LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه هفدهم)
کد 5290
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 خرداد 1396 - 21 رمضان العظيم 1438
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه هفدهم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

بیماران کلیوی

حضرت آیت الله العظمی شیرازی (دام ظله) فرمودند:

یکی از مسائلی که محل ابتلای بسیاری از مکلفین است، و سال گذشته درباره ی آن مقداری صحبت شد، مسأله ی بیماران کلیوی است که طبق تشخیص اطبا باید زیاد آب بخورند، اما از طرفی خود بیمار احساس عطش نمی کند، بلکه چه بسا از نوشیدن آب زیاد منزجر باشد.

اشکالی نیست که این یک نوع بیماری است. اگر از ادله شرعی حکم خاصی برای آن استفاده نشود، احکام مطلق مریض را خواهد داشت، زیرا از مصادیق مریض می باشد یعنی حکمش چنین خواهد بود: باید آب بخورد و در این صورت روزه نیست، بنابراین می تواند غذا نیز بخورد و سائر مفطرات حلال را انجام دهد، و فدیه نداشته، فقط قضا دارد، بله اگر نتوانست قضا کند یک فدیه جهت ترک قضا می دهد.

عده ای از فقهاء درباره ی بیماران کلیوی که تنها نیاز به آب دارند همین را فرمودند و آنها را از صنف مریض دانسته که قرآن می فرماید: (وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ).

ملاک ذو العطاش

اما به نظر می رسد این اشخاص که مشکل کلیه دارند، و نیاز به آب داشته اما نسبت به دیگر مفطرات مشکلی ندارند، ملحق به ذوالعطاش بوده و احکام او را داشته باشند.

ذوالعطاش یک نوع بیماری است، اما در خصوص آن، دلیل وارد شده و احکام خاص زیر را دارد:

1: فقط مجاز است آب بنوشد اما غذا و دیگر مفطرات را باید ترک کند.

2: به جهت آشامیدن آب باید فدیه بدهد.

3: روزه اش صحیح است و قضا ندارد، البته عدم قضا محل خلاف است، و برخی فرموده اند مانند دیگر بیماران اگر بتواند باید قضا کند.

روایات قضای ذو العطاش مختلف است، و تنها یک روایت صریح دارد که «لا قضاء علیه».

و به جهت همین روایت، قائل شدیم که قضاء بر ذو العطاش واجب نیست، وفاقاً یا تبعاً لجماعة من الفقهاء، هر چند قضا مستحب می باشد.

برخی از فقهاء در ذو العطاش، قائل به وجوب قضاء هستند، و نسبت به روایات عدم قضاء، اشکال دلالی نموده یا آن را بر محاملی حمل نموده اند.

معنای عرفی ذو العطاش

بحث این است که (ذو العطاش) یعنی صاحب عطش، کسی که زیاد احساس عطش می کند، آیا این احساس عطش موضوعیت دارد و تمام الموضوع یا جزء الموضوع است، یا اینکه طریقیت دارد و کاشف از نیاز بدن به آب است، و موضوع در واقع آن بیماری و کسالتی است که به جهت آن، بدن مکلف نیاز به آب دارد؟

بعضی مانند صاحب عروه کلمه ی روایت را که ذوالعطاش است تغییر داده و تعبیر به (من به داء العطش) نموده اند.

بحثی نیست که اگر شک شد در موضوعیت و طریقیت، اصل موضوعیت است. اما صحبت فعلی در مرحله ی قبل از شک است.

بحث اینجاست که آیا از دلیل ذوالعطاش طریقیت استظهار می شود یا موضوعیت؟

به نظر می رسد که احساس عطش طریقیت دارد نه موضوعیت، اگر این طور بود، کسی که به جهت مشکل کلیوی باید زیاد آب بخورد اگرچه احساس عطش نداشته باشد، ملحق به ذوالعطاش می شود و احکام ذو العطاش بر او جاری است، یعنی:

مقدار نوشیدن آب

أولاً: می تواند آب بنوشد، اما غذا و دیگر مفطرات را باید ترک کند. البته جواز آب مقید به مقدار نیاز نیست، بلکه هر قدر بخواهد می تواند بنوشد، و این مسأله نیز محلّ خلاف است.

