LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مشروح بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی در اجتماع عظیم عزاداران نبوی"
ماه در محاق
کد 4592
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 14 آذر 1395 - 4 ربيع الأول 1438
  
 
 
«اصر» و «اغلال»

در میان انبوه آیه هایی که خدای متعال در قرآن کریم درباره ی رسول گرامی اش، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله نازل فرموده است، آیه ای به چشم می خورد که بیانگر یکی از شؤون ویژه آن حضرت است. آیه از این قرار است:

«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛(1) آنان که از این پیامبر درس نخوانده ـ که [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می یابند ـ پیروی می کنند [همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان می دهد، و از کار ناپسند باز می دارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را برایشان حرام می گرداند، و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است بر می دارد».

این آیه اشاره به دو آفت فرا روی بشر دارد که در ساحت های مختلف زندگی دنیایی او رخ می نمایند. این دو آسیب عبارتند از: «اِصر» و «اغلال». در ادامه اندکی معنای این دو واژه را می کاویم و نمونه ها و آثار مخرب آن را در زندگی آدمی معرفی می کنیم.

«اصر» یعنی سنگینی. بسیارند کسانی که زندگی آنان عاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی یا پزشکی است با این حال از بهره و لذت معمول در خانواده محروم اند. زن و شوهرهایی که شب هنگام پشت به یکدیگر می کنند و با دلخوری از یکدیگر شب را صبح می کنند مبتلا به این آفت فراگیر زندگی بشری هستند.

دامنه ی «اصر» تنها به جنبه های فردی زندگی منحصر نبوده و دامن حکومت ها را نیز فرا می گیرد. در این زمانه حاکمانی که از ملت های خود در هراس اند و با خوف و تدابیر امنیتی شدید به سفر می روند، اندک نیستند. طبعاً ملت ایشان نیز از جور و آزار حاکمان خود ایمن نخواهند بود. این ترس همه گیر که بر چنین ملت هایی حاکم است چیزی نیست، جز گونه ای از جنبه ی اجتماعی اصر.

«اغلال» نیز جمع «غُل» به معنای قید و بند است، و مراد از آن امور محدود کننده ی آزادی بشر است؛ آزادی در ساحت های مختلف زندگی. محدودیت های بشر چه در خورد و خوراک، رفت و آمد، تجارت، درس و کسب و کار بسیار آزار دهنده و توانفرساست. طبیعی است هرچه انسان در زندگی خود آزادتر باشد، اَغلالش کمتر، و آسایش و رفاهش افزونتر خواهد بود. یک زن و شوهر، یک عشیره، یا یک فامیل اگر با یکدیگر مشکلی نداشته باشند، حتی اگر اوضاع اقتصادی آنها چنان نامساعد باشد که شام شبشان، نان و پنیر باشد، گرفتار «غل» نیستند. اما اگر زندگی آنان مرفّه باشد، ولی محدود به قیود ـ هرچند قیودی ساده مانند خوردن غذای خاص یا در زمان خاص ـ باشد، زندگی با تمام امکانات و رفاه به کامشان تلخ می گردد؛ و دلیل آن «اصر» نیست، بلکه «اغلالی» است که زندگی آنان را فراگرفته است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نویدبخش صلح و رحمت

اغلب زندگی های امروز گرفتار این دو آسیب جدی (اصر و اغلال) هستند. کافران زمان پیامبر نیز از این دو آفت در امان نبودند. خدای متعال در آیه ای که ذکر آن در طلیعه ی سخن رفت، نوید برطرف کردن آن را به کافران داده است، و یگانه راه رهایی از آن را در دستان پیامبر گرامی اش قرار داده است. خدای متعال به کافران وعده داده است که اگر تسلیم پیامبر صلی الله علیه وآله شوند، در ازای آن، اصر و اغلال را از زندگی آنها می زداید. مردمان همروزگار پیامبر صلی الله علیه وآله افزون بر باورها و رفتارهای نادرست خود از جنگ های قبیله ای و نا امنی و بسیاری عادات و رسوم نادرست اجتماعی رنج می بردند. طبیعی است که برطرف ساختن این مشکلات به دست پیامبر صلی الله علیه وآله آرامش و راحتی بسیاری به زندگی آنها بخشید.

در راستای برنامه های هدایتگرانه و نویدبخش اسلام، پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه وآله پس از گسترش نسبی اسلام در شبه جزیره ی عربستان، در طیّ نامه هایی رؤسای دولت های مجاور و صاحبان ادیان آنان را به آیین الهی اسلام فراخواند. در همه ی آن نامه ها این جمله به چشم می خورد: «أسلِم، تَسلِم». متأسفانه ترجمه و برداشت نادرست از این جمله ی تاریخی پیامبر بسیار در کتاب ها و روزنامه ها به چشم می خورد که می گویند: «اسلام بیاور تا سالم بمانی». به دیگر سخن اگر آیین اسلام را نپذیری با تو می جنگیم و جانت در خطر خواهد بود.

حال آنکه تاریخ پیامبر صلی الله علیه وآله گواه آن است که ایشان بسیار خشونت ستیز و صلح طلب بودند. پرهیز از جنگ طلبی را به حق باید یکی از ابتکارات و فضایل آن جناب به شمار آورد. آری، هنگامی که دشمنان آهنگ جنگ او می کردند، با شجاعت تمام در برابر آنان ایستادگی می کرد و نمی گذاشت که اعراض و بلاد مسلمانان طعمه ی دشمنان گردد.

معنای درست این سخن پیامبر صلی الله علیه وآله به فرمانروایان حکومت های همسایه، نویدبخش سلامتی در سایه ی پذیرش اسلام است. بدین معنا که به میمنت گرویدن به اسلام «اصر» و «اغلال» از آنان برطرف گشته، از سلامتی تن و جان و خانواده و اقتصاد و سیاست و اجتماع و دیگر ابعاد حیات بهره مند شوند. تاریخ زندگانی پیامبر گواه خوبی بر این مدّعاست.

نکته ای بلاغی

بیان این نکته درباره ی عبارت «ویضع عنهم» در آیه ی شریفه ی «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ» در خلال این بحث سودمند است. گفتنی است که کتاب خدا، قرآن در میان مردمانی نازل شد که بلاغت و فصاحت سخن و ادب در میان آنان از ارزش والایی برخوردار بود. از این رو کتاب خدا، معجزه ی بلاغت بود. نمونه ای که هرگز بشر آن روزگار تا به امروز به خود در زبان آوری و سخنوری به چشم ندیده است و نخواهد دید. پس واژه ها و تعابیر بلند این کتاب مقدس همگی محلّ تأمل و ملهم معانی ژرف است.

خدای متعال برای زدودن این دو آسیب زندگی بشر فعل «وضع» به معنی فروگذاشت را به کار برده است، نه فعل «رفع» که باز مرسوم و مورد توقع است و به معنای بلند کرد و برطرف کرد می باشد. یعنی خدا اصر و اغلال را از قبیل مشکلات عدیده ی زندگی، فقر، ظلم را در زمین فرو می کند، نه اینکه آنها را از آنان برداشته و بلند کند. چه بسا این تعبیر گویای این هنر قرآن است که از میان بردن اصر و اغلال بسا با ارزش تر از برطرف کردن موضعی آنها است.

با امعان به این نکته ی بلاغی آیه ی مذکور می توان چنین از آن برداشت کرد که خدای متعال درمان دائمی و حقیقی «اصر» و «اغلال» را در تسلیم شدن در مقابل پیامبر صلی الله علیه وآله معرفی کرده و کافران را وعده ی خلاصی و رهایی ابدی از آن داده است، مادامی که در سایه ی پیامبر صلی الله علیه وآله و تعالیم روشنگرانه اش پناه گیرند.

یک دروغ آشکار

یکی از امور مهمی که جوانان نباید از آن غفلت کنند مطالعه ی تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است. در این خصوص هشت مجلد از کتاب گرانسنگ بحارالأنوار، تألیف علامه ی مجلسی رحمه الله که به زندگانی و سیره ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اختصاص داده شده، منبع موثق و مبسوطی است. البته کتاب های بسیاری در این باره نگاشته شده که خواننده باید به صحت و سقم مندرجات آنها و گرایش های مؤلفانشان پی ببرد، وگرنه چه بسا گرفتار برخی دروغ پردازان و قصّیصین می شود. کما اینکه امروزه گزارش های ناصحیح درباره ی آن بزرگوار در برخی کتاب های تاریخ به چشم می خورد.

این گزارش ها غالباً توسط یهودیان نقل شده است. آنان برای حفظ دیانت تحریف شده ی خود و نگرویدن پیروانشان به اسلام، دست به جعل و نقل برخی اخبار ساختگی درباره ی حیات پیامبر بزرگوار اسلام زدند. از این دست مجعولات، گزارشی است درباره ی قتل عام گروهیِ یهودیان مدینه به فرمان پیامبر صلی الله علیه وآله.

بنا به این گزارش نادرست، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مدینه به سعد فرمان داد که هفتصد یهودی را یک جا سر ببرد. این در حالی است که بنا به فرمایشی از امام صادق علیه السلام جمعیت ساکنان مدینه در روزگار پیامبر صلی الله علیه وآله حول و حوش ده هزار نفر دانسته شده است؛ جمعیتی معادل یک شهر کوچک یا دهی بزرگ. با این حساب چگونه ممکن است هفتصد نفر در یک روز کشته شوند و هیچ اثری و قبری از آنها به جای نماند. طبعاً چنین کشتار وسیعی در آن جامعه ی کوچک باید بازتاب های وسیعی داشته و نقل آن در مجامع مختلف آن روزگار پررنگ تر بوده باشد.

از سوی دیگر یهودیانی که با پیامبر صلی الله علیه وآله جنگیدند نام و نشانشان با جزئیات بسیار در تاریخ موجود است. پس این کشتار دست جمعی بی آنکه نامی از کشته شدگان برده شود و یا گور، یا سند تاریخی موثقی که دالّ بر آن باشد، بر جای بماند هر خواننده ی جویای حقیقت را در صحّتش به تردید می اندازد. چنین رفتاری با سیره ی معروف پیامبر صلی الله علیه وآله کاملاً تضاد دارد. پیامبر صلی الله علیه وآله در روایات متعددی اشاره به کسانی دارد که در زمان حیات شریفش و پس از آن به او دروغ می بندند. در یک روایت مشهور حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل فرموده اند: «کثرت علیّ الکذابة وستکثر بعدی؛(2) بسیارند کسانی که به من دروغ می بندند و پس از این نیز بیشتر خواهند شد».

دروغ هایی که در طول تاریخ برخی مغرضانه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بستند تبعات مخرب بسیاری بر باور مردم داشته است. امروزه با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال از بعثت پیامبر، بسیاری از مردم جهان هنوز آیین او را نپذیرفته اند. بی تردید بخشی از آن، مربوط به همین دروغ هایی است که در طی تاریخ به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نسبت داده اند.

جنگ های پیامبر صلی الله علیه وآله همگی دفاعی بوده اند و در اطراف مدینه رخ می داده است. مشرکان و یهودیان در برابر پیامبر سپاه تشکیل داده و به سوی مدینه گسیل می شدند. پیامبر صلی الله علیه وآله نیز مسلمانان را برای رویارویی با آنان بسیج می نمود و در بیرون شهر مدینه در برابر آنان صف آرایی می کرد. غالب جنگ های پیامبر صلی الله علیه وآله بدین منوال بوده است. از این رو تعداد کشتگان هر دو سپاه، نام و محل دفنِ آنها غالباً در تاریخ معلوم بوده است.

تک تک جنگ های پیامبر، همانند احد و حنین و بدر شرحی از آن در کتاب های تاریخ به تفصیل آمده و نام کشتگان هر دو سپاه ذکر شده است تا جایی که حتی مجموع کشتگان آنها را در برخی کتاب ها حدود هزار نفر ذکر کرده اند. با این حساب کشتن هفتصد یهودی در یک روز بی آنکه نامی از آنها در تاریخ آورده یا محلی برای دفن آنها مشخص شود، بی گمان امری محال و نادرست است. در جنگ احزاب کفار و یهود با تمام نیرو به جنگ پیامبر بسیج شده بودند. از آن سو به نقل تاریخ، شمارِ مسلمانانی که به فرمان پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه و پیرامونِ آن، از روستاها و باغ ها، برای رویارویی با دشمنان در مدینه گرد آمدند به دوازده هزار تن می رسید. پس چگونه ممکن است هفتصد نفر را یک روزه سر ببرند و اثری از آنها به جای نماند. عقل حکم می کند که این قبیل گزارش های غریب را به پای همان دروغ پردازان تاریخ بگذاریم که پیامبر درباره ی آنها فرمود: «کثرت علیّ الکذابة».

ضرورت پیراستن تاریخ

امروزه لزوم پیراستنِ تاریخ از منقولات ناصحیح آن، بیش از هر زمان دیگر احساس می شود. لذا باید با دفاع از شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله ـ که نویدبخش سعادت بشر بود ـ راه را برای هدایت انسان ها هموار کرد. ابنای بشر، حتی جوانان کم سن و سال مسلمان با شناخت چهره ی حقیقی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله شیفته و مشتاق او و تعالیم آسمانی اش می شوند.

پس می سزد که در یک کار گروهی، خاصه اگر به دست جوانان پر توان و خوش ذوق انجام شود، تاریخ حضرت رسول صلی الله علیه وآله از میان روایات ایشان و ائمه ی معصومین علیهم السلام استخراج، و در قالب کتابی مفصل و در مجلاتی چند تحویل علاقه مندان تاریخِ آن حضرت شود. وجه و دلیل انجام دادنِ این کار باید زدودن و پیراستن اکاذیب از کتاب های تاریخ و تحویل تاریخنامه ای صحیح و مستند به جهانیان باشد. روشن است این اقدام با ادعای صرف و بی برهان ارزش خاصی ندارد؛ زیرا عاقلانه نیست ادعایی را بدون دلیل موجّه پذیرفت، چه رسد به اثبات حقایق تاریخی که قرن ها از وقوع آن گذشته است.

وجهه ی دفاعی جنگ های پیامبر صلی الله علیه وآله

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زداینده ی «اصر» و «اغلال» از جوامع کوچک و بزرگ بشری بود که سیره ی آن بزرگوار مبیّن این حقیقت است. از سویی کیست که نخواهد «اصر» و «اغلال» را از خانواده، جامعه و یا عشیره ی خود برطرف کند و زندگی سالم و راحت داشته باشد. این مهم تنها به دست پیامبر صلی الله علیه وآله ممکن گشت و این دستاورد دلیل آشکاری بر رفتار و منش انسان دوستانه و جنگ ستیز ایشان است.

نکته ای درباره ی سیره ی رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله که قبلاً نیز بدان اشاره کردم اینکه ایشان هیچ گاه آغازگر جنگ نبودند. مرحوم آقا شیخ محمد جواد بلاغی که از اساتید جمعی از علمای صاحب نام، از جمله پدر بنده رضوان الله علیهم جمیعاً بوده است، دو کتاب تاریخی در این خصوص دارد. در این کتاب ها همه ی جنگ های پیامبر بررسی شده و در آن ثابت گشته است همگیِ این جنگ ها جنبه ی دفاعی داشته نه تهاجمی.

حضرت رسول صلی الله علیه وآله هیچ گاه به کسی زور نگفتند، حتی با منافقان کارشکن ـ که ده ها آیه ی قرآن در مذمت آنها نازل شده است ـ جنگی را برپا و به سوی هیچ قوم و مملکتی لشکرکشی نکردند. البته این موضوع را نباید به جنگ گریزی و تسلیم پذیری در برابر ستمکار حمل کرد. حضرت هرگاه بلاد و اعراض مسلمین را در خطر هجوم دشمنان می دید به سرعت به دفاع از آنها بر می آمد.

از دیروز تا امروز

امروزه با گذشت هزار و اندی سال از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کشورهای اسلامی به جای مایه گذاشتن از رفتار و منش آن بزرگوار، متأسفانه سیری قهقرایی داشته اند و جز نام، نشانی در رفتار خود از آن بزرگوار ندارند. این سیر نزولی در این پنجاه سال اخیر ـ که عمرم کفاف درک آن را می کند ـ به مراتب شدیدتر و بدتر بوده است. به طوری که از نود درصد مشکلات امروزی در پنجاه سال پیش خبری نبود.

از شصت سال پیش، یعنی از سال 59 مصادف با انقلاب مصر تا به امروز در کشورهای اسلامی به یقین افزون بر شصت جنگ چه در خاورمیانه و چه بیرون از آن رخ داده است. در این مدت شصت ساله بسیاری از سرزمین های اسلامی عرصه ی جنگ های داخلی و خارجی بوده است. آیا این جنگ ها «اصر» و «اغلال» نیست؟

حال که اوضاع کشورهای اسلامی چنین آشفته است چه توقعی می توان از بلاد کفر داشت و چگونه می توان انتظار داشت که غیر مسلمانان به اسلام در آیند.

خیلی پیش اوضاع کشورهای اسلامی بدین منوال آشفته و نابسامان نبود. دست کم بلاد کفر نیز اوضاعی مشابه داشتند. بیان دو گزارش ـ که خود به یاد دارم ـ تا حدودی اوضاع و احوال پنجاه سال پیش و مقدار تغییر پیش آمده را به خوبی می نمایاند.

