LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
جلسه سوم
کد 2102
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 04 شهریور 1388 - 5 رمضان العظيم 1430
شب هاي ماه مبارک رمضان ـ ماه رحمت وامان وماه نزول قرآن ـ فرصت مناسبي براي مذاکرات علمي وخوشه چيني از محضر عالمان بزرگوار است. از اين رو بيت مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله طبق سنوات گذشته ميزبان علما، فضلا، طلاب علوم ديني، شخصيت هاي گوناگون و عامّه مؤمناني است که با معظم له ديدار مي کنند. در اين ديدارها مباحث علمي و مسائل فقهي، تاريخي و فرهنگي مطرح مي شود و افزون بر طرح اين قبيل مسائل، مرجع عالي قدر سفارش ها و رهنمودهايي ارائه مي دهند.

از جمله مباحثي که در جلسه شب سوم ماه مبارک رمضان مطرح شد: مسائل حج، سختي روزه براي عده اي، مانند کساني که در شمال اروپا زندگي مي کنند و کساني که بر اثر روزه گرفتن، دچار درد مي شوند، بود. درباره مسائل حج، مرجع عالي قدر فرمود: آخرين حدّ از حدود مني که سابقاً به عنوان علامتِ محدوده ي مني شناخته مي شد، بر فراز کوه قرار داشت. در سال 1417 ق. کوه يادشده تسطيح و به جاي آن هتلي ساخته شد. حال بايد محل سابقِ علامت گذاري شده کوه را حد آخر مني دانست؟ و اگر در آن جا ستوني به عنوان نشانه گذاشته شود، آيا مي توان آن را آخرين حدّ مني دانست؟ ديگر اين که در حال حاضر حدّ مني کجاست؟ و آيا کوهي که حدّ مني را مشخص مي کرد، در تعيين حدّ، مدخليت داشته يا نه در آخر، آيا کسي که بخواهد در موسم حج در مني بماند چه بايد بکند؟ در هتل مذکور بماند يا نه؟

آن گاه در اين باره فرمود: بايد به عرف آشنا به حدود مني رجوع کنيم تا روشن شود که ايا مني شامل هتل مذکور مي شود يا نه. به رأي اين جانب، ظاهراً در مسأله اشکال وجود ندارد.

مسأله ديگري که معظم له درباره حج به مناقشه گذاشتند اين بود: اگر حاجي بخواهد از پاي کوه، سعيِ صفا و مروه کند، سعيِ او صحيح خواهد بود يا نه؟

سپس فرمود: معمولاً واژه کوه بر قله، ميانه و پايه ان اطلاق مي شود، اما قول به پايه آن، به منظور تعيين است. تا قله و ميانه کوه شامل آن نگردد و لذا از جهت علمي، در مسأله اشکالي وجود ندارد.

يکي از حاضران که در اروپا سکونت دارد پرسيد: در کشور محل سکونتم، اذان صبح حدود ساعت 3 بامداد و اذان مغرب حدود ساعت 10 شب است و بدين ترتيب روزه ماه مبارک رمضان بيش از نوزده ساعت به طول مي کشد. با توجه به اين که بيشتر جوانان روزه نمي گيرند و سخت بودن روزه بيش از نوزده ساعته را علت روزه خواري خود مي دانند، آيا ترک روزه در چنين شرايطي جايز است؟

نظر حضرت عالي در اين باره چيست؟

آيت الله العظمي شيرازي پس از آن که از حاضران خواست تا در پاسخ به مسأله سهيم شوند، فرمود: خداي متعال درباره روزه مي فرمايد: «... يريد الله بکم اليسر و لا يريد بکم العسر...؛(1) خداي براي شما آساني مي خواهد و برايتان سختي نمي خواهد».

وانگهي نظر به اين که چنين روزهاي طولاني و متجاوز از 19 ساعت، غير عادي است و با اين شرايط، روزه به افراد تحت چنين شرايطي صدمه مي زند، لذا مي توانند طبق آفاق متعارفه مثل عراق و ايران روزه شوند.

از معظم له سؤال شد: برخي از بيماران مي توانند روزه بگيرند، اما در صورت گرفتن روزه و نخوردن داروي اعصاب و روان شان دچار آشفتگي و پريشاني مي شود و بسا که خود دستخوش خشم و عصبانيت شوند، با اين حال آيا مي توانند روزه را ترک کنند؟

ايشان پاسخ داد: چنين بيماراني روزه نگيرند چنانچه غير قابل تحمل باشد و سپس قضا نمايند.

يکي از فضلاي حاضر در جلسه پرسيد: کسي که به دليل داشتن عذر شرعي، مانند بيماري، روزه نگرفتن براي او جايز است، ولي دچار ترديد و وسوسه شده، با خود مي انديشد که روزه از او ساقط نيست و ترديد هايي از اين قبيل. آيا در چنين موردي مي تواند به اطرافيان خبره مراجعه و تعيين وضعيت کند؟

معظم له پاسخ داد: بله، مي تواند.

آخرين مطلبي که از سوي آيت الله العظمي شيرازي براي مناقشه و بحث مطرح شد، اين بود که آيا متنجس، نجس است؟ سپس در مقام پاسخ، فرمود: در اين باره مرحوم آيت الله العظمي سيد محسن حکيم قدس سره و مرحوم والد (آيت الله العظمي ميرزا مهدي شيرازي) قدس سره بر اين بودند که: ملاقي با متنجس، نجس مي شود، هر چند واسطه ها متعدد باشد و مي گفتند: فرقي در آن (نجس شدن) نيست، خواه همراه واسطه ها باشد يا بدون آن [و از جهت نجاست، تماماً حکمي مساوي دارند].

آن گاه افزود: من به عدم نجاستِ متنجس چهارم و حتي عدم نجاستِ متنجس سوم قائل بودم. به عنوان مثال، اگر از دست کسي خون بيايد و او عين نجاست را از دست خود پاک کند، در صورتي که همين دست تر شود و با بخشي از عبا يا لباس تماس پيدا کند، آن بخش نجس مي شود. حال اگر دستِ تر با آن قسمت از لباس تماس پيدا کند، نجس مي شود و در صورت تماس دست ترِ ديگري با آن دست، نجس نخواهد شد.

ايشان در ادامه فرمود: مرحوم آقاي حکيم و مرحوم والد، بنابر قاعده «والرجز فاهجر؛(2) و از پليدي دوري گزين» استدلال مي کردند: هر چند واسطه هاي متعدد باشد، باز هم متنجس، نجس خواهد کرد، چرا که بنابر ضرورت و لزوم عرفي «دوري جستن از پليدي» بايد از تماس يافته با پليدي نيز دوري جست.

معظم له در ردّ نظر فقهي آن دو بزرگوار فرمود: نمي توان اين قاعده را چنان توسعه داد که شامل حکمِ «ملاقي متنجس ـ هر چند واسطه ها متعدد باشد ـ نجس است» نيز بشود.

 

 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بقره(2) آيه 185.

2. مدثر(74)، آيه5.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.