LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
سلسله جلسات علمي حضرت آيت الله العظمي شيرازي در ماه مبارک رمضان (جلسه يازدهم)
کد 3218
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 مرداد 1392 - 14 رمضان العظيم 1434
طبق رسم ديرينه بزرگ مرجع جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در شبهاي ماه مبارک رمضان، جلسات علمي معظم له و طلاب و فضلاي حوزه در بيت ايشان برگزار شد. در اين محفل علمي از محضر مبارک حضرت آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي سؤال هاي متعددي شد:
 
س1) اگر شخصي نذر کند روز معيني را روزه بگيرد و آن روز مصادف با روزه واجب گردد، آيا تداخل مي شود و به روزه همان روز اکتفا کند، يا خير بايد همان روز و روز ديگري نيز روزه شود؟

ج) نذر معمولاً تابع نيّتِ ناذر حين نذر است. البته نظير اين مسأله را صاحب عروه در حج نذري مطرح فرمودند و دو فرض براي نذر حج ذکر مي کنند. در ما نحن فيه نيز نذر دو گونه است:
 
1. نذر کرده که فلان روز راروزه شود به هر عنوان که شده.
 
2. نيت او اين بوده که روزه ي نذري بگيرد نه روزه ي ديگر، اگر چه بالارتکاز نيت او اين باشد.
 
در صورت اول تداخُل مي شود و در صورت دوم تداخُل نمي شود.
 
س2) آيا روايات قاعده ي لا ضرر، أخبار آحاد نيست و آيا مي شود با خبر واحد يک قاعده ي مهم فقهي را اثبات کرد؟
 
ج) روايات نفيِ ضرر متواتر است حال يا تواتُر معنوي و يا لا اقل تواتر اجمالي. گذشته از اين که اگر يک روايت معتبره هم داشته باشيم براي نفي ضرر کافيست و فرق نمي کند روايت معتبر يک فرع جزئي فقهي را بيان کند يا يک مسأله اي مانند لا ضرر که از اصولِ فروع است و مسائل زيادي بر آن متفرّع است را بيان کند.
 
س3) در برخي روايات لا ضرر، کلمه ي «في الاسلام» نيامده است، آيا اين مخلّ به قاعده نيست؟
 
ج) خير، کلمه ي «في الاسلام» باشد يا نباشد فرقي نمي کند، زيرا اينکه در روايت گفته شده: «لا ضرر ولا ضرار» معلوم است که يعني: در شريعت اسلام ضرر و ضرار نيست. لذا از اين جهت هيچ ايراد و اشکالي نيست.
 
س4) تبادُر که علامت حقيقت است وضع تعييني را اثبات مي کند يا وضع تعيُّني را؟
 
ج) فرقي ندارد چراکه موارد وضع مختلف است گاهي تعييني و گاهي تعيُّني بوده و در هر دو صورت و به حسب اختلاف موارد، تبادر علامت حقيقت در آن خواهد بود.
 
س5) اگر فعل مستحبي را نذر کند آيا با نذر آن فعل واجب مي شودو احکام واجب بر آن مترتب مي شود يا اينکه فقط ترک آن موجب عقوبت مي شود؟
 
ج) صاحب عروه اين مسأله را در چند جاي عروه مطرح کردند و به دو گونه تعبير در آن بيان فرمودند. يکجا فرمودند: اگر مستحبي را مانند نماز شب نذر کند، آن مستحب واجب مي شود.
 
و در جاي ديگر فرمودند: خود آن مستحب واجب نمي شود بلکه انجام دادن آن واجب مي گردد به اين معني که: آن فعل مستحب ـ مثلاً ـ نماز شب، با همه احکامي که دارد، انجام دادن آن واجب مي گردد، نه اينکه نماز شب احکامِ نماز واجب را پيدا مي کند، يعني: از باب مثال، او نمي تواند اين نماز شبي را که نذر کرده، به جماعت بخواند و نيز مي تواند سوره را در آن نخواند.
 
به نظر مي رسد قاعده در مسأله اين است که نذر فقط الزام مي آورد و بجا آوردن آن واجب مي گردد، اما احکام آن منذور بما هو را تغيير نمي دهد و خلاصه: فرمايش دوم صاحب عروه موافق با قواعد است و شايد منظور از فرمايش اول ايشان نيز همين باشد گرچه تعبير از اين جهت رسا نيست.
 
س6) ملاک در موالات در نماز چيست و چه مقدار فاصله مُخِلّ است؟
 
ج) مسأله موالات يک مسأله عرفي است و اعتبار خاص شرعي ندارد. و موارد آن بالنتيجه از سه صورت خالي نيست: 1. مواردي که عرفاً موالات در آن روشن بوده و صدق مي کند، 2. مواردي که عرفاً موالات در آن صدق نمي کند و بعضي موارد هم مورد شک قرار مي گيرد که مجراي برائت و اصل عدم مخلّ بودن فاصله مشکوک است.
 
بله اگر فاصله به مقداري باشد که موالات عرفيه منعدم شود، مثل اينکه الله را بگويد و بعد از چند دقيقه بگويد: اکبر، در اين صورت مُبطل خواهد بود، اما اگر ذکر رکوع يا سجود را تکرار کند ولو هزار مرتبه، موالات بهم نمي خورد و تطويل نماز منافات با موالات ندارد چنانچه در روايت دارد که حضرت رسول صلي الله عليه وآله وقتي در نماز مستحبي به رکوع يا سجده مي رفتند از بس طول مي دادند گفته مي شد: متي يرفع رأسَه؟
 
س7) دليل اينکه مي فرماييد روزه در بلاد و شهرهايي که شب و روز آنجا در اوقاتي از سال بيش از متعارف است و گاهاً روز در آنجاها به حدود 22 ساعت مي رسد، مي توانند به بلاد متعارف رجوع کنند و به مقدار ساعات روز آن بلاد امساک نمايند و سپس روزه خود را باز کنند و روزه شان صحيح است و لازم نيست 22 ساعت را امساک کنند چيست؟
 
ج) دليل آن مُنزّل بودن احکام شرع بر متعارف است، يعني در صورتي که دليل هم مصاديق متعارف داشته باشد و هم مصاديق غير متعارف، حمل بر مصاديق متعارف مي شود و منصرف به متعارف خواهد بود. مثلاً در باب تعيين مساحتِ کر که دليل مي گويد: «ثلاثه اشبار؛ سه وجب» آقايان فقهاء مي فرمايند: وَجَب متعارف ملاک است لذا اگر وجب شخصي بسيار کوچک يا بسيار بزرگ است، ملاک نيست.
 
و همچنين در حدّ ترخص که دليل مي گويد: «تَواريه عن الجُدران» و آقايان فقهاء در معناي آن فرمودند مراد اين است که: تتواري الجدران عنه، حال اگر شخصي چشم آن تيز است که فاصله ي بسيار دور را مي بيند يا شخصي که چشم او ضعيف است. فرمودند: ملاک، چشم متعارف است.
 
يا فرض کنيم در يک آب کُر يک ليوان خون ريخته شد و سپس خون در آن آب مستهلک گشته و مضمحل شد و هيچ يک از اوصاف ثلاثه آب هم تغيير نکرد، شرعاً اين آب پاک خواهد بود اما همين آب را اگر با ذرّه بين و چشم مسلح نگاه کنيم ممکن است که ذرات ريز خون را در آب ببينيم که لازمه آن حکم به نجاست اين آب است، ولي طبق اطلاق دليل شرعي آقايان فقهاء حکم به طهارت اين آب نموده و مي فرمايند: اين آب پاک است.
 
بنابراين همچنانکه آقايان فقهاء در نظائر اين مسأله و در جاهاي مختلف فقه مکرر فرمودند: متعارف ملاک است، در ليل و نهار هم، ادلّه حمل بر ليل و نهار متعارف مي شود و منصرف به متعارف خواهد بود.
 
س8) انصراف ادله به متعارف حتماً در صورتي است که در مقابل اين انصراف، نص خاص نباشد اما در روزه آيه کريمه اول و آخر مدّت امساک را تعيين فرموده است. پس جايي براي انصراف نيست.
 
ج) تحديد دقيق شرعي فقط در مسأله صوم نيست، بلکه در مسأله حد ترخّص و نيز وَجَب هم دليل آن را تحديد نموده و مقدار را تعيين فرموده است، ولي مع ذلک فقهاء در آن جا نيز فرمودند: ملاک متعارف است.
 
س9) بنابر انصراف مذکور چرا در اوقات نماز اين را نمي فرماييد؟
 
ج) در نماز هم همين را مي گوئيم، البته نسبت به آن بلادي که بعضي از فصل هاي سال نزد آنان همش شب و يا همش روز است، آنان هم در نماز و هم در روزه به افق هاي بلاد متعارف و به حسب توقيت شرعي آنان مي توانند هم نماز بخوانند و هم روزه بشوند، بله در بلادي که شروق و غروب آفتاب هست نماز را بايد طبق توقيت شرعي افق خود بخوانند، زيرا نسبت به فجر و زوال و غروب که در دليل ذکر شده متعارف و غير متعارف ندارد اما ليل و نهار متعارف و غير متعارف دارد.
 
س10) بنابر اينکه اطلاق دليل، شامل فرد نادر هم مي شود مثل اينکه دليل فرموده با آب مطلق وضو بگيريد. مياه کبريتي هم بر فرض اينکه مطلق باشند وضو گرفتن با آنها جايز اس با اينکه فرد نادري است، در ما نحن فيه هم بگوييم اگر چه در ازاي يک روز 22 ساعت باشد و فرد نادري است، اما اطلاق شامل آن مي شود؟
 
ج) کلام در مسأله ما در فرد نادر و شاذّ نيست بلکه در متعارف و غير متعارف است. و معلوم است که در ازاي يک روز 22 ساعت باشد فرد غير متعارف است.
 
س11) آيا مراد از ليلة القدر، خصوص شب بوده يا 24 ساعت است؟
 
ج) ليلة يعني: از مغرب تا طلوع فجر است علي المشهور، يا تا طلوع شمس است علي غير المشهور. و ظاهر ليلة القدر هم همين مدت است، ولي مي توان گفت مراد از ليلة القدر نسبت به کل کره زمين است که روي چرخش زمين مدت «24» ساعت شب مي باشد و مؤيد اين مطلب روايتي است که مي فرمايد: روز قدر هم حکم شب قدر را دارد. بله اگر در بلادي باشد که شب بسيار کوتاه است چنانچه در نروژ گفتند در برخي اوقات سال مدتِ شب فقط 45 دقيقه مي باشد، يا بلادي که در بعضي از فصل هاي سال همش شب است در اينگونه بلاد مي توان به بلاد متعارف رجوع کرد و اين به خاطر همان مطلبي است که گفته شد يعني: اين که ادلّه حمل بر متعارف مي شود و لذا ليل هم منصرف به ليل متعارف است.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.