LOGIN
بیانات
shirazi.ir
بيانات مهم مرجع عالي قدر درخصوص ضرورت تأسي به نبي مکرم اسلام صلي الله عليه وآله در جمع گروهي از طلاب آفريقا
کد 936
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 اردیبهشت 1385 - 24 ربيع الأول 1427

 

در شب هفدهم ربيع الاول 1427ق ودر آستانه ميلاد مسعود رسول رحمت حضرت محمدبن عبدالله صلي الله عليه وآله ورئيس مذهب تشيّع امام جعفر صادق عليه السلام، گروهي از طلاب آفريقايي با حضرت آيةالله العظمي سيد صادق شيرازي در بيت ايشان در شهر مقدس قم ديدار کردند.

ايشان در ابتدا فرمودند: از خداي سبحان مسئلت دارم در اين شب مبارک ـ که شب ميلاد بابرکت سرور اولين وآخرين نبي مکرم اسلام محمد مصطفي صلي الله عليه وآله ونيز ميلاد نواده وگسترش دهنده علوم آن حضرت، امام جعفر صادق صلوات الله وسلامه عليه است ـ به رحمت واسعه خود، همه ما را مشمول فضل خويش سازد وتوفيق وسعادت دوجهان را روزي مان گرداند. همچنين از خداي متعال مسئلت دارم که عنايت مولايمان بقيةالله الاعظم مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف را روزي همه ما کند وکريمه اهل بيت خانم فاطمه معصومه سلام الله عليها را شفيع حوائج دنيا وآخرتمان سازد.

ايشان با اشاره به آيه شريفه: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ؛(1) قطعاً براي شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقي نيکوست؛ براي آن کس که به خدا وروز بازپسين اميد دارد وخدا را فراوان ياد مي کند» اظهار داشتند: علماي بلاغت مي گويند: حذف متعلق افاده عموم مي کند. در اين جا نيز متعلق تأسي حذف شده است ومعناي مستفاد از اين آيه آن است که قرآن به ما امر کرده که «همه چيز» را از رسول خدا صلي الله عليه وآله بياموزيم. از اين رو به جز اختصاصات رسول خدا، تأسي از آن حضرت در بقيه امور لازم است. وجوب نماز شب بر آن حضرت، ازدواج با نُه همسر دائم، ورود به مکه مکرمه با سلاح ـ آن هم فقط يک بار ـ همگي از احکام ويژه اي است که فقط به ايشان اختصاص دارد. در غير اين امور يادشده تأسي به آن حضرت لازم است بنابراين شايسته است که ببينيم آن جناب چگونه با اسيران، بردگان، کودکان، مؤمنان، گناهکاران ومنافقان رفتار مي کردند وبا همسر، اصحاب، بستگان ودشمنان خود چه برخوردي داشتند. نيز با اموال شخصي خود وبيت المال مسلمانان وهمچنين خداي سبحان چگونه رفتار مي کردند. بايد در سيره آن جناب دقت وتأمل کنيم وآن جناب را مقتداي خويش قرار دهيم؛ زيرا تأسي به ايشان براي کسي که جوياي رستگاري ونجات باشد، لازم است وخدا در ذيل آيه يادشده مي فرمايد: «لِّمَن کَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ».

ايشان در ادامه بخش هايي از سيره مبارک رسول گرامي اسلام ونيز ايستادگي واخلاق آن جناب را يادآور شدند ودرباره ايستادگي وپايداري آن جناب فرمودند: براي شناخت سيره نوراني رسول اسلام صلي الله عليه وآله چه بسا ده ها وصدها روز هم اندک باشد. آن جناب در راه حق وبراي خدا فوق العاده استقامت وپايداري به خرج مي داد وده ها نمونه مي توان ارائه کرد که گوياي استقامت بي مانند ايشان است.

