کشته و سوزانده شدند، فقط به جرم این که شیعه ی علی بن ابی طالب علیه السلام بودند و عامل این جنایت بزرگ، فرستاده ی معاویه به یمن، یعنی «بسر بن ارطاة» بود. ماجرای «مالک بن نویره» و همسرش نیز از همین مقوله است. حقیقت این است که انسان نمی تواند آنچه را که آن شیعیان دیده و تحمل کرده اند بفهمد، اما در هر حال آنان مقاومت کردند و صبوری ورزیدند. همسر مالک اشتر به امیرمؤمنان علیه السلام گفت: «آنچه بر سر ما وارد شد به جهت تو بود».

البته ممکن است که این سخن همسر مالک نه از سر گلایه، بلکه گفتاری مخلصانه بوده است. مشکلاتی که امروز در عراق چهره نموده است، از مشکل شیعیان با بعثی ها از جهتی سخت تر و از جهتی دیگر قابل تحمل تر است.

مرجع عالیقدر افزودند: من پنج دوره ی حکومتی در عراق را دیده و با آن زندگی کرده ام، دو دوره ی سلطنتی، یک دوره ی کمونیست ها در دوران عبدالکریم قاسم و روزگار ناسیونالیست ها در عهد عبدالسلام عارف، دوره ی دموکرات ها در دوره ی یحیی طاهر و امثال او و در نهایت روزگار حاکمیت بعثی ها که امثال ما را به اجبار از عراق بیرون کردند، اما در عین حال اجازه ی خارج شدن از عراق را به ما نمی دادند. همانطور که مرحوم اخوی (مرجع راحل حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی قدس سره) می فرمودند، هراسان و گریزان عراق را ترک کردیم، آن گونه که خدای متعال در قرآن کریم از زبان حضرت موسی علیه السلام می فرماید: «فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ؛ و چون از شما ترسیدم از شما گریختم»(شعرا/21).

بنا به تعبیر مرحوم اخوی، غیر قانونی اما به صورت شرعی از عراق خارج شدیم، چون قرآن کریم این را اجازه داده است، آن جا که می فرماید: «فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا؛ پس در فراخنای آن (زمین) رهسپار شوید»(ملک/15). این بدان معناست که خدای متعال ویزا را صادر کرده است.

معظم له افزودند: در آن روزگار نمی توانستیم به ایران سفر کنیم، چون با رژیم شاه مشکل داشتیم، چراکه در کربلا بر ضد او راهپیمایی صورت گرفته بود. از این رو روانه ی کویت شدیم. 

بی تردید آنچه در سال های 2003 ـ 2017 بر ملت و سرزمین عراق گذشته است و جنایاتی مانند کشتار جمعی، بمب گذاری و... در مقابل جنایات حکومت صدام بسیار ناچیز است، اما از جهتی سخت تر و از جهتی هم قابل تحمل تر است، بدین معنا که شیعیان به منزله ی یک خانواده هستند و مشکلات این خانواده هم باید به دست افراد خانواده برطرف و حل شود، چراکه گفته اند: «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من».

حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: مسائل و مشکلات داخلی سخت تر است و باید خود در صدد آن برآییم، چراکه ما نمی توانیم و نباید بیگانگان را برای حل مشکلات داخلی خود فراخوانیم و همین که ما را نابود نکنند باید خدای را شاکر باشیم.

امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام می فرمایند: «عاقل آن نیست که خیر را از شر بازشناسد، بلکه عاقل کسی است که از میان دو شر، کم هزینه ترین آن را بشناسد».

مردم عراق ضرب المثلی دارند که می گوید: «خرمایی میان دو خار» و این بدان معناست که برداشتن آن خرما جور و زخم و نیش خار را به همراه دارد، اما راهی جز این نیست و باید به گونه ای کم هزینه تر عمل شود و این، نیاز شیعه است که باید با همین روش این مرحله را پشت سر گذارد، چراکه پدید آمدن این مرحله یک بایسته سخت است، اما چاره ای از آن نیست.

ایشان توضیح داده و فرمودند: متأسفانه در حال حاضر مشکلات بزرگی در عراق وجود دارد که باید رفع این مشکلات را از خدای منّان بخواهیم. زیارتگاه های هفت تن از حضرات معصومین علیهم السلام در عراق قرار دارد که امام علی، امام حسین، امام کاظم، امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام به شهادت رسیده اند و یک زیارتگاه در سامرا وجود دارد و آن به سرورمان آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تعلق دارد. عراق هماره با مشکلات درگیر و رودررو بوده و هست، ولی این به آن معنا نیست که این مشکلات برای همیشه در عراق ماندگار باشد.

