LOGIN
بیانات
alshirazi.org
"«رویارویی باورها و خواسته ها»"
سلسله بیانات اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله (کلام معرفت 3)
کد 34272
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 بهمن 1401 - 16 رجب الأصب 1444

درآمد

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ؛[1] دوست داشتن شهوت ها برای مردم آراسته شد».

شهوت ها با آنکه چندان پسندیده نیستند و زیاده روی در آن ها مایه تباهی انسان می گردد، در این آیه، مردم آن را همچون لباسی زینت خود گرفتند. شهوت، یعنی خواهش نفس؛ نفسی که خدای متعال در قرآن کریم از آن به «لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» یاد کرده است. لام تأکید در پیش از صیغه مبالغه «امّاره» گویای تأثیر فراوان و نیرومندی نفس در وسوسه گری و اغوای آدمی است. نفس، انسان را به بدی و افراط در شهوت ها سوق می دهد. در مقابل شهوت ها، خدای متعال نعمت عقل را به انسانی ارزانی کرده است و به فرمایش قرآن کریم هرکس بیش یا کم از آن بهره مند است. عقل نیروی راهبر انسان به خوبی هاست. عقل نور است و روشنگر.

شیطان با زیبا نشان دادن شهوت ها، آن ها را در نظر و طبع آدمی دوست داشتنی کرده است. آدمی با پیروی از نفس اماره و وسوسه شیطان در شهوت ها غوطه ور خواهد شد. در این قبیل موارد گویی پرده ای بر عقل انسان کشیده می گردد و انسان از پرتوافکنی آن محروم می شود. طبیعت و سرشت نفس آدمی به شهوت ها و تمایلات مادی مایل است و انسان اگر عنان نفس خود را رها کند، گرفتار یکی از شهوت ها می گردد و مایه تباهی عمر و گرفتاری در آتش دوزخ می شود.

نیروهای متضاد درون

خدای متعال دو مؤلفه و نیروی پیش راننده در وجود آدمی نهاده است. یکی باورها و دیگری نفس است که غالباً این دو با یکدیگر تعارض دارند. شهوت ها مصادیق گوناگونی دارند. از تمایلات جنسی و حبّ ظهور و خودنمایی گرفته تا حتی موارد پیش پا افتاده ای همچون میل به خوردن و آشامیدن. آری؛ چه خوردن اگر از حدّ معقول و مطلوب خود درگذرد، تبدیل به امری ناپسند و زیانبار خواهد شد. هر انسان برای برآوردن نیازهای تن خود، ناگزیر از خوردن و آشامیدن است که امری ضروری و صلاح و قوام بدن انسان بسته به همین خوردن و آشامیدن است. اما اگر در این نیاز زیاده روی کند و برای لذت جویی بیش از حد بخورد، به بدن خود آسیب می رساند.

شاید قریب به چهل سال پیش بود که شخصی که صحیح و سالم بود و هیچ بیماری نداشت، به یک باره گفتند فلانی مُرد. علت مرگش را جویا شدم. گفتند که او در یک وعده سه کیلو باقلوا را یکجا خورده است که در اثر آن نفس تنگی گرفته است. آن را به بیمارستان منتقل کردند، اما سودی نبخشید و درگذشت.

افراط در شهوتِ خوردن قطعاً کاری نادرست است و هلاکت آدمی را به دنبال دارد. اگر انسان اندکی با دیده خرد به امور خود بنگرد، در می یابد که معده اش همچون ظرفی که گنجایش محدود و مشخصی دارد و اگر بیش از آن پر شود، سرریز می کند، گنجایش اندکی برای غذاها دارد و خوردن بیش از اندازه موجب زیان رساندن به آن و دیگر اندام های بدن می گردد و چه بسا منجر به مرگ زودهنگام شود.

در روایت نقل شده است که همه بیماری ها ـ یا قریب به اکثر آن ها ـ به جز تب، از پرخوری ناشی می شود. بیماری ها نیز به نسبت حدّت و شدت آن ها، در صورت عدم درمان، دیر یا زود به مرگ و هلاکت شخص منجر می شوند. از طرفی خدای متعال قوه خرد را در آدمی قرار داده است که از اموری که موجب هلاکت وی می گردند یا او را در معرض هلاکت قرار می دهند، پرهیز کند. از این رو ناپرهیزی از این امور برای وی جایز نیست و حرام است و موجب تباهی دنیا و آخرت وی می گردد.

دیگر شهوت ها نیز وضعی مشابه دارند و افراط در لذت جویی از آن ها مایه فساد دنیا و آخرت شخص می شود. غریزه جنسی، شهوت حبّ و ظهور که چه بسا باعث می شود انسان برای آنکه در برابر دیگران جلب توجه کند و خود را بیش از آنکه هست در برابر دیگران نشان دهد، خود را تلف می کند. ملاطمه ها و مصلحه ها از این قبیل مواردند.

به هر روی، اگر بر باورهای خود پابرجا بماند، کمتر گرفتار شهوات می شود و دامن خود را به گناهان نمی آلاید یا دست کم کمتر دچار لغزش می شود. دو نمونه متفاوت که یکی در پی باورهای خود رفت و دیگری به دنبال شهوت هایش، دو برادر به نام های محمد بن فرج و عمر بن فرج هستند که با حضرت امام جواد و حضرت امام هادی علیهما السلام هم روزگار بودند. محمد که دنبال باورهایش بود، چنان مقام والایی به دست آورد که یکی از ثقات اصحاب این دو امام بزرگوار شد، و مجموعه عظیمی از روایات به دست آمده از این دو امام را روایت کرده است. بسیاری از باورهای فقهی و اخلاقی و حتی اعتقادی ما حاصل روایاتی است که توسط محمد بن فرج نقل شده است، و از این رهگذر، در آن اعمال شریک ماست، چراکه به امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «الدال علی الخیر کفاعله؛[2] کسی که به کار خیری راهنمایی می کند همانند انجام دهنده آن کار است».

یعنی خدای متعال به موازات پاداشی که به انجام دهنده این کارها (از قبیل نماز و روزه و...) می دهد، پاداشی همسنگ آن نیز به راوی آن می دهد که دیگران را به آن کار نیک رهنمون کرده است.

از آن سو برادر دیگر، عمر بن فرج، برخلاف برادرش دنباله رو شهوت هایش بود و برای ارضای آن ها دست به دامن دستگاه بنی عباس شد. او در دستگاه متوکل عباسی صاحب خانه و باغ و مال و... شد. در تاریخ نقل شده است که بر سر قصه ای متوکل با او دچار اختلاف گشت و بر او غضب نمود و وی را حبس کرد و آنقدر شکنجه داد که در زیر شکنجه مرد. این برادر دنبال شهوت هایش رفت و چنین فرجام ننگینی برای او رقم خورد، و آن یکی در پی باورهای خود رفت و به چنان سعادت جاودانه ای نائل آمد. خدای متعال این دو نیرو (باور و شهوت) را در همگان به نسبتی قرار داده است، که از رهگذر آن، سعادت دنیا و آخرت آنان را برآورد.

امتحان

وجود این دو نیرو در آدمی که غالباً در تعارض یکدیگر قرار دارند، مجالی است برای امتحان. کسانی که به باورهای خود پایبند هستند از این امتحان سربلند بیرون می آیند، اما کسانی که لذت گذران شهوت ها را به لذائذ جاودان خدا ترجیح می دهند، در این امتحان موفق نخواهند بود. کسانی که در پی نفس و شهوت می روند، به ورطه نابودی کشیده می شوند. لذت جویی بیش از حد از غریزه جنسی و یا خوردن بسیار، موجب ابتلا به بیماری های صعب العلاج می گردد و چه بسا به مرگ می انجامد و مایه تباهی دنیا و آخرت می شود. جمع آوری مال و اموال نیز گونه ای دیگر از شهوت رانی است. با ورزش هایی سخت نیز به نوعی می تواند ارضای شهوت ظهور و خودنمایی کرد که افراط در آن موجب آسیب رساندن به بدن می گردد. هریک از این امیال و شهوت ها حدی دارد که فرارفتن از آن، افتادن در دام امتحان الهی است.

نه افراط و نه تفریط

عالمان اخلاق هر خوبی را میان دو بدی می دانند: افراط و تفریط. حد وسط که همان اعتدال و میانه روی است، ستوده و پسندیده است. شجاعت صفت پسندیده ای است و تفریط در آن، ترس است و افراط در آن، تهور، و هر دوی آن ها اموری نکوهیده هستند. کرم فضیلت است که حد میانه بخل و ولخرجی است؛ دست و دل بازی بیش از حد. خدای متعال نیز در قرآن هر دو صفت اخیر را نکوهیده است: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ؛[3] دست را بر گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده دستی منما».

«كُلَّ الْبَسْطِ» داد و دهش بی اندازه است که افراط در گشاده دستی است و «مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ» به معنی دست بسته بودن و کنایه از خشک ناخنی و بخل است. چه بسیار کسانی که خدای متعال آن ها را از هوش فراوانی بهره مند کرده است و توانسته اند مال بسیاری به دست آورند، اما از سرچشمه این مال ناآگاه اند و مبلغی از آن را در راه رضای خدا خرج نمی کنند. از آن سو کسانی در فضل و بخشش عنان گسیخته اند و چه بسا خانواده خود را نیز از نفقه واجب خویش محروم کنند و آن را به دیگران ببخشند. هر دوی اینها در آیه مذکور نکوهش شده اند.

افراط و تفریط مصادیقی از شهوت اند. باور درست این است که انسان از افراط و تفریط پرهیز کند و در همه کارها میانه رو باشد. همان گونه که در باب زیان های پرخوری بسیار نوشته و گفته شده است، در کم خوری و برطرف نکردن نیازهای غذایی بدن نیز مطالب بسیاری در کتاب های طب موجود است. گرسنگی زیاد همانند پرخوری، از عواملی است که به زخم معده منجر می شود. پس دانش پزشکی نیز به رعایت اعتدال در غذا خوردن و پرهیز از افراط و تفریط سفارش می کند.

در روایات شریف وارد شده که بخش قابل توجهی از مرض ها و بیماری ها از « تُخَمَه» است. تخمه به معنای پرخوری است. دستگاه گوارش انسان ظرفیت محدودی برای پذیرش غذا دارد که اگر بیش از آن غذایی به معده تحمیل شود، باعث پدیدآمدن بیماری می شود. بیماری نیز در صورت شدت، به مرگ انسان می انجامد، و اگر شدید نباشد، پس از گذشت مدتی مرگ را به سراغ انسان می آورد. با این حساب آیا جایز است مثلاً یک فرد دیابتی با خوردن دیسی از حلوا خود را به کام مرگ بکشاند؟! به فرموده قرآن این کار حرام است و جایز نیست و دنیا و آخرت انسان را به تباهی می کشد: «وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ؛[4] و خود را نکشید».

تعارض عقل و نفس

خدای متعال دو نیروی عقل و نفس را در همگان قرار داده است. ماهیت این دو نیرو متفاوت است و هریک انسان را به مجموعه گرایش هایی کاملاً متفاوت فرا می خواند و طبیعی است که اگر انسان هر روز گرفتار تعارض میان این دو باشد، همه امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی انسان و حتی مسائل روانی درونی اش، عرصه رویارویی گرایش های عقل و نفس اوست. قرآن کریم در ادامه آیه مذکور برخی از تمایلات نفسانی را برشمرده است:

«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ؛[5] دوستی خواستنی ها[ی گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب های نشان دار و دام ها و کشتزار[ها] برای مردم آراسته شده است».

موارد فوق از باب مثال است که به امور دیگری نیز قابل توسعه است. تمایل مردان و زنان، امری دو سویه است. زنان نیز خواهان مردان اند. خدای متعال چنین تمایلاتی را در وجود بشر نهاده است، اما این تمایلات برای بشر آراسته می گردد و او را فریب می دهد. شیطان عامل بیرونی و نفس آدمی ـ که خیلی پرتوان و نیرومند است ـ عامل درونی اغوای آدمی است. قرآن کریم درباره شدت وسوسه های نفس می فرماید: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ؛[6] نفس بی تردید [انسان را ] به بدی امر می کند».

خدای متعال در این آیه با استفاده از صیغه مبالغه اماره و لام امری که پیش از آن آمده است، بر وسوسه گری نفس انسان پا می فشارد و به قدرت و توان فراوان آن اشاره می کند. طبیعت نفس آدمی به بدی مایل است. بسیاری از انسان هایی که از راه راست خارج شدند، فریب نفسشان را خوردند. به دنبال شهوت رفتن و افراط یا تفریط در به کارگیری آن، حاصل پیروی از وسوسه های شیطان و نفس است. انسان باید حد وسط را رعایت کند و حد وسط آن چیزی است که باور شخص است.

ندای خرد

در این کشمکش عقل و نفس، پیروزی از آن کسی است که به خواهش های نفس اهمیتی ندهد و سرنوشت خود را در اختیار عقل قرار دهد. همچنان که پیشتر نیز اشاره شد، عقل نیرویی است الهی که خدای متعال آن را برای نجات بشر از ورطه وسوسه های نفس آفریده است. عقل، آدمی را به باورها فرا می خواند. در هر لحظه ای که عقل و نفس رو در روی یکدیگر قرار گیرند، انسان باید عاقبت کار خود و آخرت را در نظر خویش مجسم کند، و تصمیم بگیرد در وقت تعارض به دنبال باورهایش باشد. باور یعنی آینده دنیا و آخرت را حتی در حد یک لحظه تصور کند و در نظر بیاورد، چه چیزی برایش جایز است؟ چه چیزی حرام است؟ در آن چیزهایی که جایز است چه چیزی افضل است؟ که به آن عمل کند. چنین کاری مورد پسند خدای متعال و محبوب مردم دنیا است.

موضوع حسن و سوء خلق نیز زاییده پیروی از یکی از این دو نیرو است. کسی که در رفتار و کردار خود همواره جانب میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط را می گیرد، دارای رفتاری پسندیده خواهد بود. حد وسط هر عملی همچون کرم یا غضب، فضیلت اخلاقی، و دو سوی دیگرش رذیلت اخلاقی است.

اگر انسان در پی سلامت دنیا و آخرتش باشد، باید تصمیم قاطعی در پیروی از باورها بگیرد. باورها نور و چراغ هدایتگر انسان است. راه را به انسان نشان می دهد و او را از تفریط و افراط برحذر می دارد. کسی که در برابر زبانه های غضب خود، درنگی کوتاه می کند و از پیروی نفس خود به عقل و باور خود روی برمی گرداند، از آسودگی و سلامت هر دو جهان بهره مند خواهد شد. امید که در پرتو خرد و باورهای راستین، سعادت هر دو سرا حاصل آید.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

[1]. سورۀ آل عمران، آیۀ 14.

[2]. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام، ص 365 (چ قم: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، 1409ق).

[3]. سوره اسراء، آیه 29.

[4]. سوره نساء، آیه 29.

[5]. سوره آل عمران، آیه 14.

[6]. سوره یوسف، آیه 53.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.
ody>