LOGIN
حضرت علی علیه السلام
alshirazi.org
نور خدا
کد 927
نسخه مناسب چاپ کپی لینک کوتاه ‏ 21 مهر 1401 - 16 ربيع الأول 1444

1- نور خدا خاموش شدنی نیست!

خدای متعال می فرماید: «یرِیدُونَ أَن یطْفِؤُواْ نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَی اللهُ إِلاَّ أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ می‌خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند ولی خدای عزوجل نمی‌گذارد تا نور خود را کامل کند هرچند کافران را خوش نیاید»(توبه/32).

منطوق و مفهوم آیه شریفه این است که برخی انسان های خدا گریز می خواهند به (خیال خود) با دمیدنِ به وسیله دهان، نور خدا را خاموش کنند، غافل از آنکه خدای متعال بر هرچیزی تواناست؛ لذا نمی پذیرد جز آن که نور خود را فراگیر کرده و آن را به مردم برساند، هرچند کافران، آن را خوش نداشته باشند.

بدین ترتیب خدای متعال، رفتار کافران و ستمکاران را ـ که با اعمال خود در پی خاموش کردن نور خدا هستند ـ به دمیدن با دهان تشبیه فرموده است.

نور چیزی است و آتش چیزی دیگر؛ چراکه آتش را می توان خاموش کرد، اما نور چنین نیست. به عنوان مثال، خورشید خود آتش است، ولی پرتو خورشید نور آن است. حال با وجود خورشید می توان نور آن را خاموش کرد؟

پاسخ این است که اگر جهانیان جمع شوند و بخواهند با وجود خورشید نور آن را خاموش کنند، هرگز موفق نخواهند شد.

به راستی اگر نتوانند نور خورشید را خاموش کنند، خاموش کردن نور خدا را قطعاً نخواهند توانست.

براستی نور خدا کیست؟ نور خدا که در این آیه کریمه بیان شده، همانا علی بن ابی طالب علیهما السلام است و البته این مطلب، سخن من نبوده، بلکه گفتار علمای چهار مذهب اهل تسنن، یعنی: حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی است که در کتاب های خود آن را ذکر کرده اند. پس همان گونه که نور خورشید بر وجود آن دلالت دارد و سبب شناخته شدن آن می شود، علی بن ابی طالب علیهما السلام که نور خداست، به سوی خدا هدایت می کنند و سبب معرفت خدای متعال می شوند.

 [عده ای از] مردم خواستند با دمیدن، دروغ پراکنی و جعل حدیث، نور خدا (علی بن أبی طالب علیهماالسلام) را خاموش کنند، اما تلاش آنان بی اثر ماند و نور خدا خاموش نشد.

در تاریخ آمده است مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله به نام «سمرة بن جندب» پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله دین خود را با دنیا عوض کرد و در زمان آن حضرت نیز از نیکان نبوده، بلکه همواره در برابر رسول خدا صلی الله علیه وآله می ایستاد؛ بدین معنا که هرچه آن حضرت به او می فرمود، او با آن مخالفت می کرد. پس از به شهادت رسیدن رسول خدا صلی الله علیه وآله، معاویه افرادی چون او را گرد خود جمع کرد. پس از به شهادت رسیدن امیرمومنان حضرت علی علیه السلام، معاویه سمره را خواست و به او گفت: دو آیه در قرآن آمده که یکی درباره نیکان و دیگری درباره ستمکاران است؛ لذا از تو می خواهم بر فراز منبر بروی و بگویی: خود با گوش های خود از رسول خدا شنیدم که فرمود: آیه ستمکاران درباره علی بن ابی طالب و آیه پاکان درباره قاتل او، یعنی عبدالرحمن بن ملجم مرادی نازل شده است. روایت تاریخ از این ماجرا به شرح زیر است:

روایت شده است که معاویه یکصد هزار درهم به سمرة بن جندب داده و از او خواست تا جعل روایت کرده، بگوید: آیه: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیشْهِدُ اللهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ* وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیفْسِدَ فِیهَا وَیهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللهُ لاَیحِبُّ الفَسَادَ؛ و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وامی‌ دارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه می‌ گیرد و حال آنکه او سخت‌ترین دشمنان است* و چون برگردد [یا ریاستی یابد] کوشش می‌کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و خدای متعال تباهکاری را دوست ندارد»(بقره، 204و205) درباره علی و آیه: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللهِ؛ و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌ فروشد»(بقره، 207) درباره ابن ملجم نازل شده است.

