1- برخورد حکومت علوی با معترضان
امروزه اگر بخواهید در آزادترین کشور دنیا تظاهرات آرامی به راه اندازید، باید دولت را از هویت خود، مکان و زمان تجمع اعتراضی، اهداف و حتی شعارهایتان آگاه نمایید. پس از گذشتن از این هفت خوان است که اجازه تجمع به شما داده می شود. اما امیرمؤمنان علیه السلام در دوران خلافتشان بدون هیچ قید و شرطی به مخالفان اجازه می دادند تا علیه خود آن حضرت که شخص اول حکومت عظیم اسلامی بودند سخن بگویند و آزادانه اعتراض کنند، بی شک اسلام واقعی همان است که حضرت علی علیه السلام اجرا فرمودند.
2- گوشه ای از مسلمات تاریخی
تاریخ را بخوانید و از پسران و دختران جوان و همینطور استادان و دانشجویان بخواهید که آن را بخوانند. در این معنا تأسف بار این است که تاریخی که تا به امروز به نام اسلام نوشته و در جهان منتشر شده در واقع تاریخ بنی امیه و تاریخ بنی عباس است. با خواندن همین تاریخ خواهید دید که هزاران و هزاران تن از مسلمانان به دلیل گرسنگی مرده اند و هزاران و هزاران تن از مسلمانان در این دوره های اسلامی به علت گرسنگی، سگ و گربه و موش و فراتر این که مردگان خود را می خوردند.
در مقابل، تاریخ درخشان امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام قرار دارد. در دوران حکومت پنج ساله آن حضرت که بزرگ ترین حکومت را داشتند، حتی یک مورد مرگِ ناشی از گرسنگی ثبت نشده است، اما معاویه، یزید، متوکل و افرادی مانند آن ها، دارایی و بیت المال مردمِ تحت سلطه خود را به سرقت می بردند و غارت می کردند.
به راستی چه کسی یا کسانی سیره و شیوه حکومتیِ امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام را به جهانیان می شناساند؟ همین جوانان هستند و آنان که چنین جوانانی پرورانده یا می پرورانند؛ آنان شمایید.
3- جفایی نابخشودنی
در فقره ای از زیارت غدیریه امیرمومنان از زبان مبارک امام هادی علیه السلام آمده است: «وحال بینک وبینَ مواهبِ اللهِ؛ دشمنان دین میان تو و مواهبی که خدا برایت در نظر گرفته بود جدایی افکندند». کسانی که به امیرمؤمنان ستم روا داشتند و به ناروا منصب خلافت را غصب نمودند، نه فقط به امیرمؤمنان، بلکه به مؤمنان، تمام انسان ها و به کل تاریخ ستم روا داشتند.
برخی از مواهب بیشماری که خدا به حضرت امیر علیه السلام موهبت فرموده است، ارتباطی به خلافت ظاهری ندارد. ایشان چه رئیس حکومت باشند و چه خانه نشین، امام خلایق هستند و تقوا، علم و مقام والایشان نزد خدا در هر دوحالت تفاوتی ندارد. اما در مقابل، برخی دیگر از مواهب خدای متعال به آن حضرت چنان است که فقط در صورتی ثمرات آن به جامعه و همه مردم می رسید که زمام امر و نهی و جنگ و صلح در دست ایشان می بود و به جای 25سال خانه نشینی، مردم مدیریت جامعه را به ایشان می سپردند. دشمان حضرت اجازه ندادند مردم از این موهبت بی مانند برخوردار شوند و هدف غدیر تحقق یابد. این افراد مانع تحقق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله در غدیر شدند و هزاران ستم و ناکامی را سبب شدند. از همین روست که ایشان فرمودند: «لو أنّ الأمّة منذ قبض رسول الله اتّبعونی وأطاعونی، لأکلوا من فوقهم ومن تحت أرجلهم؛ اگر پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله امت از من پیروی و اطاعت می کردند، به یقین از بالای سر و زیر پای خود از نعمت های خدا بهره مند می شدند».
فرهنگ غدیر انسان سازاست. فرهنگ های دیگر چه بسا کسانی را تربیت می کنند که از درندگان نیز خون آشام ترند و روح انسانی یکسره از آنان منسلخ [برکنده] شده است. ولی صلحای عالَم، پرورده فرهنگ غدیر هستند و ابوذر غفاری تنها یکی از کسانی است که زاییده و پرورده فرهنگ والای غدیر است که به گفته برخی ابتدا راهزن بود ولی بعدها با اسلام آشنا شد و پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله پیرو امیرمؤمنان بود. او کسی است که تخم تشیع را در جبل عامل کاشت و هزاران مؤمن و عالِمی که در طول تاریخ از آن جا برخاسته اند نتیجه اقدامات اوست.
4- ارمغانی از فرهنگ علوی
در جاها و کشورهایی سیاست بر آن است که به سخن اهمیت داده نمی شود و سخن گفتن کیفر ندارد، ولی دست به اسلحه بردن و کشتار جرم است. این فرهنگ ارمغان حکومت رسول خدا صلی الله علیه وآله و دست پرورده ایشان، یعنی امیرمومنان علی علیه السلام است. امروزه چنین چیزی حتی در کشورهای مدعیِ آزادی یافت نمی شود و رئیس حکومت آن کشورها هرگز و هرگز آن گونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و خلیفه بر حقش عمل کردند، عمل نمی کنند.
امروزه حکومتی در دنیا نمی توان نام برد که قدرت مطلق داشته باشد، بلکه حکومت ها دارای قدرت نسبی هستند، اما قدرت حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام مطلق بود، با این حال یک مورد مشابه آنچه در تاریخ معاصر رخ داده و رخ می دهد پیش نیامد.
5- حکومتی بدون زندانی سیاسی
دنیا باید درباره حکومت گسترده حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام که دستاورد غدیر بود تحقیق و بررسی کند تا دریابد که در حکومت آن حضرت حتی یک نفر به جرم سیاسی اعدام یا زندانی نشده است. البته یک مورد را می توان نام برد و آن مربوط به عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی علیه السلام بود. او را به فرمان امام در یک اتاق زندانی کردند و امام علیه السلام هم فرمودند: «اگر زنده ماندم او را خواهم بخشود». چنین روال و روشی در دنیا بی نظیر است.
6- برخورد با سران فتنه پس از جنگ
من به تمام جوانان، به ویژه جوانان مظلوم، ستمدیده، صبور، مجاهد و همیشه پیروز و پیروزتر عراق توصیه می کنم که خود تاریخ را بخوانند و به شنیده ها بسنده نکنند. پس از پایان یافتن جنگ جمل که بر حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام تحمیل شد و ایشان هماره خواستار پیشگیری از به وجود آمدن جنگ بودند، هزاران تن در این جنگ کشته شدند. پر واضح است که جواب خون هایی که در این جنگ ریخته شد با پدید آورندگان آن است. امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام پس از این جنگ خونین کاری کردند که جز رسول خدا صلی الله علیه وآله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در طول تاریخ احدی چنین نکرده و نخواهد کرد. آن حضرت به گونه ای رفتار کردند که گویی هرگز جنگی رخ نداده است، بدین معنا که از سران فتنه و آتش افروزان جنگ گذشت نموده، آنان را کیفر و مجازات نکردند.
بنا به نقل تاریخ، پس از پایان یافتن جنگ جمل، امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام وارد خانه ای ـ که در آن عده ای از سران فتنه و آتش افروزان جنگ پناه برده بودند ـ شدند. عده ای از زنان و همراهان عایشه که در آن خانه بودند وقتی حضرت را دیدند با اینکه خودِ آنان جنگ افروزی کرده بودند در روی حضرت بانگ زده و فریاد برآوردند: «یا قاتل الأحبة؛ ای قاتل عزیزان».
حضرت از آنان صرف نظر کرده و اشاره به سوی اتاق های آن خانه نمودند و فرمودند: «اگر قاتل عزیزان بودم افرادی را که در این اتاق ها جای دادید و مستحق قتل هستند قطعاً می کشتم». تاریخ می نویسد که در این اتاق ها مروان بن الحکم، عبدالله بن الزبیر، عبدالله بن عامر، ولید بن عقبه، پسر عثمان بن عفان و جز آنان از سران فتنه و جنگ افروز پنهان شده بودند.
آن حضرت گذشت نموده و آنان را مجازات نکردند با اینکه مستحق مجازات و قتل بودند به جهت اینکه آنان دست از جنگ کشیده و سلاح بر زمین نهادند. این رفتار، فرهنگ غدیر را نشان می دهد، آیا چنین رفتاری انسانی در نقطه ای از جهانِ پر ادعای حقوق بشر و دمکراتیک امروز وجود دارد؟ و آیا اینگونه تعامل آسمانی در گوشه ای از تاریخِ گذشته، حال و آینده ـ جز از رسول خدا و اهل بیت آن حضرت صلوات الله و سلامه علیهم ـ ثبت و ضبط شده است؟ هرگز. آری غدیر و فرهنگ غدیر به طور مکرر در قرآن کریم آمده است.
7- جهان تشنه حکومت علوی
هرچه جهانِ به اصطلاح پیشرفته امروز را بکاوید و کشورهای مدعی حقوق بشر را بسنجید حتی یک کشور را نمی یابید که زندانی سیاسی نداشته باشد و یا مجازات اعدام را در حق سیاسیون مخالف إعمال نکند، ولی در مقابل، امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام حدود پنج سال از کوفه عراق، پایتخت کشور اسلامی آن روز مساحتی را به گستردگی پنجاه کشور امروزی مدیریت نموده و بر آن ها حکومت می کردند و با وجود دشمنان فراوانی که داشتند و دشمنی های زیادی که با حضرتش می نمودند و جنگ های بسیاری که علیه ایشان به راه انداختند، تاریخ به یاد نمی آورد و ثبت نکرده است که آن حضرت حتی برای یک روز یک زندانی در چنین مقوله ای داشته و یا در این جهت فردی را اعدام کرده باشند. این فرهنگ را باید به جهان هدیه کرد؛ چراکه جهان با این فرهنگ بیگانه است و آن را نمی شناسد.
8- موضع گیری های عزتمندانه و انسانی امیرمومنان علیه السلام
امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در چارچوب گستره اسلامی با بدخواهی دشمنان عدالت و ولایت رو به رو شده و سه جنگ ظالمانه بر حضرتشان از سوی اصحاب جمل، اصحاب صفین و اصحاب نهروان تحمیل شد، ولی حضرتشان که مقتدرانه پیروزی را برای لشکر اسلام رقم زده بودند همین که خصم شکست خورد و تسلیم شد، اِعلام عفو عمومی نموده، اُسرای جنگی را آزاد و اموالِ به غنیمت رفته آنان را مسترد و دیه افرادی که در این جنگ تحمیلی جان خود را از دست داده بودند، از بیت المال پرداخت کردند و سپس بیت المال بصره را بین همه حتی مخالفان به طور یکسان و مساوی تقسیم نمودند. آری انسان با مطالعه تاریخ صحیح و دست نخورده، می بینید که از این قبیل رفتارهای اخلاقی و انسانی و در عین قدرت و عزّت چه بسیار از آن حضرت ثبت و ضبط شده است.
این فرهنگ اسلام است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام آن را به ظهور رساندند و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز آن را عینیت خواهند بخشید. این فرهنگ باید برای جوانان تعریف شود و عمومیت یابد.
9- وصیتی کاربردی
مولای متقیان پس از ضربت خوردن و کمی قبل از این که به شهادت برسند، یعنی در شب شهادت خطبه ای ایراد داشتند و در آغاز آن یادآوری کردند که مخاطب ایشان همه کسانی هستند که این خطبه به گوششان خواهد رسید. بنابراین، ما و همین طور نسل هایی که پس از ما خواهند آمد، در هر زمان و مکان، مخاطب این کلمات گهربارخواهیم بود.
حضرت این سخنان را در حالی ایراد فرمودند که بر اثر ضربت شمشیرِ مسموم، فرق مبارکشان شکافته شده و این ضربه ناجوانمردانه به مغز سرشان رسیده و خون فراوانی از آن خارج شده بود، تا جایی که اصبغ بن نباته ـ که دید سر مبارک حضرت با دستمال زردی بسته شده است ـ گفت: ندانستم کدام یک زردتر است: دستمال یا چهره مبارک حضرت؟!
ولی امام علیه السلام با همین حال ناگوار خطبه ای ایراد فرمودند و صریحاً مخاطب سخنان خود را تمام نسل ها دانستند. همه سخنان امام علیه السلام و همه سخنان دیگر امامان معصوم علیهم السلام جهانی است، ولی خصوصیت این خطبه این است که در آن، این مطلب اعلام و بدان تصریح شده است.
امام علیه السلام در یک جای این خطبه می فرمایند: «الله الله فی القرآن؛ از خدا بترسید و جانب قرآن را نگاه دارید». یعنی بدان تمسک کنید و پایبند باشید. از آن غافل نشوید و در عمل بدان کوتاهی نورزید و روش خود را در تمام ابعاد زندگی بر اساس آن بنا نهید.
حضرت سخنان خود را با این جمله نغز ادامه می دهند: «لا یسبقکم بالعمل به غیرکم؛ مبادا در عمل کردن به قرآن دیگران از شما پیشی گیرند»، یعنی مبادا در این زمینه عقب بمانید و دیگران از شما پیش افتند. منظور از «غیرکم» در کلام حضرت طبعاً نامسلمانان هستند؛ یعنی بت پرستان، خورشید پرستان، ماه پرستان، کسانی که ادعا و گمان می کنند از پیروان حضرت موسی یا حضرت عیسی علی نبینا وآله وعلیهما السلام هستند و نیز کافرانی که به هیچ چیز اعتقاد ندارند.
معنی فرمایش امام علیه السلام این است که مبادا آنان پیش از شما به یکی از آیات قرآن عمل کنند و بدین ترتیب سعادت و پیشرفت را برای خود رقم زنند و شما در زندگی عقب بمانید. برای نمونه مبادا این گونه باشد که در کشورهای آنان آزادی وجود داشته باشد به طوری که هیچ یک از شهروندانشان به کشورهای شما پناهنده نشود و اساساً نیازی به این کار احساس نکنند، ولی کشورهای شما صادر کننده پناهندگان باشد. در آن صورت علت این مسئله آن است که آنان با این که نامسلمانند به مضامین آیات قرآن عمل کرده اند و شما که مسلمانید از عمل به آن وا مانده اید.
با کمال تأسف بیشتر پناهندگان در جهان مربوط به کشورهای اسلامی هستند. بنابراین، شما پیروان و دوستداران امیرمومنان علیه السلام به ویژه جوانان وظیفه دارید سخنان امام علیه السلام را به گوش جان بشنوید و برای تغییر وضع موجود خود بکوشید و با پیش دستی کردن در عمل به قرآن، در همه سطوح زندگی از دیگران جلوتر باشید.
آن روز که امام علیه السلام این سخنان را خطاب به همه نسل ها می فرمود، یعنی در چهارده قرن پیش، آینده و وضعیتِ زندگی امروز ما را می دید و لذا به ما در خصوص عمل نکردن به قرآن و عقب ماندن از کاروان زندگی در همه زمینه ها هشدار می داد.
مثلا ممکن است دیگران به مضمون یکی از آیات قرآن درباره اقتصاد تا حدودی عمل کنند و ما از آن غافل بمانیم. آن گاه در پی مشاهده پیشرفت آنان در پی آنان افتیم تا شکوفایی و رونق اقتصادی را از آنان بیاموزیم، در حالی که قرآن ـ که ریشه همه پیشرفت ها و نیکبختی ها است ـ در دست ماست.
وضعیت فعلی بسیار تلخ و دردناک است و ما باید بیش از گذشته هشیار باشیم؛ چراکه مشکلاتی که امروزه مسلمانان با آن دست و پنجه نرم می کنند بیش از مشکلات یک دهه پیش، و مشکلات این قرن بیش از قرون گذشته است.
چرا شاهد این واقعیت تلخ هستیم که کسانی که قرآن را قبول ندارند و خود را مسلمان نمی دانند با عمل به مضامین قرآن و به نسبت عمل به آن، به نیک بختی دست می یابند و ما که خود را مسلمان می دانیم از عمل به آن غافلیم؟!
معانی و مضامینی که در قرآن کریم وجود دارد همان چیزی است که سعادتمندی می آفریند. دیگران به قرآن اعتقاد ندارند و اگر به آموزه های قرآنی عمل می کنند نه از آن روست که این امور آموزه های قرآن است. با این حال و با همه بدی هایی که این افراد دارند، اگر اعمالشان با تعالیم قرآنی انطباق داشته باشد به اندازه انطباق اعمالشان با قرآن نتیجه می گیرند و آثار مثبت آن در زندگی شان منعکس می شود.
خوب است از میان صدها شاهد این موضوع مثالی ذکر کنم. حضرت امیرمومنان علی علیه السلام حدود پنج سال حکومت کردند و حکومت ایشان از نظر مشکلاتِ فراوانِ داخلی و خارجی کم نظیر و بلکه بی نظیر بود. اما به رغم کوتاهی مدت زمامداری ایشان و وجود آن همه مشکلات، سخنان و اعمال درخشان حضرت طی این مدت، این دوره را از همه جهت در کل تاریخ به دوره ای بی نظیر تبدیل کرده است.
این موضوع می تواند کلید نگارش صدها کتاب درباره آن نقاط درخشان شود که در تاریخ کم نظیر یا بی نظیر است.
مثالی که دوست دارم در این جا یاد آور شوم مربوط به مسائل اقتصادی است. اقتصاد همیشه مسئله مهمی بوده است. با پول و ثروت است که اعمال خیریه و عام المنفعه پشتیبانی می شود و با کمک همین مال و ثروت است که قوای باطل به نشر باطل و رذیلت می پردازند. روزی که اموال حضرت خدیجه سلام الله علیها تمام شد پیامبر صلی الله علیه وآله مجبور شدند به شعب ابی طالب علیه السلام پناه ببرند. البته یاری خدای متعال هیچ گاه متوقف نشد و پیامبر جهاد خود را ادامه دادند و ابلاغ رسالتشان هم چنان ادامه یافت.
امیرمومنان علیه السلام بر مصر ـ که از مصر امروز بزرگ تر بود ـ یک والی گماشته، برایش عهد نامه ای نگاشتند. در این عهدنامه مشهور دو سطر درباره تجارت آمده است که قبل از پرداختن به آن یادآوری نکته ای لازم است.
در جنگ جهانی دوم ژاپن جزو کشورهایی بود که خسارات بسیاری متحمل و اقتصاد آن کشور ویران شد. در آن روز یکی از کشورهای اسلامی که ذکر نام آن لازم نیست هم ویران شد و اقتصاد آن به شدت دچار ویرانی گردید. اما خساراتی که ژاپن و اقتصاد ژاپن متحمل شد از آن کشور اسلامی بیشتر بود.
شما پیروان و دوستداران امیرمومنان علیه السلام به ویژه جوانان وظیفه دارید سخنان امام علیه السلام را به گوش جان بشنوید و برای تغییر وضع موجود خود بکوشید و با پیش دستی کردن در عمل به قرآن، در همه سطوح زندگی از دیگران جلوتر باشید.
با پایان یافتن جنگ، ژاپنی ها شروع به بازسازی کشورشان کردند و یکی از اقداماتشان در این خصوص، عمل به مضمون همین دو سطر بود که در عهدنامه امام علیه السلام آمده است. طبعاً آنان نمی گویند به سفارش امام عمل کردند ولی در هر حال آنچه اهمیت دارد این است که به مضمون این دو سطر عمل کردند. شاید برخی از آنان این عهدنامه را یافته و به آموزه های اقتصادی آن عمل کرده و نخواسته باشند این مطلب را بازگو کنند. چه خوب بود اگر پژوهشگران جوان به پی جویی و پژوهش در این خصوص می پرداختند.
این دو سطر مربوط به مسئله صادرات و واردات کالا است و نوشته اند در پی سیاست ژاپن در زمینه صادرات و واردات، این کشور به چنان پیشرفت فوق العاده ای نائل شد که طی دهه های اخیر اقتصاد این کشور حتی بر اقتصاد امریکا ـ آن هم در داخل امریکا ـ تفوق چشمگیری یافت. در پی همین برتری چشمگیر اقتصادی، امریکا مجبور شد برای حفظ اعتبار خود قانونی تصویب کند و طی آن کالاهای ژاپنی را محدود نماید. اتخاذ چنین سیاستی با قانون کلی امریکا ـ که هیچ محدودیتی در قبال هیچ کشوری ایجاد نمی کند ـ منافات دارد و امریکا برای حفظ اقتصاد خود در برابر تفوق اقتصادی ژاپن این تدبیر را اندیشید.
اما ژاپن برای تحقق بخشیدن به این جهش اقتصادی چه کرد و چگونه توانست بر اقتصاد امریکا حتی در درون این کشور و با وجود امکانات فراوان مادی آن تفوق یابد؟
ژاپن به مضمون دو سطر از عهدنامه امام علیه السلام عمل کرد. امام علیه السلام طی این دو سطر از والی خود می خواهد که کار صادرات و واردات کالا را به خود تاجران واگذارد و دولت در آن دخالتی نکند. یعنی صادرات و واردات آزاد باشد و دولت جز نظارت نقش دیگری در آن نداشته باشد. حضرت می فرمایند:
«ثم استوص بالتجار وذوی الصناعات وأوص بهم خیراً المقیم منهم والمضطرب بماله و المترفق ببدنه فإنهم موادّ المنافع وأسباب المرافق وجلاّبها من المباعد والمطارح فی برّک وسهلک وجبلک وحیث لا یلتئم الناس لمواضعها ولا یجترئون علیها فإنهم سلم لا تخاف بائقته وصلح لا تخشی غائلته. وتفقّد أمورهم بحضرتک وفی حواشی بلادک؛ سپس سفارش نیک در حق آنان بکن: چه آنان که در شهر خود مقیم اند و چه آنان که با سرمایه خود به شهرهای مختلف می روند و چه کسانی که از دسترنج خود زندگی می کنند؛ زیرا آنان در چشمه منافع و اسباب فراهم آوردن ساز و برگ زندگی و به دست آورنده آن از نقاط دور، صحرا، خشکی و دریا، دشت و کوهسار و جاهایی هستند که مردم در آن جاها گرد نمی آیند و جرأت رفتن به آنجا را ندارند. آنان مردمی مسالمت جویند که بیم فتنه گری از آنان نمی رود و از شر و فسادشان وحشتی احساس نمی شود به کارهای آنان رسیدگی کن خواه در محضر تو باشند یا در اطراف بلاد تو».
یک تاجر طبیعتاً در پی سود است و برای به دست آوردن منفعت دائماً در حال تهیه احتیاجات مردم است. از این رو اگر او را آزاد بگذاریم، نیازهای مردم را برآورده می سازد و در تابستان چیزهایی را که مردم در زمستان به آن نیاز دارند تهیه می کند و در زمستان در پی فراهم کردن اموری است که مردم در تابستان به آن نیازمند خواهند شد.
وانگهی این تحرک تجاری با فراهم کردن فرصت های شغلی، افرادِ بیکارِ فراوانی را به کار مشغول می کند و باعث بهره برداری از هر پول و ثروتی می شود، حتی اگر اندک باشد.
از این رو هیچ ضرورتی ندارد که دولت در سود تجار شریک شود یا درصدی از آنان بستاند. بلکه فقط وظیفه دارد بر آنان نظارت کند تا از سوی مصرف کنندگان یا خود تجار به حدود و حقوق الهی یا حقوق بندگان تعدی نشود و دولت اسلامی فقط حقوق شرعی نظیر خمس و زکات را می ستاند و آن که از پرداخت این حقوق خودداری کند حسابش با خدا خواهد بود.
این کاری است که ژاپن آن روز انجام داد و مسئله صادرات و واردات را به تاجران واگذار نمود. همین آزادی تجاری باعث شد ژاپن به آن پیشرفت و توسعه اقتصادی دست یابد، هر چند امکانات مادی این کشور به پای امکانات مادی امریکا نمی رسید.
امام علیه السلام از این که دیگران در عمل کردن به قرآن بر ما سبقت بگیرند به ما هشدار داده است. همان طور که ژاپنی ها و در عمل به این فرموده امام بر ما سبقت گرفتند و این فرمایش امام علیه السلام بی شک برخاسته از قرآن است.
امروزه جوانان مؤمن وظیفه دارند مجدانه تلاش کنند تا غیرمسلمانان بر مسلمانان تقدم نیابند. طبعاً منظور این نیست که چنین کاری با خشونت و درگیری و جنگ صورت پذیرد، بلکه باید از طریق معرفت، آگاهی بخشی و عمل تحقق یابد. جوانان باید این حقایق را از عمق جان درک کنند و جایگاه والای قرآن را بشناسند و آن را به جهانیان معرفی کنند.
همین مسأله به تنهایی می تواند ماده خام و اساسی کار تولید یک فیلم شود و چه بسا بسیاری از مسیحیان و مشرکان عالم با تماشای آن به اسلام گرایش پیدا کنند؛ زیرا طبیعت مردم به گونه ای است که در پی زندگی بهترند و قرآن چنین چیزی را برایشان تضمین می کند؛ چرا که قرآن برای سعادت دنیا و آخرت نازل شده و امامت ـ همان طور که در کتاب هایمان خوانده ایم ـ عبارت است از ریاست عام و کلی در امور دین و دنیا.
امیرمومنان علیه السلام فقط یک پیشوا در امور دینی نبود بلکه آن جناب امام دین و دنیا است. قرآن کریم نیز فقط برای امور اخروی نیست، بلکه برای دنیا نیز هست. جوانان مسلمان باید این حقیقت را کاملاً درک کنند. همین طور جوانان جهان از هر جا هستند، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، باید این واقعیت را دریابند که اگر خواهان زندگی سعادتمندانه ای برای خود و ملتشان در همه زمینه های فرهنگی و اجتماعی هستند باید از امیرمومنان علیه السلام عمل کردن به قرآن را بیاموزند.
هر سخن قرآن و هر آیه و جمله ای در آن سعادت دنیا و آخرت را به ما عطا می کند، به شرط آن که آن را به خوبی بفهمیم و بدان عمل کنیم. امام نفرمودند: «لایسبقکم به؛ کسی در قرآن بر شما پیشی نگیرد»، بلکه فرمودند: «لا یسبقکم بالعمل به؛ کسی در عمل کردن به قرآن بر شما پیشی نگیرد».
در دعاهای مربوط به شب های ماه مبارک رمضان می خوانیم: «أن تجعلنی ممن تنتصر به لدینک ولا تستبدل بی غیری؛ [خدایا از تو می خواهم] مرا از کسانی قرار دهی که با آنان دین خود را یاری می کنی و دیگری را جانشین من نسازی» و در تعقیبات نماز صبح یک صد بار می خوانیم: «واجعلنی ممن تنتصر به لدینک ولا تستبدل بی غیری؛ مرا از کسانی قرار ده که دین خود را با آنان نصرت می بخشی و دیگری را به جای من بر این کار نگمار».
یکی از مصادیق نصرت دین دعوت و ترغیب دیگران به دین با گفتار و کردار و شرکت در مجالس ذکر اهل بیت علیهم السلام و بازگو کردن حقایق برای مردم است تا ناآرامی های فزاینده ای که امروز در جامعه شاهد آنیم از میان برود.
10- اعتراض آزادانه حق مسلم مردم است
چهارده قرن از حکومت امیرمومنان علی علیه السلام می گذرد، اما در این دوره طولانی و حتی در آینده ـ جز در روزگار حکومت جهانی عدل گستر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ حکومتی به سان حکومت امیرمومنان علیه السلام نیامده و نخواهد آمد.
بیشتر حکومت های معاصر مدعی هستند ملت های شان از آزادی کامل برخوردارند و این در حالی است که اگر گروهی یا بخشی از افراد جامعه قصد راهپیمایی داشته باشند، باید با دستگاه های ذی ربط هماهنگ کنند و مسیر شروع تا پایان، هدف و شعارهایی که می خواهند سر بدهند را به اطلاع متصدیان امر برسانند تا بتوانند از این حداقل حق خود استفاده کنند! راستی چنین امری را می توان آزادی نامید؟!
در هیچ جای تاریخ نمی توان موردی از محدودیت اعتراض و تظاهرات را در حکومت امیرمومنان علیه السلام یافت. به عنوان مثال نقل شده است: «امیرمومنان علیه السلام طی فرمانی نماز تروایح را (به جماعت خواندن نماز مستحبی ماه مبارک رمضان) منع کرد؛ زیرا این عمل بدعت بود و پیامبر صلّی الله علیه وآله نیز آن را منع کرده بودند، اما با تشویق عمربن خطاب که گفته بود: «چه نیکو بدعتی است» عامه مردم به انجام آن عادت کرده بودند؛ لذا فرمان امیرمومنان علیه السلام برای آنان سنگین بود و از همین رو علیه ایشان تظاهرات برپا کردند و شعارهایی چون: «وا سنّة عمراه؛ مردم به پا خیزید که سنت عمر در خطر است» سر دادند.
علی رغم این که از حکومت اجازه راهپیمایی و تظاهرات نگرفته بودند، امیرمومنان علیه السلام در صدد دستگیری تظاهرکنندگان و برخورد قهرآمیز با آنان برنیامد، بلکه با شنیدن اعتراض آنان، امام حسن علیه السلام را نزد آنان فرستاد تا به آنان اعلام کند در گزاردن نماز تراویح آزادند.
آیا دولت های فعلی که مدعی هستند حقوق و آزادی انسان ها را به آنان داده اند، می توانند بگویند در کشورهای شان فقر و فقیر وجود ندارد؟ به یقین نه، اما اگر تمام تاریخ را بکاویم ـ غیر از موردی که وسائل الشیعه نقل کرده ـ حتی به وجود یک مورد فقیر در دوران حکومت امیرمومنان علیه السلام اشاره نکرده است و آنچه در وسائل الشیعه نقل شده از این قرار است: «روزی امیر مومنان علیه السلام از کوچه ای در کوفه می گذشتند که مرد سالخورده ای را در حال گدایی دیدند. حضرت با دیدن او فرمودند: این [پدیده] چیست؟
گفتند: مردی مسیحی است.
حضرت فرمودند: تا زمانی که توان داشت او را به کار می گرفتید و اکنون که از کار افتاده است وی را به حال خود رها کرده اید!
سپس از بیت المال برای او مستمری مقرر فرمودند.
در عصر حاضر رئیس دولتی را می شناسید که در کوچه و بازار به شهروندان خود سرکشی و بینوایان و مستمندان آنان را یاری کند؟
11- آزادی و تنعم در سایه حکومت امیرمومنان علی علیه السلام
چهارده قرن پیش از این و در حالی که حاکمان در اوج خودکامگی و ستمگری بر جهان فرمان می راندند، امیرمومنان علی علیه السلام آزادی را در تمام ابعادش برای همگان حتی دشمنان خود فراهم آورد؛ آن چنان که در روزگار حکومت حضرتش و در دوران پس از وی تا به امروز همانندی نداشته و ندارد. مسلمانان و غیرمسلمانان که در حکومت او روزگار می گذراندند، همگی از آسایش، خوشبختی و رفاه و صلح برخوردار بودند و به یک اندازه از دهش و حقوق و کرامت امیرمومنان علیه السلام متنعم می شدند. امروزه وضع به گونه دیگری است؛ زیرا هرچه می بینیم، تبعیض، ستم و تضییعِ حقوق انسان هاست و البته کشورهای ثروتمند که ادعای تمدن و پیشرفت دارند، از این مقوله جدا نیستند.
12- دستاورد اقتصاد اسلامی
«ولو أن أهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض ولکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم، ولی تکذیب کردند؛ سپس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم».
مسائل سیاسی و اقتصادی ای که امیرمومنان علی علیه السلام در دوران حکومت خود به کار می بست بر اساس معیارهای الهی مورد اشاره در آیه پیش گفته شده بود. آن حضرت فرمان قرآن را به اجرا گذارد و در نتیجه مردم آن روزگار، به ویژه مردم عراق (که کوفه یکی از شهرهای مرکز حکومت آن حضرت بود) در آسایش و رفاه به سر می بردند؛ زیرا اقتصادی پایه گذارده بود که بهترین ها بود و سیاستی اعمال می کرد که بازتر از آن یافت نمی شد.
امروز در سراسر گیتی هیچ دولتی حتی دولت های ثروتمند را نمی توان یافت که ادعا کند فقر را ریشه کن کرده است، اما امیرمومنان علیه السلام توانست با اجرای رهنمودها و ارزش های والای الهی فقر را به طور کامل بزداید. در عین حال می بینیم که آن حضرت می فرماید: «... ولی چه بعید است که هوای نفس بر من چیره شود و حرصم مرا به گزینش خوراک های لذیذ بکشاند، در حالی که شاید در حجاز یا یمامه بینوایی باشد که به یافتن قرص نانی امید ندارد و هرگز مزه سیری را نچشیده باشد...».
اگر تمام دولت ها، به ویژه آن دسته از دولت ها که داعیه آزادی دارند، مورد کاوش قرار دهید، حتی در یک مورد نخواهید دید که به ملت های خود اجازه برگزاری تظاهرات بی قید و شرط و کاملاً آزاد را بدهند. در مقابل، امیرمومنان علیه السلام 1400 سال قبل مخالفان خود را کاملاً آزاد گذارد تا هر گونه می خواهند بر ضد حضرتش اعتراض و تظاهرات کنند. امام صادق علیه السلام در این باره فرموده است: «زمانی که امیرمومنان علیه السّلام وارد کوفه شد به فرزندش فرمود به مردم اعلام کند: نمازهای [نافله = مستحب] ماه رمضان نباید به جماعت خوانده شود [چه این که جایز نیست].
امام حسن علیه السّلام فرمان پدر را عملی کرد و چون مردم پیام او را شنیدند، فریاد برآوردند: وا عمراه، وا عمراه.
آن گاه امام حسن علیه السّلام نزد امیرمومنان علیه السلام بازگشت. ایشان از او پرسید: این صداها چیست؟
امام حسن علیه السلام گفت: چون فرمان تان را عملی کردم و مردم را از آن آگاه کردم، بانگ: وا عمراه، وا عمراه برآورده اند.
امیرمومنان علیه السلام به فرزندش فرمود: به آنان بگو: [آن گونه که می خواهند] نماز بگزارند».
باید توجه داشت علی رغم این که معترضان یک هزارم مردم کوفه نبودند، اما امام علیه السّلام به اعتراض آنان توجه کرده، به آنان اجازه داد تا آن گونه که مایل هستند نماز بخوانند. آیا چنین منش و رفتاری از حاکمان مدعی آزادی سراغ دارید؟
اگر جهانیان با رهنمودهای قرآن کریم، سیره پیامبر صلّی الله علیه وآله و شیوه حکومتی امیرمومنان علیه السّلام آشنا شوند، بی تردید در به کارگیری مفاهیم و رهنمودهای اسلام پیشی خواهند گرفت، همان چیزی که امیرمومنان علیه السّلام در واپسین دم زندگی اش بدان اشاره کرد و فرمود: «خدا را، خدا را درباره قرآن در نظر داشته باشید؛ مبادا غیر از شما در عمل به آن سبقت گیرند».
البته کسانی اندک رهنمودهایی از قرآن و اسلام را گرفته و با به کار بستن آن ها به مرحله ای از بالندگی رسیده اند که می بینیم.
اگر مسلمانان فرموده خدا را به کار بندند، بی تردید از وعده های او بهره مند خواهند شد، آن جا که می فرماید: «قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می گشودیم» و بدین ترتیب جامعه ای بهره مند به وجود می آمد که نیروهایش هدر نمی رفت، جوانانش تباه نمی شدند و زنانش به فساد نمی گراییدند، اما _ هزاران افسوس _ تنها به نام اسلام بسنده کردند و به کیفر این ناسپاسی و کفران نعمت «خدا گریبان آنان را به کیفر کردارشان گرفت».
13- علت سکوت امیرمومنان علیه السلام
درسهاى بسیارى در تاریخ پیشوایان بزرگ ما نهفته است كه از آن جمله، بیان امیرمومنان علیه السلام در جریان نبش قبر حضرت زهرا سلام الله علیها است كه فرمودند: «أمّا حقی فقد تركته مخافة أن یرتد الناس؛ از آن جهت از حق خود گذشتم كه مىترسیدم مردم [تازه مسلمان شده] مرتد و از دین خدا خارج شوند»، یعنی اگر دست به شمشیر مىبردم و با غاصبان مىجنگیدم، آنان نیز با من سر جنگ برمىافراشتند و [در نهایت] این تازه مسلمانان كه ایمانى قوى نداشتند، روزگار نامسلمانىشان را ترجیح مىدادند و آسایش آن زمان را برمىگزیدند.
دیگر اینكه در روایت آمده است: «ألا وإنّ لكل مأموم إماماً یقتدی به؛ آگاه باشید كه هر مأموم [و پیرو] امامى دارد كه به او اقتدا [و از او پیروى] مىكند».
بر این اساس ما نیز باید همانند تمام پیروان، از امام خود امیرمومنان علیه السلام پیروى كرده، مصالح اسلام را بر خواسته و منافع خویش مقدم بداریم و همان سان كه او در برخورد با غاصبان عمل كرد، عمل كنیم.
14- حکمت آزادی در حکومت امیرمومنان علیه لسلام
با توجه به فرموده پیامبر گرامى اسلام «الحق مع علی وعلی مع الحق؛ حق با على و على با حق است» به یقین آن هایى كه در مقابل حضرت قرار مىگرفتند و اعتراض و تظاهرات مىكردند مخالف حق بودند، ولى هرگز حضرت با آنان برخورد نمىكردند و از طرد، نفى و سركوب آنان پرهیز داشتند و دادگاه و مجازاتى براى برخورد با آنان به راه نینداختند. حال این سئوال پیش مىآید كه: چرا امام علیه السلام به جامعه آزادى داد؟ پاسخ این پرسش را باید در چنین ویژگى در سیره امیرمومنان علیه السلام و نگرش ایشان به حكومت و سیاست یافت.
سیاست ایشان در ادامه سیاست رسول گرامى اسلام صلی الله علیه وآله و در راستاى وحى الهى بود. لذا وقتى با موج اعتراضها مواجه مىشدند از ابزار قدرت استفاده نمىكردند؛ زیرا حكمتى در عمل ایشان وجود داشت كه مى خواستند درسى براى همه بشر باشد و آن اینكه در اداره حكومت و سیاست اصل الهى «لا اكراه فی الدین؛ اجبارى در دین نیست» جاری و مصلحت اداره امور جامعه مهمتر از شخص است و همین ترجیح مصلحت جامعه بر شخص، سبب گردید تا اصحاب را از منافق خواندن منافقان واقعى بر حذر دارند.
15- بدعتی در دین
امیرمومنان علی علیه السلام در زمان خود رئیس بزرگترین حكومت روى كره زمین بودند كه در حال حاضر نظیر چنین حكومتى را كه بر اكثر كره زمین حكومت كند در جهان نداریم. حكومت ایشان از همه حكومتهاى امروز گستردهتر بوده است. داستان زیر مربوط به زمانى است كه امیرمومنان علیه السلام رئیس حكومت بودند. روایت شده است پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله شبهاى ماه مبارك رمضان نماز تراویح مىخواندند. در اولین شب ماه مبارك رمضان پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله جهت اقامه نماز وارد مسجد شدند. مسلمانها نیز پشت سر ایشان به صف ایستادند تا نماز را به جماعت بخوانند. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: این نماز با جماعت خوانده نمىشود و خواندن نمازهاى مستحبى (نماز شب، نافله و...) با جماعت حرام است.
طبق نوشته هاى مخالفان پیامبر صلی الله علیه وآله به منزل رفتند تا نماز را در آن جا بخوانند و این سنّت تا زمان عمربن خطاب جارى بود، اما عمر گفت: چرا مسلمانها به تنهایى نماز مىخوانند؟ بهتر است تراویح را به جماعت بخوانند. او مىپنداشت ـ نعوذ بالله ـ از پیامبر صلی الله علیه وآله به احكام خدا آشناتر است، لذا نماز تراویح را به جماعت خواند. بعد از عمر عثمان نیز نماز تراویح را با جماعت خواند. وقتى نوبت به امیرمومنان علی علیه السلام رسید حضرت در ماه مبارك رمضان به عنوان رئیس حكومت اسلامى فرمودند: خواندن نماز تراویح به جماعت حرام است، زیرا پیامبر صلی الله علیه وآله نیز خواندن آن را به جماعت تحریم كرده بود.
ناگهان سر و صدا و هیاهوى حاضران فضا را پر كرد. امام حسن مجتبى علیه السلام خدمت پدر رسیدند و عرض كردند: یا امیرالمؤمنین، عدهاى از این افراد كه سالها نماز تراویح را به جماعت خواندهاند، تظاهرات كردهاند و مىگویند: ما مىخواهیم نماز تراویح را به جماعت بخوانیم.
امیرمومنان علیه السلام فرمودند: بروند و نماز تراویح را به جماعت بخوانند و البته حتى یك نفر را كیفر نكردند. این مطلب و هزاران مورد دیگر نشان دهنده اخلاق خوب اهل بیت عصمت و طهارت است. با اینكه نماز تراویح با جماعت صد در صد غلط است و آن ها نیز از این اشتباه مطلع بودند و مىدانستند پیامبر صلی الله علیه وآله این نماز را به جماعت نخواند و تنها به دلیل لجاجت بر چنین كارى اصرار داشتند، لیكن امیرمومنان علیه السلام با اخلاق شایسته با آن ها رفتار نمودند. انسان اگر گرفتار آدم بداخلاق شد، باید با سیاست و اخلاق خوب با او برخورد كند. به عنوان مثال، آتش هیچ گاه با آتش خاموش نمىشود و باید با آب آن را خاموش كرد. در روایتى از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آمده است: یاام سلمه، حسن الخلق ذهب بخیر الدّنیا والأخرة؛ انسان خوش اخلاق خیر دنیا و آخرت را از آن خود كرده است.
خیر آخرت مشخص و روشن است، اما انسان خوش اخلاق در این دنیا بیمار نمىشود، كار او به تیمارستان نمىانجامد، خودكشى آخرین راه حل او نخواهد بود و از بیمارىهاى روانى در امان خواهد ماند. انسانى كه تصمیم به خوش اخلاقى گرفت همیشه در كارها موفق است. از این رو انسان باید تصمیم بگیرد با همه خوش اخلاق باشد و به همگان خدمت كند. خداى ـ تبارك و تعالى ـ به هر فردى نعمت هایى را عطا كرده است؛ به بعضىها پول و ثروت داده، به برخى دیگر زیركى، به دیگرى موقعیت و اعتبار اجتماعى عنایت كرده و به دیگرى قدرت و شخصیت مرحمت فرموده است. انسان باید از این نعمت ها در جهت برآوردن نیازهاى دیگران استفاده كند. مثلاً شخصى مشكل ازدواج دارد یا با زن و بچه خود نزاع و ناراحتى دارد، شخص دیگر دچار كسالت و بیمارى شده است و فرد دیگرى مشكل سیاسى و اجتماعى دارد. در چنین شرایطى انسان باید سعى كند گرفتارىهاى دیگران را تا آن جا كه مىتواند برطرف كند و براى این كار یك گروه چند نفرى تشكیل دهد و در هر هفته یك روز و یا ساعت معینى را براى این كار اختصاص دهد. انسان باید افرادى را كه در زندگى مشكل دارند شناسایى و سعى كند مشكلات آنان را برطرف سازد. كسى كه حوائج مردم را برآورده كند، خدا نیز نیازهاى او را برطرف خواهد كرد.
16- تأسی امیرمومنان علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وآله
بیست و پنج سال پس از شهادت رسول رحمت و ترجمان وحى خداوند، حضرت محمدبن عبدالله صلى الله علیه وآله همسنگ، پیرو و دستپرورده او و منصوب خداى متعال امیرمومنان علىبن ابىطالب علیه السلام به خواست مردم حكومت را در اختیار گرفت. او در مدت كمتر از پنج سال دوران حكومت، پا جاى پاى پیامبر صلى الله علیه وآله نهاد و اندك انحرافی را به حكمرانى خود راه نداد و چونان پیامبر صلى الله علیه وآله حكومت نمود. در واقع او در امر حكومت و تمام شئون فردى و اجتماعى همانند پیامبر صلى الله علیه وآله و بنا به فرموده خود با حضرتش « كالصنو من الصنو؛ همانند دو تنه درختِ داراى یك ریشه» بود و در كوچكترین و جزئىترین امور از پیامبر صلى الله علیه وآله پیروى مىكرد و به یك سخن شیوه حكومتى پیامبر صلى الله علیه وآله را تداعى مىنمود.
بنا به نقل تاریخ ، یكى از احبار (عالمان یهود) در گفتگویی به امیرمومنان علیه السلام گفت: آیا تو پیامبرى؟
حضرت پاسخ داد: «ویل لك أنا عبد من عبید محمد ؛ واى برتو ، من بندهاى از بندگان محمد صلى الله علیه وآله هستم».
بىتردید، پیروى همه جانبه امیرمومنان علیه السلام از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله چنین برداشتى را در اذهان بهوجود مىآورد. آن حضرت هرگز ستم به زیردست را خوش نمىداشت و در صورت دیدن چنان صحنههایى برمىآشفت.
در تاریخ آمده است: «پیرمردى نابینا در كوچه و بازار از مردم درخواست دِرَمى مىكرد تا روزگار بگذراند. چون امیرمومنان علیه السلام او را دید پرسید: ما هذا؟ این [پدیده گدایى] چیست؟ و نفرمود: من هذا؟ این كیست؟ بلكه فرمودند: این چیست؟ حاكى از این كه پدیده گدایى در حكومت ایشان سابقه نداشته است.
گفتند: اى امیرمومنان، او نصرانى است!
حضرت فرمود: او را [كه جوان و توانمند بود] به كار گرفتید، حال كه پیر و فرتوت شده و از كار افتاده است از انفاق به او دریغ مىورزید؟ هزینه زندگى او را از بیت المال تأمین كنید.
این سیره كه مطابق سیره پیامبر صلى الله علیه وآله بود یهودیان، مسیحیان، ستارهپرستان و پیروان دیگر آیینها و دینها را به راحتى به دین آسمانى و بىپیرایه اسلام جذب كرد. شایان توجه است كه به گواهى تاریخ، غیر از ماجراى فوق در حكومت امیرمومنان علیه السلام موردى مشابه دیده نشده است و - به فرموده حضرت - پدیدهاى بىسابقه بوده است. به یقین اگر امروز كشورهاى پیشرفته را وارسیم خواهیم دید كه مستمندان و گدایان فراوان در آن ها وجود دارند و جایى در آن جامعه نداشته، در شمار انسانها به شمار نمىآیند و البته در كشورهاى فقیر نگاه داشته شده وضعیت به مراتب بدتر و جانكاهتر است.
17- ساده زیستی امیرمومنان علیه السلام
شاید همه شما این مطلب را شنیده باشید كه حضرت زهرا علیها السلام چادرى با دوازده وصله داشتند. این مطلب را در یك خط مىتوان نوشت ولى یك دنیا معنا و محتوا دارد. حضرت زهرا علیها السلام زمانى آن چادر را سر مىكردند كه پدرشان رئیس حكومت و علىبن ابىطالب علیه السلام شوهرشان وزیر آن حضرت بودند. آن بانوى بزرگ اسلام تا این اندازه خداخواه و فرمانبردار بودند. شما فقرا را هم بنگرید، مشكل بتوان فقیرى را یافت كه چادرش دوازده وصله داشته باشد؛ با توجه به این كه فقیر مىخواهد چادر نو و گرانبها سر كند ولى نمىتواند، اما حضرت زهرا علیها السلام مىتوانستند و نمىكردند. ایشان با اموال بیتالمال این گونه با احتیاط برخورد مىكردند. نقطه مقابل، عملكرد عثمان و ... بود. امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: من اموال را همانند رسول خدا تقسیم مىكنم. حضرت رسول صلى الله علیه وآله اموال را نگه نمىداشتند و بلافاصله آن ها را بین مردم تقسیم مىكردند، ولى عمر اموال را از سالى تا سال دیگر نگه مى داشت، سپس تقسیم مىكرد. این مطلب در متون تاریخى آمده است كه: «وإن عمر كان یجمع الأموال من سنة إلى سنة ثم یقسّم». وقتى حكومت در اختیار امیرمؤمنان علیه السلام قرار گرفت، حضرت فرمودند: من چون عمر رفتار نخواهم كرد. این اموال مال مردم است و اگر تهىدستى در جامعه وجود دارد، مال، مال او است و اگر هم فقیرى وجود ندارد، به بقیه مسلمانان مىرسد. این نكتهاى است كه امروزه دنیا با این همه پیشرفت به آن نرسیده است.
این قانون را شخص پیامبر صلى الله علیه وآله وضع و اجرا كرده بود. امیرمؤمنان علیه السلام نیز طبق روش رسول خدا صلى الله علیه وآله عمل مىكرد. پولى كه به بیتالمال مسلمانان مىرسید اولویت استفاده از آن با فقیران بود. كسانى كه خانه نداشتند؛ زن، زندگى، لباس، خوراك و ... نداشتند، به خاطر احتیاجشان در اولویت بودند و آنچه را زیاده بر این بود به بقیه مىدادند. در مصرف بیتالمال، چون مال، از آن خداست و همه بندگان خدا هستند، لذا بیت المال الزاماً و حتماً مخصوص فقرا نیست، از اینرو لازم نیست مصرف كننده فقیر باشد و تنها صدقات و زكات از آنِ فقیران است كه در قرآن بدان اشاره شده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَتُ لِلْفُقَرَآءِ وَالْمَسَكِینِ؛ صدقات تنها به فقیران و تهىدستان مى رسد».
امیرمؤمنان علیه السلام اموال را به طور مساوى تقسیم مىكردند. مثلاً اگر به هر نفر سه دینار مىرسید، خودشان با این كه رئیس حكومت بودند، همین مقدار را بر مىداشتند و به قنبر خادم خود نیز همین مقدار مىدادند. این است معناى غدیر، این است جزئى از معناى بزرگِ «لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته».
بی تقوایی عثمان
حال به شیوه حكومتى غاصبان نظرى بیفكنید. نوشتهاند وقتى خمس آفریقا را كه یك میلیون دینار بود براى عثمان آوردند او نیز همه را به مروان داد و سایر مسلمانها از آن مبلغ محروم ماندند. ابوذر به این كار اعتراض كرد و عثمان او را به همین دلیل به بدترین مكان - ربذه - تبعید كرد و سرانجام او در غربت و تنهایى از گرسنگى جان داد.
عماربن یاسر اعتراض كرد او را هم آن قدر زدند كه در بستر بیمارى افتاد. این فرق بین غدیر و غیر غدیر است. اسلام مانند چشمه زلال است كه پیامبر صلى الله علیه وآله آن را جوشانید و آن آب گوارا را جارى ساخت. آن گاه كسانى چشمه را مصادره و آن را آلوده به زهر نفاق كردند، اما زمانى كه علىبن ابىطالب علیه السلام به حكومت رسید، چشمه را از آلودگىها پاك كرد تا جرعهنوشان از چشمه اسلام جرعه هاى گوارا بنوشند.
حضرت زهرا علیها السلام هم در خطبه و هم وقتى كه زنان مدینه به دیدنشان مىآمدند تأكیدشان روى همین مطلب بود: «ویحهم أنى زحزحوها عن رواسی الرسالة ... ثم احتلبوا طلاع القعب دماً عبیطاً؛ واى بر آنان، [منصب امامت را] از جایگاه و لنگرگاه رسالت، به كدامین سو بردند؟! سپس پیمانه را از خون تازه پر كردند».
آرى، آنان راه را منحرف كردند و همه نابسامانىها، دنباله آن فتنه بزرگ است كه تا امروز گریبان بشریت را گرفته و من و شما نیز گرفتارش هستیم.
18- درسی از امیرمومنان علیه السلام
زمانى كه امیرمومنان علیه السلام حكومت ظاهرى را به دست گرفتند، بنا به طبیعت ایشان كه هیچ ناحقى را نمىپسندیدند و به آن تن نمىدادند، از سوى افرادى دنیاطلب و مخالف مورد اعتراض قرار مىگرفتند. خوارج یكى از گروه هاى مخالف آن حضرت بود. یكى از این افراد در حضور جمع به امیرمومنان علیه السلام جسارت كرد. حاضران در صدد برخورد با او برآمدند، امام علیه السلام آنان را بازداشتند و فرمودند: «سب بسب أوعفو عن ذنب؛ [او را واگذارید كه طرف سخنش من هستم، پاسخ] دشنام به دشنامى است یا بخشودن گناهى».
این گفته انسانى است كه پیامبر صلى الله علیه وآله دربارهاش فرموده است: «حبّه إیمان وبغضه كفر؛ دوستى او (على علیه السلام) ایمان و دشمنى او كفر است».
چنین بزرگوارى در مقابل رفتار جسارتبار دشمن حتى از حق خود كه قرآن كریم براى آحاد مسلمانان محفوظ داشته و مىفرماید: «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیكُم فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیكُمْ؛ پس هركس بر شما تعدى كرد، همان گونه كه بر شما تعدى كرده، بر او تعدى كنید» می گذرد.
امیرمومنان علیه السلام این حق را مى دانستند، اما آیه دیگر را نیز لحاظ مى داشتند كه خداى -عزوجل- مى فرماید: «وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى؛ و اگر ببخشاید [این كار شما] به تقوا نزدیكتر است».
حضرت على علیه السلام دو راه پیش روى خود مى دیدند، مقابله به مثل یا گذشت. اما حضرتش راه دوم را برگزیدند و از او گذشتند تا بدین ترتیب، حق با تمام وجود، تجلى یابد و باطل خوار و زبون گردد. از همین روست كه حضرت میزان و محك و سنجش اعمال است و هم به وسیله او حق از باطل باز شناخته مىشود. با اشاره به همین وجه تمایز حضرت امیرمومنان علیه السلام در زیارت آن حضرت آمده است: «السّلام على میزان الأعمال؛ سلام بر [على] میزان [سنجش] اعمال».
از این رو، ما باید در تمام رفتار خود میزانى داشته باشیم و علىبن ابىطالب علیه السلام به عنوان تقسیم كننده بهشت و دوزخ مظهر اسلام حقیقتى و امام بر حق و تنها میزان سنجش هستند.
آنچه بیان شد یك از هزاران موردى است كه در دوران حكومت امیرمومنان علیه السلام رخ داد و در واقع شمهاى از غدیر پربركت آن بزرگوار است و اگر این جنبه حكومتدارى از غدیر تا به امروز از سوى تمام حاكمان لحاظ مىشد، به یقین در هیچ حكومتى كسى به جرم دشنام یا سخنى به زندان فرستاده نمىشد. پرواضح است اگر امیرمومنان علیه السلام در تمام سى سال پس از شهادت پیامبر صلى الله علیه وآله در مقام حاكم قرار مى گرفتند و از سوى مخالفان خانه نشین نمى شدند، مردم توسط آن حضرت [و با این ملاك ها و معیارها] پرورش مى یافتند و دنیا از بركت غدیر به شكوهى باور نكردنى دست مى یافت و تمام انسان ها فارغ از جنجال هاى نژادى و قومى از تمام بركات و عدالت بهره مند مى شدند.
19- برکات حکومت امیرمومنان علیه السلام
حضرت زهراعلیها السلام در خطبه معروفشان در مسجد مدینه مى فرمایند: «اگر این امت، مى گذاشتند كه حضرت امیرمؤمنان علیه السلام بعد از پیامبر صلى الله علیه وآله رهبرى امت اسلامى را به عهده گیرند، ایشان به گونه اى با مردم رفتار مى كردند كه همه مردم در رفاه و آرامش روحى و جسمى زندگى كنند و بیت المال مسلمین را از گزند چپاولگران حفظ مى كردند و به هیچ كس اجازه تصرف غاصبانه در اموال عمومى نمى دادند».
سپس فرمودند: «حال كه در اثر كارشكنى عدهاى و كوتاهى مردم در حمایت از آن حضرت، زمینه حاكمیت ایشان بر امت اسلامى فراهم نشد، در آینده خواهید دید كه آرامش و رفاه براى شما فراهم نخواهد شد و اموال عمومى به یغما خواهد رفت».
و به شهادت تاریخ آنچه حضرت زهراعلیها السلام پیشبینى كرده بودند تحقق یافت.
در روایت است كه اگر آن حضرت بلافاصله بعد از رحلت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله بر مردم حكومت كرده بودند، یهودى ها، نصرانى ها، زرتشتى ها و پیروان دیگر ادیان و مذاهب تحت تأثیر زیبایى هاى حكومت آن حضرت با اختیار و انتخاب خودشان مسلمان مى شدند و حتى یك نفر نصرانى، یهودى، زرتشتى، بتپرست و... یافت نمى شد؛ زیرا همه مردم رفاه، امنیت، آزادى، اقتصاد سالم و جامعه سالم را دوست دارند و در پرتو حكومت آن حضرت همه این زیبایى ها براى مردم فراهم مى شد.
20- عدم تکدی گری در حکومت امیرمومنان علیه السلام
نقل شده است روزى امیرمؤمنان علی علیه السلام در شهر كوفه - كه مركز حكومت ایشان بود - از گذرگاهى عبور مى كردند كه دیدند شخصى دستش را دراز كرده و گدایى مى كند. حضرت فرمودند: «ما هذا؟!؛ این چیست؟».
نوع سؤال حضرت معنادار است؛ چراكه نپرسیدند: این كیست؟ زیرا فرقى نمى كرد كه او مسلمان است یا كافر و یا نماز مى خواند یا نمى خواند؟ بلكه مسأله مهم براى ایشان این بود كه كسى در زمان زمامدارى او دست نیاز به سوى مردم دراز نكند. از این رو پرسش حضرت این بود كه این پدیده زشت چیست؟ چون آن حضرت انتظار نداشتند در دوران حكومتشان حتى یك نفر نیازمند پیدا شود كه بخواهد با تكدى امرار معاش كند.
برخورد حضرت با این پدیده زشت اجتماعى نشان مى دهد كه چنین موردى در حكومت آن حضرت سابقه نداشته است و حضرت براى اولین بار با آن برخورد كرده است وگرنه جاى تعجب و پرسوجو نداشت و یا مسئولان مربوطه پاسخ مى دادند این مورد هم مانند دیگر موارد است و تعجبى ندارد، اما هیچ كس چنین پاسخى نداد و غیر از آن مورد هم اتفاق نیفتاد، بلكه براى اولین و آخرین مرتبه بود كه چنین مسألهاى در دوران حكومت آن حضرت و در مركز حكومت ایشان اتفاق افتاد.
همراهان حضرت در پاسخ آن حضرت گفتند: پیرمردى است نصرانى كه به دلیل فقر و نداشتن توانایىِ كار از مردم درخواست كمك مى كند.
امیرمؤمنان علیه السلام با شنیدن این پاسخ دو كار انجام دادند:
اول اینكه از مسلمانان گلایه كردند و فرمودند: «إستعملتموه حتى إذا كبر وعجز منعتموه؛ [تا جوان و توانا بود] او را به كار مىگرفتید و زمانى كه فرتوت و ناتوان شد او را رها كردید؟».
حضرت با بیان این جمله، از مسلمانان انتقاد كردند و به آنان فهماندند كه در جامعه اسلامى نباید یك نفر نیازمند وجود داشته باشد، هرچند پیرمردى نصرانى باشد.
دوم نظر به اینكه رهبر جامعه اسلامى بودند، به كارگزاران مربوط دستور دادند براى رفع نیازهاى زندگى او، از بیت المال حقوقى برایش مقرر كنند كه هفتگى یا ماهیانه به او پرداخت شود، تا او كه توان كار و اندوخته اى نداشت گرسنه نماند.
زمانى اهمیت این موضوع چند برابر مى شود كه بدانیم آن حضرت در شرایطى براى رفع این مشكلات اجتماعى تلاش مى كردند كه شبانه روز گرفتار جنگ هاى تحمیلىِ جَمل، صفین و نهروان بودند، اما در عین حال به تأمین رفاه و آسایش مردم توجه كامل داشتند. از این رو زمانى كه یك نیازمند را مشاهده كردند با انتقاد از تعامل مسلمانان با او، براى محو آن پدیده زشت اقدام كردند.
آنچه شایان تأمل است این كه حضرت هرگز چشم بر این مشكل نبستند، زیرا برنامه اقتصادى عادلانه ایشان به گونهاى بود كه جایى براى این گونه موارد باقى نمىگذاشت و از همین رو، حضرت با دیدن آن نصرانى نیازمند، تعجب كردند.
21- رفاه جامعه در حکومت امیرمومنان علیه السلام
تأمین رفاه و امنیت مردم در طول بیست و پنج سال قبل از حكومت ظاهرى آن حضرت و بعد از شهادت آن حضرت، در دوران حكومت اموىها و عباسىها، هرگز وجود نداشت، بلكه این ویژگى منحصر به حكومت آن حضرت بود.
راستى امروزه در كجاى دنیا، چه در شرق و چه در غرب، رئیس دولتى مى تواند ادعا كند در شهرها و روستاهاى كشور هیچ فقیرى وجود ندارد؟ و ما مى بینیم با این همه پیشرفت و فراوانى سرمایه هاى مادى در هر كشورى هزاران هزار فقیر وجود دارد، اما امیرمؤمنان علیه السلام با ارائه برنامه ای جامع فقر را در كشور اسلامى ریشه كن كرده بودند. با توجه به این كه ایشان تنها در پنج سال از عمر شریفش رهبرى امت اسلام را در اختیار داشتند و در مدتى كوتاه توانستند به این پیشرفت بزرگ نائل شوند، به یقین اگر مدت سى سال، یعنى از زمان رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله قدرت را در اختیار مىداشتند، سرنوشت تاریخ را تغییر داده بودند.
22- سخت کوشی امیرمومنان علیه السلام برای رفاه مردم و عدالت
روزى بازرگانى غیر مسلمان كه با مسلمانى در سرزمین اسلامى داد و ستد داشت، از كشورى غیر اسلامى وارد كوفه، پایتخت حكومت اسلامى شد و از طرف معامله خود پرسید: آیا ممكن است با رهبر شما ملاقات كنم؟ مرد مسلمان گفت: بلى.
پرسید: دیدار با او چه مقدماتى نیاز دارد؟
گفت: مقدمات خاصى ندارد و هر زمانى آمادگى داشته باشى مىتوانیم به ملاقات آن حضرت برویم.
پرسید: زمان ملاقات را من باید مشخص كنم؟
گفت: بلى.
پرسید: آیا محل ملاقات در قصر ایشان است؟
مسلمان گفت: ایشان قصر ندارند، بلكه باید او را در سطح شهر پیدا كنیم.
هنگام ظهر یا بعدازظهر بود و هوا گر. آنان در بازار و كوچه هاى شهر مى گشتند تا سرانجام آن حضرت را در كوچه اى یافتند كه به علت گرمى هوا زیر سایه درختى نشسته بودند.
حضرت در آن زمان پیرمرد بودند و در روایت دارد كه محاسن ایشان سفید شده بود، اما براى انجام وظیفه امر به معروف و نهى از منكر و رسیدگى به امور مسلمانان، شخصاً در شهر مى گشتند و به امور مردم رسیدگى مى كردند تا چنانچه كسى مشكلى داشت آن را برطرف كنند و حال كه خسته شده بودند، براى رفع خستگى زیر سایه درخت نشسته بودند. شخص مسلمان تا حضرت را دید به میهمان خود گفت: رهبر ما همین شخصى هستند كه در كنار كوچه نشسته اند.
آن شخص شگفت زده، پرسید: واقعاً رهبر شما ایشان است؟!
گفت: بلى.
پرسید: چرا در كنار كوچه نشسته است؟
گفت: ایشان در اثر تلاش براى احقاق حقوق مردم خسته شده اند و نشسته اند تا كمى استراحت كنند. فرد غیرمسلمان در برابر آن حضرت ایستاد و عرض كرد: «عدلت فاطمئنت؛ عدالت كرده اى كه اینك دلى آرام و مطمئن دارى».
مورخان سنى، شیعه و حتى مسیحى نوشته اند: اگر آن حضرت سى سال بر مردم حكومت كرده بودند، آنطور كه خود ایشان فرموده اند: «لأكلوا من فوقهم ومن تحت أرجلهم رغداً إلى یوم القیامة؛ مردم تا روز قیامت از فراز و زیر پاى خود در نعمت به سر مى بردند و گوارا مى خوردند».
23- بدهکار بودن امیرمومنان علیه السلام
به نوشته مرحوم مجلسى، هنگامى كه حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام كه رهبر بزرگ ترین كشور جهان بودند به شهادت رسیدند، مبلغ كلانى مقروض بودند. روشن است این مبلغ براى خرید قصر و لوازم زندگى شخصى نبود، بلكه صرف تأمین نیازهاى عمومى شده بود و آن حضرت دارایى دیگرى هم نداشتند كه بتوانند از محل فروش آنها، بدهى خود را بپردازند، از این رو، امام حسن علیه السلام بدهى هاى آن حضرت را در مدتى طولانى پرداخت كردند.
24- تفاوت حکومت امیرمومنان علیه السلام با عثمان
همانطور كه حضرت زهرا علیها السلام در خطبه معروفشان فرموده اند، در دورانى كه امیرمؤمنان علی علیه السلام زمامدار امت بودند، اموال عمومى را نه خودشان حیف و میل كردند و نه اجازه مى دادند دیگران به آن تعرض كنند، اما در مقابل، منابع تاریخى درباره عثمان نوشته اند هنگامى كه عثمان از دنیا رفت، هشت میلیون دینار طلا از خود به جا گذاشت! یعنى نزدیك به سى هزار كیلو طلا كه همه متعلق به مردم بود و به جاى پرداخت به مردم استان ها و بخش هاى مختلف كشور آن را به ملك خود درآورده بود. آیا این نوع زمامدارى با رهبرى حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام كه وقتى مشاهده فرمودند جامعه در اداى حقوق یك نصرانى كوتاهى كرده است، به سرعت براى رفع نیازهاى او اقدام فرمودند، یكسان است؟
آیا امروز حتى در كشورهاى ثروتمند جهان، چنین زمامدارى یافت مىشود كه فقیرى در كشورش وجود نداشته باشد؟ هرگز! اگر شما تحقیق كنید در هر كشورى هزاران فقیر زندگى مى كند و مى توان اظهار داشت آن رفاه و امنیتى كه در زمان آن حضرت بر كشور بزرگ اسلامى حكم فرما بود، حتى امروز كه دم از پیشرفت مىزنند در هیچ كشورى به چشم نمى خورد و در هر كشورى ناامنى و بى عدالتى به نسبت هاى مختلف وجود دارد.
25- آزادی بی نظیر در حکومت امیرمومنان علی علیه السلام
روزى رهبر كشور بزرگ اسلامى كه هم منصوب خدا بودند و هم منتخب مردم به عنوان امام جماعت مسلمین در مسجد كوفه به نماز ایستاده بودند. وقتى امام علیه السلام مشغول نماز شدند، یكى از مخالفان آن حضرت كه در میان صف هاى نماز ایستاده بود، در وسط نماز كه همه نمازگزاران ساكت بودند و تنها صداى قرائت آن حضرت به گوش مى رسید، این آیه را با صداى بلند قرائت كرد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ؛ اگر شرك ورزى، حتماً كردارت تباه خواهد شد».
و هنگامى كه او آیه قرآن را قرائت مى كرد، حضرت طبق دستور قرآن (كه مى فرماید: هنگامى كه قرآن خوانده مىشود سكوت كرده و به آن گوش فرا دهید) ساكت ماندند و او در سكوت مطلق آن آیه را قرائت كرد. مقصود او، حضرت على علیه السلام بود، كنایه از اینكه چون شما - نعوذ بالله - مشرك شدهاى تمام اعمالت باطل است. حضرت بار دیگر به نماز ادامه دادند، اما او دوباره همان آیه را تكرار كرد و آن حضرت به احترام آیه ساكت شدند تا او آیه را تمام كرد و بار دیگر حضرت نماز را ادامه دادند. او این عمل را چند مرتبه تكرار كرد تا نماز تمام شد، اما با این اهانت بزرگ حضرت او را مجازات نكردند.
كجاى دنیا سابقه دارد مخالف یك رهبر قدرتمندِ كشور بزرگى به گستردگى نیمى از كره زمین، اینگونه برخورد كند، اما او با مخالف خود برخورد نكرده، آن رفتار را بهانه تسویه حساب سیاسى قرار ندهد؟
26- غصب خلافت امیرمومنان علیه السلام و جنایات یزید
براثر تلاش هایى كه از هنگام شهادت پیامبر صلى الله علیه وآله براى جلوگیرى از به قدرت رسیدن حضرت انجام گرفت و پس از آن با شهید كردن آن حضرت ادامه یافت، زمامدارى امت اسلامى در دست كسانى افتاد كه هرگز به فكر رفاه و آسایش مردم نبودند، بلكه - بر اساس منابع معتبر تاریخى - بعد از شهادت حضرت سیدالشهداعلیه السلام وقتى مردم مدینه علیه حكومت یزید كه فرزند دختر رسول خدا صلى الله علیه وآله را به شهادت رسانده بود اعتراض كردند، یزید براى سركوب اعتراضات مردم مدینه لشكرى به آن شهر فرستاد و فرمانده لشكر وقتى وارد شهر شد، به مدت سه شبانه روز تمام شهر مدینه اعم از زنان، مردان، كودكان و تمام اموال و دارایى هاى مردم مدینه را براى لشكر یزید مباح اعلام كرد و به آنان اجازه داد هرچه خواستند در شهر انجام دهند! چنان كه حاج شیخ عباس قمى رحمه الله نوشته است در مدت سه روز سى هزار نفر از جمعیتِ - تقریباً - شصت هزار نفرى مدینه را كشتند، حتى زنان، فرزندان و حتى كودكان شیرخوار را! این روش ددمنشانه در طول تاریخ اسلام ادامه یافت. هنگامى كه صلاح الدین ایوبى به قدرت رسید در یك مورد پنجاه هزار نفر را كشت. در آن روزها توپ و تانك و سلاح هاى كشتار جمعى نبود. تا كشتن هزاران نفر در یك حمله ممكن باشد، بلكه همه را با شمشیر یا مواد آتشزا مىكشتند و از این آمار بالاى كشتهها مى توان به عمق جنایات و فجایع پى برد.
27- جوانمردی امیرمومنان و فرزندانش علیهم السلام
امیرمومنان حضرت على علیه السلام در دوران حكومتشان نشان دادند كه حتى در جنگ اصول انسانى را مراعات مى كنند. امام حسین علیه السلام نیز در برخورد با حر و یارانش كه آمده بودند حضرت را دست بسته نزد ابن زیاد ببرند، تعهد خود به اصول انسانى را نشان دادند؛ زیرا هنگامى كه متوجه شدند دشمنانشان تشنه هستند به آن ها آب دادند، حتى برخى با دست مبارك آن حضرت سیراب شدند. این رفتار در حالى بود كه حضرت مى دانستند آنان دشمنشان هستند و در روز عاشورا اكثر آن ها در قتل حضرت على اكبر، حضرت ابوالفضل، حضرت قاسم و اصحاب آن حضرت علیهم السلام شركت خواهند كرد، اما آن حضرت در جنگ نیز پیرو منطق انسانىِ حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام بودند و با دشمن نیز برخورد انسانى داشتند، بر خلاف صلاحالدین ایوبى كه به نوشته منابع تاریخى در جنگ با اهالى یكى از شهرها دستور داد مواد آتشزا را در كل شهر پراكنده كردند، آنگاه تمام شهر را با وجود زنان و كودكان به آتش كشید. اینها و صدها جنایت بزرگ ضد بشرى كه توسط حكومت هاى پس از حضرت على علیه السلام رخ داد، مؤید سخن حضرت زهراعلیها السلام در خطبه معروف ایشان است كه فرمودند: چون اجازه ندادید امیرمؤمنان علیه السلام حاكم شوند، هرگز رفاه و آسایش نخواهید یافت و زمامداران اموال و ثروت شما را به یغما خواهند برد.
28- ایثار امیرمومنان حضرت علی علیه السلام
امیرمؤمنان حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه فرموده اند: «ولو شئت لأهتدیتُ إلى مصفّى هذا العسل ولُباب هذا القمح ونسائج هذا القزّ ولكن هیهات أن یغلبنى هواى ویقودنى جَشَعى إلى تخیر الاطعمة ولعلّ بالحجاز أو الیمامة من لا طمع له فى القرص ولا عهد له بالشبع؛ اگر مى خواستم مى توانستم با آب عسل ناب و مغز گندم و لباس زیبا روزگار بگذرانم، ولى هیهات كه نفسم بر من غلبه كند و حرص و آز مرا به سوى غذاهاى لذیذ بكشاند در حالى كه شاید در حجاز یا یمامه [یا جاى دیگرى از قلمرو حكومت من] كسى باشد كه امید به دست آوردن قرص نانى نداشته وهرگز رنگ سیرى را ندیده باشد».
حضرت در اینجا از لفظ «لعل» استفاده كرده و فرموده است شاید در حجاز یا یمامه بینواى گرسنه اى باشد كه ... . آن حضرت از آن روزگار تا به امروز دشمنان فراوان داشته اند ولى كسى بر ایشان خرده نگرفته است كه چرا گفته اید: «شاید»، بلكه حتماً در قلمرو حكومت شما یك گرسنه وجود داشته است. با وجود این همه دشمن كسى نتوانسته است چنین اشكالى وارد كند و یقیناً اگر حتى یك نفر گرسنه در قلمرو حكومتشان وجود داشت، حتماً مى گفتند و چنین اشكالى بر ایشان وارد مى كردند.
29- حکومت بدون زندانی سیاسی
هرچه جهانِ به اصطلاح پیشرفته امروز را بکاوید و کشورهای مدعی حقوق بشر را بسنجید، حتی یک کشور را نمی یابید که زندانی سیاسی نداشته باشد و نیز مجازات اعدام را در حق سیاسیون مخالف إعمال نکند ولی در مقابل، امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام حدود پنج سال از کوفه عراق، پایتخت کشور اسلامی آن روز مساحتی را به گستردگی پنجاه کشور امروزی مدیریت نموده و بر آن ها حکومت می کردند و با وجود دشمنان فراوانی که داشتند و دشمنی های زیادی که با حضرتش می نمودند و جنگ های بسیاری که علیه ایشان به راه انداختند، تاریخ به یاد نمی آورد و ثبت نکرده است که آن حضرت حتی برای یک روز یک زندانی در چنین مقوله ای داشته و یا در این زمینه فردی را اعدام کرده باشند. این فرهنگ را باید به جهان هدیه کرد؛ چراکه جهان با این فرهنگ بیگانه است و آن را نمی شناسد.
30- گوشه ای از فرهنگ اسلام
در دوران حیات پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله ده ها جنگ بر سرور کائنات و اشرف ممکنات، هادی سُبل و سید رُسل، رسول خدا صلی الله علیه وآله تحمیل شد و ایشان در حالی که چاره ای غیر از دفاع نداشتند به بهترین و پاک ترین وجه، سرفراز از آن ها بر آمدند، آنگونه که در تاریخ مانندی نداشته و ندارد. بر امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام نیز سه جنگ تحمیل شد که حضرت جز دفاع راهی نداشتند و به رسول خدا صلی الله علیه وآله اقتدا نموده و به بهترین و پاک ترین وجه سرافراز از تمام آن برآمدند. از این رو همگان به ویژه جوانان بیدار و فرهیخته را فرداً فرد به مطالعه شخصی تاریخ توصیه می کنم و اینکه به گفته های نادرست و نقل های باطلی که در جاهای مختلف منتشر می شود اعتماد نکنند.
امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در چارچوب گستره اسلامی با بدخواهی دشمنان عدالت و ولایت رو به رو شده و سه جنگ ظالمانه بر حضرتشان از سوی اصحاب جمل، اصحاب صفین و اصحاب نهروان تحمیل شد، ولی حضرتشان که مقتدرانه پیروزی را برای لشکر اسلام رقم زده بودند همین که خصم شکست خورد و تسلیم شد، اِعلام عفو عمومی نموده، اُسرای جنگی را آزاد و اموالِ به غنیمت رفته آنان را مسترد و دیه افرادی که در این جنگ تحمیلی جان خود را از دست داده بودند، از بیت المال پرداختند و سپس بیت المال بصره را بین همه حتی مخالفان به طور یکسان و مساوی تقسیم نمودند. آری انسان با مطالعه تاریخ صحیح و دست نخورده می بیند که از این قبیل رفتارهای اخلاقی و انسانی و در عین قدرت و عزّتِ پیروزی چه بسیار از آن حضرت ثبت و ضبط شده است.
این فرهنگ اسلام است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام آن را به ظهور رساندند و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز آن را عینیت خواهند بخشید. این فرهنگ باید برای جوانان تعریف شود و عمومیت یابد.
31- تفاوت ها
با نگاهی به تاریخ خواهید دید حاکمانی که پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علی علیه السلام به نام اسلام بر مردم حکومت کردند چه جنایاتی مرتکب شدند.
تاریخ نویسان مسلمان و غیر مسلمان نوشته اند که معاویه با روش های تروریستی و یورش های شبانه اش بر مردم بی پناه و غیرنظامی بیش از سی هزار انسان بی گناه اعم از زن و مرد و کوچک و بزرگ را در یمن و غیره به وحشی ترین شکل به قتل رساند که تنها جرم آنان وفاداری و وابستگی شان به امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام بود. پسر معاویه، یزید در واقعه حرّه طی سه روز اباحه مدینه منوره، شهر رسول خدا برای لشکریان خونخوار خود، بیش از ده هزار نفر مرد و زن، خرد و کلان و پیر و جوان را به صورت های فجیع به قتل رساند. از این دست وقایع خونین از حکام جور بنی امیه و بنی عباس و بنی عثمان در تاریخ بسیار ثبت شده است. امروز خود شاهد هستید که پیروان معاویه و یزید چه جنایاتی بر ضد انسان های بی پناه انجام داده و چگونه از هیچ رفتار وحشیانه ای فروگذار نمی کنند.
حال نگاهی دیگر به تاریخ و جنگ جمل بیفکنیم. در تاریخ آمده است که پس از پیروزی لشکریان حضرت امیرمومنان علی علیه السلام و شکست سپاه جمل، براثر عقب نشینی این لشکرِ شکست خورده، خانمی باردار که از آن نزدیکی ها عبور می کرد به وحشت افتاده و به دنبال آن جنین خود را سقط نمود و سپس بچه و مادر بچه جان سپردند. امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام که به این صحنه رسیدند ناراحت شده و پرسیدند کدام یک از فرزند و مادر زودتر جان داد، سپس دستور دادند که دیه هر دو را از بیت المال به ورثه این دو طبق احکام ارث بدهند، آن هم به این جهت که این اتفاق ناگوار در سرزمین تحت حکومت حضرتش رخ داده گرچه سپاه خصم سبب آن حادثه فجیع شده بود. آیا مانند چنین عدل و دادی در تاریخ وجود دارد یا این که برای چنین رفتاری در تاریخ همانندی پیدا می شود؟
با نگاهی به تاریخ می بینیم خط مقابل اهل بیت علیهم السلام در جنگ ها چه می کردند و امروز که جنگی نیست چه می کنند. شاعرِ عرب زبان فرق میان خط اهل بیت علیهم السلام و خط مقابل این خاندان را این چنین سروده است:
(ملکنا فکان العفو منّا سجیة ـ فلما ملکتم سال بالدم أبطح)
(وحسبکم هذا التفاوت بیننا ـ وکل إناء بالذی فیه ینضح)
(هنگامی که قدرت به دست ما بود گذشت و بخشش شیوه و اخلاق ما بود، و هنگامی که قدرت را به چنگ آوردید زمین را از کشتار و خونریزی رودِ خون کردید.
همین تفاوت میان ما و شما بس است که ز کوزه همان تراود که در اوست)
حق نیز همین است، چراکه می بینیم وقتی اهل بیت علیهم السلام مانند رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام حکومت داشتند، گذشت و بخشایش روش و منش شان بود، ولی وقتی طرف مقابل، یعنی دشمنان و مخالفان اهل بیت علیهم السلام قدرت را به چنگ آوردند همه جا را عرصه تاخت و تاز و جنایت خود ساخته، زمین را با کشتار مردم بی گناه به رود خون مبدّل ساختند.
خوب است به تاریخ ثورة العشرین (انقلاب مردم عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی در سال 1920 میلادی) نیز نگاهی بیندازید و ببینید در این ماجرا استعمارگران تجاوزگر چه جنایت هایی را علیه مردم مسلمان عراق مرتکب شدند و چه خون هایی را ریختند.
جوانان را به خواندن تاریخ ثورة العشرین، خصوصاً کتاب «الحقائق الناصعة» و جز آن که در این زمینه نوشته شده است، توصیه می کنم. ملت ایران در سرزمین خود و در کمال امنیت زندگی می کرد. استعمار انگلیس از پس دریاها به عراق آمد و با بهانه های پوچ و واهی، مانند رهایی مردم عراق از حکام جور عثمانی در امور عراق دخالت کرد، اقدامی که حق آن را نداشت، اما به هر حال این متجاوز وارد عراق شد و سلطه جائرانه و حکام غیر مسلمان انگلیسی را بر سر مردم مسلمان تحمیل کرد. فتوای رهبر انقلاب آن روز مردم عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی قابل توجه و تأمل است. مرحوم آیت الله میرزا شیخ محمد تقی شیرازی قدس سره در فتوای خود از واژه دفاع برای تحریک مردم عراق بر ضد اشغالگران استفاده نمودند، آنجا که اعلام کردند: «یجب علی العراقیین أن یدافعوا؛ بر عراقی ها واجب است دفاع کنند» و ـ مثلاً ـ واژه: «یهاجموا؛ هجوم ببرند» به کار نبرد.
پر واضح است بر هرفرد یا جامعه ای حمله نظامی برای اشغالگری شود، به طور طبیعی آن فرد و یا جامعه از جان، مال و ناموس خود و دیگران دفاع می کند و مرحوم شیرازی قدس سره به این دلیل از واژه دفاع استفاده کردند که کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده است. آیا در تاریخ شیوه و سیره ای مانند آنچه در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آمده است وجود دارد؟
تاریخ اسلام را تا قرن معاصر بخوانید تا با شیوه استعمارگران نسبت به جنگ افروزی و کشتارهای دست جمعی آشنا شوید، سپس کتاب هایی که درباره اهل بیت علیهم السلام نوشته شده است، از جمله کتاب «الهدی إلی دین المصطفی» نوشته علامه بزرگ شیخ محمد جواد بلاغی و کتاب دیگرش «الرحلة المدرسیة» را حتما بخوانید. علامه بلاغی جنگ های رسول خدا صلی الله علیه وآله را در این دو کتاب گرد آورده، ثابت کرده است که تمام جنگ های رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاعی بوده و حضرتش هیچ گاه جنگی ابتدایی و تهاجمی نداشته اند. امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام نیز همین گونه بودند؛ یعنی تمام جنگ هایشان دفاعی بود، نه تهاجمی.
32- جمله ای بی بدیل
امیرمومنان حضرت علی علیه السلام درباره شرایط دوران حکومت خود که مشکلات گوناگون سایه سنگین و شوم خود را بر جامعه گسترانده بود، فرموده است: «هیهات که هوای نفس بر من چیره شود و حرصم مرا به گزینش خوراک های لذیذ بکشاند، در حالی که شاید در حجاز یا یمامه بی نوایی باشد که به یافتن قرص نانی امید ندارد».
حضرتش در حالی این چنین در اندیشه بی نوایان بود که بر محدوده ای به وسعت حدود پنجاه کشور فعلی حکومت می کرد. راستی امروزه حاکمی یافت می شود که صادقانه این سخن را بر زبان آورد و خود بدان عمل کند؟
علی رغم اینکه امیرمومنان علیه السلام دشمنان فراوان و دون صفتی در اطراف خود داشت در جایی و سندی ندیده ام که بر این سخن امام خرده گرفته باشند و ـ خدای ناکرده _ آن را گزافه بخوانند.
33- تعامل امیرمومنان علیه السلام با معترضان
امیرمومنان حضرت علی علیه السلام نیز همانند پیامبر خدا صلى الله علیه وآله در معرض آزار قرار داشت و هماره دشمنان او حرمت حضرتش را مى شكستند و او را "قاتل الأحبّه" (كُشنده عزیزان) مى خواندند و برضد او تظاهرات مى كردند اما حضرتش با مهربانى و نرمى با آنان برخورد مىكردند و هرگز حاضر نشدند با تُندى و خشونت و زندان و قتل و كشتار با آنان رفتار كنند و این رفتارهاى مهرآمیز با مخالفان در زمانى بود كه امیرمومنان علیه السلام در رأس قدرت قرار داشتند و حیات اقتصادى و اجتماعى مخالفان در دست ایشان بود.
34- برخورد صحیح با معترضان
سیره امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام این بود كه متعرض كسانى كه علیه ایشان جنگ نمى كردند نمى شدند. حتى نقل شده است كه عده اى در شهر كوفه علیه آن حضرت تظاهرات كردند ولى ایشان فرمودند، متعرض آنان نشوید. یا هنگامى كه برخى به ایشان ناسزا گفتند و عدهاى از اصحاب آن حضرت خواستند به آنان پاسخ دهند، آنان را از اقدام به این عمل نهى كرد و حتى با كسانى كه در جنگ علیه آن حضرت شركت كرده بودند برخورد تندى نكرد.
35- برخورد نکوی امیرمومنان علی علیه السلام با خوارج
در برخى از روایاتى كه شیعه و اهل سنت نقل كرده اند آمده است: هنگامى كه آن حضرت شنیدند برخى از اصحابش به خوارج، سربازان معاویه در صفین یا لشكریان جمل نسبت نفاق مىدادند، آنان را از این عمل نهى كردند.
این رفتار در حالى بود كه به اجماع مسلمانان آنان بارزترین مصادیق نفاق بودند.
بنابراین، سیره امیرمؤمنان علیه السلام در برخورد با مخالفان این گونه بوده است.
36- آزادی در حکومت علوی
چهارده قرن پیش از این و در حالی که حاکمان در اوج خودکامگی و ستمگری بر جهان فرمان می راندند، امیرمومنان حضرت علی علیه السلام آزادی را در تمام ابعادش برای همگان حتی دشمنان خود فراهم آورد؛ آن چنان که در روزگار حکومت حضرتش و در دوران پس از وی تا به امروز همانندی نداشته و ندارد. مسلمانان و غیرمسلمانان که در حکومت او روزگار می گذراندند، همگی از آسایش، خوشبختی و رفاه و صلح برخوردار بودند و به یک اندازه از دهش و حقوق و کرامت امیرمومنان علیه السلام متنعم می شدند. امروزه وضع به گونه دیگری است؛ زیرا هرچه می بینیم تبعیض، ستم و تضییعِ حقوق انسان هاست و البته کشورهای ثروتمند که ادعای تمدن و پیشرفت دارند، از این مقوله جدا نیستند.
37- زدودن فقر از جامعه در حکومت علوی
اميرمؤمنان حضرت علی عليه السلام در دنيايى بودند پر از مشكلات و فقر. آن حضرت تنها چهار سال و چند ماه رياست ظاهرى حكومت را به عهده داشتند و بر بزرگ ترين حكومت روى كره زمين حكومت مى كردند كه در نقشه جهانى امروز شامل حدود پنجاه كشور مى شود. حضرت در آن شرايط به گونه اى جامعه را اداره كردند كه انتظار نمى رفت بى نوايى و گرسنه اى وجود داشته باشد و در اين حال خود چنان زاهدانه زندگى مى كرد تا گرسنگى و نادارى مستمندان را با تمام وجود لمس كند و هماره دغدغه آنان را داشت. ايشان در اين باره فرموده اند: «و لَعَلَّ بِالحِجاز أو اليَمامة مَن لاطَمع لَه بالقُرص؛ شايد در حجاز يا يمامه بىنوايى باشد كه به يافتن نانى اميد ندارد».
38- زهد حاکم اسلامی، ضمانت سعادت امت
حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام چهار سال و اندى بر بزرگ ترین كشور گستره خاكىِ آن روز حكومت كردند كه در نقشه جغرافیایى جهان شامل تقریباً پنجاه كشور امروزى مى شد و كشورهاى ایران، عراق، حجاز و سوریه امروز بخشى از آن پنجاه كشور به شمار مىرفت. در روایت آمده است كه حضرت على علیه السلام در دوران حكومت شان سالى یك روز گوشت مى خوردند، آن هم روز عید قربان و در توضیح عمل خود مى فرمودند: زندگى امام مسلمانان باید با سطح ضعیف ترینِ شهروندانِ كشور اسلامى برابر باشد و من چون یقین دارم در روز عید قربان تمام مسلمانان گوشت مى خورند، من نیز در این روز گوشت مى خورم.
آیا امروز در پیشرفته ترین كشورهاى جهان رهبر یك حكومت مى تواند روزى را معلوم كند و بگوید من یقین دارم كه در این روز همه فقرا گوشت مصرف مى كنند؟
امیرمؤمنان حضرت على علیه السلام در حدود یك هزار و چهارصد سال قبل از روزى نام مىبردند كه یقیناً همه در آن روز گوشت مصرف مى كردند و از این رو خود آن حضرت هم در آن روز گوشت مى خوردند.
مطلب دیگرى كه فرمودند این بود كه من هیچ گاه تا حد سیرى غذا نمى خورم؛ زیرا شاید كسى در گوشه و كنار كشور پهناور اسلامى یافت شود كه به علت كمبود غذا گرسنه مانده باشد. در نهج البلاغه بیان آن حضرت را چنین مى خوانیم: «ولعل هناك بالحجاز أو الیمامة من لاطمع له فی قرص ولا عهد له بالشبع؛ در حالى كه شاید در حجاز یا یمامه بینوایى باشد كه به یافتن قرص نانى امید ندارد و هرگز مزه سیرى را نچشیده باشد».
مى دانیم حضرت امیرمؤمنان از گذشته تا به امروز دشمنان بسیارى داشته و دارند كه همواره در كمین بودهاند تا اشكالى بر گفتار یا رفتار آن حضرت وارد كرده، با استناد به آن حضرتش را محكوم كنند. البته اشكالات فراوانى نیز مطرح كردهاند، از آن جمله گفته اند رهبر حكومت باید تند و ترش رو باشد، اما ایشان عابد و خوش برخورد است و خوش برخوردى را براى ایشان یك عیب و نقطه ضعف به شمار آورده اند، اما در هیچ كتابی تاریخى از زمان حیات ایشان تا به امروز حتى از قول دشمنان و مخالفان ایشان گزارش نشده است به ایشان ایراد گرفته باشند كه چرا آن حضرت فرمودند: شاید، در گوشه و كنار كشور پهناور اسلامى، در دور دست ها شخصى پیدا شود كه به اندازه كافى غذا نداشته و گرسنه مانده باشد و نفرمودند یقیناً هست؟ همین مسأله خود شاهدى است بر این كه كسى نتوانسته با یقین اثبات كند كه حتى یك نفر گرسنه در زمان زمامدارى حضرت على علیه السلام دركشور پهناور او یافت شده باشد.
آیا امروز در دنیا كشورى پیدا مى شود كه با وجود پیشرفت هاى فراوانى كه در عرصه صنعت و رفاه حاصل شده، ادعا كند كه احتمال مى دهم یك گرسنه در كشور من پیدا شود؟ این سخن هرگز از كسى پذیرفته نیست؛ چراكه یقیناً در پیشرفته ترین كشورها نیز هزاران و بلكه صدها هزار انسان گرسنه زندگى مى كنند.
حقیقت این است كه حضرت على علیه السلام چنان عمل كرده بودند كه یقین نداشتند حتى یك نفر گرسنه در كشور پهناورشان وجود داشته باشد؛ از این رو مى فرمودند: شاید یك نفر در دور دست هاى كشور پهناور اسلامى یافت شود كه گرسنه مانده باشد.
39- نمونه حاکم اسلامی
يادآوري می کنم که اميرمومنان عليه السلام، درباره شرايط دوران حکومت خود که مشکلات گوناگون از جمله فقر سايه سنگين و شوم خود را بر جامعه گسترانده بود، فرموده است: «هيهات که هواي نفس بر من چيره شود و حرصم مرا به گزينش خوراک های لذيذ بکشاند، در حالی که شايد در حجاز يا يمامه بی نوايی باشد که به يافتن قرص نانی اميد ندارد».
حضرتش در حالي اين چنين در انديشه بی نوايان بود که بر محدوده ای به وسعت حدود پنجاه کشور فعلی حکومت می کرد. به راستی امروزه حاکمی يافت می شود که صادقانه اين سخن را بر زبان آورد و خود بدان عمل کند؟
اميرمومنان عليه السلام علی رغم اين که دشمنان فراوان و دون صفت در اطراف خود داشت در جايی و سندی نديده ام که بر اين سخن امام خرده گرفته باشد و ـ خدای ناکرده _ آن را گزافه بخواند.
40- ویژگی های حکومتی امیرمومنان علیه السلام
در تاریخ ما شخصیتی وجود داشت به نام علی بن ابی طالب علیهما السلام. او 1400 سال قبل و در روزگاری که جهان تحت حکومت و سلطه دیکتاتورها قرار داشت حکومت می کرد. این شخص رئیس حکومت اسلامی در کشورش بود و گستره حکومت او بزرگ ترین حکومت در سراسر جهان بود که دامنه اش تمام خاورمیانه، بخشی از اروپا و تا عمق آفریقا را شامل می شد. در تمام دوران حکومت او حتی یک فرد به جرم سیاسی، اعدام یا زندانی نشد و از تظاهرات افراد بر علیه حکومت ممانعت نگردید. آن حاکم تنها و تنها به انگیزه دفاع در مقابل هجوم مسلحانه از اسلحه استفاده می کرد و در پاسخ به دشنام یا سخنی اعتراض آمیز یا ناخوشایند که از کسی می شنید هرگز دست به اسلحه نمی برد.
41- آزادی اعتراض در حکومت امیرمونان علیه السلام
در جهان آزاد امروز مانند بلژیک، دیگر کشورهای اروپایی و حتی امریکا، تجمع و تظاهرات مردمی برگزار می شود که برگزارکنندگان آن ابتدا باید برای تجمع و تظاهرات خود از دولت مجوز بگیرند و برای به دست آوردن چنین مجوزی باید مسیر و محل تجمع و نیز شعارهای خود را مشخص و معیّن کنند. ولی علی بن ابی طالب علیهما السلام به معترضان اجازه می داد به تظاهرات پیراسته از خشونت، بر ضد خودش بپردازند و برای چنین کاری به پر کردن فرم، دریافت مجوز و تعیین محل تجمع و شعارهایی که در تجمع سر داده می شد نیازی نبود.
43- دو ویژگی اجتماعی حکومت امیرمومنان علیه السلام
در گستره حکومت حضرت علی علیه السلام حتی یک پسر یا دختر جوان وجود نداشت که به علت فقر و تهیدستی ازدواج نکرده باشد.
در طول دوران حکومت امام علی علیه السلام اجاره نشینی وجود نداشت و هیچ کس برای زندگیِ خود و افراد خانواده اش خانه ای اجاره نمی کرد و این مطلب نشان می دهد که همه مردم خانه و سرپناه داشتند و تنها مسافران که از شهری دیگر به یک شهر می آمدند موقتاً خانه یا اتاقی کرایه می کردند.
44- تقسیم اراضی به حکم اسلام
در دوران حکومت علی بن ابی طالب صلوات الله علیه زمین برای همه مباح بود و آن حضرت حتی یک وجب زمین به مردم نفروختند، بلکه مردم را در استفاده از آن آزاد گذاشتند تا هرکس بخواهد در آن کشت کند یا در آن خانه بسازد و ایشان به تعیین مسئولانی بسنده کردند تا کسی یا کسانی دست تجاوز و تعدی به سوی دیگری یا دیگران دراز نکند.
ایشان یک وجب زمین هم نفروختند، بلکه بر اساس «الأرض لله ولمن عمّرها؛ زمین از آن خدا و کسی است که آن را آباد کند» قانون الهی را اجرا می کردند. بر همین مبنا آن حضرت اعلام کردند که هرکس هر مقداری که می خواست مالک زمین می شد، مشروط به اینکه آن را با کشت و زراعت یا احداث بنا و ساختمان یا مواردی جز آن آباد کند و در مقابل، هیچ وجهی از کسی بابت زمین نگرفتند.
45- رفتار حاکم اسلامی با یک معترض
تاریخ زندگانی امیرمؤمنان، علی علیه السلام سرشار از نمونه های شگرفی از تأثیر اخلاق نیک در جذب دیگران به حقیقت است. هنگامی که امیرمؤمنان، حکومت اسلامی آن روزگار را در دست داشت ـ حکومتی که شامل پنجاه کشور امروزی، از میانه اروپا تا درون آفریقا و خاورمیانه و همینطور ایران بوده ـ در حالی که با گروهی مسلح از محلی عبور می کردند، یکی از خوارج با صدای بلند ـ نستجیر بالله ـ گفت: «قاتله الله کافر ما افقهه؛ مرگ بر او، چه کافر زیرکی است!». اطرافیان ایشان اجازه خواستند تا او را مجازات کنند. حضرت اجازه ندادند و فرمودند: «سبّ بسبّ أو عفو عن ذنب؛ چاره آن یا دشنامی است در [پاسخ] دشنام [او] و یا گذشت است از گناه او».