LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه ششم)
کد 5219
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 14 خرداد 1396 - 9 رمضان العظيم 1438
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه ششم
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

روزه خواری معذور

سؤال شد: چرا شخص مسافر یا مریض که معذور است از روزه گرفتن، نباید در ملأ عام بخورد و بیاشامد، بلکه در ظاهر باید امساک کند؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند: زیرا افطار در ملأ، اهانت به ماه رمضان و هتک حرمت آن است، و در ارتکاز متشرعه این کار قبیح بوده، یعنی متشرعه و متدینین آن را اهانت می دانند، و ارتکاز متشرعه کاشف از حکم شرعی است و دلیل است. کبرای ارتکاز اجماعی است و صغرای آن در این مورد ظاهراً صدق می کند.

اما اگر شخص مریض یا مسافر در خانه است با آنکه عده ای در آن خانه روزه دار هستند می تواند جلوی آنان بخورد و بیاشامد، زیرا این هتک حرمت صوم و ماه رمضان محسوب نمی شود، بلکه روایت دارد: شخص صائم اگر در جایی که غذا خورده می شود حاضر شود، به جهت حسرتش برای او ثواب نوشته می شود، مرحوم صاحب وسائل بابی در مورد آن مرقوم فرموده است.

سال خمسی قمری و شمسی

یکی از آقایان سؤال کرد: کسی که سر سال خمسی اش، قمری است. و سر سالش فرا رسیده، آیا می تواند چند روز آن را تأخیر بیندازد و سر سال را به شمسی تغییر دهد؟

معظم له فرمودند:

اولاً: این مسأله مبتنی است بر اینکه آیا می توان سر سال خمس را شمسی قرار داد؟ زیرا فقهاء در این مورد اختلاف دارند، برخی تصریح به عدم جواز فرموده اند، در روایات کلمه ی (سنة) آمده، و انصرافش به سال قمری است، زیرا در آن زمان سال شمسی نبوده است.

ثانیاً: در صورت جواز اتخاذ سال شمسی، نمی توان سر سال را تأخیر و تغییر داد حسب قاعده، مگر خمس درآمد حاصل در این ده روز را نیز بپردازد، یعنی سر سال قمری خمسش را حساب کند، سپس آنچه را در ده روز بعد به دست آورده تخمیس کند، و بعد از آن سال شمسی را ملاک قرار دهد.

ایشان در ادامه فرمودند: زکات و خمس در این مسأله با هم تفاوت دارند، زکات از اول سال واجب نیست، بلکه اول ماه دوازدهم وجوبش تعلق می گیرد، اما خمس از اول حصول فائده واجب است، طبق آنچه از ادله استفاده می شود مانند روایت: (هی والله الإفادة یوماً بیوم) و روایت: (إن الخیاطّ لیخیط ثوباً بخمسة دوانیق لنا منه دانق)، از این رو مکلف می تواند هر روزی که سود بدست آورد، خمسش را به نیت وجوب بدهد. بله شارع به جهت تسهیل بر مکلّف تأخیر آن را تا سر سال جایز دانسته است، مانند دیگر واجبات موسعه، مثل نماز ظهر و عصر که شخص می تواند تا قبل از مغرب آن را تأخیر بیندازد، اما اگر اول وقت بخواند، به نیت وجوب به جا می آورد.

البته خمس یک تبصره دارد، که تا سر سال هر آنچه صرف مؤونه شود خمسش ساقط است، و مؤونه باید فعلیه باشد و در حرام مصرف نشود.

مفطریت تدخین

سؤال شد: به نظر شما تدخین مفطر است؟

ایشان فرمودند: بله بنابر احتیاط واجب، و اگر عروه را ملاحظه کنید غالباً آن را مفطر می دانند، حال یا فتوا می دهند و یا احتیاط وجوبی.

و دلیل آن، برداشتی است که از روایت زیر شده است: (أَوْ کَنَسَ بَیْتاً فَدَخَلَ فِی أَنْفِهِ أَوْ حَلْقِهِ غُبَارٌ فَعَلَیْهِ صَوْمُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ، فَإِنَّ ذَلِکَ لَهُ فِطْرٌ مِثْلُ الْأَکْلِ وَالشُّرْبِ وَالنِّکَاح).

البته این روایت محل بحث و کلام است اما مشهور فقها قدیما و حدیثا چنین برداشت کرده اند که تدخین مفطر است.

اگر مشهور برداشتی داشتند اگرچه خلاف ظاهر روایت باشد، عموماً استظهار مشهور را حجّت دانسته و آن ظاهر را حجّت نمی دانند، البته این مسأله مبنائی است.

و از این قبیل در فقه زیاد هست، مثلاً در روایت دارد که غیبت، مفطر صوم است. اما احدی از فقهاء طبق این ظاهر فتوا نداده است، بلکه روایت را حمل بر معنای عدم قبولی روزه نموده، نه عدم صحّت آن.

یا اینکه روایات صحیحة السند و ظاهرة الدلالة داریم که شخص مسافر بعد از نمازهای قصر به جای دو رکعتی که کمتر می خواند باید بعد از سلام سی مرتبه تسبیحات اربعه بگوید، در روایت امر دارد که ظاهر در وجوب است. اما احدی از فقها فتوا به وجوب آن نداده، بلکه فرموده اند: مستحب است.

به هر حال این بحثی است که در اصول مطرح است و در فقه موارد بسیاری دارد که اعراض مشهور کاسر است یا نه، و از آن طرف عمل مشهور جابر است یا نه؟

مبنای مشهور قدیماً و حدیثاً، عمل مشهور را جابر دانسته سنداً ودلالةً، و اعراض مشهور را کاسر می دانند سنداً ودلالةً.

مقدار فدیه

سؤال شد: مقدار فدیه چقدر است و آیا می توان به جایش إطعام نمود؟

ایشان فرمودند: مقدار فدیه یک مُد طعام می باشد، و اگر بخواهد فقیر را اطعام دهد باید به مقداری باشد که سیر شود. البته اگر آن فقیر بیش از مقدار متعارف غذا می خورد تا سیر گردد، ملاک همان مقدار متعارف است.

مرحوم شیخ و صاحب جواهر این مطلب را دارند که موضوعات احکام شرعیه ـ که از مصادیقش «اطعام» است ـ منصرف به مصادیق متعارفه می باشد، و فقهاء در مختلف ابواب فقهی بر آن بنا می کنند.

نماز شب و نفی فقر

سؤال شد: در روایات آمده که دروغ می گوید شخصی که نماز شب می خواند و می گوید روز گرسنه مانده ام و ادّعای فقر کند، در حالیکه اشخاصی هستند که اهل نماز شب بوده اما در عین حال فقیرند؟

معظم له فرمودند:

اولاً: این قبیل امور که در روایات بسیار است دارای شروطی است. مانند روایت شریفه ای که از حضرت رضا (سلام الله علیه) مروی است:

(کَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِی وَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی).

با آنکه امثال یزید و معاویه نیز به ظاهر لا اله الا الله می گفتند اما این اثر را ندارد. زیرا خود حضرت در ادامه فرمودند: (بشروطها، وأنا من شروطها).

ثانیاً: بر فرضی که عمل با شرائطش بوده، اما گاهی خدای متعال به جهت مصالحی، ثوابش را به جای دنیا به آخرت موکول می کند، و به جهتی که بنده اش را دوست دارد این وعده را به آخرتش تأخیر می اندازد، زیرا می داند در آنجا به مراتب بیشتری محتاج است، و این مطلب در روایات مذکور است.

ازلی بودن خدای متعال

سؤال شد: خدای متعال ازلی است و زمان ندارد بلکه خالقِ زمان است، اما بعضی ازلی را معنا می کنند: که در همه زمانها بوده یعنی: زمانی نبوده که خدا نباشد.

ایشان فرمودند: در تعریف ازلی درست نیست بگوییم: هر زمان بوده است و زمانی نبوده که او نباشد. بلکه ازلی یعنی: موجودی که ابتدا ندارد، در روایت داریم: «کان الله ولم یکن معه شیء». شیء نکره در سیاق نفی و مفید عموم است، یعنی: خدا بود و هیچ چیز نبود از جمله زمان. زیرا زمان نیز شیء است. و (کان) نسبت به خدای متعال منسلخ از معنای زمان است. زمان مانند مکان است که می گوییم: خدا بوده و مکان نبوده است. و ما به جهت اینکه خودمان در زمان و مکان هستیم نمی توانیم ماورای زمان و مکان را درک کنیم.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین