LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مشروح بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی در اجتماع عظیم عزاداران حسینی؛"
برگی از رموز کربلا
کد 9221
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 10 مهر 1398 - 3 صفر الأحزان 1441
 
طبق معمول همه ساله، شامگاه روز دهم محرم الحرام 1441ق (1398/6/19)، دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی میزبان اجتماع عظیم عزاداران حسینی بود که برای بهره گرفتن از رهنمودهای معظم له در بیت ایشان گرد آمده بودند.

در این دیدار گرم و صمیمی، مرجع عالیقدر رهنمودهایی بایسته و شایسته بیان داشتند که به شرح زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
عظم الله اجورنا واجورکم بمصابنا بسیدنا الحسین علیه السلام وجعلنا وإیاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف من آل محمد علیهم السلام
 
ضرورت دعا برای عزاداران حضرت سیدالشهدا علیه السلام

مصیبت شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را به مقام رفیع و عظیم و منیع امامت و ولایت، صاحب عصمت کبرای الهی، حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تعزیت می گویم. هرچه در سنگینی و عظمت این مصیبت گفته شود باز هم کم است. هزار و سیصد سال از آن واقعه هولناک می گذرد اما همچنان تمامی ندارد. قرار تکوینی خدای عزوجل بر آن مقدر شده که عاشورا در بستر تاریخ تداوم بیابد تا ایام ظهور فرا رسد و انتقام گسترده حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از ظالمان گرفته شود.

با این حال از روایات، چه در لفظ و چه در فحوا و معنای آن ها و چه به اجمال و چه به تواتر در فرمایش های علما، چنین بر می آید که انتقام حضرت باز تدارک آن مصیبت عظمی را نمی دهد و کار به قیامت می کشد.

در اینجا وظیفه شرعی خود می دانم از همه کسانی که در این دهه عاشورا آستین همت بالا زدند و به هر نحوی زحمت کشیدند، چه در کشورهای اسلامی و چه غیر اسلامی تشکر کنم. از گستره پهناور عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام در شهرها و روستاها و قصبات و از خانه ها و مساجد و حسینیه ها و تکیه ها گرفته تا روضه ها و عزاداری های خیابانی و تشکیل هیئات و پول جمع کردن و پول خرج کردن و اطعام ها، نمی توان به سادگی حق تشکر و قدردانی را به جا آورد. به هر صورت، وظیفه شرعی ایجاب می کند از همه این عزاداران تشکر کنیم و برای آن ها به درگاه خدای متعال دعا کنیم.

در این خصوص، با روایات بسیاری روبرو می شویم که حضرات ائمه اطهار علیهم السلام با چشمانی اشکبار برای عزاداران حضرت سیدالشهدا علیه السلام دعا می کردند. پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه وآله از زمانی که حضرت امام حسین علیه السلام عمر مبارکشان چهار، پنج سال بیش نبود، در حالی که اشک از چشمان مبارکشان جاری می شد برای کسانی که آن حضرت را یاری کردند دعا می فرمود. در آن زمان هنوز حدود پنجاه سال مانده بود تا واقعه عاشورا رخ دهد. نیز حضرت امیرمؤمنان علیه السلام گریه می کردند، حضرت زهرا سلام الله علیها گریه می کردند، حتی پیش از همه این بزرگواران، آدم ابوالبشر بر حضرت امام حسین علیه السلام گریه کرده است.

اگر نگاهی به روایات در این زمینه بیفکنیم می بینیم که اولین روضه خوان حضرت امام حسین علیه السلام خود خدای متعال است که برای جبرئیل روضه خواند و جبرئیل به سوی حضرت آدم فرود آمد و همان روضه را بر او خواند و حضرت آدم برای امام حسین علیه السلام گریه کرد و همان هم سبب آمرزش او شد. حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی علیهم السلام و حتی در بعضی روایات آمده که صد و بیست و چهار هزار پیامبر، به نحوی سرگذشتشان با حضرت امام حسین علیه السلام گره خورده و داستان شهادت آن حضرت را به آن ها گفته اند و برای آن حضرت اشک ریخته اند.

اینکه چرا چنین بوده و چه حکمتی در آن نهفته است، به تکوین و تشریع خدای متعال برمی‌گردد. مسلم آنکه گریستن بر آن حضرت فرض است و دیگر آنکه قصه آن حضرت پایان‌پذیر نیست و حتی روز قیامت هم پایان‌بخش آن نخواهد بود.

مانند همیشه جوانان عزیز را به مطالعه و تحقیق در این مطالب تشویق می کنم. بخوانید و با شگفتی ها و معجزات فراوانی که برای پیامبران در خصوص حضرت سیدالشهدا علیه السلام رخ نموده است آشنا شوید. کتاب هایی همچون کامل الزیارات، کتاب علامه مجلسی یا کتاب شیخ عباس قمی و یا کتاب های دیگر، سراسر مطالبی ارزشمند و شایسته خواندن دارد. لذا به قدر وقتی که دارید از مطالعه در این زمینه ها غفلت نکنید.

من از همه شما تشکر و برایتان دعا می کنم. در نماز خود را مقید کرده ام برای شما عزاداران حضرت سیدالشهدا علیه السلام دعا کنم. منتی هم بر هیچ کس ندارم. این کار را به تأسی از معصومین علیهم السلام به عنوان وظیفه ای شرعی بر خود لازم می دانم.

اجر خوف و هراس در عزاداری

خوشا به حال عزاداران ابا عبدالله الحسین علیه السلام که روزگاری شال نوکری حضرت را بر کمر بسته بودند و اینک از میان ما رفته اند. و خوش به حال آنان که در دهه عاشورای امسال، در راه اقامه شعائر مقدس اهل بیت علیهم السلام صدمه خوردند و اذیت شدند، درد کشیدند، ناخوشی ها را تحمل کردند، کتک خوردند، حبس کشیدند، شکنجه شدند و یا اموالشان را مصادره کردند. به راستی که حال آن ها رشک‌برانگیز است. ائمه طاهرین علیهم السلام نه یک بار و دو بار، بلکه بارها بر اجر والای خوف و ترس در اقامه شعائر مقدس اهل بیت علیهم السلام تأکید و تشویق کرده اند. پس در این راه اگر بلایی بر سرمان آمد، می بایست تحمل کرد و استقامت ورزید و ثبات داشت و آن را پذیرفت؛ چراکه هرچه خوف در این کار بیشتر شد اجر آن هم بیشتر است.

یک تهدید کافی است آدم شب را تا صبح نخوابد. کسی که خانه یا مغازه اش را در این راه از دست می دهد، البته زندگی اش با هراس و خوف بسیاری آمیخته است. در کل خوف و وحشت در اجرای شعائر هرچه بیشتر باشد، از منظر اهل بیت علیهم السلام اجر و ثواب بیشتری در پی خواهد داشت و بر مقام عزادار افزوده خواهد شد. از مضمون روایات چنین برداشت می شود که کسی که دو روز برای اقامه عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام حبس کشیده است از کسی که یک روز به حبس رفته است اجر بیشتری دارد، چه رسد به کسی که ماه های متمادی را برای اقامه شعائر حسینی در زندان سپری کرده باشد.