سمره نپذیرفت و معاویه یکصد هزار، یکصد هزار درهم بالا رفت تا به چهارصد هزار درهم رسید و سمره به خواسته معاویه تن داد.

معاویه بر آن شد تا با دمیدن و ابزار زبان، یعنی جعل حدیث، نور خدا را خاموش کند، اما خدای متعال چیزی دیگر می خواست.

سمرة بن جندب صدها هزار درهم به پاس دروغ پردازی و جعل روایات به دست آورد، اما پس از گذشت 1400سال می بینیم که تاریخ، سمره را به جهت جعل این حدیث نکوهش کرده و نفرین می کند.به راستی معاویه و سمره کجایند و آن هزاران و صدها هزار درهم چه شد؟ و امیرمومنان علی بن ابی طالب علیهما السلام در کجاست و چه جایگاهی دارد.

آری، حتی دشمنان آن حضرت ناچار به ستودن حضرت هستند. به عنوان مثال، محمد بن اسماعیل بخاری، صاحب صحیح بخاری (یکی از کتاب های صحیح نزد اهل تسنن که پس از قرآن، آن را صحیح ترین کتاب می دانند و برآنند که اگر این کتاب را در کنار بیمار قرار دهند شفا می یابد و مطالبی از این قبیل!) در زمان امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام می زیست استادانی داشت که بیشتر آنان از شاگردان امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام بودند.

در این کتاب بیش از ده هزار حدیث گرد آورده شده است و بخاری مدعی است که این احادیث را از راویان و رجال ثقه (مورد وثوق) روایت کرده است. او گفته است: «من [این] احادیث را از یکصد تن [راوی]گرفته، ده یا پنج حدیث بر می گیرم؛ چراکه احادیث صحیح را بر می گزینم».

همین شخص از خوارج ـ که به امیرمومنان حضرت علی علیه السلام دشنام می دهند ـ از جمله عمران بن حطان ـ که در زمان امام صادق علیه السلام می زیست ـ حدیث روایت می کند. در دشمنی عمران بن حطان نسبت به امیرمومنان علیه السلام همین بس که عبدالرحمن بن ملجم مرادی و ضربتی را که بر فرق مبارک علی بن ابی طالب علیهما السلام وارد کرد، مدح کرده، در شعری سروده است:

«چه [شکوهمند] ضربتی از پرهیزگاری که صاحب آن خواسته است تا بدان وسیله به خشنودی صاحب عرش (خدای متعال) نایل آید.

هنگامی که او (ابن ملجم) را به یاد می آورم، پیمانه اش (عملش) را کامل ترین عمل خلق در میزان خدا می دانم».

یکی از عالمان مؤمن با شعر یادشده این گونه به مقابله پرداخت و سرود:

«ضربتی از شقاوت فرجامی که از رهگذر آن می خواست خود به همراه شیطان به آتش دوزخ برسد.

من اگر روزی او را به خاطر بیاورم، او را سبک پیمانه ترینِ آفریدگان نزد خدا می دانم».

این بخاری از عمران بن حطان خارجی حدیث روایت می کند و او را ثقه و عدل می خواند و از عمر بن سعد از قاتلین امام حسین علیه السلام نقل روایت کرده، درباره اش می گوید: او راوی ثقه است و ثابت نشده که او امام حسین را کشته باشد.

همین شخص اگر تمام کتابش مورد بررسی قرار گیرد به هیچ وجه روایتی از امام صادق علیه السلام در آن یافت نمی شود. این در حالی است آن دسته از استادان او که از شاگردان امام صادق علیه السلام بودند از آن حضرت و غیر ایشان احادیثی برایش بازگفته اند، اما او احادیث امام صادق علیه السلام را وا می نهاده و احادیث دیگران را نقل می کرده است.

