LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه سوم)
کد 5200
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 10 خرداد 1396 - 5 رمضان العظيم 1438
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه سوم
 
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

از مسائل صید ماهی

یکی از فضلا سؤال کرد: شنیده ایم حضرتعالی نسبت به ماهی هایی که صیادها از دریا صید می کنند سپس آنها را در حوض کوچکی می ریزند، اگر ماهی در آن حوض بمیرد، حلال است؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند: نسبت به ماهی دلیل فرموده است: (ذَکَاتُهُ إِخْرَاجُهُ حَیّاً مِنَ الْمَاءِ).

و صید ماهی به اخراج آن از آب می باشد، از این رو خروجه من الماء حیاً کافی نیست اگرچه خارج از آب بمیرد.

عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ سَمَکَةٍ وَثَبَتْ مِنْ نَهَرٍ فَوَقَعَتْ عَلَی الْجُدِّ مِنَ النَّهَرِ فَمَاتَتْ هَلْ یَصْلُحُ أَکْلُهَا، فَقَالَ إِنْ أَخَذْتَهَا قَبْلَ أَنْ تَمُوتَ ثُمَّ مَاتَتْ فَکُلْهَا وَإِنْ مَاتَتْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْخُذَهَا فَلَا تَأْکُلْهَا.

بله لازم نیست روی خاک بیفتد بلکه اگر در دستِ صیّاد بمیرد یا روی عرشه ی کشتی انداخته شود و بمیرد کافیست.

اما چنانچه از آب زنده بیرون آورده شود و بعد دوباره در آب بیفتد و بمیرد، اکثر فقها به نحو مطلق فرموده اند حرام است.

ولی جماعتی از فقها موردی را استثناء کرده اند، گرچه این استثناء محل خلاف است، سابقاً گاهی با تور ماهی صید می کردند و گاهی حصارهایی از نی درست می کرده و ماهی را از دریا می گرفته و داخل آن حصارها می ریختند. آنگاه این ماهی هایی که در حصار و یا در تور بودند و هنوز در آب هستند، گاهی در اثر خفگی می مُردند. در این مورد چند روایت است که می فرماید: این ها حلال است. جماعتی از فقها نیز طبق این روایات، فتوا به حلیت داده اند، و نظر مختار تبعاً یا وفاقاً لهم همین است.

البته جماعتی نیز از فقها به این روایات عمل نکرده و فرموده اند: این ماهی ها حرام هستند.

مخفی نماند که طبق نظر مختار، اعراض مشهور از سند یا دلالت، موجب سقوط حجیّت می شود. اما نسبت به این روایات، محرز نیست که مشهور اعراض کرده باشند. بله جمعی از فقها اعراض نموده اند اما معلوم نیست مشهور باشند.

آنچه را که فتوا به حلیت داده ایم نسبت به این نمونه ماهی است که در تور ماهیگیری وما أشبه بمیرد، اما موردی که شما فرمودید، حکم به حلیتش نداده ایم.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی الرَّجُلِ یَنْصِبُ شَبَکَةً فِی الْمَاءِ ثُمَّ یَرْجِعُ‌ إِلَی بَیْتِهِ وَیَتْرُکُهَا مَنْصُوبَةً وَیَأْتِیهَا بَعْدَ ذَلِکَ وَقَدْ وَقَعَ فِیهَا سَمَکٌ فَیَمُتْنَ فَقَالَ مَا عَمِلَتْ یَدُهُ فَلَا بَأْسَ بِأَکْلِ مَا وَقَعَ فِیهَا.

وعَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُ أَبِی علیه السلام یَقُولُ إِذَا ضَرَبَ صَاحِبُ الشَّبَکَةِ بِالشَّبَکَةِ فَمَا أَصَابَ فِیهَا مِنْ حَیٍّ أَوْ مَیِّتٍ فَهُوَ حَلَالٌ مَا خَلَا مَا لَیْسَ لَهُ قِشْرٌ وَلَا یُؤْکَلُ الطَّافِی مِنَ السَّمَکِ.

روایات ناهیه از موت سمک در آب

گفته شد: با روایات ناهیه از اکل ماهی که در آب بمیرد چه می کنید؟ آیا تعارض با این روایات ندارد؟

ایشان فرمودند: روایات ناهیه ظهور دارد، اما روایات مجوِّزه نص در جواز أکل است، لذا حمل ظاهر بر نص می شود، و تعارضی نمی ماند.

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‌ بْنِ سَیَابَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ السَّمَکِ یُصَادُ ثُمَّ یُجْعَلُ فِی شَیْ‌ءٍ ثُمَّ یُعَادُ إِلَی الْمَاءِ فَیَمُوتُ فِیهِ، فَقَالَ: لَا تَأْکُلْهُ.