معظم له نمونه و مثالی از تلاش شیعیان در زمان های گذشته، به ویژه در روزگار آل بویه که از سوی عباسیان بر عراق حکومت می کردند بیان داشتند و فرمودند: شیعیان شهر کاظمین در کنار حرم مطهر کاظمین نماز عید غدیر می خواندند، اما امروزه از این سنت خبری نیست. در بغداد آن روز که از بغداد فعلی بزرگ تر بود شیعیان در روز عید غدیر در گذرگاه ها با شیرینی از مردم پذیرایی می کردند و مردم می خوردند و می بردند، آن سان که در مناسبت اربعین حسینی عمل می شود. چه اشکالی دارد این رسم در عراق احیا و برگزار شود، اما مشکلی در میان است و آن، مشکل اختلافات یک خانواده است که خود شیعیان هستند. این چند سال آزمودن تلخ کافی است.

ایشان تأکید کردند: اگر شیعیان یک خانواده و همصدا بودند و دستخوش تفرقه و پراکندگی نمی شدند این جنایات تلخ و جگرخراش که در زمان صدام گریبان آنان را گرفته بود، در حق آنان روا داشته نمی شد. جان سخن این که تمام دردها و رنج و مشکلات برطرف خواهد شد، اما انسان می تواند از این تجربه ها استفاده کند و عبرت بگیرد و ان شاء الله تعالی روز رهایی عراق از تمام مشکلات فرا خواهد رسید و ظهور مولایمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نوش دارویی کامل و قطعی و دائمی برای درد و زخم ملت و سرزمین عراق خواهد بود و اگر چنین روزی مقدر نشده باشد راه حل این است که بنابر ضرب المثلِ «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من» باید خود به حل مشکل خود که مشکل خانوادگی است بپردازیم.

معظم له در پایان خطاب به میهمانان خود فرمودند: از خدای متعال مسألت دارم که شما همان دسته و جماعتی باشید که در این راه پیشگام باشد و علی رغم این که آن را بسیار سخت می دانم، اما راهی جز این نیست.

آن گاه آقای سید هاشم موسوی گفت: در این جا گرد آمده ایم که سه موضوع اساسی را مطرح کنیم:

1) عملیات نظامی در موصل و بازی آمریکایی ـ ترکیه ای بارزانی؛

2) مصالحه؛

3) وضعیت آینده ی سیاسی شیعیان.

به دیگر بیان، تزلزل های سیاسی، عقب نشینی ها، امتیاز دادن ها، بده بستان های گروهی و مشکلات موجودِ داخل خانواده ی شیعی، عامل پیدایش کوتاهی، کندی، عقب ماندگی و بی اعتنایی نسبت به مشکلات سیاسی شده است و از دیگر سو طرف مقابل به چیره شدن بر اوضاع امید بسته است. وانگهی شرایط موجود، عراق را به عرصه ی تاخت و تاز سازمان های اطلاعاتی ـ جاسوسی بین المللی مبدل کرده است تا از این رهگذر این سرزمین را به میدان دیگر منازعات و چالش ها بدل کند.

تمام این شرایط سبب شده است تا فرد و جامعه ی شیعی خود را در استضعاف حس کند. نابودی زیرساخت ها در عراق، به ویژه در جنوب عراق که فداکاری ها کرد و شهیدان فراوانی از علما، مردان، زنان و کودکان تقدیم نمود و گورهای دسته جمعی و حتی انتفاضه (خیزش) شعبانیه، چنان که باید مورد بهره برداری قرار نگرفت.

آقای موسوی تفاصیل بیشتری از اوضاع عراق را بیان داشت و درباره ی موصل به مرجع عالیقدر گفت: تروریسم در پی اشغال عراق بود و تا پشت دروازه های بغداد آمده بود. پیش از صدور فتوا دفاع کردیم و پس از آن وارد جنگ شدیم و در نتیجه شعارِ «بغداد ما آمده ایم» آنها را، به شعار «موصل ما آمده ایم» بدل کردیم. مسأله ی موصل نیز حل خواهد شد، اما مشکل تر آن چیزی است که دشمنان متجاوز برنامه ریزی کرده و تدارک می بینند. در این میانه ما به مصالحه با تروریست ها، بعثی ها، صاحبان تریبون و تمام کسانی که دستانشان به خون ملت عراق آلوده شده است تن نمی دهیم. ما به نیابت از تمام جهان وارد جنگ با تروریسم شده ایم و از قدرت مرجعیت، قدرت نیروهای رزمنده مردمی حشد الشعبی که خود به قدرتی بزرگ بدل شده است و قدرت ملت فداکار عراق برخورداریم و تابع اراده ی این سه قدرت هستیم.

وی افزود: ما از بحران گفتمان وحدت گرایانه در رنجیم؛ گفتمانی که تسامح، دوستی و تقریب را دنبال کند و از گفتمان خصمانه، تکفیری و نفرت آفرین بپرهیزد و همگان را دربر گیرد. این همان چیزی است که از نهاد دینی به عنوان پدر روحانی انتظار داریم و ما خود پرورش یافتگان این نهاد هستیم.

حضرتعالی نقش مهمی در این عرصه دارید و ما به شما امید بسته ایم و سلامت و طول عمر برای شما مسألت داریم.

حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی ضمن تشکر از نامبرده، گفتند: تحقق یافتن این امیدها و آرزوهای شما را از خدای متعال خواستارم و ان شاء الله با کمترین هزینه این خواسته برآورده شود و موفق باشید.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.