در عراق پیش از به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم، روزنامه ها و کتاب های آن دیار نوشتند که در طول یک سال فقط یک نفر به اعدام محکوم شد. مراحل قانونی تصویب حکم اعدام برای آن اعدامی نیز حدود یک سال به طول انجامید. جمعیت عراق آن روز زیر ده میلیون نفر بود؛ زیرا در انقلاب 1920، در زمان آقا میرزا محمد تقی شیرازی رحمه الله جمعیت عراق را حدود پنج میلیون نوشته اند. به هر حال این خبر بازتاب گسترده ای در مطبوعات آن کشور داشت، و مسیر پرونده و داد و ستد آن در میان محاکم قضایی، تا یک سال اذهان عمومی مردم آن سامان را به خود مشغول کرده بود.

در یکی دیگر از کشورهای اسلامی معروف در طیّ ده سال یک نفر اعدام شد که جرم آن نیز هنوز در خاطرم هست. هرچند که آن حکومت نیز نمونه ی موفقی از حکومت اسلامی نبود، ولی تا حدودی اقتصاد و سیاست اسلامی در آن اجرا می شد. الآن در کدام یک از کشورهای اسلامی ـ که ادعای اسلام و پیروی از آیین و سیره ی رسول خدا صلی الله علیه وآله دارند ـ چنین است که در طیّ ده سال تنها یک نفر محکوم به اعدام شود؟

بنا بر اطلاعاتی که غالباً روزنامه های برخی کشورها در اواخر سال به عنوان کارنامه ی آن سال چاپ می کنند، گاهی آمارهای چند هزار نفره از اعدامیان نیز به چشم می خورد. البته اوضاع همه ی آنها یکسان نیست و کشورهایی وجود دارد که آمار جرایم و بزهکاری به مراتب کمتر از دیگر جاهاست. آیا گسترش جرم و جنایت در جوامع به ظاهر اسلامی و غیر اسلامی چیزی جز «اصر» و «اغلال» است؟

ضرورت دفاع از رسول اکرم صلی الله علیه وآله

مطالعه ی تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و مقایسه ی آن با اوضاع کنونی کشورهای اسلامی واقعاً تأثربرانگیز است. مظلومیت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله با مطالعه ی تاریخ واقعی آن جناب به خوبی مشهود است. خاصه هنگامی که نیم نگاهی به وقایع معاصر جهان اسلام بیندازیم. کسانی که به نام اسلام و با لباس هایی که دربردارنده ی شعارهای اسلامی است دست به کشتار دیگر انسان ها می زنند. و در تصاویری که در موبایل ها و رسانه ها منتشر شده است حتی دست به آتش زدن همنوعان خود می زنند و به زن و بچه و پیر و جوان رحم نمی کنند، امروزه چنین اسلامی دارد به جهان معرفی می شود. و هیچ ظلمی را بالاتر از تغییر چهره ی حقیقی اسلام و پیامبر نمی توان متصور شد.

همگی در این باره مسئول هستیم. حوزه و دانشگاه، کسبه، تجار همگی باید دست به دست هم بدهیم و از شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله دفاع کنیم. تبیین و اشاعه ی رفتارهای پیامبر صلی الله علیه وآله، نیز راهکار خوبی برای رفتارشناسی آن جناب به دست پژوهندگان حقایق تاریخی می دهد. در اینجا یک مورد از رفتارهای کریمانه ی آن جناب را که بشر از شنیدن آن متحیر می شود نقل می کنیم.

زن خبرچین

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در آستانه ی جنگی دفاعی بودند و مدینه در تلاطم آماده شدن برای رفتن به مصاف دشمن. در این میان که مشرکان قصد نابودی اسلام و مسلمانان به ویژه شخص پیامبر صلی الله علیه وآله را داشتند؛ اطلاع یافتن از وضعیت مدینه از امور مهم نظامی به شمار می رفت. در گذشته که همانند امروز وسایل ارتباطی مهیا نبود، فرستادن جاسوس برای پی بردن به اوضاع نظامی طرف مقابل از امور متداول در جنگ ها بود. برای این منظور مشرکان، زنی مغنیّه را که در مکه به بدکاری شهره و سر و کارش با جوانان بود برای سر و گوش آب دادن و جاسوسی به مدینه روانه کردند. اطلاعاتی از قبیل پی بردن به زمان حرکت لشکر مسلمانان و نیز مقدار عِدّه و عُدّه ی آنها برای آغاز جنگ بسیار سودمند بود.

این زن مکی که «ساره» نام داشت وارد مدینه شد. مدینه آن روزگار شهر کوچکی بود. هنگامی که با پیامبر صلی الله علیه وآله روبرو شد، حضرت به او فرمود: «أمسلمة؛ قصد اسلام آوردن داری؟». ساره گفت: نه.

حضرت فرمود: «أمهاجرة؛ آیا [به ما] پناهنده شدی؟» گفت: خیر.

در پناه اسلام

این نکته در اینجا یادکردنی است که یکی از فضایل حکومت اسلامی پیامبر صلی الله علیه وآله این بود که بسیاری از کفار و مشرکان، خود و خانواده هایشان به پیامبر صلی الله علیه وآله پناه می آوردند و در میان مسلمانان در مدینه می زیستند. برخی از این پناهندگان حتی اسلام هم نمی آوردند و دست آخر بدون آنکه ایمان بیاورند به سرزمین خود باز می گشتند. خدای متعال در این باره در قرآن کریم به پیامبر خود چنین فرموده است: «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ؛(3) و اگر از مشرکان کسی به تو پناه آورد، او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به محلّ امنش برسان».

بنا به نصّ این آیه ی شریفه، مسلمانان مشرکان را پناه می دادند و مدتی ـ کوتاه یا بلند ـ در سایه ی حکومت اسلامی به سر می بردند. در این مدت طبعاً از تعالیم اسلام و سخنان روشنگرانه ی قرآن بی بهره نبودند. در این میان عده ای به میل باطنی خود به اسلام می گراییدند و عده ای همچنان در ضلالت اعتقادات خویش باقی می ماندند.

در سراسر تاریخ حکومت پیامبر گرامی و همچنین امیرمؤمنان علی صلوات الله علیهم موردی زورگویی یافت نمی شود. پیامبر صلی الله علیه وآله به رسم پناهندگی پذیرای آن زن بود. حال آنکه آن زن به قصد دیگری پا در مدینه نهاده بود.

مسلمانان در عصر پیامبر صلی الله علیه وآله پذیرای پناهندگان ادیان و اقوام دیگر بودند. اما امروزه متأسفانه سیل عظیمی از پناهندگان کشورهای اسلامی به بلاد غیر مسلمان روانه شده است. این، خود یکی دیگر از آسیب های اجتماعی است که گریبانگیر جوامع اسلامی شده و واگوی سندی دیگر از تغییر سنت رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله می باشد.

ادامه ی ماجرا

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در ادامه ی سؤال های خود از آن زن مکی، علت حضورش را در مدینه جویا شد. ساره اظهار کرد که به سبب تنگدستی و مشکلات معیشتی به مدینه آمده است. در کتب تاریخ نقل شده است که برخی مسلمانان حاضر در آنجا به ساره گفتند: «أین أنتی من شبّان القریش؛ جوان های [مشرک] مکی کجایند [که تو فقیر شده ای؟]».

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که به قدرت الهی از نیت آن زن با خبر بود، بی آنکه به روی او آورد و یا او را برای نیت شومش مجازات کند، امر فرمود که به او شتر و لباس و قدری پول دهند و او را به مکه بازگردانند. پول بهانه بود، ولی پیامبر به نحو احسن و با خلق عظیم خود با آن زن جاسوس رفتار کرد. رفتاری که امروزه اثری از آن در صاحبان حکومت ها یافت نمی شود.

در مدینه شخصی بود به نام «حاطب بن بلتعه» که به ظاهر اسلام آورده بود. آن زن مأموریت داشت که نزد حاطب بیاید و گزارش اوضاع نظامی مدینه را از او جویا شود. حاطب که از پیش، مشرکان مکه با او داد و ستد داشته و در ظاهر اسلام آورده و در حقیقت هوادار مشرکان بوده است، در پاسخ مشرکان نامه ای در چند خط نوشت که از جمله لشکر پیامبر صلی الله علیه وآله را چنین وصف نمود: «بجیش کاللیل، یسیر کالسیل؛ لشکری که سیاهی جمعیت آن همچون شب تیره انبوه، و چون سیل به سوی شما روان است». هنگامی که جمعیت زیاد سپاه پیامبر در بیابان شب تیره تشبیه شده و پویایی و شتاب آنان برای رویارویی با دشمنان را به هجوم ویرانگر سیل مانند کرده است.

حاطب بن بلتعه نامه را به ساره می دهد و به او در نگهداری نامه و فاش نشدن آن سفارش بسیار می کند. از جمله به او می گوید سعی کند به بیراهه بزند و در راه اصلی تردد نکند مبادا مسلمانان به او شک کنند و محتوای نامه برملا شود. در گذشته راه های آسفالته امروزی نبود، اما راه های خاکی مشخصی برای رفت و آمد معلوم بوده است. از این رو احتمال تردد در این راه ها، و متعرض او شدن، فراوان می بود.

ساره نامه را در لای موهای خود پیچید و سوار بر شتری که از پیامبر به او رسید شد و به سوی مکه راه افتاد. پیامبر صلی الله علیه وآله به اذن خدا از این موضوع با خبر گشت و امیرمؤمنان علیه السلام را به سوی آن زن فرستاد. حضرت امیر در میانه ی راه، ساره را یافت و از او نامه را خواست. ساره ابتدا از نامه اظهار بی اطلاعی کرد. به او گفتند که پیامبر دروغ نمی گوید. سرانجام حقیقت را افشا کرد و نامه را به ایشان تسلیم نمود.(4)

سعه ی صدر سیاسی

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آن زن جاسوس را بدون هیچ عقوبتی آزاد کردند. حاطب بن بلتعه را نیز مؤاخذه کرد که چرا در این اوضاع بحرانی دست به چنین خیانتی زده است. حاطب در پاسخ پیامبر عذر بدتر از گناه آورد و انگیزه اش را از این اقدام وجود بستگانش در مکه بیان کرد که مبادا روزی مسلمانان در جنگ با مشرکان شکست بخورند و شخص رسول خدا صلی الله علیه وآله کشته شود و در این میان بلایی بر سر بستگانش در مکه بیاید. از این رو با این کار می خواست یدی بر آنها داشته باشد. طبیعی است عذر حاطب بدتر از گناه اوست. با این همه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هرگز او را مجازات ننمود و از بهره ی او از بیت المال چیزی نکاست.

سرانجام رفتار بزرگ منشانه ی پیامبر موجب شد که حاطب به چنان درجه ای دست یابد که عهده دار رسانیدن نامه ی پیامبر به بزرگ مصر، «مُقَوقِس» شد. این شخص سست باور در سایه ی حکومت پیامبر چنان رشد کرد که لیاقت بر عهده گرفتن مسئولیت خطیر و با اهمیتی شد. به عبارتی دیگر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله یک جاسوس خائن را انسان نمود.

حال اگر حاطب کشته می شد حیف نبود؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با این رفتار خود درس بزرگی به دولتمردان و رجال سیاسی جهان در همه ی اعصار داد. جاسوسی و از آن گذشته، فاش کردن اسرار نظامی در اغلب حکومت ها مجازات سنگینی دارد. خبر دستگیری جاسوسان در رسانه ها و مطبوعات معمولاً سر و صدای بسیاری دارد. در برخی کشورها این جرم ها با اعدام مواجه می شود. گاهی با شک کردن به مجموعه ای همه ی آنها را دستگیر می کنند و تا روشن شدن موضوع از آزادی آنها امتناع می ورزند.

بنده خود، پنجاه و اندی سال پیش در عراق شاهد پنج انقلاب پیاپی بودم. عده ای انقلاب کردند و قبلی ها را کشتند. چند وقتی که سر کار بودند با یکدیگر اختلاف پیدا کردند. صاحبان قدرت دوستانِ انقلابی خود را به محاوله، یعنی اقدام بر علیه خود متهم کرده و آنان را اعدام کردند.

این اخبار نه یک مورد و دو مورد بلکه چنان شایع شده اند که دامن بسیاری از کشورهای اسلامی را گرفته است. البته در میان کشورهای اسلامی هستند کشورهایی که از سلامت بیشتری برخوردارند.

فرصت حمایت از شخصیت والای پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله

از آنچه گذشت پیداست که پیامبر بزرگوار در این عصر، که عصر تلاقی آرا و اندیشه هاست و اندیشه وران و صاحب نظران جهان راحت تر از هر زمان دیگری می توانند آرا و نظرهای خود را به گوش یکدیگر برسانند. در این روزگار چنین اتهام های ناروا و نابجایی که به ساحت مقدس آن حضرت نسبت داده اند ظلمی بزرگتر است.

از این منظور ضرورت حمایت همه جانبه از شخصیت آن بزرگوار وجوب بیشتری یافته است و همگان در حدّ توان خود باید به انجام دادن این واجب مهم عنایت ورزند.

وفور رسانه ها و حصول آزادی نسبی از عصر حاضر، مجالی مناسب برای دفاع از ساحت ایشان مهیا ساخته است که در زمان هایی همچون زمان حکومت های بنی امیه و بنی عباس چنین فرصتی در دست نبود.

در یکی از این حکومت ها، بزرگ آن حکومت که خود را خلیفه ی اسلام می خواند در تشهّد نماز خود که همانند همه مسلمان ها باید بگوید: «أشهد أن لا إله إلاّ الله وحده لا شریک له وأشهد أنّ محمداً عبده ورسوله، اللهم صلّ علی محمد وآله محمد» از گفتن صلوات پرهیز می کرد. این شخص که ادعای جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله را نیز داشت هنگامی که دلیل این بدعت را از او جویا شدند می گفت که صلوات موجب گردن فرازی قوم و خویش های پیامبر صلی الله علیه وآله می شود و می گویند این (محمد) جدّ ماست و به آن می نازند و می بالند. مقصود او از قوم و خویش پیامبر صلی الله علیه وآله امام حسین علیه السلام بود که مخالفتش را با ایشان تا بدان پایه رسانید که از قوم و خویش های پیامبر صلی الله علیه وآله با تعبیر زشتی یاد می کرد.

اخلاق، عامل زیربنایی در سیره ی پیامبر صلی الله علیه وآله

اسلام روزگار پیامبر صلی الله علیه وآله با شکوه و سلامتی که داشت در گذر تاریخ از آسیب دستکاری سودجویان زورگو در امان نماند. امروزه متأسفانه عملکرد حکومت ها به گونه ای است که بهره ی چندانی از اسلام نبرده اند. کشورهایی که حتی قانون اعدام در کشورشان نیست، اگر کسی جاسوسی بکند، دست کم او را به مدت طولانی حبس می کنند. چه دور است رفتار این حکومت ها از رفتار بی نظیر پیامبر با جاسوس!

پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله اخلاق را زیربنای همه ی جوانب زندگی خود قرار دادند. ایشان سیاست، جنگ و همه چیز را بر روی اخلاق بنا کردند. یک مورد تاریخ ذکر نکرده است که ایشان آغازگر جنگ باشد. حتی هنگامی که دشمن به مصاف او می آمد و در برابر او صف آرایی می کرد آغازگر جنگ نبود و تا هنگامی که دست به شمشیر نبرده و نیزه نینداخته، به یاران خود رخصت حمله نمی داد.

سیره ی حضرت امیرمؤمنان علیه السلام نیز این گونه بود. امام حسین علیه السلام ـ در اقتدا به جد و پدر بزرگوار خود ـ در کربلا فرمود: «إنّی أکره أن ابدأهم بالقتال؛(5) به راستی من خوش ندارم که آغازگر جنگ با آنان باشم».

فکر خاکی ما توان درک این ابتدائیت را ندارد. کسی که گرداگرد او را گرفته اند و راه برگشت را بر او بسته اند و راهی جز کشته شدن فراروی او نیست، با این حال در منطق اخلاق و فضیلت این کار ابتدا به جنگ به شمار می آید و از این رو حضرت ابا عبدالله علیه السلام از آن پرهیز می نمود.

پس از آنکه عمر سعد نخستین تیر را به سوی خیمه های امام حسین علیه السلام پرتاب کرد، حضرت رخصت جنگ داد. کجای تاریخ چنین اخلاقی به چشم می خورد؟! این اخلاق که دامنه ی آن عرصه ی جنگ با دشمن را نیز فرا گرفته است، زاییده و آفریده ی منش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و عترت با کرامت ایشان است.

وجوب دفاع از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

آنچه در این میان وجدان هر پژوهنده ی بیداردل تاریخ و اخلاق را می آزارد اینکه چگونه باید این سیره و اخلاق والا را به جهانیان معرفی نمود؟ چه کسی عهده دار این وظیفه ی مهم است؟ حتی در جوامع اسلامی، چه کسی باید جوانان کشورهای اسلامی را با فرهنگ و اخلاق آسمانی پیامبر صلی الله علیه وآله و خاندان او صلوات الله علیهم آشنا سازد تا از رهگذر خشونت مداری مدّعیان دروغین اسلام نَرَمند و به طور کلی از اسلام زده نشوند. پدیده ی اسلام زدگی که امروزه دامن جوانان مسلمان را نیز فرا گرفته است، به سبب برداشت های نادرستی است که از اسلام در ذهن آنها تپانده شده است.

امروزه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در جهان متهم هستند. عملکردهای نادرست و افراطی برخی جهات که بسیار زننده است و رسانه ها و اذهان مردم را انباشته، خود موجب دوچندان شدن اسلام هراسی در جهان گشته است. پس امروزه دفاع از پیغمبر اسلام بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و به حق، مسلمانان باید آن را جزو واجبات خویش به شمار آورند.

به هر روی این مسئولیت بر عهده ی همه است که از پیغمبر خدا و اسلام او نه اسلام بنی امیه و بنی عباس دفاع کنند. باید حقیقت تعالیم و سیره ی پیامبر و فضایل ایشان را به گوش همگان رسانید. در این مسیر مسلمانان کم اطلاع نیز باید نصیبشان در شناخت اسلام پیامبر صلی الله علیه وآله افزون تر شود.

تسهیل زیارت اربعین

مراسم پرشکوه و گسترده ی اربعین یکی از جلوه های زیبای اقامه ی شعائر مولا ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. از این رو تلاش های گسترده ی کسانی که پول و همت خویش را مصروف اقامه ی این عزای باشکوه کردند در خور تقدیر و تشکر هستند. کسانی که در این میان برای تسهیل این زیارت اقدام به قرض گرفتن یا فروش ماشین یا خانه و مغازه کردند، و نیز کسانی که رنج این پیاده روی را بر تن خویش هموار ساختند، و در کل همه ی زائران سزامند اجلال و قدردانی هستند.

دوستداران امام حسین علیه السلام در اقصی نقاط جهان که با تعزیه و راهپیمایی های خود، در بزرگداشت این روز غم افروز شرکت جستند نیز گامی مهم در ترویج و اقامه ی شعائر حسینی برداشتند.

بدانید هر قسم از شعائر مقدسه ی امام حسین علیه السلام همه شعائر الله است. پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه وآله عزاداران امام حسین علیه السلام را بشارت داده است؛ تا حتی زخمی که به پای زائران در راه زیارت می رسد بی اجر نمی ماند، چه رسد به کسانی که برای تسهیل در امر زائران مولای خود دست به اجاره کردن هواپیما زده و در این راه زیر بار قرض رفته اند، بی تردید همگی مشمول بشارت های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خواهند بود.

فروغ خاموشی ناپذیر شعائر حسینی

امام حسین علیه السلام در سن سه یا چهار سال بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود پس از شهادت ایشان دشمنانش برای کم سو کردن شعله ی شعائر او بسیار تلاش می کنند. ایشان فرمود: «ولیجتهدن أئمة الکفر وأشیاع الضلالة فی محوه وتطمیسه فلا یزداد أثره إلا ظهورا وأمره إلا علوّا؛(6) و ائمه ی کفر و پیروان گمراهی در نابود کردن و محو کردن آثار [مزار مطهر] ایشان بسیار می کوشند، اما تلاش آنان جز آشکارتر شدن و باشکوه تر شدن آن، اثری ندارد».

در طول تاریخ بسیاری از بزرگان اهل ضلالت در کم رنگ کردن شعائر آن حضرت تلاش کردند. برخی حتی به از بین بردن آثار قبر مطهر ایشان دست زدند. اما مجموعه ی همه ی این اقدامات سودی نبخشید و شعله ی محبت ایشان در دلِ دوستانش بیشتر و بیشتر شد.

امروزه خبرنگاران و خبرگزاری هایی دیده شدند که در گزارش های خود از جمعیت چندین میلیونی زائران اربعین حسینی به هزاران تن تعبیر کردند. اینان به زعم خود با این کار می توانند از اهمیت و گستردگی این مراسم بکاهند و نام و عظمت آن را از دید جهانیان پنهان کنند. زهی خیال باطل! چراکه به فرموده ی پیامبر: «فلا یزداد ... إلا علوا»، جز آنکه آوازه ی این مراسم در جهان افزوده گردد، بر اقدامات آنان اثری مترتب نخواهد بود.

استثنا قائل شدن برای زیارت اربعین حسینی

قدر مسلم هرچه تلاش کنیم تا به سفینه ی عظیم امام حسین علیه السلام نزدیک شویم پشیمان نخواهیم بود. هر آسیبی که در بزرگداشت شعائر آن امام والامقام دچار شوید، گذشته از مزد اخروی آن، افتخاری بس بزرگ در هر دو سراست. مقروض شدن در این زمینه به جا و ستوده است. چراکه ما در امور معیشت خویش قرض می کنیم پس چه ستوده است اگر در امر بزرگداشت شعائر حسینی ـ که ارزش و اهمیت آن با امور دنیوی قیاس ناپذیر است ـ مقروض شویم.

با این حساب ستوده است اگر کسی مکنت مالی برای رفتن به زیارت آن حضرت ندارد، قرض کند و بعداً بدهی خود را بپردازد. همان سان که پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز در امور خیر قرض می کردند، و چه بسا برای پرداخت آن بدهی نیز مجبور می شدند که دوباره قرض کنند.

اقامه ی عزای اربعین، به جهت گستردگی و عظمتش مستلزم تلاشی همگانی و مداوم است. پس ضروری است که از هم اکنون آستین همت بالا بزنیم و برای مراسم اربعین سال آینده تهیه ببینیم. خوشا به حال کسانی که از قلم و مال و اعتبار خود در راه سامان دادن و بهتر انجام شدن این مراسم مایه بگذارند!

یکی از زمینه های در خور تلاش، حتی در کشورهای غیر اسلامی تسهیل در امور زائران اربعین است. این امر علاوه بر تشریفات اداری معمول مثل اخذ گذرنامه و ویزا، مستلزم اعطای مرخصی های کاری است. در بخش تشریفات اداری گذرنامه شایسته است که یک قانون جهانی ویژه ی این ایام وضع شود که با اقلّ مدارک لازم و ترجیحاً با صدور تنها کارت ویژه ی زیارت، این فرصت در اختیار زائران قرار گیرد.

خدای متعال برای حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام صدها استثنا در تکوین و تشریع قائل شده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و دیگر امامان علیهم السلام نیز در سخنان خود به برخی از این استثناها اشاره کرده اند. پس چه نیکوست که صاحبان قدرت و دولت ها نیز برای حفظ آبروی خود در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و پربار ساختن پرونده ی ماورایی خود و نیز اجابت خواسته ی ملت هایشان، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را استثنا کنند و قوانین ویژه ای برای تسهیل آن وضع نمایند.

