LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
جلسه هفدهم
کد 2119
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 18 شهریور 1388 - 19 رمضان العظيم 1430

 
شب هاي ماه مبارک رمضان ـ ماه رحمت وامان وماه نزول قرآن ـ فرصت مناسبي براي مذاکرات علمي وخوشه چيني از محضر عالمان بزرگوار است. از اين رو بيت مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله طبق سنوات گذشته ميزبان علما، فضلا، طلاب علوم ديني، شخصيت هاي گوناگون و عامّه مؤمناني است که با معظم له ديدار مي کنند. در اين ديدارها مباحث علمي و مسائل فقهي، تاريخي و فرهنگي مطرح مي شود و افزون بر طرح اين قبيل مسائل، مرجع عالي قدر سفارش ها و رهنمودهايي ارائه مي دهند.

در اين جلسه، مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله در گفتگو و مناقشه علمي با ميهمانان فاضلِ خود، موضوع هاي متعددي را مطرح نمودند، از جمله به بيان اين که در برخي کتاب هاي نحو (ادبيات عرب) پاره اي نواقص ديده مي شود، پرداختند و فرمودند: نحويان، قواعدي براي زبانِ عربي پي نهادند که بنابر اصل اولي بايد کامل باشد، ولي از آن جا که اين قواعد تماماً از زبان عربيِ فصيح ـ که قرآن مجيد در رأس آنها است ـ استخراج نشده، لذا در علم نحو، نواقص فراواني ديده مي شود.

معظم له در ادامه سخنان خود فرمودند: در زمان هاي گذشته به مدت چندين سال، کتاب هاي «مغني اللبيب» و «سيوطي» به همراه شرح هاي مختلفِ آن، مانند: حاشيه سيالکوتي و حاشيه صبّان (در ادبيات عرب) را تدريس کرده ام.

روزي به اين فکر افتادم تا کتابي به سبکِ مغني اللبيب به نگارش درآورم که در بردارنده تمام مباحث ادبيات عرب باشد. در اين راستا مدتي طولاني وقت صَرف کردم و گمان مي کردم که چنين کتابي طلاب را در آموختن ادبياتِ عرب ياري خواهد داد و براي آنان سودمند خواهد بود.

در سال آخر حيات مرحوم والد (آيت الله العظمي ميرزا مهدي شيرازي قدس سره) در مورد نوشتنِ چنين کتابي دچار شبهه و ترديد شدم و پس از انديشيدن، به اين نتيجه رسيدم که شايد واجبِ عيني براي من، فراگرفتن فقه باشد و با کار فقهي کردن، فقيه شوم، نه آن که وقت خود را صرفِ ادبيات عرب کنم. از اين رو موضوع را با مرحوم والد در ميان گذاشتم و ايشان با آنچه در ذهن داشتم موافقت فرموده و اين شبهه را در ذهن من قوت بخشيدند. من نيز همان دم از کار خود منصرف شدم و آن را ترک نمودم.

ايشان درباره پاره اي خطاها در متون ادبيات عرب، مانند کتاب مغني اللبيب فرمودند: ابن هشام، در پاره اي از مطالب کتاب خود مطلب را گاهاً صحيح بيان نکرده است. به عنوان مثال درباره «همزه» مي گويد: «همزه استفهام اختصاص دارد به «استفهام تقريري»، «اِبطال انکاري» و «اِبطال توبيخي». اين دسته از ساختارهاي استفهامي تنها با همزه مي آيد».

معظم له افزودند: اما اين نوع استفهام ها (استفهام تقريري، ابطال انکاري و ابطال توبيخي) در قرآن کريم ـ کتابِ معجزه شيوايي و فصاحت ـ آمده در حالي که ادوات استفهاميِ غير از همزه، مثلِ «هل» بر سر آن درآمده است.

يکي از فضلاي حاضر در جلسه سؤال کرد: آيا رواق هاي جديد الإحداث که در مجموعه صحن شريف و مقدس امام رضا عليه السلام ساخته شده است، يک مسجد بزرگ به شمار مي رود؟ و آيا براي شخص جنب و حائض جايز است وارد اين رواق ها شوند؟

آيت الله العظمي شيرازي پاسخ دادند: بله، براي آنان جايز است وارد رواق هاي جديد و حتي رواق هاي قديمي شوند و قدر متيقن اين است که جايز نيست جنب، حائض و نفساء به محدوده ضريح و جايي که زير قبه (گنبد) قرار دارد، بروند.