هنگامي که آن جناب به رسالت مبعوث گرديد اولين سخني که به مشرکان فرمود اين بود: «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا؛ بگوييد هيچ پروردگاري جز الله نيست تا رستگار شويد». در آن روزگار مشرکان، خدايان متعدد ومتنوعي را مي پرستيدند وبت هايي از چوب، آهن، پنبه، پارچه، طلا، نقره، مس و... داشتند. هر روستا وقبيله، خداي مستقلي را مي پرستيد وچه بسا هر خانواده يا حتي هر شخص خداي ويژه اي داشت. از آن جا که آنان به پرستش بت ها خو گرفته بودند گفتار رسول خدا صلي الله عليه وآله برايشان فوق العاده سنگين وگران بود. آنان که از سخنان آن حضرت به تنگ آمده بودند، نزد ابوطالب عليه السلام عموي رسول خدا صلي الله عليه وآله آمدند وگفتند: فرزند برادرت ما را بي خرد شمرد وجوانان ما را از راه به در برد... . به او بگو اگر از تهي دستي رنج مي برد آن قدر به او ثروت مي دهيم که ثروتمندترينِ عرب شود واو را پادشاه خود مي کنيم... واز اين دست وعده هاي فريبنده دادند. ابوطالب سخن آنان را به گوش پيامبر صلي الله عليه وآله رساند. در اين جا هرچند رسول خدا صلي الله عليه وآله مي توانست بگويد: اين اعتقاد من است ودلايل محکمي دارم ومي توانم با شما بحث کنم وثابت نمايم که هيچ پروردگاري جز خداي متعال وجود ندارد ومن فرستاده اويم، اما با اين حال آن حضرت به آنان سخن قاطعي گفت که باعث شد بار ديگر گفته خود را تکرار نکنند واز رسيدن به هدف خود يکسره نااميد شوند. آن جناب فرمودند: يا عمّ، والله لو وضعوا الشمسَ في يميني والقمرَ في شمالي علي أن أترکَ هذا الأمرَ ما فعلتُ؛(2) عموجان، اگر خورشيد را در دست راستم وماه را در دست چپم بگذارند [کنايه از اين که تمام ثروت جهان را به من ببخشند] ودر مقابل از من بخواهند دست از اين کار بردارم، هرگز دست از رسالت خود برنخواهم داشت.

اين ماجرا به خوبي گوياي استقامت وپايداري رسول خدا صلي الله عليه وآله است. هرکه حق را بشناسد وبدان اعتقاد پيدا کند بايد در راه آن استقامت بورزد، همچنان که خداي متعال فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛(3) آنان که گفتند پروردگار ما خداست وآن گاه استقامت کردند، نه ترسي دارند ونه اندوهگين شوند». البته فراموش نکنيم که اين استقامت بايد همراه با اخلاق حسنه باشد، نه شدت وخشونت.

ايشان در ادامه افزودند: اکنون که در سالروز ميلاد شريف پيامبر صلي الله عليه وآله قرار داريم صفت استقامت را از آن حضرت بياموزيم وعزم خود را جزم کنيم ودر دل با آن حضرت پيمان ببنديم که در راه حق ايستادگي نماييم. اگر چنين کنيم مشمول دعاي خير آن حضرت خواهيم بود؛ چراکه ايشان از قلب ما خبر دارند. هر انساني در برابر خداي سبحان نسبت به باورهاي خود مسئول است ودر برابر جامعه وتاريخ وکساني که او را مي شناسند مسئوليت دارد. کسي که به رسول خدا صلي الله عليه وآله اعتقاد دارد بايد در راه رسول خدا صلي الله عليه وآله استقامت بورزد وبه همين سان کسي که نسبت به اميرمؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسين، ديگر امامان، وحضرت بقيةالله الاعظم عليهم السلام اعتقاد دارد بايد در راه آنان از خود ايستادگي نشان دهد.