داستان امام حسین علیه السلام و کارزار کربلا صحنه عجیبی در برابر ما می گشاید. در یک سوی آن تولی به آن حضرت است و در سوی دیگر، تبری از دشمنان ایشان و در این میان حدّ وسطی وجود ندارد. حضرت می فرماید که ثواب زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را آن گونه که ما می دانیم برای شیعه ها بازگو نکرده ایم که مبادا دیگر کسی به حج نرود. با این سخن حضرات معصومین علیهم السلام در پی چه هستند و چه می خواهند بگویند؟

باز تشکر و قدردانی‌ام را متوجه همه کسانی می کنم که در این دهه عاشورا و قبل و بعد آن، متعرض آزار و اذیت شدند و به مشکلات مختلف دچار گردیدند. خوشا به حال کسانی که مشکلات خانوادگی، سیاسی، اقتصادی و صحّی (درمانی) مثل مریض شدن و به بیمارستان افتادن برای آن ها پیش آمد و وای به حال کسانی که این مشکلات را برای آن ها آفریدند و به آن ها صدمه زدند! و چه بد سرانجامی، چه در دنیا و چه در آخرت پیش رو دارند.

خدا ممکن است از خودش [و حقوقش] بگذرد، اما از امام حسین علیه السلام نمی گذرد، به این معنی که در قصه امام حسین علیه السلام و شعائر مقدس ایشان هیچ گونه تسامح و قصوری را روا نمی داند. خدای متعال از در امتحان به حضرت امام حسین علیه السلام اجازه داد که تکویناً به آن وضع کشته شود و فرزندان و حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله به اسارت بروند. آن هم با آن وضع مصیبت بار و سختی های فراوانی که در راه اسارت متحمل شدند. اما شگفت آنکه هنگامی که در زمان عباسیان بر قبر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام آب گرفتند، خدای متعال اجازه نداد که یک قطره آب به قبر مبارک بنشیند.

حضرت حجت در بیان عمق فاجعه کربلا می فرماید: «إنّ جدّی الحسین قتلوه عطشانا؛ جدّ من، حسین را [با لبانی] تشنه کشتند».

خدای متعال در تکوین خود چنین مقدر کرد و در برابر کسانی که این جسارت را کردند به ظاهر چیزی نگفت، اما ببینید چه کرد با کسانی که آب را بر آن حضرت بستند و چه سرنوشت شومی در دنیا داشته اند و در آخرت چه عاقبتی. هزار و چهارصد سال است که از به درک واصل شدن آن جنایتکاران گذشته است و همچنان به سزای کرده شان در دوزخ می سوزند و جهنم مأوای آنان خواهد بود.

بد نیست در همین جا سفارشی به آقایان محترم بکنم که بر زنان مکرمه تان برای شرکت در مراسم عزاداری خرده‌گیری نکنید. کار خوبی نیست و خدای ناکرده پیامدهای بدی در پی خواهد داشت. برای حضرت امام حسین علیه السلام چه ایرادی دارد که قدری ناملایمات را تحمل کنیم، اندکی زندگی مان سخت بگذرد. اگر خانم ها در اجرای وظایف خود به سبب شرکت در عزاداری ها اندکی سستی کنند مناسب نیست که به روی آن ها بیاوریم یا با بازخواست ها و گله های ما خاطرشان را برنجانیم. از بعضی آقایان می شنویم که می گویند زن ها با این رفتارها بدعادت می شوند. خب بشوند، باز هم آن اندازه اهمیت ندارد که با بازداشتن آن ها از شرکت کردن در عزای ابا عبدالله علیه السلام بلایی دامن آن ها را بگیرد.

کارشکنی در عزاداری امام حسین علیه السلام هر چقدر هم کم باشد، زیاد است. تصور کنید در گرمای شدید، اگر کسی سوار بر خودرو، کاغذی را با دست از پنجره ماشین بیرون بگیرد و آن را کیلومترها در معرض تابش شدید آفتاب سوزان مثلاً بالای پنجاه درجه قرار دهد، آیا می سوزد؟ نه، به این شیوه نمی سوزد. اما اگر یک ذره بین به قدر کف دست را روبروی آن کاغذ بگیریم دقیقه ای نگذشته آتش می گیرد.

ذره بین که گرمای صدها کیلومتر را جمع نکرده است، فقط گرمای سطحی به اندازه کف دست را بر روی کاغذ متمرکز می کند. همان برای سوختن کاغذ کافی است. قصه امام حسین علیه السلام و تأثیرات آن، بی مشابهت نیست به ذره بین. در آن، همه چیز مثبت و منفی تمرکز می یابد و اثری چندین برابر و فوری به جا می گذارد. از این رو باید از سلبیات و منفی‌بافی جداً پرهیز نمود که خدای ناکرده بالفور دامن انسان را می گیرد.

نیز پدرها و مادرها را سفارش می کنم که پسرها و دخترهای جوان خود را به اقامه شعائر مقدس اهل بیت علیهم السلام تشویق کنند و اگر در این زمینه ناملایماتی دیدند هم با سعه صدر از آن بگذرند و مانع شرکت کردن فرزندانشان در عزاداری ها نشوند. از آن سو فرزندان را نیز به رعایت حال پدرها و مادرها توصیه می کنم. قصه امام حسین علیه السلام بی نظیر است و استثناهای بسیاری با خود به همراه دارد. بارها پدرها و مادرها از جوانان خود و یا فرزندان از پدرها و مادرها، نزد من شکایت کرده اند. جوان می خواهد فلان شعیره مقدس را انجام دهد، مادرش مانع می شود و می گوید: راضی نیستم. چرا باید پدرها و مادرها از انجام چنین کارهای مقدسی مانع شوند؟ چرا نمی گذارند فرزندانشان حسینی بار بیایند. بگذارید جوانان فداکاری هایشان را در راه امام حسین علیه السلام انجام دهند. این توجه ها و تألم ها را باید پدرها و مادرها در زمینه های دیگری داشته باشند.

آیا اطاعت از پدر و مادر واجب شرعی است؟

در اینجا طرح مسأله ای شرعی که دربردارنده یکی از واجبات کفایی است ضرورت دارد. مسأله ای که اغلب آن را نمی دانند. هم خودش واجب کفایی است و هم بیان آن برای دیگران. آموختن مسائل شرعیه ای که محلّ ابتلاست واجب عینی است و گذشته از آن، بیان و ترویج آن ها در میان کسانی که با آنها آشنا نیستند نیز واجب کفایی است. البته آقایان علما با این موضوعات آشنا هستند و در کتاب های خود ذکر کرده اند. مسأله از این قرار است: اطاعت سه نفر واجب است؛ خدا، پیامبر خدا و سیزده معصوم دیگر علیهم السلام.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛(1)  ای کسانی که ایمان آورده‌ اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید».