بنا به نقل تاریخ، به بخاری می گفتند: تو از عمران بن حطان، مدح کننده قاتل علی و از عمر بن سعد از قاتلین حسین حدیث روایت می کنی؟ چرا از جعفر بن محمد صادق نواده رسول الله حدیث روایت نمی کنی؟

پاسخ داد: وثوق او نزد من ثابت نشده است و از او چیزی (کینه ای) در دل دارم.

جان سخن این که اقدام سمرة بن جندب در جعل روایت به درخواست معاویه و نیز رفتار بخاری با احادیث اهل بیت علیهم السلام بخشی از تلاش ها برای خاموش کردن نور خدا بود.

قران کریم پانصد آیه به احکام و مسائل شرعی از قبیل: غسل، وضو، نماز، حج، خمس، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، ارث، ازدواج، طلاق، دیات، قصاص، نذر، خرید و فروش که حدود یکصد هزار مسأله شرعی در فروع می رسد اختصاص داده است.

اینک بپردازیم به آیاتی که با اشاره و اوصاف و نه به صراحت از امیرمومنان علیه السلام یاد کرده است و این جانب طی چند سال به تحقیق و جستجوی آیاتی پرداخته ام که علمای اهل تسنن آن را در فضائل امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام دانسته اند و بدین ترتیب هفتصد آیه را که تنها منابع اهل تسنن در این زمینه ذکر کرده اند گرد آوردم.

خدای متعال درباره تمام احکام اسلام تنها پانصد آیه فرو فرستاده، ولی برای علی بن ابی طالب علیهما السلام و در فضائل آن حضرت هفتصد آیه نازل کرده است، آن هم به روایت کسانی که ایشان را نپذیرفته، بدو اعتراف نکرده اند و نه دوستداران و پیروان اهل بیت علیهم السلام.

در طول 1400 سال چه بسیار از فضائل آن حضرت را پنهان داشتند، ولی باز هم این مقدار از فضائل ایشان آشکار شد و این بدان معناست که با دمیدن دهان، خاموش کردن نور خدا امکان پذیر نیست. 

2- جفاکاران تاریخ

فخر رازی در برخی از علوم ادبی سرآمد بود، ولی همواره از حق دور می شد و در داوری بر دیگران ستمکاری می کرد. به عنوان مثال، خدای متعال آیه: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ؛ ولی شما فقط خدا، و رسولش و کسانی هستند که ایمان آورده اند و نماز برپا می دارند و در حال نماز زکات می دهند» در ستایش امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل فرمود که در حال نماز به سائلِ نیازمند زکات دادند.

حال ببینیم فخر رازی در این زمینه چه می گوید و چگونه از بیان حق و واقعیت روی برمی تابد. او با بیانی شک برانگیز آورده است: این زکات واجب بوده است یا مستحب؟ و اگر واجب بوده چرا علی بن ابی طالب علیهما السلام دادن آن را به تأخیر انداخته و به هنگام رکوع آن را به نیازمند داده است؟ و اگر زکات مستحب بوده وقت پرداخت آن در نماز نبوده و در رتبه بعد از نماز قرار داشته است، پس زکات مستحبی را چگونه در نمازی که به مراتب از زکات برتر و بزرگ تر است گنجانده است؟

سپس رازی می گوید: با این توصیف کار علی بن ابی طالب نه تنها فضیلت نبوده که [العیاذ بالله] رذیلت بوده است.

شگفت انگیز این است که کسی چون فخر رازی با آن مرتبه علمی و بلاغت، این گونه حق گریز باشد!

3- علی علیه السلام و قرآن دو یادگار رسول خدا صلی الله علیه وآله

در حدیث شریف و متواتری که عامه و خاصه از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل کرده اند آمده است: «هذا علی مع القرآن والقرآن مع علی... ألا وإنّی سائلکم غدا ماذا صنعتم فیما أشهدت الله به علیکم فی یومکم هذا إذا وردتم علی حوضی؛ این علی است که پیوسته با قرآن همراه است و قرآن نیز پییوسته با علی است... بدانید که فردای قیامت وقتی در کنار حوض کوثر با من ملاقات کنید درباره چیزی که خدا را در آن برشما گواه گرفتم از شما پرسش خواهم کرد».

قرآن کتاب خدای متعال است که آن را بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله نازل فرموده و در عین حال حضرت امیرمومنان علی علیه السلام نیز ازسوی خدا و رسول به امامت تعیین شده است. این دو پیوسته با هم هستند و هرکدام مؤید و پشتیبان دیگری است، علی علیه السلام ما را به پیروی از قرآن دعوت می کند و قرآن نیز ما را به فرمانبرداری از علی فرا می خواند و در این میان هیچ منطقة الفراغی وجود ندارد.

قرآن ما را به نمازخواندن فرمان می دهد، علی علیه السلام پیشاهنگ نمازگزاران و پیشوای کسانی است که نماز را اقامه می کنند و مردم را نیز بدان فرا می خواند. اگر قرآن ما را به حسن خلق امر می کند علی علیه السلام در خوشرفتاری مقتدای همگان است. برای مثال وقتی قرآن ما را به اموری چون صله رحم و نیکی به خویشاوندان و همسایگان فرمان می دهد و از بریدن پیوند خویشاوندی نهی می کند، وجود مبارک امیرمؤمنان علیه السلام را مشاهده می کنیم که در صف اول کسانی قرار دارد که به خویشاوندان وهمسایگان نیکی می کند واز بریدن پیوندهای خویشی وهمسایگی خودداری می ورزد. چیزی وجود ندارد که قرآن بدان امر کرده باشد و علی علیه السلام در صف اول عاملان و آمران به آن ـ پس از رسول خدا صلّی الله علیه وآله ـ نباشد.

رسول خدا صلّی الله علیه وآله در حدیث یادشده نفرمودند: «أنا أسألکم»، هرچند این تعبیر نیز همان معنا را می رساند، بلکه از اسلوب جمله اسمیه و ادوات تأکید استفاده کرده، فرمودند: «ألا وإنّی سائِلکم» براساس قواعد زبان عربی جمله اسمیه معنای تأکید را می رساند.

در این نکته تردیدی نیست که وجود مبارک رسول خدا صلّی الله علیه وآله در روز قیامت از همگان درخصوص قرآن و علی علیه السلام پرسش خواهند نمود. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز فرموده اند: «والزّعیمُ محمدٌ والموعدُ القیامة؛ در آن جا بزرگ و پیشوای مردم رسول خدا صلی الله علیه وآله ست و وعده همه ما روز قیامت خواهد بود». در روز قیامت از همه سؤال خواهد شد که چقدر به قرآن عمل کردی؟ و به چه اندازه از علی علیه السلام پیروی نمودی؟ در آن روز همه ما اعم از زن و مرد، پیر و جوان، دارا و تهیدست و... در برابر این پرسش قرار خواهیم گرفت.

با خدا و رسول عهد کنید تا پایان عمر از قرآن و علی علیه السلام پیروی نمایید؛ زیرا اطاعت از علی علیه السلام اطاعت از قرآن است و قرآن فرمان علی علیه السلام است.

4- شب بیست و یکم رمضان و مودت به امیرمومنان علیه السلام

افتخار بزرگ ما شیعیان این است كه منتسب به مولا، امیرمؤمنان على‏ علیه السلام هستیم، اما مانند كسى كه در طول عمرش همواره آب در اختیار داشته و لحظه ‏اى تشنگى را تجربه و قدر آب را كه مایه حیات است با تمام وجود لمس نكرده است، ما نیز به این دلیل كه در طول عمر خود از آن آب حیات برخوردار بوده ‏ایم و لحظه ‏اى از فیض پیوند و تولّاى ایشان محروم نبوده‏ ایم، انتساب خود به آن حضرت را قدر نمى ‏دانیم.

 در مقابل، میلیون‏ ها نفرى كه از اول عمرشان شیعه نبوده ‏اند و بعداً بصیرت یافته و ولایت آن حضرت را پذیرفته‏ اند، چه بسا این افتخار را بهتر لمس و حس مى‏ كنند؛ افتخارى كه نصیب شیعه شده و غیر شیعیان از آن بى‏ بهره ‏اند.

5- علی علیه السلام، نور خدا

خدای متعال می فرماید: «یرِیدُونَ أَن یطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَی اللّهُ إِلاَّ أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ می‌ خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند، ولی خدای عزوجل نمی‌گذارد تا نور خود را کامل کند هر چند کافران را خوش نیاید»(توبه/32).

منطوق و مفهوم این آیه شریفه این است که برخی انسان های خدا گریز می خواهند به (خیال خود) با دمیدنِ به وسیله دهان نور خدا را خاموش کنند غافل از آنکه خدای متعال بر هرچیزی تواناست؛ لذا نمی پذیرد جز آن که نور خود را فراگیر کرده و آن را به مردم برساند، هرچند کافران، آن را خوش نداشته باشند.

بدین ترتیب خدای متعال، رفتار کافران و ستمکاران را ـ که با اعمال خود در پی خاموش کردن نور خدا هستند ـ به دمیدن با دهان تشبیه فرموده است.

نور چیزی است و آتش چیزی دیگر؛ چراکه آتش را می توان خاموش کرد، اما نور چنین نیست. به عنوان مثال، خورشید خود آتش است، ولی پرتو خورشید نور آن است. حال با وجود خورشید می توان نور آن را خاموش کرد؟

پاسخ این است که اگر جهانیان جمع شوند و بخواهند با وجود خورشید نور آن را خاموش کنند، هرگز موفق نخواهند شد.

به راستی اگر نتوانند نور خورشید را خاموش کنند، خاموش کردن نور خدا را قطعاً نخواهند توانست.

براستی نور خدا کیست؟ نور خدا که در این آیه کریمه بیان شده، همانا علی بن ابی طالب علیهما السلام است و البته این مطلب، سخن من نبوده، بلکه گفتار عالمان چهار مذهب اهل تسنن، یعنی: حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی است که در کتاب های خود آن را ذکر کرده اند. پس همان گونه که نور خورشید بر وجود آن دلالت دارد و سبب شناخته شدن آن می شود، علی بن ابی طالب علیهماالسلام که نور خداست نیز به سوی خدا هدایت می کنند و سبب معرفت خدای متعال می شوند.

[عده ای از] مردم خواستند با دمیدن، دروغ پراکنی و جعل حدیث نور خدا (علی بن أبی طالب علیهماالسلام) را خاموش کنند، اما تلاش آنان بی اثر ماند و نور خدا خاموش نشد.

در تاریخ آمده است: مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله به نام «سمرة بن جندب» پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله دین خود را با دنیا عوض کرد و در زمان آن حضرت نیز از نیکان نبوده، بلکه همواره در برابر رسول خدا صلی الله علیه وآله می ایستاد؛ بدین معنا که هرچه آن حضرت به او می فرمود، او با آن مخالفت می کرد. پس از به شهادت رسیدن رسول خدا صلی الله علیه وآله، معاویه افرادی چون او را گرد خود جمع کرد. پس از به شهادت رسیدن امیرمومنان حضرت علی علیه السلام معاویه سمره را خواست و به او گفت: دو آیه در قرآن آمده که یکی درباره نیکان و دیگری درباره ستمکاران است؛ لذا از تو می خواهم بر فراز منبر بروی و بگویی: خود با گوش های خود از رسول خدا شنیدم که فرمود: آیه ستمکاران درباره علی بن ابی طالب و آیه پاکان درباره قاتل او، یعنی عبدالرحمن بن ملجم مرادی نازل شده است. روایت تاریخ از این ماجرا به شرح زیر است:

روایت شده است که معاویه یکصد هزار درهم به سمرة بن جندب داد و از او خواست تا جعل روایت کرده، بگوید: آیه: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیفْسِدَ فِیهَا وَیهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَالله لاَ یحِبُّ الفَسَادَ؛ و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وامی‌دارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد و حال آنکه او سخت‌ترین دشمنان است* و چون برگردد [یا ریاستی یابد] کوشش می‌کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و خدای متعال تباهکاری را دوست ندارد» (بقره، 204و205) درباره علی و آیه: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللهِ؛ و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد» (بقره، 207) درباره ابن ملجم نازل شده است.

سمره نپذیرفت و معاویه یکصد هزار، یکصد هزار درهم بالا رفت تا به چهارصد هزار درهم رسید و سمره به خواسته معاویه تن داد.

معاویه بر آن شد تا با دمیدن و ابزار زبان، یعنی جعل حدیث نور خدا را خاموش کند، اما خدای متعال چیزی دیگر می خواست.

سمرة بن جندب صدها هزار درهم به پاس دروغ پردازی و جعل روایات به دست آورد، اما پس از گذشت 1400سال می بینیم که تاریخ، سمره را به جهت جعل این حدیث نکوهش کرده و نفرین می کند. به راستی معاویه و سمره کجایند و آن هزاران و صدها هزار درهم چه شد؟ و امیرمومنان علی بن ابی طالب علیهماالسلام در کجاست و چه جایگاهی دارد؟!

آری، حتی دشمنان آن حضرت ناچار به ستودن حضرت هستند. به عنوان مثال، محمد بن اسماعیل بخاری، صاحب صحیح بخاری (یکی از کتاب های صحیح نزد اهل تسنن که پس از قرآن، آن را صحیح ترین کتاب می دانند و برآنند که اگر این کتاب را در کنار بیمار قرار دهند شفا می یابد و مطالبی از این قبیل!) که در زمان امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام می زیست استادانی داشت که بیشتر آنان از شاگردان امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام بودند.

در این کتاب بیش از ده هزار حدیث گرد آورده شده است و بخاری مدعی است که این احادیث را از راویان و رجال ثقه (مورد وثوق) روایت کرده است. او گفته است: «من [این] احادیث را از یکصد تن [راوی] گرفته، ده یا پنج حدیث بر می گیرم؛ چراکه احادیث صحیح را بر می گزینم».

همین شخص از خوارج ـ که به امیرمومنان حضرت علی علیه السلام دشنام می دهند ـ از جمله عمران بن حطان ـ که در زمان امام صادق علیه السلام می زیست ـ حدیث روایت می کند. در دشمنی عمران بن حطان نسبت به امیرمومنان علیه السلام همین بس که عبدالرحمن بن ملجم مرادی و ضربتی را که بر فرق مبارک امیرمومنان علی بن ابی طالب علیهماالسلام وارد کرد، مدح کرده، در شعری سروده است:

«چه [شکوهمند] ضربتی از پرهیزگاری که صاحب آن خواسته است تا بدان وسیله به خشنودی صاحب عرش (خدای متعال) نایل آید.

هنگامی که او (ابن ملجم) را به یاد می آورم، پیمانه اش (عملش) را کامل ترین عمل خلق در میزان خدا می دانم».

یکی از عالمان مؤمن با شعر یادشده این گونه به مقابله پرداخت و سرود:

«ضربتی از شقاوت فرجامی که از رهگذر آن می خواست خود به همراه شیطان به آتش دوزخ برسد.

من اگر روزی او را به خاطر بیاورم، او را سبک پیمانه ترینِ آفریدگان نزد خدا می دانم».

این بخاری از عمران بن حطان خارجی حدیث روایت می کند و او را ثقه و عدل می خواند و از عمر بن سعد، از قاتلان امام حسین علیه السلام نقل روایت کرده، درباره اش می گوید: او راوی ثقه است و ثابت نشده که او امام حسین را کشته باشد.

همین شخص اگر تمام کتابش مورد بررسی قرار گیرد به هیچ وجه روایتی از امام صادق علیه السلام در آن یافت نمی شود. این در حالی است که آن دسته از استادان او که از شاگردان امام صادق علیه السلام بودند از آن حضرت و غیر ایشان احادیثی برایش بازگفته اند، اما او احادیث امام صادق علیه السلام را وا می نهاده و احادیث دیگران را نقل می کرده است.

بنا به نقل تاریخ، به بخاری می گفتند: تو از عمران بن حطان، مدح کننده قاتل علی و از عمر بن سعد از قاتلان حسین حدیث روایت می کنی، چرا از جعفر بن محمد صادق نواده رسول الله حدیث روایت نمی کنی؟

پاسخ داد: وثوق او نزد من ثابت نشده است و از او چیزی (کینه ای) در دل دارم.

جان سخن این که اقدام سمرة بن جندب در جعل روایت به درخواست معاویه و نیز رفتار بخاری با احادیث اهل بیت علیهم السلام بخشی از تلاش ها برای خاموش کردن نور خدا بود.

قران کریم پانصد آیه به احکام و مسائل شرعی از قبیل: غسل، وضو، نماز، حج، خمس، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، ارث، ازدواج، طلاق، دیات، قصاص، نذر، خرید و فروش اختصاص داده است که حدود یکصد هزار مسأله شرعی در فروع از آن استنباط می شود.

اینک بپردازیم به آیاتی که با اشاره و اوصاف و نه به صراحت از امیرمومنان علی علیه السلام یاد کرده است و این جانب طی چند سال به تحقیق و جستجوی آیاتی پرداخته ام که علمای اهل تسنن آن را در فضائل امیرمومنان علی بن ابی طالب دانسته اند و بدین ترتیب هفتصد آیه را که تنها منابع اهل تسنن در این زمینه ذکر کرده اند گرد آوردم.

خدای متعال درباره تمام احکام اسلام تنها پانصد آیه فرو فرستاده، ولی برای علی بن ابی طالب علیهماالسلام و در فضائل آن حضرت هفتصد آیه نازل کرده است، آن هم به روایت کسانی که امیرمومنان علیه السلام را نپذیرفته، بدو اعتراف نکرده اند و از دوستداران و پیروان اهل بیت علیهم السلام نیستند.

در طول 1400 سال چه بسیار از فضائل آن حضرت را پنهان داشتند، ولی باز هم این مقدار از فضائل ایشان آشکار شد و این بدان معناست که با دمیدن دهان خاموش کردن نور خدا امکان پذیر نیست.

آورده اند که دو دوست بودند: یکی دوستدار امیرمومنان حضرت علی علیه السلام و دیگری از دشمنان آن حضرت. دشمن امیرمومنان علیه السلام روزی به دوستدار آن حضرت گفت: این که خدای متعال علی را در قرآن ستوده، به جهت ایمان و عمل صالح او نبود، بلکه دلیل دوستی اش با او بود.

دوستدار آن حضرت پرسید: علت آن ستایش الهی چیست؟

دشمن حضرت علی علیه السلام گفت: علی بن ابی طالب در حال رکوع یک انگشتر صدقه داد و خدا آیه: «إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» (مائده، 55) به پاس عمل او نازل کرد و پیامبر احادیثی در این باره فرمود، اما غیر از علی بن ابی طالب کسی بود که در رکوع خود در چهل نوبت، چهل انگشتری صدقه داد، ولی حتی یک آیه درباره اقدام او نازل نشد.

دوستدار حضرت علی علیه السلام گفت: نه، این گونه نیست، بلکه درباره کسی که چهل انگشتر صدقه داد نیز آیه ای نازل شده است.

دشمن حضرت علی علیه السلام پرسید:آن آیه کدام است؟

پاسخ شنید: آیه این است که می فرماید: «فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّی * وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّی؛ او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند* بلکه تکذیب کرد و رویگردان شد» (قیامه، 31و32).

حقیقت این است که نور خدا ماندگار و جاویدان است، چون اراده خدای متعال بر آن تعلق گرفته است؛ لذا هیچ کس را یارای ایستادن در برابر آن و ستیز با آن نیست و چنان که رسول خدا صلی الله علیه وآله به درگاه الهی دعا کرده عرض نمودند: «اللهم اخذل من خذله؛ بار خدایا، آن که او (علی بن ابی طالب علیهماالسلام) را تنها گذارد، تنهایش گذار».

بنابراین دعای رسول خدا صلی الله علیه وآله هرکس امیرمومنان حضرت علی علیه السلام را وانهد، خدای توانا او را وا می نهد.

6- بزرگ ترین افتخار شیعیان

باتوجه به افتخارى كه نصیب ما شیعیان شده است كه پیشواى بزرگى مانند آقا امیرمؤمنان‏ حضرت علی بن ابی طالب علیهماالسلام داریم، سعى كنیم از بركت وجود آن حضرت براى رستگارى در دوسرا بهره‏مند شویم و بدانیم افتخار واقعى با پیروى از ایشان تحقق مى‏یابد؛ لذا با آن حضرت پیمان مى‏بندیم كه به سفارش هاى ایشان در عمل به قرآن، اهمیت به نماز، صله رحم، احسان به مردم و... عمل كنیم و با بستگان و مردم با اخلاق نیك رفتار نماییم.