آيةالله العظمي شيرازي با اشاره به اخلاق کريمانه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند: در تاريخ تأمل کنيد تا اخلاق عظيم آن حضرت را بشناسيد. آورده اند هنگامي که آن جناب در مدينه حضور داشتند وحاکم ورئيس حکومت اسلامي بودند وهمه چيز تحت امر ايشان قرار داشت، يک عرب بياباني نزد ايشان آمد ورداي مبارک ايشان را کشيد وگفت: اي محمد، دستور بده از مال خدا که نزد توست به من بدهند. راوي مي گويد او چنان رداي حضرت را به شدت کشيد که اثر کناره هاي ردا بر گونه مبارک ايشان برجا ماند. ولي با اين حال حضرت به سمت او برگشت وخنده اي کرد ودستور داد به او چيزي بدهند.(4)

در اين جا رسول خدا صلي الله عليه وآله به سادگي مي توانستند آن مرد بياباني را از خود برانند يا مورد تنبيه وقصاص قرار دهند؛ زيرا خداي متعال فرموده است: «فَمَنِ اعْتَدَي عَلَيْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَي عَلَيْکُمْ؛(5) هرکس بر شما تعدي کرد، همان گونه که او تعدي کرده، بر او تعدي کنيد». با اين حال حضرت به جاي تقاص ومقابله به مثل، کريمانه از او گذشت کردند. آيا در دنياي امروز هيچ صاحب منصب يا حکمراني پيدا مي شود که کسي بتواند به او نزديک شود، چه رسد به اين که گوشه لباسش را بکشد؟!

ايشان در اشاره به موارد ديگري از اخلاق کريمانه رسول خدا صلي الله عليه وآله اظهار داشتند: آن حضرت همسران متعددي داشتند که برخي از آنان رفتار نامناسبي در قبال آن جناب ابراز مي کردند. از همين روست که قرآن به آنان اين گونه خطاب کرده است: «إِن تَتُوبَا إِلَي اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِيرٌ؛(6) اگر [شما دو زن] به درگاه خدا توبه کنيد به نفع شماست. واقعاً دل هايتان انحراف پيدا کرده است واگر عليه او به يکديگر کمک کنيد [کاري از پيش نخواهيد برد]؛ زيرا خدا ياور اوست وهمچنين جبرئيل ومؤمنان صالح وفرشتگان نيز پشتيبان او خواهند بود.

کار به جايي رسيد که يکي از آنان در نبوت آن حضرت ترديد کرد ودر تاريخ نقل نشده که بعدها به نبوت ايشان يقين پيدا کرده است.

نيز آورده اند که روزي با آن حضرت مشاجره نمود وحضرت پدر آن زن را داور قرار داد. آن زن به حضرت گفت: بگو، ولي جز راست مگو. وقتي چنين جسارتي کرد پدر آن زن او را زد وگفت: اي دشمن خدا! رسول خدا سخني به غير حق مي زند؟!(7)

با اين حال هرگز در تاريخ نشنيده ايم که آن حضرت رفتار بد آنان را با بدي پاسخ داده باشند.

رسول خدا اصحاب بسياري داشت که در ميان آنان خوب وبد وبدتر وبسيار بد يافت مي شد تا جايي که قرآن مجيد برخي از آنان را صريحاً منافق خوانده است: «وَمِمَّنْ حَوْلَکُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَي النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَي عَذَابٍ عَظِيمٍ؛(8) برخي از باديه نشيناني که پيرامون شما هستند منافقند، واز ساکنان مدينه نيز عده اي بر نفاق خو گرفته اند. تو آنان را نمي شناسي ولي ما آنان را مي شناسيم. به زودي آنان را دو بار عذاب مي کنيم، سپس به عذابي بزرگ بازگردانده مي شوند». با اين حال به تاريخ مراجعه کنيد وبنگريد که آن حضرت چگونه به شايستگي با آنان رفتار مي کردند.

ايشان در ادامه تأکيد کردند: شايسته است که ما نيز اين اخلاق کريمانه را از آن حضرت بياموزيم وبدرفتاري هاي بستگان، دوستان، ونزديکان و... را با خوش رفتاري وبزرگواري پاسخ دهيم. البته اين مطلب نيازمند تصميمي قاطع وعزمي استوار است وکسي که چنين تصميمي بگيرد خدا نيز او را ياري مي کند ونام او را در فهرست کساني قرار مي دهد که پيامبر صلي الله عليه وآله را مقتدا واسوه خود قرار داده اند.

ايشان تصريح کردند: در قاره آفريقا صدها ميليون نفر زندگي مي کنند وامروزه در اکثر نقاط آفريقا آزادي وجود دارد وبه طلاب ودانش آموختگان آفريقايي سفارش کردند: از اين فضاي مساعد واز اين آزادي استفاده کنيد وتاريخ وسيره ومعارف رسول اکرم صلي الله عليه وآله وخاندان پاکش را به گوش اين جمعيت ميليوني برسانيد. 90% ملت آفريقا يا مسلمانان نيستند يا با اهل بيت عليهم السلام آشنايي چنداني ندارند. حتي متعصباني که شستشوي مغزي شده اند، اگر چهره حقيقي پيامبر واهل بيت عليهم السلام به درستي به آنان معرفي شود دچار تحول خواهند شد. چه بسا يک سخن، يک قصه، يا حتي يک سطر باعث دگرگوني تاريخ وزندگي يک انسان شود. همانند يکي از علماي عامه که حرف «من» در اين آيه شريفه تأمل فراوان او را برانگيخت: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا؛(9) خدا از ميان آنها کساني را که ايمان آورده وکارهاي شايسته کرده اند به آمرزش وپاداشي بزرگ وعده داده است». او پس از تأمل در اين آيه وبحث ومطالعه کتب حديث وتاريخ به اين نکته وقوف يافت که همه ياران وهمراهان رسول خدا صلي الله عليه وآله اهل مغفرت وبرحق نيستند وچنين نيست که به همه آنان به پاس مصاحبتشان با آن حضرت واداي نماز وروزه وحج ومانند آن پاداش داده شود.

ايشان تأکيد کردند: شما إن شاء الله در آينده نماينده رسول الله صلي الله عليه وآله واهل بيت عليهم السلام خواهيد بود. بنابراين لازم است در گفتار وکردار، ايشان را الگوي خود قرار دهيد وسيره وشيوه ايشان را در زندگي خود اجرا نماييد وايستادگي واخلاق حسنه را از حضرتش بياموزيد. ميليون ها نفر در آفريقا چشم انتظار هدايت وپيام رسول خدا صلي الله عليه وآله هستند تا از طريق شما وبه سبب تلاش هاي تان به آنان برسد. بنابراين اين افراد را از هدايت يافتن به سمت پيامبر، قرآن واهل بيت عليهم السلام محروم نکنيد والبته چنين کاري نيازمند دانش اندوزي وتلاش بسيار وکوشش پيگير است.

از خداي متعال مسئلت دارم اکنون و در شب ميلاد رسول خدا صلي الله عليه وآله وزادروز فرخنده فرزندشان امام جعفر صادق عليه السلام همگان را توفيق دهد که سنت نوراني ايشان را الگوي خود قرار دهند.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. احزاب(33)، آيه21.

2. تفسير علي بن ابراهيم قمي، ج2، ص228 (ذيل سوره ص).

3. احقاف(46)، آيه13.

4. مکارم الاخلاق، ص17 (في تواضعه وحيائه...).

5. بقره(2)، آيه194.

6. تحريم(66)، آيه4.

7. الصراط المستقيم، ج3، ص165 (فصل في أم الشرور).

8. توبه(9)، آيه101.

9. فتح(48)، آيه29.

 

 

 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.