اولوالأمر هم حضرت زهرا سلام الله علیها و دوازده امام از فرزندانِ اوست. تا اینجا خدای متعال برای اطاعت واجب از پدر و مادر، جایگاهی در نظر نگرفته است. آیا فقیه مسلمانی سراغ دارید که اطاعت پدر و مادر را واجب بداند؟ البته که نه. اما اذیت کردن پدر و مادر حرام است و در اصطلاح «عقوق» نام دارد. برای مثال، قهر کردن با پدر یا مادر نوعی عقوق است و از کبائر گناهان و محرمات آشکار است. عقوق به انحاء مختلف ممکن است به وجود آید. کتک زدن پدر و مادر و توهین به آنها و در کل، ایذاء آنها از محرمات است. اما همان گونه که گفتیم ایذاء و نه تأذّی. تأذی پدر و مادر از دست فرزندان، بنا به نظر مشهور فقها، از محرمات نیست. اما ایذائشان البته حرام است.

به قدر ادای واجب کفایی این مسأله را بیان کردم. بعد از این هرکس خود وظیفه دارد طول و تفصیل بیشتر وظیفه اش را دنبال کند. مادرها و پدرها نباید از حدودی که شارع معین فرموده تجاوز کنند. امر و نهی نکنید به بچه هایتان. اطاعت شما بر فرزندانتان واجب نیست. آری، حرام است که فرزندانتان با شما قهر کنند و این کار همان عقوق است که در شرع مقدس از آن نهی بسیار شده است و به اختصار، ایذاء پدر و مادر از سوی فرزند حرام است، و نه تأذی آنان که ممکن است ناشی از کاری باشد که خلاف امر خدا و پیامبر و اولوالامرش نبوده است.

زن و شوهر هم باید مراعات حال یکدیگر را بکنند و به وظایفی که نسبت به یکدیگر دارند که اغلب جنبه استحبابی دارد عمل کنند. اگر شوهر تندی کرد، خانم خویشتنداری کند. اگر هم خانم از کوره در رفت، شوهر مراعات حالش را بکند و با او کنار بیاید. همه اینها جنبه واجب یا حرام ندارد. حقوق واجب زن و شوهر به تفصیل در فقه ذکر شده است. مطالعه آنها را خاصه برای زنان توصیه می کنم تا از وظیفه خود در موارد ابتلا آشنا شوند. مبادا واجبی را به این گمان که کار خوبی انجام می دهند ترک کنند. در آن صورت معذور نیستند، مگر کسی که به راستی، میان خود و خدایش، قاصر باشد.

آنچه رفت عمومی بود از مسائل مورد ابتلای اکثر مردم. حاصل آنکه در خصوص امام حسین علیه السلام سعه صدر بیشتری از خود نشان بدهیم. خانم ها با شوهرها و شوهرها با همسرانشان در این ایام برای پاسداشت عزای امام حسین علیه السلام، با خویشتنداری و گذشت بیشتری رفتار کنند. جای دوری نمی رود. این، مثل همان مثال صفحه کاغذ و ذره‌بین است. امام حسین علیه السلام ترکیز می کند و نتایج خوب و یا خدای ناکرده بد رفتارمان در این ایام، به سرعت نمایان می شود.

در روایات آمده است ـ و در سال های گذشته بدان اشاره کرده ام ـ که زمین هم مکلف است. اما چه تکلیفی؟ زمین مکلف است هنگامی که دشمن امام حسین علیه السلام را آوردند و در آن دفن کردند، آن قدر که قدرت دارد بر او فشار آورد و تا آنجا که می تواند او را عذاب می دهد و این جدای از نکیر و منکر و تعذیبی است که از آنان می رسد.

در پاره ای روایات سخنی از عمود آتشین رفته که نکیر و منکر در دست دارند. عمودی نه از جنس فلز یا چوب یا سیمان و آجر که در دنیا نظیری برای آن وجود ندارد. در آن جهان ـ پناه به خدا ـ آتش مانند فولاد می شود، آن هم داغ و آتشین.

حضرت امام رضا علیه السلام درباره یکی از افرادی که با انکار امامت امام، مایه گمراهی بسیاری شد فرمودند که هنگامی که او را دفن کردند ملائکه موکل با عمودی آتشین چنان ضربه ای به او زدند که قبرش از آن ضربه تا روز قیامت شعله ور خواهد بود. نه خاموش می شود و نه سرد می گردد.(2)  حیف است که انسان درباره امام حسین علیه السلام به این گونه سرنوشتی دچار گردد. در آن صورت شاید راهی برای جبران و نجات او باقی نماند. پس انسان باید در این عرصه جانب احتیاط در پیش بگیرد، چه رسد به اینکه نصوصی که حاکی از حرمت یا وجوب در خصوص پاره ای مطالب مرتبط با آن حضرت علیه السلام در دست است که جایی برای ابهام و گنگی باقی نمی گذارد.

خوشا به حال کسانی که در راه امام حسین علیه السلام کشته شدند، چه آن هایی که در عاشورای سال 61 هجری جانشان را در راه مولایشان فدا کردند و چه کسانی که بعدها تا به امروز در اقامه شعائر و دفاع از آن ها جان دادند، شکنجه دیدند یا حبس کشیدند؛ خوشا به سعادتشان! و بدا به حال کسانی که در اجرای شعائر مقدس آن امام کارشکنی کردند، چه در کشورهای اسلامی و چه غیر اسلامی.

در محرم امسال عده ای از عزاداران طویریج هنگام برپایی عزاداری با آن فاجعه هولناک روبرو شدند و بر اثر آن جان خود را از دست دادند. خوشا به حالشان، چه سعادت بزرگی نصیبشان شد! خدای متعال به بازماندگانشان اجر و صبر مرحمت کند و مجروحان و معلولان آن فاجعه را عافیت دهد.

ضحایا عزاء الحسین علیه السلام

قریب به پنجاه و چند سال پیش مشابه این حادثه را از نزدیک شاهد بودم. من به همراه اخوی ها و مرحوم پدرمان عادتاً در عزای طویریج شرکت می کردیم. علما و اساتید حوزه و مراجع تقلید تا حتی پزشکان و مهندسان و کسبه و هرکه این توفیق شامل حالش بود در آن شرکت می کرد. در آن زمان مشابه این حادثه در ورودی یکی از درهای حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نام قاضی الحاجات اتفاق افتاد. بنده خودم از ورودی قاضی الحاجات وارد صحن مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام شدم و پس از من، جمعیت عزاداران که از طویریج می آمدند وارد صحن شدند. این عزاداران، قبل از ورود به صحن در ابن حمزه ـ که مزار یکی از علمای بزرگ شیعه است ـ توقف می کنند. نماز ظهر و عصر را در آنجا می خوانند، سپس سید معممی که از اهالی طویریج است سوار بر اسبش می شود و واحسین گویان به سوی روضه شریفه امام حسین علیه السلام راه می افتد. جمعیت هم دوان دوان به طرف حرم سرازیر می شدند. از شارع قبلة العباس به سوی میدانی می رسیدند، سپس بازار عرب ها را پشت سر می گذاشتند و از ورودی قاضی الحاجات وارد صحن مطهر حضرت امام حسین علیه السلام می شوند. آن زمان که ما در کربلا بودیم در و ضریح یا چیز دیگری حاجز نبود.

