LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"آية الله العظمي شيرازي:"
سعادت دنيا وآخرت نتيجه اعمال نيک است
کد 612
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 12 تیر 1384 - 26 جمادى الأولى 1426

 

روز گذشته جمعي از برادران وخواهران سعودي با حضرت آية الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله در بيت معظم له در شهر مقدس قم ديدار کردند.

ايشان در اين ديدار، پس از خوشامدگويي به حاضران سخنان خود را با اين آيه شريفه آغاز نمودند: «الذين آمنوا وعملوا الصالحات طوبي لهم وحسن مآب؛ کساني که ايمان آورده وکارهاي شايسته کرده اند خوشا به حالشان، وخوش سرانجامي دارند». (1)

ايشان در ادامه افزودند: «هر عمل نيکي که از مومن سر بزند، به مقدار همان عمل ـ وچه بسا بيشتر وحتي چند برابر آن عمل ـ آثار وبرکات مثبت براي او به همراه مي آورد. به عبارت ديگر عمل صالح تجارت سودمندي است که چندين برابر سود به همراه دارد ودر آن از خسارت وزيان مطلقاً خبري نيست. هم چنين هر رفتار ناپسند، به اندازه خود ـ وچه بسا بيشتر ـ نتايج وبازخوردهاي منفي براي شخص در پي خواهد داشت».

معظم له در ادامه به روايت زير استشهاد کردند:

اباصلت هروي از امام رضا نقل مي کند که فرمودند: پدرم [حضرت] موسي بن جعفر سلام الله عليهما روزي بي مقدمه به علي بن ابي حمزه فرمود: مردي از اهل مغرب را ملاقات خواهي کرد که سراغ مرا از تو مي گيرد. به او بگو: او همان امامي است که [حضرت] ابوعبدالله امام جعفر صادق عليه السلام ما را به [اطاعت از] او سفارش وراهنمايي فرموده است، واگر در خصوص مسائل احکام وحلال وحرام از تو پرسش کرد بدو پاسخ بده. علي بن ابي حمزه پرسيد: آن شخص چه نشاني دارد؟ حضرت پاسخ داد: مردي است درشت هيکل وقدبلند که يعقوب بن يزيد نام دارد ورئيس وسرپرست قوم خود است. اگر تقاضاي ملاقات با مرا داشت او را به نزد من بياور.

علي بن ابي حمزه مي گويد: به خدا سوگند هنگامي که مشغول طواف بودم مردي درشت هيکل وبلند قامت نزد من آمد وگفت: مي خواهم درباره دوست تو از تو پرسش کنم. گفتم: کدام يک از دوستان؟ گفت: موسي بن جعفر سلام الله عليهما. گفتم: نام تو چيست؟ پاسخ داد: يعقوب بن يزيد. گفتم: از کجا آمده اي؟ پاسخ داد: از مغرب. پرسيدم: مرا از کجا مي شناسي؟ گفت: در خواب کسي به من گفت: نزد علي بن حمزه برو وهرچه مي خواهي از او بپرس. من هم سراغ تو را گرفتم ومردم مرا نزد تو راهنمايي کردند. گفتم: همين جا بنشين تا طواف خود را تمام کنم وبرگردم. وقتي طواف خود را تمام کردم ونزد او برگشتم وبا او سخن گفتم ديدم مردي عاقل وفهميده است. از من خواست تا او را نزد حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام ببرم ومن نيز چنان کردم.

وقتي حضرت او را ديد، گفت: اي يعقوب بن يزيد، ديروز بين تو وبرادرت در فلان جا بگو مگويي رخ داد که در پايان، به همديگر دشنام گفتيد. اين کار نه در آيين من جاي دارد ونه در آيين پدرانم وما هيچ يک از شيعيان وپيروان خود را بدان کار فرمان نمي دهيم. از خدا بترس چرا که به زودي مرگ در ميان شما دو تن جدايي خواهد افکند. برادر تو در همين سفر وبيش از آن که نزد خانواده اش برسد خواهد مرد، وتو به سبب رفتاري که در قبال او انجام داده اي پشيمان خواهي شد. چون شما با يکديگر قطع رابطه نموديد وبه هم پشت کرديد، خداي متعال نيز عمر شما را کاهش داد.

آن مرد پرسيد: اي پسر رسول خدا، من کي خواهم مرد؟

حضرت پاسخ داد: اجل تو نيز در رسيد ولي چون در فلان منزل با عمه خود ديدار کردي، خدا اجل تو را بيست سال عقب انداخت.

علي بن حمزه گفت: بعدها که آن مرد را ملاقات کردم به من خبر داد که دوستش قبل از رسيدن به خانه در راه فوت کرد واو را همان جا به خاک سپردند».(2)

معظم له در ادامه افزودند: «هر چيز خوب يا بدي که آدمي در دنيا وآخرت با آن مواجه مي شود، نتيجه رفتار خود اوست؛ زيرا انسان با زبان ومال واعضاي بدن خود نيکي يا بدي را براي خودش مي خرد».

ايشان افزود: «بنابراين مؤمن بايد هميشه به اعمال خير مبادرت ورزد؛ زيرا نمي داند چه عمل خيري سبب سعادت دنيا وآخرت او مي گردد.هم چنين هميشه بايد از اعمال ناپسند خودداري نمايد؛ زيرا نمي داند که کدام يک از اعمال ناپسند باعث مي شود که مشکلات ودشواري ها او را فراگيرند ودر دنيا وآخرت زيانکار گردد. از اين روست که امام صادق عليه السلام فرمودند: هر کس قصد انجام دادن کاري نيکي را داشت بايد در آن شتاب کند وآن کار نيک را عقب نيندازد؛ زيرا چه بسا بنده اي کار نيکي مي کند وخداي متعال در پي آن کار مي فرمايد: تو را آمرزيدم وهرگز بر تو گناهي نخواهم نوشت. هم چنين هر کس انديشه گناه از خاطرش گذشت هرگز گرد آن نگردد؛ زيرا چه بسا کار ناپسندي از بنده اي سربزند که در پي آن خداي متعال بگويد: به عزت وجلالم سوگند که از اين پس هرگز تو را نخواهم آمرزيد.(3)

هم چنين حضرت اميرالمؤمنان علي عليه السلام فرمودند: خداي متعال چهارچيز را در چهارچيز پنهان داشت: خشنودي خود را در طاعت قرار داد، بنابراين هيچ طاعتي را کوچک نشمار زيرا چه بسا آن کار مورد خشنودي خدا باشد وتو از آن خبر نداشته باشي. هم چنين خشم خود را در معصيت قرار داده است. بنابراين هيچ معصيتي را کوچک نشمار؛ زيرا چه بسا خشم خدا در آن باشد وتو نداني...».(4)

ايشان در پايان تأکيد فرمودند که: «مؤمن بايد فرصت هاي خوب را غنيمت بشمارد وبا زبان يا مال يا تشويق ديگران به کار هاي نيک از آنها استفاده نمايد. هم چنين بايد از کساني باشد که پيوسته در پي برآوردن حوائج مردمند تا به ياري خدا جزو کساني قرار گيرد که خداي متعال به آنان وعده خوش سرانجامي داده وبه آنان فرموده است: «خوشا به حالشان!». 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. رعد (13)، آيه 29.

2. الخرائج والجرائح، ج 1، ص 307.

3. اصول کافي، ج 2، ص 142.

4. وسائل الشيعه، ج 1، ص 116.

 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.