وعَنْ أَبِی أَیُّوبَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ اصْطَادَ سَمَکَةً فَرَبَطَهَا بِخَیْطٍ وَأَرْسَلَهَا فِی الْمَاءِ فَمَاتَتْ أَ تُؤْکَلُ، قَالَ: لَا.

اکل صغار السمک

سؤال شد: نسبت به این ماهی های کوچک، آیا خوردن آنها زنده جایز است؟

معظم له فرمودند: بله جایز است. زیرا همین که (اخراجه حیاً من الماء) شود، تذکیه محقق می گردد و لازم نیست خارج از آب بمیرد، بله آنچه لازم است این است که داخل آب نمیرد.

البته این یک اشکال علمی است و مرحوم اخوی در (الفقه) بیان فرموده اند. اما فقط در حدّ اشکال علمی است نه عملی.

شرط موت سمک

گفته شد: اگر موت خارج الماء، جزئی از معنای تذکیه سمک باشد، باید بگوییم خوردن این ماهی به صورت زنده جایز نیست، زیرا تا نمیرد تذکیه محقق نمی شود و آیه شریفه می فرماید: (الاّ ما ذکیتم).

ایشان فرمودند: تذکیه (اخراجه حیّا) است، چنانچه روایات تذکیه اینطور بیان فرموده است. و آیه فوق مربوط به ماهی نیست.

و چه بسا بتوان گفت: چه این ماهی در بیرون آب بمیرد و چه در معده ی شخص بعد اخراجه حیاً، فرقی ندارد، و خود خوردنش تذکیه می باشد.

اگر کسی در این مورد اشکال کند، می توان ادعای کرد در خوردن ماهی های کوچک بطور زنده سیره برقرار است.

بین مذکی و میته

گفته شد: آیا مذّکی در مقابل میته نیست؟ یعنی: اگر میته نباشد همین مقدار برای جواز أکل کافی است، بنابراین أصل حلیّت خوردن این ماهی بطور زنده است؟

ایشان فرمودند: از ادله استظهار نمی شود که هرچه میته نباشد، اصل حلیت أکلش است. بلکه باید تذکیه نیز بشود.

و ظاهر ادله این است که تذکیه شرط وجودی است، نه اینکه صرف عدم المیته باشد، ولو اینکه فری أوداج اربعه نشود.

أصالة الحرمة وأصالة الطهارة

سؤال شد: نسبت به لحم یا جلد مطروح که نمی دانیم تذکیه شده یا نه، از یک طرف گفته می شود: اصل، حرمت لحم است و أکل آن جایز نیست. و از طرف دیگر أصل، طهارت است و نجس نیست؟

معظم له فرمودند: اگر در کشور اسلامی باشد و ببیند گوشتی یا پوستی افتاده، چنانچه علامت درندگی درنده ای بر آن باشد حرام است، اما اگر علامت درندگی در آن نبود، ولی نمی داند آن را حیوان درنده ای دریده، یا مسلمانی ذبح شرعی کرده است، در اینجا بحثی است که آیا (ارض الاسلام) مانند (سوق المسلمین) و (ید المسلم) اماره بر حلیّت است یا نه؟

و مانند این مسأله، سفره ی مطروحه در صحراست، که روایت دارد، و بعضی مانند مرحوم والد فرموده اند جایز نیست از آن بخورد، و برخی مانند مرحوم اخوی فرموده اند جایز است.

و گاهی در کشور غیر اسلامی، که (أرض الاسلام) یا (سوق المسلمین) یا (ید مسلم) نیست، گوشتی را مطروح می بیند و احتمال می دهد مسلمانی آن را ذبح کرده باشد.

(البته در ذبح شرط است که ذابح، مسلم باشد، اما در صید سمک لازم نیست، ماهی توسط مسلمان از آب صید شده باشد).

و علامتی هم در آن گوشت نبود، در اینجا فقها فرموده اند: اصل، حرمت است. زیرا قاعده در لحم مشکوک حرمت است لأصالة عدم التذکیة، بر خلاف دیگر اشیاء که اصل، حلیّت آنهاست.

اما آیا این گوشت نجس نیز هست یا نه؟

مشهور فقها شهرة عظیمة کادت أن تکون اجماعاً فرموده اند: بله نجس نیز می باشد، زیرا از مجموع ادله شرعیه استفاده می شود که حرمت و نجاست متلازم هستند الا ما خرج بالدلیل.