هنگامی که دسته عزا وارد حرم مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام می شد همان گونه که گفتیم به همان شیوه دوان دوان بر سر می کوبند و از ورودی قاضی الحاجات وارد می شدند و سپس از ایوان قبله وارد روضه مطهر حضرت می شوند، روبروی ضریح مقدس از سمت سر مبارک حضرت دور ضریح می چرخند و از طرف پشت مزار مطهر حضرت، از سمت قبر مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام به سوی حرم حضرت ابالفضل علیه السلام می روند.

در آن سال من شاهد بودم که دسته عزا وارد حرم شد. صدها نفر بودند، و اتفاقی مانند حادثه امسال در آنجا رخ داد. عده ای روی زمین افتادند. عزاداران دیگر که همچنان در پی آن ها می آمدند آن هم به حالت دویدن و هروله بر سر آن ها افتادند. به همین شکل بعدی ها و بعدی ها هم بر سر یکدیگر افتادند و حادثه غم‌انگیز و دلخراشی پدید آمد.

این حادثه چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید و عده زیادی از عزاداران در آستانه حرم محبوبشان جان دادند. از طرفی گویا تقدیر الهی بر این بود که ما و بسیاری دیگر از حضار حرم هیچ یک در آن لحظه به کمک آن ها نرفتیم. «إذا جاء (وقع) القدر، عمی البصر؛ هنگامی که تقدیر نازل شود، دیدگان [از چاره‌جویی] کور می گردند».

تقدیر خدا بر این بود که این عده در حین عزاداری کشته شوند، عده ای هم معلول شدند و با زحمت آن ها را از جمعیت بیرون کشیدند. گروهی هم دست به کار شدند و به دنبال نام و نشان کشته شده ها می گشتند. با پرس‌وجو کردن و چسباندن عکس در این طرف و آن طرف، تلاش کردند و اسم و رسم آن ها را مشخص کردند. مرحوم اخوی، آقا سید حسن شیرازی رحمة الله علیه متصدی این کار شد و گروه های مختلفی را برای شناسایی کشته شده ها به نقاط مختلف گسیل کرد. با وجود همه آن تلاش ها، باز هویت دو سه نفری از آن ها مشخص نشد. یک کتاب هم به نام «ضحایا عزاء الحسین علیه السلام» چاپ شد که دربردارنده نام و نشان و عکس قربانیان آن حادثه بود و به دفعات بسیار هم تجدید چاپ شد.

شهداء عزاء الحسین علیه السلام

بد نیست مطلبی هم درباره وجه تسمیه و تاریخچه این کتاب بگویم. ابتدا قرار بود نام کتاب «شهداء عزاء الحسین علیه السلام» باشد. من در جریان تولید کتاب و این قصه از نزدیک شاهد بودم. یکی از علمای صاحب‌نام آن موقع، به عنوان کتاب و استفاده از عنوان شهید برای کشته شده های عزای طویریج اعتراض کرد. قبل از هر چیز ناگفته نگذاریم که صرف یک سخن برای بدبختی انسان کافی است. بیان یک مطلب منفی و سلبی در راه امام حسین علیه السلام چه بسا انسان را به حضیض بدبختی و بیچارگی دنیا و آخرت بکشاند. واقعاً که قصه امام حسین علیه السلام ترس‌برانگیز است. با احتیاط باید با آن روبرو شد. تقصیر بماند، قصور هم در آن بخشودنی نیست. آن هم اگر واقعاً طرف قاصر بوده باشد. البته که خدای متعال عادل است و عذاب را برای تقصیر آدمی قرار داده است و نه قصور، با این حال قصه امام حسین علیه السلام از جنس دیگری است و حقا که آن حضرت را استثنای عالم وجود باید دانست.

قصور در قصه امام حسین علیه السلام کمتر پیامدی که ممکن است به همراه داشته باشد این است که نعمت هایی را که قرار بوده نصیب انسان قاصر شود از او سلب کند؛ چراکه اگر انسان هرچند قاصر باشد و بر روی آتش بیفتد، البته که خواهد سوخت. اما مثلاً اگر از روی قصد شیشه عطری از دستش بیفتد، پیامدی جز انتشار بوی خوش ندارد و خرده چندانی بر او نمی توان گرفت. این تفاوت قصور است با تقصیر. مسائل تکوینی راهی برای قصور و تقصیر در آن نیست. خدای عزوجل بیش از هر چیز دیگر قصه امام حسین علیه السلام را به تکوین گره زده است. از این رو باید با حذر به مسائل مربوط به آن حضرت نزدیک شد و از اطلاق هر سخن منفی‌گرایانه نسبت به آن حضرت جداً پرهیز کرد. وای به حال آنان که برای شعائر مقدس آن حضرت مشکل‌آفرینی می کنند.

آری، یکی از علمای آن زمان، با لحن تندی متعرض مرحوم اخوی رضوان الله تعالی علیه شد که چرا نام کتاب را «شهداء عزاء الحسین علیه السلام» گذاشته اید. ایشان به مرحوم آقا سید حسن گفت که شما یک مشت آدم را که معلوم نیست چقدر با مسائل پاکی و نجسی آشنا هستند ـ و شاید با لحن و تعبیری زشت تر ـ شهید می نامید. مرحوم اخوی که از رفتار زننده آن عالم تا حدی رنجیده بود، به همین دلیل نام کتاب را به «ضحایا امام الحسین علیه السلام» تغییر داد و با همین نام چاپ شد.

اما آن عالم. من تا حدّی که در کربلا ساکن بودم دیدم که ایشان بعد از عمری درس خواندن و مجاهدت علمی دست آخر به نان شبش محتاج شد و از این و آن قرض می کرد تا امورات روزمره اش را بگذراند. کارش به جایی کشید که شخصی به من گفت فلانی (یعنی همان عالم) آمده است از من قرض کند تا اجاره خانه اش را بدهد. او هم به او نداد.

قصه امام حسین علیه السلام خیلی جای ترس و حذر دارد. وقتی که در آتش افتاد و سوخت دیگر پشیمانی سودی ندارد. برای گفتن یک کلمه به چنان زندگی پر مشقت و با فقر و نداری گرفتار شد. بنده جز همان یک برخورد زننده در خصوص عزاداران امام حسین علیه السلام نکته منفی دیگری در زندگی او سراغ ندارم. با تندی و وقاحتی زننده گفت آیا شما نام اینها را شهید می گذارید؟ آیا مگر جز این است که در روایت آمده است: «من مات علی حبّ آل محمد مات شهیداً؛(3)  هرکس که با محبت خاندان [حضرت] محمد صلی الله علیه وآله بمیرد، شهید از دنیا رفته است».

