LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه سوم)
کد 4222
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 22 خرداد 1395 - 5 رمضان العظيم 1437
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.

جلسه سوم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
 
«ذو العطاش ومن فی حکمه»
 
حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله فرمودند:
 
سه دسته از افراد هستند که باید دید در ماه مبارک رمضان چه وظیفه ای دارند و حکم روزه شان چیست؟
 
1: ذو العطاش، و به تعبیر صاحب عروه: (من به داء العطش) کسی که مشکلش عطش شدید است و باید آب بخورد.
 
2: کسی که بدنش احتیاج به آب دارد، گرچه احساس تشنگی نکند، مانند بیمارانی که مشکل کلیوی دارند.
 
3: افرادی که بیماری ندارند، اما کارشان به نحوی است که در تابستان به جهت تشنه شدن، روزه گرفتن برایشان در حدّ عسر و حرج شدید است، یعنی تحمل تشنگی برایشان بسیار سخت است.
 
«ذو العطاش»
 
قسم اول: ذو العطاش است، و روایات خاصه دارد و فقها نیز فرموده اند که آشامیدن آب برایش جایز می باشد.
 
البته بین فقها خلاف شده که آیا فقط آب می تواند بیاشامد، چنانچه بسیاری فرموده اند، یا غذا هم می تواند بخورد.
 
و نیز خلاف است که آیا به قدر ضرورت باید آب بخورد، یا بیشتر نیز جایز است.
 
و خلاف دیگر این است که آیا قضاء بر او لازم است یا نه؟
 
«من یعطش لصعوبة عمله»
 
نسبت به قسم سوم نیز روایات خاصی دارد، و شاید اجماعی هم باشد که می تواند آب بیاشامد، اما آیا روزه اش صحیح است یا افطار می شود.
 
 «من یحتاج إلی الماء»
 
قسم دیگری که مکرر هم مورد سؤال می شود و محل خلاف بین فقها شده، گرچه سابقاً این مسأله مطرح نبوده:
 
بیماری است که بدنش نیاز به آب دارد گرچه احساس عطش هم نکند، اما دکتر گفته: حتما باید آب بنوشد، مانند کسانی که مشکل کلیه دارند و از طرفی احساس عطش هم نمی کنند، و چه بسا رغبت و میل به آب هم نداشته باشند.
 
چنین شخصی، آیا در حکم مریض است، یعنی روزه اش را می خورد و فدیه هم ندارد، و بعد اگر توانست قضا می کند، و اگر نتوانست یک فدیه می دهد.
 
یا اینکه این شخص در حکم (ذو العطاش) است، که در این صورت بحثها و خلافهای ذو العطاش اینجا نیز می آید،
 
بنا بر رأی دوم، عطش در ذو العطاش طریقیت داشته نه موضوعیت.
 
در روایات متعددی (عُطاش) و (عطش) وارد شده، که معنایش: احساس عطش است.
 
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (وَعَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ) قَالَ: الَّذِینَ کَانُوا یُطِیقُونَ الصَّوْمَ فَأَصَابَهُمْ کِبَرٌ أَوْ عُطَاشٌ أَوْ شِبْهُ ذَلِکَ فَعَلَیْهِمْ لِکُلِّ یَوْمٍ مُدٌّ(1).
 
اما آیا احساس عطش خصوصیت و موضوعیت دارد، یعنی جزء الموضوع است، یا اینکه طریقیت دارد و کاشف از مرض است، یعنی برای نیاز بدن به آب، افطار جایز است؟
 
بنابر طریقیت، ملاک نیاز به آب است، حال احساس عطش بکند یا نه، بر خلاف مبنای موضوعیت.
 
باید دید متبادر، یعنی منسبق به ذهن عرفی، از ادلّه ذو العطاش چیست؟
 
زیرا هر آنچه متبادر عرفی باشد حجت است، تبادر عرفی یعنی ظهور.
 
اگر این روایات به عرف داده شود چه می فهمند، زیرا أدله شرعیه القای به عرف شده و تشخیص آنان و فهمشان حجت می باشد.
 
از ادله استفاده می شود که ذو العطاش و عطش و احساس به آن خصوصیت و موضوعیت دارد، و ذو العطاش از حکم عام مریض خارج است، گرچه موضوعاً بیماری است، روایات خاصّه وی را از حکم دیگر مریض ها جدا کرده است.
 
حال شخص بیماری که بدنش نیاز مبرم به آب دارد، اما ذو العطاش نیست یعنی احساس عطش نمی کند، حکمش چیست؟ آیا ملحق به ذو العطاش شده و باید روزه بگیرد و آب نیز بخورد، یا ملحق به مریض است که روزه نمی گیرد، آیه شریفه می فرماید: «فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعدة من أیام أخر»(2).
 
تمام بحث در همین یک کلمه است که آیا احساس عطش، طریقیت دارد یا موضوعیت.
 
البته اگر شک کردیم یعنی نوبت به شک رسید، اصل اولی که همان اصل عقلائی است حمل بر موضوعیت می شود. زیرا ظهور اولی و اصل اولی در تمام الفاظی که شارع می فرماید همین است.
 
اما بحث قبل از مرحله شک است، باید دید از روایات ذوالعطاش چه چیز استظهار می شود؟
 
اگر فقهائی مانند شیخ انصاری و صاحب جواهر می فرمودند: احساس عطش خصوصیت ندارد بلکه طریقیت دارد برای احتیاج بدن به آب، اگر اینگونه استظهار می کردند آیا اشکالی بر آنان وارد بود یا نه؟
 
این مسأله را سابقین از فقها مطرح نفرموده، و در متأخرین نیز ندیدم کسی متعرّض آن شده باشد که (عطاش) موضوعیت دارد یا طریقیت؟
 
«ذو العطاش و لا ضرر»
 
یکی از فضلا گفت: چرا ما ذو العطاش را از انواع مریض بدانیم، بلکه می توان گفت از مصادیق لا ضرر است، یعنی حتی اگر روایات، خاص به ذو العطاش بود، دلیل لا ضرر اقتضا می کرد که این شخص جایز است آب بخورد، زیرا حکم به نخوردن آب برای او ضرری است.
 
ایشان فرمودند: ما احتیاج به عنوان ثانوی (لا ضرر) نداریم، باید دید مقتضای ادله اولیه چیست.
 
از نظر فقهی، و نصوص وارده نسبت به صوم بعضی افراد، سه عنوان وجود دارد:
 
1: ذو العطاش
 
2: مریض.
 
3: شخصی که بخاطر صعوبت کار و شغلش، یا به علت دیگری باید آب بخورد، و اگر نخورد برایش حرج است.
 
عَنْ یُونُسَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ لَنَا فِتْیَاناً وَبَنَاتٍ لَا یَقْدِرُونَ عَلَی الصِّیَامِ مِنْ شِدَّةِ مَا یُصِیبُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ، قَالَ فَلْیَشْرَبُوا مِقْدَارَ مَا تَرْوَی بِهِ نُفُوسُهُمْ وَمَا یَحْذَرُونَ(3).
 
وعَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی السَّابَاطِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی الرَّجُلِ یُصِیبُهُ الْعَطَشُ حَتَّی یَخَافَ عَلَی نَفْسِهِ، قَالَ: یَشْرَبُ بِقَدْرِ مَا یُمْسِکُ رَمَقَهُ وَلَا یَشْرَبُ حَتَّی یَرْوَی(4).
 
مناقشه صاحب مستند
 
از غرائب این است که صاحب مستند علی عظمته فی الفقه، می فرماید: (لا حرج) صوم را رفع نمی کند، زیرا خود صوم در مورد حرج جعل شده است، و تنها (لا ضرر) صوم را بر می دارد.
 
این کلام تام نیست زیرا صوم در یک حدّی حرجی است (در حدّ حرج متعارف ناشی از روزه) اما اگر بیش از آن شد، چرا دلیل (لا حرج) وجوبش رفع نکند، مانند حج که سابقاً شاید برای أکثر مردم تا یک قدری حرجی بوده است، که تا این اندازه حرج، رفع حکم نمی کند، اما اگر بیش از حدّ متعارف شد حرجی شد، دلیل (لا حرج) وجوب آن را بر می دارد.
 
و امّا ذو العطاش، شکی نیست که خارجاً مریض و بیمار محسوب می شود، اما از جهت حکم، از عموم حکم کلی مریض که یفطر ولا یصوم است، جدا شده، لذا فقها آن را جدا و در ردیف شیخ و شیخه و حامل مقرب و مرضعه قلیلة اللبن ذکر فرمودند.
 
حکم مریض این است که روزه اش را می خورد و فدیه هم ندارد، بله اگر بعداً توانست قضا کند قضا کرده، وگرنه فدیه می دهد.
 
اما نسبت به ذو العطاش، روزه می گیرد و آب هم می نوشد، بله از غذا و دیگر مفطرات اجتناب می کند، و این حکم از قاعده (الصوم لا یتبعض) استثنا می باشد، و بنا بر قولی قضا هم بر عهده او نیست. چنانچه روایت صحیحه ای بر آن دلالت دارد و می فرماید فقط فدیه می پردازد.
 
و این مسأله نیاز به تأمل بیشتری دارد زیرا محلّ ابتلای بسیاری است.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 1) الکافی: ج4 ص116.
 2) سورة البقرة: 184.
 3) تهذیب الأحکام: ج4 ص240 باب العاجز عن الصیام ح10.
 4) تهذیب الأحکام: ج4 ص240 باب العاجز عن الصیام ح9.
 
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.