برای تحقق این مهم نیاز به مراجعه بسیار و مداوم به حاکمان و وزیران کشورهاست. در کشورهای غیر اسلامی که نسبتاً آزادی بیشتری در آنها هست تحقق این امر بیشتر توقع می رود. با درخواست های مکرر و پیگیر امید است که این کار ثمربخش باشد.

انسان های کوچک، دستاوردهای بزرگ

دیگر اینکه انسان هر اندازه کم اهمیت و غیر مؤثر باشد، باز نباید از تأثیر کلام و کار خود ناامید گردد. به این مناسبت قصه ای به خاطر دارم که مربوط به قبل از حکومت عبدالکریم قاسم در عراق است و ذکر آن در این مجال مفید است.

شخصی در آن زمان در یکی از وزارتخانه های بغداد به کار مشغول بود. روزی وزیر او را از کار برکنار می کند. او پیش یک کتابفروش در کربلا آمده که هنوز خصوصیات او را کما بیش به خاطر دارم. یک شخص عادی با درآمدی معمولی که من به مناسبت تعزیتی به منزل ایشان نیز رفته بودم.

آن شخصی که از اداره طرد شده بود به این کتابفروش در کربلا مراجعه کرد و از او درخواست کرد که چاره ای برای او بیندیشد. آن کتابفروش نیز او را نا امید نکرد و پذیرفت. از کربلا راهی بغداد شد و نزد آن وزیر رفت. در آن روزگار دیدن یک وزیر به دشواری امروز نبود.

نزد وزیر رفت و جریان آن کارمند را بازگو کرد و بعد درخواست کرد که او را به کار خود بازگرداند. اما وزیر روی او را نگرفت بلکه با بداخلاقی و اینکه به او چه ربطی دارد او را از نزد خود راند.

این شخص از نزد وزیر بیرون رفت. کاری از دستش بر نمی آمد، اما از سویی به دوست خود قول داده بود کاری برایش انجام دهد. پس خوش نمی داشت که دست خالی نزد او برود و با ابراز اینکه با اهانت و تندی وزیر مواجه شده است او را نا امید کند. با خود گفت من به او قول داده ام، پس باید کاری برای او انجام دهم.

بیرونِ دفتر کار وزیر قدری پیش منشی وزیر نشست و هدیه ای به او داد و سر صحبت را با او گشود. در نهایت از او پرسید که دوستان این وزیر چه کسانی هستند؛ آنهایی که وزیر اوقات فراغت و شب نشینی های خود را با آنها می گذراند. آن منشی نیز تعدادی از این اشخاص را به او معرفی کرد که آنها نیز از صنف وزیر و وکیل و مدیران شرکت های مطرح بودند.

از همان جا تاکسی کرایه کرد و به آدرس یکی از این اشخاص رفت. با سلام و احترام وارد شد و پس از عرض هدیه ای، خواسته ی خود را چنین بیان کرد که آیا فلان وزیر را می شناسد. آن شخص گفت: آری. جریان آن کارمند را برای او گفت و از او درخواست نمود که به او تلفن کند و این کارمند بیچاره را که زن و بچه دارد به سر کار بازگرداند. البته قصه ی ملاقاتش را با آن وزیر بیان نکرد. آن شخص پذیرفت و پس از تلفن کردن با جواب منفی وزیر روبرو شد. وزیر به او گفت که به آن شخص محلی نگذارد و آن کارمند صلاحیت کافی ندارد. خلاصه از این شخص نیز نتیجه ای نگرفت و با تشکر و امتنان از نزد او بیرون شد و به سراغ نفر دیگری از دوستان وزیر رفت. و باز خواسته اش را به همان نحو تکرار کرد. ولی این بار نیز نقشه اش کارگر نیفتاد و وزیر همچنان نظرش منفی بود، با این تفاوت که در هر بار اندکی سست تر می شد و کمتر پافشاری می نمود ولی همان پاسخ ها را می داد که این شخص نزد من آمده است؛ بهایی به او ندهید و کارمند نیز شایستگی کافی را برای کار خود ندارد. قصه بدین منوال ادامه یافت. آن شخص سراغ تک تک دوستان وزیر رفت و از درخواست خود نومید نگشت. عاقبت هنگامی که نفر پنجم به وزیر تلفن کرد، وزیر که کلافه شده بود خنده ای کرد و گفت اشکالی ندارد. آن شخص را نزد من بفرست. کتابفروش خوشحال به نزد وزیر بازگشت. وزیر به او گفت: گویا تو قصد داری همه ی دوستانم را از من بگیری. به دوستت بگو بیاید سرِ کار.

آیا نمی شود برای امام حسین علیه السلام این کار را کرد؟ البته که می توان کرد. کوچک ترین فرد جامعه یا یک جوان در کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی می توانند بزرگترین کار را برای اربعین سال آینده انجام دهند. می توان چند نفری با یکدیگر این کار را انجام دهند.

مریدان امام حسین علیه السلام در همه ی نقاط عالم پراکنده اند و هریک با اندکی توان و همت و صرف امکانات خود به نحو صحیح، از پس خدمت بزرگی در اشاعه ی شعائر حسینی بر می آید.

آنچه همواره نباید از نظر دور داشت اینکه امام حسین علیه السلام استثنای عالم وجود است. با تلاش و پشتکار چه بسا دولت ها نیز در امر زیارت ایشان استثناهایی در نظر گیرند. از این گفته خشنود نیستم که چه بسا کشورهای غیر اسلامی در این راستا پیشگام شوند و در تسهیل امور زائران امام حسین علیه السلام بر کشورهای اسلامی سبقت گیرند.

به امید افزونی نصیبت همگی از شعائر امام حسین علیه السلام، به ویژه شعیره ی مقدس اربعین حسینی و حضوری پر شور در این مراسم و توفیقاتی روزافزون، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره ی اعراف، آیه ی 157.
2. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج2، ص447.
3. سوره ی توبه، آیه ی 6.
4. ر.ک به الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج1، ص97.
5. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج11، ص80.
6. کامل الزیارات، باب 88، ص262.