دین‌بازی یا دینداری؟

متأسفانه عده ای آشنایی کامل با مسائل شرعی ندارند و به بیان و تبیین حلال و حرام خدا می پردازند. می گویند این حلال است یا فلان کار حرام است، بی آنکه با موازین علمی آشنا باشند. در روایتی مذکور است که حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام در ایام حج در مسجد الحرام نشسته بودند و عده ای هم در خدمتشان حاضر بودند و از محضر آن بزرگوار مسأله می پرسیدند. در آن هنگام ابا یوسف، قاضی و مفتی معروف عباسی وارد شد. ابا یوسف در زمان سه تن از خلفای عباسی منصب قاضی القضاتی را ـ که به عبارتی دومین مقام عالی مملکت در آن زمان بود ـ بر عهده داشت. در زمان هارون و مأمون و هادی عباسی، وی قاضی القضات همه ممالک اسلامی بود. یعنی نه فقط در ایران یا عراق و شام بلکه در همه سرزمین های اسلامی ایشان مقام دوم کشور را داشت.

ابا یوسف با عده ای وارد مسجد شد و در مقابل حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام ایستاد و به استهزا مسأله ای طرح کرد و گفت: شما به شیعیان تان چنین گفته اید؟ حضرت فرمودند: بله. و پیش از آنکه ابا یوسف دلیل آن را بپرسد فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله چنین عمل کردند. ما نیز در این مسأله این گونه عمل می کنیم. سپس حضرت بدون آنکه ابا یوسف، شخص دوم مملکت اسلامی چیزی در حدّ ریاست جمهور یا رئیس وزرای امروز و شاید هم بالاتر، چیزی بگوید فرمود: «انتم تلعبون بالدین؛(4)  شما دین را بازیچه خود قرار داده اید».

بررسی موضوع «ضرر» در عزاداری امام حسین علیه السلام

متأسفانه بعضی افراد هنگامی که با قصه امام حسین علیه السلام مواجه می شوند دین‌بازی‌شان گل می کند. شروع می کنند به اظهارنظرهایی از نزد خود که پایه و اساسی در باورها و نصوصی که در دست داریم ندارد. برخی موضوع «ضرر» را پیش می کشند و اظهار می کنند نباید در جریان عزاداری و اقامه شعائر ضرری متحمل شود. این مطلب من عندی است و در میان فقها مردود است. آری، در سه جا ضرر دیدن حرام است. یکی جایی است که انسان بی جهت خودش را بکشد. مثلاً در جنگی که به امر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله یا به امر امیرمؤمنان علیه السلام یا دیگر امامان علیهم السلام نبوده باشد. جدای اینگونه موارد اگر کسی خود را به کشتن دهد و به عبارتی خودکشی کند، کارش حرام است. قرآن کریم هم می فرماید: «وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ؛(5)  و خودتان را مکشید».

دیگری اینکه انسان یکی از اعضای بدنش را بی دلیل قطع کند. طبعاً عمل های جراحی بیرون از این موضوع است. مثل کسی که بینی اش را قطع کند یا گوش و یا یکی از انگشتانش را. قطع کردن بی مورد هریک از اندام های بدن حرام است. حتی از بین بردن یکی از قوای بدن مثل بینایی، شنوایی، حس بویایی یا ذائقه نیز حرام است. در این مورد از موارد ضرر رساندن به خویش، مواردی که خانم بی آنکه ضرورتی اقتضا کند قوه تناسلی و قابلیت زاد و ولد خود را از بین ببرد نیز جا می گیرد. پس از بین بردن هر یک از قوای بدن انسان مثل قطع کردن است و حکم آن حرام است.

سومی «تعرض به أخطار العظیمة» است. یعنی انسان کاری بکند یا مثلاً چیزی مصرف کند که به هلاک او بینجامد. مثلاً موجب شود ـ خدای ناکرده ـ به بیماری صعب العلاجی مانند سرطان مبتلا شود. اینجا هم البته مراد هر ضرری نیست. اموری که موجب می شود در درازمدت مثلاً پنجاه سال بعد، فرد به بیماری بدی گرفتار شود برای مثال پوکی استخوان بگیرد، در این قسم جای نمی گیرد. اینها مثل «الناس مسلّطون علی أموالهم» است. نه، مثلاً کاری بکند که زود منجر به سرطان، سل و بیماری قند و امثال اینها شود. خارج از اینها مثلاً اگر کسی کم‌خواب باشد در درازمدت ممکن است با مشکلاتی در سلامتی اش مواجه شود. این قبیل ضرررسانی ها مکروه است اما حرام نیست.

حلال خدا را حرام شمردن نزد خدا گناه بسیار سنگینی است. خدای متعال در قرآن کریم به اشرف مخلوقاتش از اولین تا آخرین می فرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ؛(6)  و اگر [او] پاره‌ ای گفته ‌ها بر ما بسته بود * دست راستش را سخت می‌ گرفتیم * سپس رگ قلبش را پاره می کردیم».

این کلام خدای متعال، اهانت به پیامبر صلی الله علیه وآله نیست، بلکه نشانگر آن است که چه اندازه بیان احکام نادرست در نزد خدای عزوجل اهمیت دارد. بسیاری نه اینکه فقیه باشند، اصلاً آشنایی هم با فقه ندارند و می گویند فلان چیز حرام است. حال اگر فقیه چنین اشتباهی بکند قصه دیگری است.

جایگاه رفیع زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام

قصه امام حسین علیه السلام حساسیت زیادی در نزد خدای متعال دارد و باید در آن بسیار با دقت بود. هرچه از جایگاه و اهمیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام در نزد خدای متعال بگویم باز کم گفته ام. تا آنجا که من خوانده ام و آشنا هستم، حضرت فرمودند که می ترسم اگر ثواب و اهمیت زیارت قبر امام حسین علیه السلام را برای شما بگویم، دیگر حج را ترک کنید. چه چیزی می خواستند بگویند که ترس آن می رفت که مردم زیارت خانه خدا را رها کنند؟ الله اعلم. در روایتی دیگر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله ثواب زیارت قبر امام حسین علیه السلام را برابر یک حج و دو حج و تا ده حج و حتی صد حج بیان فرموده است.

به هر صورت، کسانی را که متصدی هیئت و حسینیه هستند یا موکبی را اداره می کنند، بیشتر از دیگران سفارش می کنم که در قضیه امام حسین علیه السلام نهایت دقت را صرف کنید و از منفی‌بافی ها جداً پرهیز کنید. نگذارید پاره ای سخنان بی اساس بر اراده و محبت عزاداران امام حسین علیه السلام تأثیر منفی بگذارد. گامی فراتر پیش برویم و مسئولان حکومت ها، اسلامی و غیر اسلامی، و وزرا و نمایندگان و استانداران و شهردارها و هر مسئول و کارمند، در قضیه امام حسین علیه السلام احتیاط بیشتری بورزند؛ زیرا اهمال و اشتباه در آن خطرات جدی در دنیا و آخرت به دنبال دارد و خدای ناکرده موجب بدبختی در دنیا و آخرت می شود.

دو توصیه

دو مطلب دیگر را به اختصار عرض کنم. یکی اینکه دهه اول عاشورا سپری شد، اما از قصه امام حسین علیه السلام پنجاه روز دیگر هم مانده است؛ بیست روز باقیمانده از محرم و همه ماه صفر. نهایت تلاش خود را صرف کنید که حرارت و نشاط خود را در این مدت تا آخر حفظ کنید. در این راه از هرچه در توان دارید دریغ نکنید. اگر قرض هم بگیرید شایسته است، هرچند نتوانید قرض خود را ادا کنید و به قرض گرفتن های دوباره و سه باره بیفتید. چه بسیار بزرگان و مراجعی را دیدم که برای امام حسین علیه السلام مکرر قرض می گرفتند. یک بار و دو بار و سه بار تا حتی ده بار از این و آن قرض می گرفتند تا قرض های قبلی را بپردازند. هیچ ایرادی بر این کار نیست و از موارد اقامه شعائر و احیای امر اهل بیت علیهم السلام است. پس تلاش کنید تا آخر ماه صفر نشاط خود را به شور حرارتی که در همین دهه داشتید حفظ کنید.

توصیه دیگر در خصوص حسینیه هایی است که در گوشه و کنار دنیا در کشورهای مختلف، اعم از اسلامی و غیر اسلامی میزبان مجالس عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام بوده اند. از گردانندگان و صاحبان این حسینیه ها تقاضا می کنم که مجالس خود را هرچند اندک و مختصر باشد ادامه دهند و سعی کنند هرسال بهتر از سال قبل باشد. هستند حسینیه هایی که دو ماه تمام و تا هشتم ربیع الأول عزاداری پیوسته در آن ها برقرار است. خوشا به سعادتشان! با این حال کسانی که چنین توانی ندارند از تلاش دست برندارند و در باشکوه تر اجرا کردن عزاداری ها و افزودن بر تعداد و کیفیت آن ها تلاش کنند.

آن گونه که از تماس های تلفنی و پیگیری ها پیداست دهه اول محرم امسال، خاصه در این شب مهم، بحمدالله در اقصی نقاط دنیا عزاداری برقرار بوده و انواع شعائر پر شورتر از همیشه اجرا شده است. خوشا به حال کسانی که دستی در این کارها داشته اند. حتی اگر با ترس و تحمل مشکلات همراه بوده است.

اربعین را باید پرشورتر برگزار کرد

اربعین امام حسین علیه السلام یکی از شعائر مقدس آن حضرت و بلکه از شعائر بزرگ اسلام است که تأکید و توصیه بسیاری بدان شده است. جمعیت شرکت کننده در این مراسم پرشور به بیست و پنج میلیون نفر می رسد. قسم عمده ای از این جمعیت متعلق به عراق است. با این حال نسبت شرکت کنندگان از مناطق دیگر جهان نیز بالاست. این موضوع دور از انتظار نیست؛ زیرا مریدان آن حضرت در دنیا فراوان اند. شیعیان که امروزه جمعیت زیادی در دنیا دارا هستند، همگی مرید و دلباخته آن حضرت اند. گذشته از آن ها، صاحبان مذاهب و ادیان دیگر جهان که علاقه مند و شیفته حضرت امام حسین علیه السلام هستند نیز اندک نیستند.

در میان یهود و نصاری و زرتشتیان و بودائیان و حتی صائبه هستند کسانی که توجه و علاقه خاصی به حضرت دارند. بنده خود در زمان اقامتم در عراق شاهد ابراز ارادت بسیاری از اینها به آستان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم. اینها هم در عزاداری ها شرکت می کردند و گاهی هم خود عزاداری های مستقل داشتند.

آری، مراسم اربعین و عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام در موسم اربعین، عمومیتی فرامذهبی دارد. جا دارد در بذل توجه و گرم کردن این مراسم هرکس به قدر تلاش خود گامی بردارد. بسیاری از انسان ها مشتاق حضور در این مراسم پرشور هستند اما مشکلاتی مانع حضور آن ها در این مراسم شده است. برخی به دلایلی ممنوع الخروج هستند. کسانی که دستی در کار دارند و می توانند برای این عده چاره ای بیندیشند، البته جزا و اجری بزرگ در پیشگاه خدای متعال خواهند داشت.

مشکلات اقتصادی و معیشتی نیز متأسفانه از عواملی است که بر عدم حضور بسیاری از مردم سایه افکنده است. تسهیل در امور آمد و رفت زائران، تأمین وسایل نقلیه از قبیل هواپیما و ماشین، و نیز فراهم آوردن نیازها و احتیاجات زائران، همه نیازمند تلاش های مهم و ارزشمندی است.

این قبیل کارها از یک نفر بر نمی آید و نیازمند مساعدت و همکاری همگی است. در روایاتی که در باب اضحیه (قربانی) آمده است وارد شده که کسانی که استطاعت ندارند قربانی کنند با مشارکت هم این کار را انجام دهند. حتی آمده که دو نفر، ده نفر و حتی هفتاد نفر جمع شوند و با مشارکتِ همدیگر قربانی کنند. قربانی کردن، مستحب است. چه ایرادی دارد این شیوه را در راه شعائر به کار ببریم. مثلاً یک نفر را به کربلا بفرستیم. یا افراد زیاد جمع شوند و با مشارکت هم مثلاً صد نفر را به زیارت بفرستند.

بعضی ها را هم که به دلایل مشکلات سیاسی برای خروج از کشور ممنوعیت دارند می توان با واسطه شدن در نزد وزیر و وکیل و مسئولان دیگر، مشکل خروج آن ها را حل کرد.

از این رو علاوه بر اینکه دیگران به ثوابی می رسند، خود شما هم از این راه برای سعادت دنیا و آخرت خود تلاشی درخور کرده اید. امروزه در امر آمد و شد زوار و استقبال و پذیرایی از آن ها تلاش های ارزشمند بسیاری انجام شده که سزاوار قدردانی است. اما دو مورد همچنان باقی مانده که آن هم مستلزم همکاری و مشارکت بیشتر دولت هاست. یکی از این موارد موضوع ویزا و روادید زائران است. در میان زائران اربعین و مشتاقان زیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام بسیارند کسانی که برای خروج از کشور خود به دلایل مختلف، ویزا به آن ها تعلق نمی گیرد. برطرف کردن موانع خروج این عده و تسهیل در زیارت آن ها در نزد حضرت ابا عبدالله علیه السلام البته اجری بزرگ دارد.

حساب و کتاب ما دست امام حسین علیه السلام است

در روایات آمده است که حساب انسان ها پیش از برپایی قیامت با حضرت امام حسین علیه السلام است. حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید: «إن الذی یلی حساب الناس قبل یوم القیامة حسین بن علی؛(7)  کسی که عهده دار رسیدگی به حساب [و کتاب] مردم پیش از فرارسیدن [روز] قیامت است، حسین بن علی [علیهما السلام] است».

و در این روایت مردم، اعم از مسلمان و غیر مسلمان و شیعه و سنی هستند. شکی نیست روزی این جهان را ترک خواهیم کرد. «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَیِّتُونَ؛(8)  بی گمان تو می میری و آن ها نیز خواهند مُرد».

هنگامی که انسان سفر بی بازگشت آخرت را آغاز می کند، چندین بار در معرض حساب و کتاب قرار می گیرد. این محاسبه ها در موقعیت ها و زمان های مختلف انجام می شود. روایات وارد شده از معصومان علیهم السلام حاکی از آن است که آدم آن لحظه که جان از بدنش جدا می شود، فارغ از اینکه در خانه باشد یا بیمارستان و مرگ او ناشی از حادثه ای بوده یا به مرگ طبیعی بمیرد، روح از تنش جدا می گردد و به آسمان می رود و خدای متعال محاسبه ای سریع از آن می کند و از مسائلی که به کل زندگی اش بر می گردد سؤال می کند. این محاسبه تا پیش از برداشتن جنازه از روی زمین پایان می یابد.

حساب و کتاب دوم در شب اول مُردن انجام می شود، چه او را به خاک سپرده باشند و چه مانند امروزه هنوز در یخچال مانده و هنوز تشییع نشده باشد. در روایت ها هم اشاره به «اول لیلة؛ شب اول» شده است. این محاسبه بر عهده دو ملک نکیر و منکر است.

حساب دیگر مربوط به روز قیامت است که همان حساب و کتاب کامل و دقیق خدای متعال است که کوچک و بزرگی از قلم نمی افتد. اما پیش از آن، محاسبه دیگری نیز هست. این محاسبه همان است که در روایت پیشین سخنش به میان آمد و همان گونه که بیان شد با حضرت سیدالشهدا علیه السلام است.

مأمور، معذور یا موزور؟

با این توصیف همه ما روزی با حضرت امام حسین علیه السلام رودررو خواهیم شد، مبادا در آن هنگام شرمسار و سرافکنده باشیم؛ حال به هر دلیلی: مانع زیارت کسی شده باشیم، از خروج زائری جلوگیری کرده باشیم یا ویزای کسی را صادر نکنیم. مثلاً به دلیل داشتن ایراد یا اشکالی از صدور گذرنامه اش امتناع کنیم و بگوییم ممنوع الخروج بوده است و غیره. یادم می آید که سابق در عراق مأموران حکومتی جمله «المأمور معذور» وِرد زبانشان بود. هرگاه چیزی از آن ها می خواستی به دلیل اینکه مأمورند، خود را معذور می دانستند و زیر بار انجام دادن آن نمی رفتند.

مأمور در صورتی معذور است که مضطر باشد و آن هم در دل نخواهد که آزادی کسی را از او بگیرد و تا جایی که در امکانش هست در حل مشکلات بقیه تلاش کند؛ وگرنه «المأمور موزور»، یعنی «وزر» و گناه پایش نوشته خواهد شد. کسانی که به جنگ امام حسین علیه السلام آمدند، همگی مأمور بودند. آیا می توان آن ها را به سبب این جرم بزرگ معذور دانست؟! کار آنچنان دشوار بود که شخص طلبکاری در همان روزهایی که ابن زیاد مردم را برای رفتن به کربلا بسیج می کرد برای گرفتن طلب خود به کوفه آمده بود. به ابن زیاد گفتند که این شخص اهلِ کوفه نیست و فقط برای این آمده است که طلبش را بگیرد و برود. ابن زیاد دستور داد که او را بکشند تا عبرتی شود برای دیگران، مبادا کسی از امر او سرپیچی کند و برای رفتن به جنگ با امام حسین علیه السلام عذری بیاورد.

افزودن قابلیت ها و توانایی ها برای زیارت اربعین

تلاش کنید و آشنایان خود در خارج از کشور را نیز به مشارکت و همکاری در خدمت به زائران حضرت ابا عبدالله علیه السلام تشویق کنید. هر چه می توانید کمک کنید. حضرت فرمودند جمع شوید و با یکدیگر یک «اضحیة» (قربانی) کنید، حتی اگر هفتاد نفر شوید. این همکاری و مساعدت در تسهیل زیارت زائران اربعین البته کم از اضحیه عید قربان نیست. در جهانی که چند صد میلیون و بلکه چند میلیارد علاقه مند به امام حسین علیه السلام هستند آیا رواست که فقط بیست میلیون در زیارت اربعین شرکت کنند؟ آیا اگر مشکلات پیش روی زوار، از مالی و اداری و جز آن برطرف گردد، شمار زائران آن حضرت چندین برابر نخواهد شد؟ البته این جمعیت همان گونه که همه اذعان می کنند در نوع خود بی نظیر است. اگر پنجاه سال پیش به ما می گفتند که بیست میلیون زائر برای اربعین به کربلا خواهد آمد بی درنگ می گفتیم این جمعیت کجا می روند؟ کجا می خوابند؟ چه کسی جا و خوراک آن ها را تأمین می کند؟ اما امروزه بحمدالله همه این مشکلات حل شده و امکانات کافی برای پذیرایی از زائران آن حضرت فراهم شده است.

با این نگرش باید خود را برای جمعیت های با شمار بیشتر آماده کنیم. اگر به لطف و مدد اهل بیت علیهم السلام بر زائران آن حضرت افزوده گردد، طبعاً باید برای تأمین و اسکان آن ها هم پیشاپیش تمهیدی اندیشید.

به هر حال هرچه در توان داریم در راه زیارت اربعین خرج کنیم تا فردای قیامت هنگامی که چشمانمان در چشمان حضرت امام حسین علیه السلام افتاد از شرمندگی سر به زیر نیفکنیم یا اینکه نام ما را در رده های پایین تر فهرست زائران حضرت ثبت نکنند. بی گمان تلاش های ما در نظر آن حضرت است و «بارک الله» آن حضرت ارمغان موفقیت ما خواهد بود و چه ارزشی در دنیا و آخرت بالاتر از اینکه مولا و سرورمان از ما راضی باشد.

آثار مخرب اظهارنظرهای غیر تخصصی

پایان بخش سخنانمان را تأکید بر مطلب سابق الذکر قرار می دهیم. اظهارنظرهای غیر عالمانه و غیر تخصصی در حوزه امور دینی تبعات سنگینی در دنیا و آخرت در پی دارد. حضرت امیرمؤمنان علیه السلام که سید البلغاء والفصحاء است در روایتی این موضوع را به روشنی بیان فرموده اند. حضرت می فرماید: «قصم ظهری اثنان: عالم فاسق وجاهل ناسک؛(9)  کمرم را دو نفر شکست: عالم فاسق و جاهل متعبّد».