شخص ديگري پرسيد: اگر عده اي کودک عازم حج باشند، در اداي مناسک حج بايد از کدام مرجع پيروي کند؟

معظم له در پاسخ فرمودند: نظر به اين که اين کودکان مکلف نيستند، بايد از مرجع کسي که آنان را به حج مي برد و خود نيز به همراه آنان محُرِم مي شود و طواف مي کند، پيروي کنند.

در گفتگوي مرجع عالي قدر با يکي از فضلا بابِ سخن درباره کتاب هاي تفسير قرآن کريم گشوده شد. ايشان فرمودند: کتاب تفسيري از قرآن کريم وجود دارد، به نام «تفسير الجواهر». اين تفسير، اثر «طنطاوي» است، نزد عامه، مشهور است و بارها تجديد چاپ شده است. من اين تفسير را خوانده ام. در اين کتاب، مطالبي وجود دارد که با فضاي تفسيري سازگاري و تناسب ندارد و البته مطالبي شايسته و نکاتي ظريف و لطيف نيز در آن تفسير يافت مي شود، که يکي از اين مطالب به اين قرار است:

او مي گويد: دو تن از ادباي عرب که يکي شان مسلمان و ديگري مسيحي بود، با يکديگر دوست بودند. در جلسه اي که با يکديگر داشتند، اديبِ مسيحي به دوستِ مسلمان خود گفت: بي ترديد کتاب ديني شما، يعني قرآن، يگانه و بي نظير است، ولي نه به آن درجه که شما مسلمانان در ستايشِ آن، مبالغه مي کنيد.

اديبِ مسلمان به او گفت: در اين موضوع با تو موافق نيستم، چراکه ما مسلمانان در حق قرآن مبالغه نداريم بلکه هنوز ما قدر و منزلت قران را نمي شناسيم، زيرا قدر و منزلت آن، فراتر و بزرگ تر از آن چيزي است که ما مي گوييم و تو شنيده اي.

مرد مسيحي گفت: من در عرصه دانش و ادبيات عرب يدِ طولايي دارم و آنچه درباره مبالغه شما نسبت به قرآن مي گويم از سرِ آگاهي و اطلاع است.

مرد مسلمان گفت: حقيقت همان است که گفتم: ما مسلمانان در حق قرآن کوتاهي کرده ايم و تاکنون قدر و عظمت قرآن را نشناخته ايم. اگر اجازه بدهي از تو درخواستي بنمايم.

مرد مسيحي گفت: باشد، مانعي ندارد.

مرد مسلمان گفت: در قالب عبارتي عربي، همراه با اختصار و شيواييِ مطلق، سخني درباره جهنم ارائه بده که بيانگر بزرگي آن باشد و اين که هرچه از انسان و جز او در آن ريخته شود، پر نمي شود.

مرد مسيحي پس از تأمل و تفکر، عبارتي را بر زبان آورد، ولي مرد مسلمان آن را نپذيرفت. جمله بعدي مرد مسيحي او را قانع نکرد و جملات بعدي و بعدي تا 22 جمله اي که مرد مسيحي ارائه کرد نيز او را قانع نکرد و هر بار مرد مسلمان مي گفت: جمله اي بهتر و شيواتر بيان کن و تلاش مرد مسيحي براي قانع کردنِ دوستِ مسلمان خود، بي نتيجه بود. در اين جا مرد مسيحي گفت: گمان نمي کنم عبارتي رساتر و زيباتر از جمله آخرين که برايت بازگفتم، وجود داشته باشد.

مرد مسلمان گفت: کتاب ما قرآن کريم در اين زمينه عبارتي کوتاه و رسا آورده است، آن جا که مي فرمايد: «يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ؛(1) آن روز [که] به دوزخ مي گوييم: «آيا پُر شدي؟» و مي گويد: «آيا باز هم هست؟».

طنطاوي در ادامه داستان مي نويسد: چون اديبِ مسيحي اين آيه را شنيد، دچار بهت شده و از بلاغت و فصاحتِ قرآن کريم سخت شگفت زده شد و از شدت بهت زدگي تعادل خود را از دست داد و بر زمين افتاد و چون خود را رو به راه کرد و از زمين برخاست، به اديبِ مسلمان گفت: هرچه شما مسلمانان درباره قرآن مي گوييد، به جا و درست است، بلکه قرآن بالاتر از آن نيز مي باشد.

 
 

 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ق(50)، آيه30.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.