یعنی فرموده اند: هر لحمی که شارع حکم به حرمت آن کرده است ولو بالاصل العملی، فهو محکوم بالنجاسة.

لکن شهید ثانی (رحمه الله) اول کسی است که مخالفت با مشهور نموده و در شرح لمعه نسبت به این لحم مشکوک فرموده است: للأصل فیهما.

ایشان می فرماید: ما دو اصل نسبت به این لحم داریم، یکی اصل حرمت که در لحوم است، للشک فی التذکیة، و یکی اصل طهارت است زیرا حرمتش معلوم نیست پس موضوع أصالة الطهارة می شود.

اما بعد از شهید، کسی این را نفرموده الا نادراً. به همان جهت تلازمی که مشهور از مجموع ادله استفاده نموده اند، نه اینکه دلیل خاص داشته باشد.

کراهت نذر و تعبدی شدن آن

یکی از فضلا سؤال کرد: با توجه به کراهت اصل نذر، به جهت روایات ناهیه از آن، چطور اگر شخصی امر غیر تعبدی را نذر کرد بواسطه ی نذر تعبدی می شود؟ و چگونه می توان با چیزی که مکروه و مبغوض و مبعِّد است، تقرّب به مولا پیدا کرد، یعنی آنچه مبعِّد است مقرِّب باشد؟

ایشان در جواب فرمودند: در عبادات مکروهه (مانند: صلاة مکروهه، صوم مکروه، غسل و وضوء مکروه) چه می گویید؟

هر حلّی که آنجا بفرمایید، اینجا نیز می آید. زیرا اشکال جمع بین مبغوض و محبوب است.

از طرفی مکروه لازم نیست همیشه به معنای مبغوض باشد. مثلاً شارع فرمود: صلاة در حمام مکروه است، آیا این به معنای مبغوض است؟ خیر، بلکه صلاة مطلوب است اما مرتبه ی مطلوبیت و محبوبیت آن کمتر است.

نهی از ظرف و نهی از أصل

گفته شد: نماز در حمام با نذر فرق می کند، زیرا نهی از نماز در حمام، نهی از اصل نماز نیست بلکه نهی از ظرف است، اما در نذر، از اصل نذر نهی شده است؟

ایشان فرمودند: درست است اما این فرق، فارق نیست زیرا بالنتیجه اشکال در جمع بین مبغوض و محبوب است. و از این جهت فرق نمی کند نهی به اصل عمل بخورد یا به مکتنفات خارجیه آن.

مبغوضیت نذر

گفته شد: آیا نذر مبغوضیت دارد؟

ایشان فرمودند: خیر، به دلیل (یوفون بالنذر) زیرا خدای متعال در مقام مدح است که معصومین (علیهم السلام) به نذر خویش وفا می کنند. و معلوم می شود نذر فضیلت است. از این رو نهی در روایات حمل می شود.

از این جهت می توان گفت: روایات ناهیه از نذر، دلالت بر مبغوضیت نذر فی نفسه ندارد، بلکه مبغوضیت حیثیه ای است، زیرا در این روایات تعلیل شده: (لا تتعرضوا للحقوق). یعنی: واجبات بر گردن شما هست دیگر خودتان بر آنها به واسطه نذر اضافه نکنید.

و در روایتی آمده:

عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: (لَا تُوجِبْ عَلَی نَفْسِکَ الْحُقُوقَ وَاصْبِرْ عَلَی النَّوَائِبِ الْحَدِیثَ).

وعَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: (إِنِّی جَعَلْتُ عَلَی نَفْسِی شُکْراً لِلَّهِ رَکْعَتَیْنِ أُصَلِّیهِمَا فِی السَّفَرِ وَالْحَضَرِ، أَ فَأُصَلِّیهِمَا فِی السَّفَرِ بِالنَّهَارِ، فَقَالَ: نَعَمْ، ثُمَّ قَالَ: إِنِّی لَأَکْرَهُ الْإِیجَابَ أَنْ یُوجِبَ الرَّجُلُ عَلَی نَفْسِهِ، قُلْتُ: إِنِّی لَمْ أَجْعَلْهُمَا لِلَّهِ عَلَیَّ إِنَّمَا جَعَلْتُ ذَلِکَ عَلَی نَفْسِی أُصَلِّیهِمَا شُکْراً لِلَّهِ، وَلَمْ أُوجِبْهُمَا عَلَی نَفْسِی، أَفَأَدَعُهُمَا إِذَا شِئْتُ، قَالَ: نَعَمْ).

بالنتیجه: نذر عملی است عبادی، اجماعاً، و خود اجماع مانند آیات و روایات، دلیل شرعی است.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.