شکسته شدن کمر ـ که اینجا کنایه از سختی و جانفرسا بودن امری است ـ در زبان عربی تعابیر گوناگونی دارد. اگر از «کسر» استفاده شود، یعنی شکسته شد. اگر طوری شکسته شود که اصطلاحاً دو تکه از هم جدا گردد، «قطع» را به کار می برند. اما «قصم» گویای نوعی شکستن است که درمان نمی پذیرد. این تعبیر را در امور صعب‌العلاج و جبران‌ناپذیر به کار می برند. حضرت در خصوص این دو دسته، یعنی عالمانِ بی عمل که در پی هوا و هوسِ دنیا هستند، و نیز جاهلانی که از دین جز مناسک و اعمال ظاهری چیزی درنیافته اند، می گوید: اینها کمرشکن هستند.

کسانی که بدون آشنایی با مسائل شرعی اظهارنظر می کنند و چیزی را حلال یا حرام می دانند غالباً از این دسته دوم هستند. اما در عالمان نیز اندک نیستند کسانی که بر خلاف واقع اظهارنظرهای ناصواب می کنند. علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد قندی، ابن ابی العزاقر شلمغانی، شریعی، بلالی، هلالی و بسیاری دیگر از علما و از یاران ائمه علیهم السلام که از امر آنها سرپیچی کرده اند، در این دسته جای دارند.

تعدد مطلوب

تهیه و آماده شدن برای افزایش جمعیت زائران حضرت سیدالشهدا علیه السلام در موسم اربعین، از دیگر وجوه اهتمام مؤمنان باید باشد. اگر جمعیت بیست میلیونی به چهل یا شصت میلیون افزایش یابد، طبیعی است که تأمین خورد و خوراک و اسکان و وسایل ایاب و ذهاب و جز آن را می طلبد. از این رو باید درصدد توسعه قابلیت ها و امکاناتمان باشیم. اینها همه در نزد خدای متعال در خور اجر و ثواب است، به گونه ای که دست اندرکاران زیارت اربعین در اجر زیارت یکایک زائران از ابتدای محرم تا انتهای ماه صفر سهیم خواهند بود؛ چراکه اگر تلاش ها و مساعدت های پیگیر آنان نمی بود چه بسا زائران محترم بارگاه ملکوتی آقا سیدالشهدا علیه السلام با مشکلات بسیاری رودررو می شدند. این دست پیش بینی ها و توسعه امکانات در اصطلاح فقهی در بحث «تعدد مطلوب در امر مستحبات» جای دارد.

در کل باید کوشید فردای قیامت که حساب خلایق با حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، در برابر آن حضرت سرافکنده و شرمسار نگردیم. اگر خدمت و ارادت خود را به حضرت در دنیا ثابت کرده باشیم، بی گمان بهره وافری خواهیم برد. آن روز هنگام رویارویی با حضرت خدمت ها و تلاش های خود را به یاد می آوریم و از حضرتش درخواست دستگیری خواهیم داشت. در قرآن کریم نیز آمده است: «یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَی؛(10)  روزی که انسان تلاش هایش را به یاد خواهد آورد».

در آن روز همه زندگی و تلاش هایمان یکباره در پیش چشمانمان می آید و امیدی و دستگیری نیست در آن روز جز محبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اهل بیت طاهرین علیهم السلام. امید آنکه خدای عزوجل این قبیل توفیقات را به هر کس که عنایت کرده است مستدام بدارد و بر توفیقاتش بیفزاید. نیز به کسانی که در این امور تاکنون شرکت نکرده اند، خدای متعال توفیق خدمت به آن حضرت را مرحمت بفرماید.
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره نساء، آیه 59.
2. اشاره به علی بن ابی حمزه بطائنی است که در ابتدا جزو یاران و وکلای حضرت امام موسی کاظم علیه السلام بوده ولی امامت امام رضا علیه السلام را نپذیرفته است. بسیاری او را از سران «واقفیه» به شمار آورده اند.
3. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج6، ص199.
4. بشر بن اسماعیل قال: قال لی محمد [بن اسماعیل]: ألا أسرّک یا ابن مثنّی؟ قال: قلت: بلی وقمت إلیه، قال: دخل هذا الفاسق آنفا فجلس قبالة أبی الحسن علیه السلام ثمّ أقبل علیه فقال له: یا ابا الحسن ما تقول فی المحرم أیستظلّ علی الحمل؟ فقاله له: لا، قال: فیستظلّ فی الخبأ؟ فقال له: نعم، فأعاد علیه القول شبه المستهزئ یضحک فقال: یا أبا الحسن فما فرق بین هذا وهذا؟ فقال: یا أبا یوسف إنّ الدین لیس بقیاس کقیاسکم. أنتم تلعبون بالدّین. إنّا صنعنا کما صنع رسول الله صلی الله علیه وآله، وقلنا کما قال رسول الله صلی الله علیه وآله. کان رسول الله صلی الله علیه وآله یرکب راحلته فلا یستظلّ علیها وتؤذیه الشمس فیستر جسده بعضه ببعض وربّما ستر وجهه بیده وإذا نزل استظلّ بالخبأ وفیء البیت وفیء الجدار؛ بشر بن اسماعیل گوید: محمد [بن اسماعیل] به من گفت: آیا می خواهی خوشحالت کنم، ای پسر مثنّی؟ گفتم: بله. و به سوی او پا شدم. گفت: این فاسق [اشاره به ابویوسف قاضی] چندی پیش نزد حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام رفت و در برابر او نشست و گفت: ای ابوالحسن، درباره محرم چه می گویی آیا می تواند در زیر [سایه بان] محمل قرار بگیرد؟ حضرت فرمود: خیر. [دوباره] پرسید در زیر خِباء (چادری از کرک یا پشم یا مو) چطور؟ حضرت فرمود: آری. [ابو یوسف] به گونه ای استهزا آمیز و با خنده به حضرت گفت: یا ابا الحسن، چه فرقی میان این و آن هست؟ فرمود: ای ابا یوسف، دین بر اساس قیاس، همانند قیاس هایی که شما می کنید، نیست. شما با دین بازی می کنید. ما همان کاری را می کنیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله انجام داد، و همان چیزی را گفتیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود. رسول خدا صلی الله علیه وآله سوار بر مرکب خود می شد و بر روی آن برای خود سایبانی بر نمی افراشت. و [سوزش] آفتاب او را آزار می داد. حضرت با بعضی قسمت های بدنش قسمت های دیگر را می پوشاند، یا اینکه با دستش بر چهره اش سایه می انداخت. و اگر پیاده می شد در سایه خبأ (چادر) و خانه و دیوار پناه می گرفت (الکافی، چ: اسلامیه، ج4، ص350).
5. سوره نساء، آیه 29.
6. سوره حاقه، آیات 44 تا 46.
7. بحارالأنوار، ج53، ص43 و مختصر البصائر، (باب فی الکرات وحالاتها وما جاء فیها)، ص117.
8. سوره زمر، آیه30.
9. الدرّ النظیم فی مناقب الائمة اللهامیم (چ: قم، جامعه مدرسین، بی تا)، ص378.
10. سوره نازعات، آیه 35. 
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.