صاحب عروه فرموده: به مقدار نیاز، آب بنوشد نه بیشتر.

اما تبعاً یا وفاقاً لجماعة به نظر می رسد هر قدر بخواهد می تواند آب بنوشد به جهت اطلاق دلیل.

قضای روزه

ثانیاً: قضا بر او هست یا نه؟

دو قول است زیرا دو گونه روایات دارد، و به نظر می رسد قضا واجب نیست تبعاً یا وفاقاً لجماعة که روایتی صریح نیز در عدم قضا وارد شده است.

تعداد فدیة

ثالثاً: یک فدیه باید بدهد یا دو فدیه؟

این نیز محلّ خلاف است. اگر نتوانست قضا کند عموماتی داریم که می گوید: به جهت ترک قضاء باید فدیه بدهد.

و از طرفی به جهت شرب ماء نیز فدیه دارد، که مجموعاً دو فدیه می شود.

تشنگی عارضی

سؤال شد: برخی افراد بیمار نیستند اما به جهت عوارض خارجی زیاد تشنه می شوند و تحمل تشنگی برایش مشقّت است، مثلاً نانوا یا آهنگر یا بنا، آیا آنان نیز حکم ذو العطاش را دارند؟

معظم له فرمودند: نسبت به این افراد روایات خاصی وارد شده، و فقهاء نیز جدای از بیمار آن را ذکر کردند و فرموده اند: حکم ذو العطاش را ندارند زیرا بیمار نیستند. آنان وقتی نتوانستند تحمل تشنگی کنند می توانند به مقدار لازم آب بنوشند نه بیشتر، و روزه آنان باطل می شود، اما باید امساک کنند، و فدیه ندارد، و اگر توانستند بعداً باید قضا کنند.

یکی از حضار جلسه گفت: اگر حضرتعالی می فرمایید: احساس عطش در ذوالعطاش طریقیت دارد، چرا این قسم را به ذوالعطاش ملحق نمی دانید؟

ایشان فرمودند: زیرا نیاز به آب در این قسم به جهت مرض و بیماری نیست، بر خلاف شخصی که بیماری کلیه دارد، و به جهت مرض، بدنش احتیاج به آب دارد، او مانند ذوالعطاش است که به خاطر بیماریش زیاد احساس عطش می کند. از این رو تا این اندازه الغاء خصوصیت روشن نیست که بخواهیم این گونه افراد را ـ مثل نانوا ـ که به خاطر عوارض خارجی غیر از بیماری نیاز به آب دارند، ملحق به ذو العطاش کنیم.

بیماری و نیاز به غذا یا دارو

سؤال شد: اگر شخصی به جهت بیماری، نیازش به غذا یا دارو است فقط نه آب، حکمش چیست؟

فرمودند: این داخل در عنوان بیمار است (وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ) یعنی: می تواند روزه اش را بخورد و در این صورت روزه نیست و فدیه ندارد اما قضاء بر او هست.

بیماری فعلی یا مستقبلی

سؤال شد: آیا در جواز افطار، باید بیماری فعلیت داشته باشد، یا اگر پزشک به او بگوید: چنانچه روزه بگیری مریض می شوی، این نیز مجوّز افطار می شود؟

معظم له فرمودند: فرق نمی کند الآن مریض باشد و اگر روزه بگیرد بیماریش شدت پیدا می کند، یا اینکه الآن سالم است اما اگر روزه گرفت مریض خواهد شد. فقها تسالم دارند بر اینکه فرقی نیست.

از طرفی لازم نیست علم به ضرر داشته باشد، بلکه احتمال ضرر، احتمالی که خوف برایش ایجاد کند، مجوّز افطار است.

ذو العطاش و سقوط قضا

سؤال شد: در ذوالعطاش می فرمایید: قضاء بر او مستحب است اما اگر قضا نکرد واجب است فدیه بدهد، این دو چطور قابل جمع است؟

ایشان فرمودند: عدم وجوب قضاء به جهت روایت (لا قضاء علیه) است. و وجوب فدیة در صورت عدم قضا به جهت عموماتی است که می فرماید ترک قضاء فدیه دارد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین